صفحات

۱۳۹۴ فروردین ۳۰, یکشنبه

افشا کن، افشا نکن


ابراهيم نبوی

ابراهيم نبوی



نمایندگان عزیز مجلس هفت تا پای شان را کرده اند توی یک لنگه کفش و از صبح تا شب منتظرند که این « فکت شیت» افشا شود و معلوم شود که پشت پرده توافق ایران و آمریکا چه بوده است. یعنی دوست دارند که یک مذاکره رسمی توسط وزارتخانه رسمی کشور، و با نظر رئیس جمهور و رهبر کشور صورت گرفته، مدارکش منتشر شود، برای اینکه مردم در جریان قرار بگیرند. حالا این مردم همان هایی هستند که برایشان این توافق از محتوایش مهم تر است. و اصولا این مزخرفات راجع به غنی سازی و غیره اصلا موضوع زندگی مردم نیست. ولی همین مجلس که با انتشار کلیه اسناد مفاسد اقتصادی مخالف است، معتقد است باید اسناد توافق لوزان یا همان فکت شیت منتشر شود. آقای زاکانی هم دو روز قبل تخم دوزرده فرموده که موضوع "مبارزه با پول کثیف در انتخابات نباید رسانه ای شود." یعنی مردم باید در جریان جزئیات قراردادی که هنوز معلوم نشده قرار بگیرند، اما نباید از پول های قاچاق مواد مخدر که در انتخابات وارد می شود و نمایندگان جبهه پایداری و احمدی نژادی ها دارند از آن استفاده می کنند، حرفی زده شود. به این می گویند نماینده درست و حسابی مجلس. بخ بخ به این غیرت و ناموس پرستی! دین مردم و بودجه دولت البته این حرف آقای مهدی خاموشی بیراه نیست که "مردم دین خود را با بودجه دولتی حفظ نکرده اند." در واقع در بسیاری موارد مردم متدین، چه مسیحی و یهودی و مسلمان، یا دراویش و بهائیان یا هر مذهب و دین دیگری، حفظ اعتقادات دینی هیچ ربطی به حمایت دولت ندارد. می بینیم که این همه دولت تلاش می کند تا اعتقادات بسیاری از اقلیت های دینی مثل بهائیان یا دراویش را از میان ببرد، ولی نه تنها از میان نمی رود بلکه روز به روز قوی تر می شوند و در اعتقاداتشان راسخ تر و معتقد تر، همه اینها قبول... اما این را هم نمی توان انکار کرد که حکومت جمهوری اسلامی توانایی بسیار بزرگی دارد برای استفاده از بودجه دولتی برای از میان بردن دین و مذهب رسمی کشور. یعنی هر چه بودجه مصروف برای تبلیغات دینی آقایان افزایش پیدا می کند، تعداد افرادی که به دین بدبین می شوند و اعتقادات شان را کنار می گذارند، یا خدای شان را در پستوی خانه نهان می کنند از دست فریبکاری و ریاکاری بیشتر می شود. بعید می دانم هیچ حکومتی حتی استالین که تمام مساجد و کلیساها و یهودیان را از میان برد، هرگز به اندازه جمهوری اسلامی در بیدین کردن مردم نقش موثر نداشته است. دستشان درد نکند. واقعا لطف کردند. خدا خیرشان بدهد. روز زندانیان سیاسی شنیدم که قرار است روز ۲۸ فروردین به عنوان روز زندانیان سیاسی اعلام شود، البته فکر خوبی است، چرا که در کشور عزیز ما ایران انگار قرار است تا ابد زندانی سیاسی وجود داشته باشد. با این فکر که یک روز برای زندانیان سیاسی داشته باشیم موافقم، و اتفاقا همین که دیروز ۲۸ فروردین بود خیلی هم خوب است، چون یکسال فرصت داریم که تا سال آینده به فکر یک برگزاری خوب باشیم. می گویم در مملکت ما همیشه زندانی سیاسی وجود خواهد داشت. بالاخره همه با هم فامیلیم، آنها هم که خیلی دیکتاتور هستند وقتی می روند ما می آییم سر کار و اگر از آنها بدتر نشویم، کمابیش صندلی قدرت در ایران ما را هم شبیه آنها خواهد کرد. از هر کسی می پرسم علت بدبختی های ما چیست، می گویند که علت مشکلات ما انقلاب ایران است. بعد می پرسم: "پس موافقید که دیگر انقلاب نکنیم؟" غالبا جواب می دهند که نه، بگذار یک انقلاب دیگر بکنیم این رژیم بی شرف و کثافت را از بین ببریم و دیگر انقلاب نکنیم. یعنی خودمان هم می دانیم که هذا کشک و هذا پشم. یا همین که می رسیم به مجازات مرگ و اعدام. سئوال می کنم که با مجازات مرگ موافقید؟ همه با تمام قلب و ذهن و روح شان می گویند نه، اعدام بد است، مجازات مرگ بد است، ما با مجازات مرگ مخالفیم. می گویم: پس بیایید کلا از همین حالا مجازات مرگ را ممنوع کنیم. فکری می کنند و می گویند: "از حالا که نه، بگذار این آخوندها را به درخت های خیابان دار بزنیم و بعد که آخوندها تمام شدند، اعدام را ممنوع می کنیم." جالب است که تصویر رویایی بسیاری از این برادران دموکرات اللهی همین است که آخوندها را با روده شان از درخت دار بزنند، یک چیزی شبیه همین داعش و کارهایش. و نمی دانم که چرا می گویند از داعش بدمان می آید. آنها که دارند کار شما را می کنند. گفتم داعش، این خبر هم مهم است که عزت الدوری فرمانده ارتش خلقی عراق یا در واقع همان جیش الشعبی که در تمام این یکی دو سال در کنار دختر صدام حسین رهبر نظامی القاعده بود، هفته قبل در تکریت کشته شد. فکر کنم این داستان روی سرنوشت داعش نقش مهمی داشته باشد. امیدوارم همین شده باشد. حمله نظامی داوطلبان عربستانی البته در دخالت بیجای ایران در یمن که از همان اول انقلاب اتفاق افتاده تردید نمی توان کرد، چنانکه در تلاش جمهوری اسلامی در طول سی و هفت سال برای پرورش انواع تروریست در آفریقا و آمریکای لاتین و کشورهای اسلامی تردیدی نمی توان کرد. اصلا هم تردید ندارم که دخالت های جمهوری اسلامی در سوریه و لبنان همواره رفتار غلطی بوده است و هر گونه کمک رسانی جز برای مردمی که در خطر گرسنگی و ناامنی هستند، آنهم با برنامه مشخص و آشکار بین المللی دخالت در مسائل آن کشورهاست. و البته که روابط متقابل نظامی و امنیتی با کشورهای همسایه حتما و همیشه می تواند در ایجاد امنیت در منطقه مهم باشد. همه اینها درست، دخالت ایران هم محکوم اندر محکوم، ولی چه معنی دارد که عربستان یک مشت اراذل و اوباش را به عنوان نیروی داوطلب جمع کرده و برده به یمن که بجنگند؟ اصلا این هزاران کودکی که در بمباران های عربستان کشته می شوند، چه کسی پاسخگوی از دست رفتن جان شان است؟ اصلا چه ربطی دارد داستان یمن به پاکستان جز اینکه عربستان می خواهد با لات بازی به عنوان قلدر محله حاضر شود و در کنار داعش که مورد حمایت ترکیه و عربستان و قطر است، خودش هم رسما در منطقه نه ژاندارم رسمی که چماق به دست « ناتور» غیر رسمی محله باشد؟ حالا، از همه اینها گذشته، عکس های برخی از داوطلبان نظامی عربستانی که عازم یمن شده اند که در کنار ارتش رسمی عربستان بجنگند منتشر شد. البته عربستان گفته هزاران نفر به یمن رفته اند. ولی عکس هایی که وجود دارد، کلا بیست سی نفر را نشان می دهد. و همچنین مشخصات موجود در عکس جالب است. Description: Macintosh HD:Users:mbehnoud:Desktop:200997_938.jpg یک، اغلب این داوطلبان با لباس سراسر سفید عربی برای جنگ رفته اند، از آن لباس هایی که اگر یک لکه خاک روی آن بنشیند فورا کثیف می شود، و اصلا معلوم نیست ارتشی هایی که همیشه لباس خاکی رنگ می پوشند با دشداشه سفید در جبهه جنگ چکار می کنند؟ دو، اغلب داوطلبانی که عکس شان منتشر شده، یا در واقع تمام افرادی که در ده پانزده عکس دیده ام، همه با دمپایی لاانگشتی در مناطق کوهستانی قدم می زنند، و از بچه های ده ساله تا مرد های پنجاه شصت ساله در میان آنها هستند، معلوم نیست با دمپایی لاانگشتی چطوری می خواهند در منطقه کوهستانی بجنگند. سه، تقریبا در همه عکس ها داوطلبان بر دوش شان یک کلاشینکف دارند و بعضی ها اسلحه هایی مثل ام یک و برنوی جنگ دوم جهانی دارند، بر کمرشان هم شمشیر و قمه و خنجر آویزان است، از طرفی عربستان از توپ، تانک، فانتوم، ناو دریایی و خیلی تجهیزات و سلاح های مختلف استفاده کرده. به نظر می رسد که همه اسلحه های سیصد سال گذشته یا دو هزار سال گذشته از نیزه های عصر پارینه سنگی تا فانتوم و آواکس و موشک های بالستیک دو قرن بعد را با هم استفاده می کنند. چهار، بعضی از عربستانی های موجود در عکس ها به نظر نمی آید که خوب توجیه شده باشند، بعضی ها دقیقا با همان لباس ها و فرم حرکت داعش مجهز شده اند و ظاهرا اتوبوس اشتباهی سوار شده اند، قرار بوده بروند عراق سر ببرند، اشتباهی رفته اند به یمن و مشغول سر بریدن شده اند. لامروت ها مثل جمهوری اسلامی که حرکات خودجوشش شش ماه برنامه ریزی شده است، می مانند. حتی دروغ گفتن هم بلد نیستند. با این سرووضع داوطلبان جنگی عربستان سعودی، آدمها پارک هم نمی روند، چه برسد به کوهستان برای جنگ چریکی. یعنی ما اینقدر پپه به نظر می رسیم که این اداها را برایمان در می آورند؟ مسعود رجوی کجاست؟ ما کجائیم؟ حتما به این سئوال فکر کردید که مسعود رجوی کلا کجاست؟ و اصولا به اینکه چرا هیچ جایی اثری از او نیست؟ و چرا غیب شده؟ و دهها سئوال دیگر که ممکن است به آن پاسخ داده شده باشد یا نباشد. شاید به این سئوال هم فکر کرده باشید که برای چه سازمان مجاهدین خلق و آبجی مریم آن با چه استدلال و منطقی با داعش کنار آمدند و اسم اراذل و اوباش آدمکش داعش را جنبش عشایری عراق خوانده اند و زیرجلکی و گاهی علنی با آنها همکاری می کنند. و شاید به این هم فکر کردید که این سازمان مجاهدین خلق برای چه از تجاوز نظامی به یمن چرا حمایت می کند و آیا در یمن هم نیروهای مجاهدین به عنوان همکار تروریست ها با دولت عربستان کنترات بسته است که بخشی از عملیات را انجام بدهد، یا نه؟ همه این خبرها، اخباری است که از صبح تا شب در دو ماه گذشته در رجانیوز، تابناک، فارس، تسنیم و صدتا خبرگزاری دولتی دیگر همراه با عکس عروس و داماد سازمان مجاهدین خلق منتشر می شود و لحظه به لحظه اخبار مجاهدین خلق به عنوان گروهی که خودش فکر می کند مهم ترین نیروی مخالف جمهوری اسلامی است، در رسانه های جمهوری اسلامی منتشر می شود. فکر می کنید چرا در کشوری که انتشار هر نوع خبر و عکس از رئیس جمهور اسبق آن یعنی محمد خاتمی ممنوع است و رهبر جمهوری اسلامی به جای اینکه درگذشت خواهر و مادر آقای خاتمی را به خودش تسلیت بگوید، به مردم اردکان و اجداد آقای خاتمی و در و دیوار شهر یزد و اردکان تسلیت می گوید، چاپ تصویر و انتشار خبر مجاهدین خلق آزاد است؟ البته من که با انتشار اخبار مجاهدین خلق مشکلی ندارم، مشکل من ممنوعیت و بایکوت خبری محمد خاتمی است. اصلا دقت کردید که صدا و سیما، اخبار لحظه به لحظه سلطنت طلبان، اپوزیسیون خارج از کشور و لنگه کفش کهنه های اپوز در لس آنجلس را هر شب در صدا و سیما منتشر می کند و خبرهای شان در کیهان و نشریات اولترا اسگل محافظه کار درج می شود و عکس شان منتشر می شود، ولی هیچ تصویر و خبری از سیدمحمد خاتمی منتشر نمی شود؟ به نظرم سیاست اصلی همان است که اغلب ما از آن اطلاع داریم. حکومت در همه این سالها تلاش می کند که هر حرکت و جنبش اجتماعی و سیاسی را رادیکالیزه کند. با رادیکال کردن جنبش و تندشدن لحن افراد، میان بدنه جنبش و این رادیکال ها فاصله می افتد و در واقع رادیکال شدن به جدا شدن نیروی اجتماعی از بدنه آن منجر می شود. حکومت از مجاهدین، اپوزیسیون سلطنت طلب، تندروهایی که هر صبح تا شب مثل شیر مترو گلدوین مایر یا سعید سکویی می غرند و سر می چرخانند، از خلبانانی که برنامه حمله شان به ایران را می گویند و عزیزانی که در کمال ملاطفت و مهربانی در حال کودتا توسط ارتشیان غیور هستند و سی سال است هر هفته برنامه کودتا را با هر لکه ای که می بینند عقب می اندازند و این عادت ماهانه شان هم با وجود عقیم شدن شان ترک نمی شود، نمی ترسد، ولی از خاتمی سازشکار و مودب که خودش را متعهد به قانون اساسی کشور می داند، مثل سگ می ترسند. گفتم سگ و پشیمان شدم از اینکه هی این انسانهای بیرحم را به آن سگ های نازنین تشبیه کرده ام. سگ کشی در شیراز یادم افتاد به آن صحنه های بیرحمانه کشتار سگ ها در شیراز در همین هفته قبل، برای چی این آدمها اینجوری هستند؟ اصلا بیماری داریم، هر ماه در یک جای دنیا عده ای با بیرحمی مشغول کشتار این حیوانات مظلوم هستند، یک ماه که صدهزار صد هزار و میلیون میلیون گوسفند بدبخت بخاطر ابراز ارادت حجاج به خداوند به وسیله مسلمانان کشته می شوند و اجسادشان را دفن می کنند. ماه بعدی هم ایرانیان بخاطر عید نوروز میلیونها ماهی را تولید می کنند و می گذارند سر میزشان و بعد هم پرت شان می کنند توی کوچه که بمیرند و اصلا عین خیال شان هم نیست که دارند یک موجود را می کشند. یک ماه بعد آمریکایی های دیوانه بخاطر مراسمی که نه مذهبی است، نه ملی است، نه اساس خاصی دارد، یک تنکز گیوینگ برگزار می کنند و برای شکرگذاری از خداوند، میلیون میلیون بوقلمون بدبخت را که با بدترین شکلی رشد کرده اند می کشند و هشتاد درصد آنها را می اندازند توی آشغالدانی، چون بیش از مصرف شان است. و حالا بگیر برو به چین و مالزی و ویتنام که سگ و گربه و مور و ملخ و همه اینها را هزار هزار می گیرند و خیلی از حیوانات را زنده سر میز می پزند و می خورند. چه خبرتان است؟ چیکار می کنید؟



via RSS

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر