صفحات

۱۳۹۰ دی ۱۹, دوشنبه

بررسی روزنامه‌های صبح تهران؛ یکشنبه نوزدهم دی

مسعود بهنود

روزنامه‌نگار

روزنامه‌های صبح امروز تهران در عنوان‌های اصلی خود از غیبت رییس بانک مرکزی به عنوان دلیلی بر استعفای وی خبر داده و سفر محمود احمدی‌نژاد را به چهار کشور آمریکای لاتین به منزله رقابت با آمریکا به حساب آورده و در عین حال از احتمال تشکیل مذاکرات هسته‌ای ایران با کشورهای پنج به اضافه یک در ترکیه نوشته‌اند.

غیبت از مجلس و استعفا با چراغ خاموش

"روز نیامدن‌ها" تیتر اول شرق است، جهان صنعت پرسیده "احمدی‌نژاد به مجلس می‌رود"، تهران امروز از "کناره‌گیری بهمنی با چراغ خاموش" خبر داده است.

شرق در مقاله‌ای با عنوان "غیبت تاسف برانگیز" نوشته زمانی‌ که در جامعه نرخ تورم بیش از نرخ سود سرمایه‌گذاری در بانک‌هاست، مردم به طور طبیعی سرمایه‌های خود را در بانک‌ها نگهداری نمی‌کنند و به سمت بازارهای کاذب می‌روند و نوساناتی که در بازار ارز و سکه دیده می‌شود نیز ناشی از همین امر است. خصوصا که بازار بورس ما نیز چندان قابل اطمینان نیست و مردم نمی‌توانند با اطمینان کامل در این بازار سرمایه‌گذاری کنند. از این رو در حال حاضر به دلیل نابسامانی‌های اقتصادی مردم به خرید و فروش ارز و سکه روی آورده‌اند، خصوصا تا زمانی‌که یارانه‌های صنعت و بخش کشاورزی تامین نشود و عملا به این بخش یارانه‌ای تعلق نگیرد، کشاورزی ورشکست و کارخانه‌ها به سمت تعطیلی می‌روند و عملا به جای آنکه سرمایه برای فعالان اقتصادی در حوزه تولید و اشتغال مناسب به کار گرفته شود تا بتواند از تولید به سود اقتصادی برسند، مردم به سمت بازار سکه و ارز هجوم می‌برند تا بتوانند به سود دست یابند.

به نوشته این مقاله اینها سیاست‌های نامناسبی است که در پیش گرفته شده و روی آن نیز اصرار می‌شود. هماهنگی لازم بین وزارت اقتصاد و دارایی با سایر بخش‌های اقتصادی چون صنعت و کشاورزی وجود ندارد و در نتیجه شاهد نابسامانی اقتصادی هستیم. این بخش فشار اقتصادی برخلاف بخش نخست قابل حذف و رفع است اما سوءمدیریت مانع از حل آن شده و از آن رو مجلس قصد داشت در جلسه غیرعلنی روز گذشته از مسوولان و مدیران ارشد دولتی توضیح بخواهد که چرا وضعیت اقتصاد نابسامان است اما متاسفانه آنان در مجلس حضور پیدا نکردند.

علی عباسپور تهرانی در مقاله شرق نوشته البته بخشی از این عدم حضور قابل قبول بود، چرا که بعضی از مسوولان به همراه آقای احمدی‌نژاد به سفر رفته‌اند اما سایر مدیرانی که می‌توانستند و باید حضور پیدا می‌کردند به خواست مجلس پاسخ ندادند. تمامی اینها نشان‌دهنده سوءمدیریت در اقتصاد ماست که امری خطرناک‌ محسوب می‌شود. گویا مدیران ارشد اقتصادی توان پاسخگویی درباره وضعیت اقتصادی کشور و بالا رفتن قیمت دلار و سایر ارز‌ها را ندارند.

محمود جامساز در جهان صنعت نوشته، این روزها بازار ارز با تلاطم بی‌سابقه‌ای مواجه شده که شایعه استعفای رییس کل بانک مرکزی هم به آن دامن زده است. اما با تغییر رییس کل بانک مرکزی هم هیچ دردی دوا نمی‌‌شود زیرا مشکل عدم استقلال بانک مرکزی است که باعث می‌شود رییس کل بانک نتواند از اختیارات خود به خوبی استفاده کند. بانک مرکزی در ساختار اقتصاد سرمایه‌داری دولتی نمی‌تواند کارایی یک نهاد تصمیم‌گیر را داشته باشد‌ به واقع این ساختار اجازه نمی‌دهد تا بانک مرکزی مستقل عمل کند.

به نظر نویسنده این مقاله برای گریز از شرایط پدید آمده، کشور نیازمند برنامه‌ای بلند‌مدت و شفاف است تا از ساختار فعلی به سرمایه‌داری آزاد و رقابتی گذر کند. در صورتی که بتوان با موفقیت به این مهم دست یافت جای این امیدواری وجود دارد که نهاد‌های تصمیم‌ساز اقتصادی مستقل از دولت عمل کرده و تغییرات سیاسی منجر به تغییر اساسی مشی اقتصادی کشور نشود.

جهان صنعت اشاره کرده یکی دیگر از علل افزایش نرخ ارز را می‌توان در پایین نگه داشتن سود سپرده‌های بانکی دانست، چرا‌که طبق اصول اولیه اقتصاد وقتی سپرده‌گذاری در بانک جذابیت خود را از دست بدهد نقدینگی سرگردان به سمت بازارهای سوداگرانه حرکت می‌کند و این بازارها با آشفتگی و تلاطم مواجه می‌شوند.

ریال را چه کسی از سکه‌انداخت؟

پوریا عالمی در ستون بیا چت کنیم روزگار با محمود بهمنی گفتگو کرده. او گفته: من رییس هستم ها. رییس رییس‌ها. امضام روی پول و چک‌پول هست. اصلا یکی از اهدافم از این‌که رییس بانک مرکزی شوم این بود که روی پول امضا کنم. از بچگی توی روستای فشند کرج، عیدها که عیدی می‌گرفتم با خودم می‌گفتم چرا من امضا نکنم؟ واقعا چرا؟ توی فشند به من می‌گفتند ”محمود امضا رو پول". بله. یادم است انشا کلاس سوم دبستان هم نوشتم: «من دوست دارم در آینده رییس کل بانک مرکزی شوم و روی پول امضا کنم. با تشکر.» باور نمی‌کنی اما شش سال تمرین کردم امضام این شکلی شود. قبلا این شکلی نبود. این شکلی بود: //////////// کلی تمرین کردم این شکلی شد: /////////// باور نمی‌کنی یک پنج هزار تومانی از جیبت در بیاور و امضای من را ببین. به به به خودم. حالا با من چت می‌کنی؟

طنزنویس جواب داده نه و محمود بهمنی اضافه کرده: یکی از اتفاق‌های بزرگی که توی دوران ریاست من افتاد این بود که سه هزار میلیارد تومان در سیستم بانکی اختلاس شد. این خیلی شاهکار است. می‌دانی چرا؟ چون تا آن موقع مردم نمی‌دانستند سه هزار میلیارد تومان پول توی کشور وجود دارد. این اختلاس ثابت کرد مشکل نقدینگی وجود ندارد و هر کس هر چقدر که دستش برسد می‌تواند اختلاس کند. به به به خودم. حالا با من چت می‌کنی؟

طنزنویس باز جواب داده نه، و رییس بانک مرکزی پرسیده چرا و جواب شنیده: چون به نظرم روی پول امضا نکردی ریال را خط خطی کردی. کلا ریال را از سکه‌انداختی پدر جان. چرا استعفا نمی‌دهی؟

سفر به حیاط خلوت تهران یا واشنگتن

"توافق ایران و۱+۵ برای ازسرگیری مذاکرات درترکیه" تیتر اول خراسان است، "دیپلوماسی نجات ماهیگیر" گزارش اصلی ابتکار است، قدس از "جزئیات جدید طرح گام به گام روسیه" نوشته و "آمریکای لاتین، حیاط خلوت تهران یا واشنگتن" عنوان بزرگ صفحه اول کیهان است.

همزمان با سفر محمود احمدی‌نژاد به چهارکشور آمریکای لاتین، در حالی که روزنامه‌های هوادار دولت به بزرگ نمائی این سفر پرداخته و با انعکاس مخالفت دولت آمریکا با این سفر، این سئوال را مطرح کرده‌اند که آمریکای لاتین حیاط خلوت تهران است یا واشنگتن، کیهان با چاپ عکس‌هائی از دیدارهای سال‌های گذشته روسای دولت نیکاراگوئه، کلمبیا، ونزوئلا و اروگوئه با آیت الله خامنه‌ای، اهمیت نقش رهبر جمهوری اسلامی را یادآور شده است.

تهمینه بختیاری در سرمقاله خراسان ادعا کرده که یا من یا احمدی‌نژاد جمله‌ای بود که باراک اوباما، رئیس جمهور دموکرات آمریکا، در هشدار به دولت‌های آمریکای لاتین درباره گسترش روابط با ایران مطرح کرد. البته این مواضع یک بار دیگر توسط سخنگوی وزارت خارجه آمریکا نیز تکرار شد که گفته بود ما کاملا به وضوح به کشورهای دنیا می‌گوییم الان زمان مناسب برای تعمیق روابط اعم از روابط امنیتی و اقتصادی با ایران نیست .

نویسنده مقاله پرسیده حضور ایران در منطقه آمریکای لاتین چرا برای مقامات آمریکایی تهدید محسوب می‌شود؟ آیا ابراز نگرانی مقامات آمریکایی تاثیری بر مواضع دولت‌های چپگرا در منطقه آمریکای لاتین دارد؟ و در نهایت این که ایران و دولت‌های آمریکای لاتین چه منافع متقابلی در گسترش روابط با یکدیگر دارند؟

صفحه اول کیهان با عکس‌های دیدار روسای جمهور آمریکای لاتین با آیت الله خامنه‌ای

صفحه اول کیهان با عکس‌های دیدار روسای جمهور آمریکای لاتین با آیت الله خامنه‌ای

خراسان در نهایت نوشته به طور کلی می‌توان گفت کشورهای چپ در منطقه با رویکرد مخالفت با آمریکا توانسته‌اند به محبوبیت بالایی دست یابند و برهمین اساس تلاش می‌کنند با دولت‌هایی که مواضعی شبیه آنها دارند هم صدا شوند.

افشین زمانی در سرمقاله تهران امروز نوشته این فقط آمریکا نیست که می‌تواند حضورش را در اقصا نقاط جهان از جمله خاورمیانه و با استفاده از ماشین جنگی‌اش نشان بدهد، البته صرف داشتن ماشین پیشرفته جنگی هم تنها عامل برای اعلام حضور و نقش‌آفرینی نیست بلکه راه‌های دیگری هم وجود دارد که با استفاده از این راه‌ها می‌توان حضور موثر خود را در جای جای دنیا نشان داد. سفر محمود احمدی‌نژاد، رئیس‌جمهور اسلامی ایران به آمریکای لاتین که با واکنش فوری مقامات آمریکایی مواجه شد، یکی از این راه‌های تاثیرگذار است.

به نوشته این روزنامه، اگر در ابتدا فقط کشورهایی چون کوبا و ونزوئلا بودند که بدون توجه به اخطارهای آمریکا به گسترش مناسبات با جمهوری اسلامی ایران رو آوردند در حال حاضر کشورهای دیگری چون نیکاراگوئه، اکوادور و بولیوی نیز به این جریان پیوسته‌اند و عملا دسته‌بندی جدیدی را مقابل آمریکا تشکیل داده‌اند. دسته‌بندی‌ای که می‌توان آن را نمودی از اتحاد کشورهای جنوب- جنوب دانست که به تعریف جدیدی از راه‌های دستیابی به منافع ملی خود پرداخته‌اند و البته در این تعریف جدید هم جایگاه ویژه‌ای را برای آمریکا در نظر گرفته‌اند.

چرا خانه سینما؟

"انتقاد از انحلال خانه سینما" تیتر اول مردم سالاری است و ناصر صفاریان در مقاله‌ای در شرق، خطاب به وزیر ارشاد نوشته گمان ‌می‌کنید "خانه سینما"یی که دستور تعطیلی‌اش را داده‌اید، فقط یک ساختمان است و یک هیات مدیره. در حالی که این‌گونه نیست وزیر محترم. شما با این دستور، حکم به تعطیلی ۲۹ صنف و توقف فعالیت‌های صنفی و رفاهی و کاری و... حدود پنج هزار و ۷۰۰ سینماگر داده‌اید.

نویسنده اضافه کرده فرض را بر این می‌گیریم که این هیات مدیره، بدترین انسان‌های روی زمین هستند و تمامی اعمال‌شان مصداق انواع جرم‌ها و جنایت‌ها. آیا به شرط درستی این فرض، می‌توان به قصد حذف آنها، پنج هزار و ۷۰۰عضو و خانواده‌های‌شان را هم حذف کرد؟ در نیت خیر شما شکی نیست. اینکه مدام تاکید می‌کنید با صنف‌های سینمایی مشکلی ندارید و آنها می‌توانند به فعالیت خود ادامه دهند، برآمده از همین نیت خیر است. ولی احتمالا مشاوران و معاونان شما برای‌تان نگفته‌اند که این صنوف به‌عنوان زیرمجموعه همین خانه هویت قانونی پیدا می‌کنند. پس حق بدهید به اهالی ۲۹ صنف «خانه سینما»، که از برخورد بعدی وزارتخانه شما با خودشان نگران باشند و بگویند «خانه سینما»ی ثبت‌شده را بستید، با صنف‌های بدون ثبت قرار است چه کنید؟

در ادامه مقاله شرق آمده: آقای وزیر، شما سرتان گرم امور مهم مملکتی است و احتمالا فرصت نکرده‌اید تا ببینید در «خانه سینما» چه اتفاق‌هایی رخ می‌دهد. با اجازه شما، چند تایی را برای‌تان ذکر می‌کنم. منتقدان، هر سال منتخبی از بهترین‌های جشنواره فجر را در «خانه سینما» به نمایش می‌گذارند تا آنها که ندیده‌اند ببینند، مستندسازان هر سال هفته فیلم مستند‌های برتر سال را در «خانه سینما» برگزار می‌کنند و هر هفته برای اعضا یک فیلم نشان می‌دهند و آن را بررسی می‌کنند، صنف‌های مختلف در «خانه سینما» کارگاه آموزشی برگزار می‌کنند، صنوف مختلف هر سال به بهترین کتاب‌های سینمایی جایزه می‌دهند، همه‌ساله داوران صنف‌ها بهترین‌های خود را انتخاب و تقدیر می‌کنند و... خدای ناکرده، شما که نظرتان این نیست صنف‌ها نباید در این امور فعال باشند؟

حمیدرضا شکوهی در سرمقاله مردم سالاری نوشته در دوره هشت ساله دولت اصلا حات گام‌های بلندی برداشته شد تا فضا برای فعالیت و اثرگذاری نهادهای مدنی باز شود. حمایت‌هایی هم که در آن دوره از نهادهای مدنی صورت می‌گرفت با هدف پویاتر شدن و بارورتر شدن این نهادها بود که پیش از آن فضای چندانی برای فعالیت پیدا نکرده بودند. اما در زمان دولت‌های نهم و دهم، نگاه متفاوتی به نهادهای غیردولتی شکل گرفت که اگرچه در ظاهر، فعالیت این نهادها را مثبت ارزیابی می‌کرد اما در عمل، موانع متعددی پیش روی این نهادهای غیردولتی ایجاد شده که در برخی مواقع آنها را از تداوم مسیر حرکت خود بازداشته است.

به نوشته این مقاله موضوع تلاش برای انحلال خانه سینما را به عنوان یک نهاد صنفی باید در همین چارچوب و در راستای محدودیت‌هایی که در گذشته برای سایر نهادهای مدنی ایجاد شده ارزیابی کرد. طی سال‌های اخیر انجمن صنفی روزنامه نگاران هم تعطیل شد. کانون عالی شوراهای اسلامی کار هم چنین سرنوشتی یافت. دفتر تحکیم وحدت به عنوان یک نهاد دانشجویی منتقد، اگر چه منحل نشد، اما از درون به نهادی حامی تبدیل شد تا اسمش بماند و ماهیتش عوض شود. کانون عالی کارفرمایی ایران هم با ایجاد نهادهای موازی با ماهیتی متفاوت در عمل به حاشیه رفت. وضعیت احزاب و مطبوعات- البته اگر منتقد باشند- هم که روشن است و... از این دست نمونه‌ها بسیار است.

مردم سالاری نوشته تا زمانی که جایگاه نهادهای مدنی و غیردولتی به عنوان نهادهایی که نیل به هدف توسعه و دموکراسی را تسهیل می‌کنند به رسمیت شناخته نشود، نمی‌توان امیدوار بود که طرز نگاه دولت به این نهادها هم تغییر کند. گویا عده‌ای تصور می‌کنند هرچقدر تعداد و تنوع نهادهای مدنی شامل نهادهای صنفی و احزاب و مطبوعات و... کمتر باشد، در آرامش بیشتری می‌توان فعالیت کرد؛ غافل از آنکه این آرامش، سکوتی با حاصل ضعف است و نه آرامشی در جهت افزایش قدرت.

سئوال از چاوز

محمد حسین روان‌بخش در ستون طنز مردم سالاری نوشته گرانی و تورم موجود عجیب و غریب وجاسوسی وابسته به امپریالیسم جهانی است که هیچوقت دست از سر دولت محمود احمدی‌نژاد برنداشته است ، اما در عوض دولت هم اصلا و ابدا کوتاه نیامده است و همواره او را نادیده گرفته و حتی در مقابل اعلام موجودیت آن موضع گیری کرده و از همگان خواسته است که این موجود را بایکوت کنند تا " رود گوشه‌ای زار و تنها بمیرد"؛ اما مگر می‌شود ؟! این موجود امپریالیستی هفتاد و هفت جان دارد و هر روز یک جاست. یک روز می‌رود سراغ مرغ و گوشت، یکروز سراغ حبوبات، روز دیگر نوبت لبنیات می‌رسد، بعد روغن نباتی. وقتی هم سراغ ارز و طلا می‌رود دیگر جدا کردنش چیزی نزدیک به محال است و... !

در این ستون آمده: با کمال تاسف و تاثر فراوان باید اعلام کنیم که حالا فصلی رسیده است که دیگر بقال محله هم انتظار دارد که توضیح درست و حسابی داده شود که چطور شده که قیمت‌ها ساعتی تغییر می‌کند! نمی شود که به آنها که خودشان خریدار و فروشنده هستند، گفت که گرانی وجود ندارد! حالا بشنوید از یک واقعیت دیگر که دیروز یکی از نمایندگان در تذکر خویش و در صحن علنی مجلس اعلام کرد: توضیحات مسئولان دولتی در خصوص مسائل اقتصادی اخیر حتی بقال سرمحله ما را هم قانع نمی‌کند، چه رسد به نمایندگان مجلس و کارشناسان اقتصادی!

طنزنویس مردم سالاری در نهایت پرسیده تکلیف همگان، از نماینده مجلس گرفته تا بقال محترم محله چیست؟ چه کسی قرار است جواب این همه سوال را بدهد؟ تنها کسی که مانده و می‌توان از او پرسید و شاید بتواند جوابی بگیرد و به مردم بدهد جناب هوگوچاوز رئیس جمهور ونزوئلا است، اما او را هم نمی‌شود به زحمت انداخت؛ بنده خدا از ناحیه لگن خاصره دچار بیماری شده و برای همین هم عیادتش واجب‌تر از پاسخگویی به سوالات دیگران است، آن‌وقت در این وضعیت مگر می‌شود از او خواست که میانجی‌گری کند و پاسخی بخواهد؟!

کارتون روز



>> "FarsiNews" via lissnup in Google Reader http://www.bbc.co.uk/persian/iran/2012/01/120108_u10_press_review_tehran.shtml

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر