مسعود بهنود
روزنامهنگار
روزنامههای امروز صبح تهران در صفحات اول خود از حمله نظامی فرانسه به مالی نوشته و آن را محکوم دانستهاند. مقالاتی نیز درباره مذاکرات هستهای ایران و احتمال برگزاری اجلاس با پنج به اضافه یک در قاهره نوشتهاند.
انتقادات اقتصادی و سیاسی به دولت محمود احمدینژاد که همچنان وعدههایی را مطرح میکند که به نوشته کارشناسان، از عهدهاش برنخواهد آمد، بخش عمده صفحات اقتصادی روزنامهها را به خود اختصاص داده است. از جمله، وزیر نفت سابق که نسبت به افزایش بهای بنزین و مواد سوختی هشدار داده که ممکن است پیامدهای اجتماعی داشته باشد.
اجازه برای بازدید از پارچین، و استانبول گزینه مذاکرات نیست
داوود هرمیداس باوند در مقالهای در آرمان احتمال داده است که گزارش آژانس بینالمللی انرژی اتمی تاثیر بسزایی روی مذاکرات ایران و ۱+۵ که قرار است در تاریخ ۲۴ بهمن در تهران برگزار شود، داشته باشد.
به نوشته این استاد دانشگاه، یکی از خواستههای اجابتنشده آژانس از ایران، درخواست بازدید از نیروگاه نظامی پارچین است. آژانس معتقد است که ابهاماتی مربوط به این نیروگاه وجود دارد و بیتردید اجابت یا عدماجابت این خواسته توسط ایران و گزارش آژانس در رابطه با این موضوع، روی مذاکرات ۱+۵ با ایران تاثیرگذار خواهد بود. به هر حال آژانس معتقد است که تغییراتی در پارچین انجام گرفته و روی بازدید از این نیروگاه تاکید کرده است و این درخواست براساس پروتکل۲ لازمالاجراست.
پروتکل ۲ بیان میکند که هر کشور عضو باید با بازدید آژانس از هر مکانی موافقت داشته باشد و این بازدید باید هر زمان که آژانس تشخیص داد، صورت بگیرد.
مقاله آرمان تاکید میکند که برخی احتمال میدهند طرح بازدید از پارچین، بازی غرب و شورای امنیت سازمان ملل متحد برای طولانی کردن مذاکرات است. این یک احتمال است و نمیتوان بر آن امید بست. پس از بررسی پارچین هر احتمال دیگری موجود است، ولی بیتردید ادامه این مساله نباید باعث ایجاد آسیبهای اقتصادی شود و حل آن اتخاذ تصمیمات فنیتری را میطلبد.
حشمتالله فلاحتپیشه در سرمقاله تهران امروز بازدید از تاسیسات نظامی پارچین را بهانهجویی آژانس و ایالات متحده آمریکا خوانده و نوشته است که بازدید کارشناسان آژانس از این مرکز نظامی افزون بر پادمانی است که در راستای همکاری ایران و آژانس انرژی اتمی امضا شده است.
مجتبی فتحی در مقالهای در بهار با اشاره به این که استانبول که گزینه اصلی برای مذاکرات هستهای ایران نام داشت، کمکم در حال حذف شدن از فهرست میزبانان مذاکرات هستهای ایران و ۱+۵ است. با حذف این شهر بررسی گزینههای جایگزین آغاز شده؛ از جمله آنها «قاهره».
به نوشته این مقاله، میزبان سنتی مذاکرات هستهای ایران و ۱+۵ دیگر گزینه میزبانی نیست، حداقل برای جمهوری اسلامی ایران. اگر غیر از این بود باب بسته شده مذاکرات سیاسی هستهای تاکنون باز شده بود.
در این مقاله آمده است که تهران مخالف میزبانی «استانبول» است، مخالفت خود را هم نه علنی، بلکه غیرعلنی اعلام کرده است، نشانه برای دریافت این مخالفت هم کم نیست. مهمترین آن عدم از سرگیری مذاکرات پس از شش ماه وقفه است. در حالی که دو طرف بر سر اصل مذاکرات توافق دارند. بر سر «زمان» مذاکرات هم توافق کردهاند؛ مانده توافق بر سر «مکان» مذاکرات. با این حال به دلیل اختلاف دو طرف بر سر مکان پیشنهادی یکدیگر، توافقی برای از سرگیری مذاکرات حاصل نشده است.
مقاله بهار تاکید دارد: غرب بر گزینه استانبول تاکید دارد و از سوی دیگر جمهوری اسلامی ایران همچنان مخالف است؛ البته در این میان تهران در حال یارگیری از میان خود اعضای گروه ۱+۵ برای به کرسی نشاندن موضع خود است؛ چین و روسیه دو کشوری هستند که میتوانند در تثبیت موضع تهران نقشآفرینی کنند؛ هر چند ملاحظههای جمهوری اسلامی ایران برای عدم موافقت با گزینه استانبول به عنوان مکان مذاکرات هستهای با گروه ۱+۵ تا حدود زیادی همراستا با منافع روسیه و چین در منطقه است.
احساس ضعف در برابر دولت قدرتمند
محمدصادق جنانصفت در سرمقاله دنیای اقتصاد نوشته است: نهاد دولت در همه جامعهها و با هر میزان از نهادینه شدن دموکراسی و پذیرش اصل تقسیم قدرت، تمایل دارد حداکثر انواع قدرت موجود در جامعه را در اختیار بگیرد تا با استفاده از تمرکز بالا، اهداف و برنامههایش را جامهعمل بپوشاند. اما افزایش سهم قدرت نهاد دولت در کوتاهمدت به معنای کاهش سهم نهادهای مدنی (احزاب، شهروندان و بنگاهها) است.
او اضافه کرده است: دولت مستقر در ایران نیز در حال حاضر از این قاعده مستثنی نیست و همه نیروی تبلیغاتی، فنی، اقتصادی و سیاسی خود را برای افزایش سهم خود از قدرت موجود به کار گرفته است.
به نوشته این مقاله، دولت محمود احمدی نژاد در ماههای اخیر چند حرکت مشخص انجام داده که از جمله آن، ناکام کردن بخش خصوصی در نهادینه کردن «شورای گفتوگوی بخش خصوصی و دولت» است. دولت برخلاف نص صریح قانون برنامه پنجم توسعه که ۸ وزیر را موظف کرده است در نشستهای این شورا حاضر شوند، از این کار امتناع میکند. علاوه بر این، دولت دهم هنوز حاضر نشده است قانون بهبود مستمر فضای کسبوکار را اجرا کند و همچنین در چند ماه سپریشده با صدور دهها بخشنامه ارزی و تجاری، آرامش برنامهریزی از فعالان اقتصادی کشور سلب شده است.
این نویسنده اقتصاددان، با شمردن موارد دیگری از فشار دولت بر بخش خصوصی، به این نتیجه رسیده است که نقطه ضعف و پاشنه آشیل نهادهای مدنی ایران به ویژه بنگاهها در همه دهههای اخیر عدم توجه به تبدیل قدرت است. نهادهای خصوصی ایران در تبدیل قدرت اقتصادی به قدرت اجتماعی و قدرت فرهنگی و سیاسی، ضعف مفرط دارند که میتواند به دو نیروی «رسانه» و «کارشناسی» برطرف شود.
او اضافه کرده است: بخش خصوصی ایران باید در یک اقدام مبتنی بر حفظ و گسترش منافع جمعی و ملی رسانههای خود را داشته باشد یا از رسانههای هممسیر به صورت جدی حمایت کند.
انتخابات، اما برو سر کوچه خودت بازی کن!
مردمسالاری در سرمقاله خود با اشاره به سالگرد کشته شدن امیرکبیر، چهره اصلاحطلبان نیمه قرن نوزدهم ایران و سرنوشت دکتر مصدق صدراعظم، مصلح دیگر، به این نتیجه رسیده است که ناکامی آن دو از عدمآمادگی و توانمندی فرهنگی و اجتماعی ایران در آن عصر بود. اما اکنون، آیا جامعه ایران آمادگی ذهنی و روانی و اجتماعی و فرهنگی آن را دارد که با آسیبشناسی کردههای خود، به اصلاح خویش دست بزند و جامعهای در خور نام و پیشینه و فرهنگ تاثیرگذار و تمدن درخشان خود بسازد؟
نویسنده با این مقدمه به تحلیل وضعیت سیاسی امروز کشور در آستانه انتخابات ریاست جمهوری برآمده و ضمن تحلیل ناکامیهای دولت در تحقق وعدههای خود نوشته است: به این ترتیب اصولگرایان توان آن را ندارند که با این تشتت آرای اردوگاه خود، همه تخم مرغهایی را که در سبد دولتیان نهادهاند به سلامت بردارند و مانع میلیونها آرایی شوند که به کیسه دولتیها سرازیر میشود و دولت هم در چند ماه باقیمانده، با اقدامات خود بر کثرت رأیدهندگان طیف خود خواهد افزود و تجربه هم نشان داده است که مجلس و نهادهای دیگر، جلودار طرح و اجرای دولت نیستند. خلاصه این که هر روز که میگذرد گلوله برفی دولت، بزرگتر و پرحجمتر از قبل، همهچیز را درمینوردد و پیش میتازد!
مردمسالاری در نهایت نوشته است که در چنین هنگامهای، چه موافق طبعمان باشد و چه نباشد، فقط اصلاحطلبان حریف میدان دولتیها هستند و دولتیها هم از موقعیت و بدنه اجتماعی آنان آگاهی کافی دارند و بر پایبندی آنان به نظام واقفند و تهاجم همهجانبه آنان علیه اصلاحطلبان هم، همین دانستههای همه جانبه است. بنابراین، اگر اصلاحطلبان خود نیایند و یا موانعی ایجاد شود که نگذارند که بیایند، بزرگترین اشتباه تاریخی در عرصه کشور ما رخ خواهد داد و در نتیجه دوری آنان هرگز به صلاح آینده نظام نیست.
یمان مقدم در ستون طنز اعتماد گفتگویی دارد با عموجان اصولگرایش:
جناب لاریجانی، رییس محترم مجلس، طرح استخدام نیم میلیون نفری دولت را غیرقانونی اعلام فرمودهاند. عموجان ما هم خشمگین و عصبانی که: «چرا میخواهند شیرینی به خیر گذشتن حضور رییسجمهور در مجلس را به کام مردم تلخ کنند؟ چرا در زمین هاشمی بازی میکنند؟»
عجب! چه کار به کار جناب هاشمی دارید این وسط؟ گذشت آن زمانی که میگفتند همهچیز زیر سر فلانی است. شکر خدا مجلس محترم خودش صاحب حکمت است. عموجان روزنامه وطن امروز را کنار گذاشته و تاکید کردند: «خودتان را سیاه کنید. همه توطئههای زنجیرهای را ما از بر هستیم. باز چهار تا روزنامه منتشر کردید پررو شدهاید. اولش میروید از زیر زبان ایشان میکشید که حاضرنشدم برای کسب رأی مردم، پیشنهاد استخدام تعداد زیادی کارمند را بپذیرم.» خب معلوم است که رییس مجلس هم تحت تاثیر قرار میگیرد و مصوبه دولت را لغو میکند.»
«عموجان، عموجان! اولا که ما تا به حال از دم دفتر جناب هاشمی هم رد نشدهایم. مگر الکی است که به تحریک ما مطلبی را بیان کنند. در ثانی ایشان بعد از لغو مصوبه توسط رییس مجلس در باب این صحبت کردند که کاری که بوی فریبکاری بدهد را انجام ندادهاند. اصلا چرا تا گفته شد فریبکاری شما به خودتان گرفتهاید؟»
«این کلیدواژهها و کدها یک دورهای قابل ردیابی نبود. الان دیگر دست شما و گردنکلفتهایتان رو شده است. از فردا همین شما قلم به مزدهای مارمولک، فریبکاری را میکنید یک کد عملیاتی تازه و هزار تا گفتوگو و یادداشت و تحلیل درباره همین کلمه از دنبالههای اصلاحات منتشر میکنید.»
افزایش بهای بنزین آغاز نابسامانی
بیژن زنگنه در مقالهای در اعتماد نوشته است: افزایش قیمت حاملهای انرژی در اقتصاد کشورها به عنوان یکی از مهمترین عاملهای گرانی و ضعف خدمات عمومی تلقی میشود. با افزایش قیمت حاملهای انرژی، اصلیترین و مهمترین بخش اقتصاد یعنی حمل و نقل کشور دچار نابسامانی خواهد شد و این موضوع، عملا به بقیه بخشهای اقتصادی لطمه میزند و به آنها تسری مییابد. با افزایش قیمت بنزین یا سایر حاملهای انرژی در یک کشور نفتی و دارای امکانات و... سوخت با قیمت مناسب، عنوان یک حرکت حسابنشده و با پیامدهای گسترده اجتماعی تلقی میشود.
وزیر سابق نفت ایران در این مقاله با اشاره به این که حملونقل عمومی دارای توان پاسخگویی به نیازهای روزمره مردم نیست نوشته است: در چنین شرایطی ایجاد تغییرات شگرف در قیمت حاملهای انرژی، کشور و جامعه را با مشکلات غیرقابل محاسبهای مواجه میکند. درآمدی که از فروش بنزین با قیمت بالا حاصل میشود، محل تامل بسیار است و شاید محل شک و تردید باشد؛ قیمتهای بالای حاملهای انرژی عملا بار سنگینی را به جامعه متحمل میکند.
او تاکید کرده است که هزینهکرد درآمد حاملهای انرژی ممکن است مورد سوءاستفاده سیاسی در یک مقطع خاص نزدیک به انتخابات قرار گیرد. چنانچه از این موضوع بخواهیم عبور کنیم، این به معنای نبود تصمیمگیر در سطح کلان کشور در برابر تصمیمهای دلبخواهی است تا از بروز مشکل جلوگیری کند و در نهایت هیچ مرجع و جایگاهی برای اعتراض و شکایت باقی نمیگذارد و ممکن است جامعه را به سمت اعتراضهای گوناگون بکشاند.
بیژن زنگنه اضافه کرده است: سوءاستفاده از تحمل جامعه و افزایشهای بیرویه قیمتها، در تاریخ کشور ثبت خواهد شد و زمینه را برای همه دستگاهها و حتی افراد و شخصیتها باز میگذارد تا هرکس به هر نحوی که خود مقتضی بداند، عمل کند که این، یعنی هرج و مرج در تصمیمگیریها.
لطفا منقبض شوید، پدرم درآمد
پوریا عالمی در ستون طنز شرق با اشاره به برنامههای وزارت بهداشت که با بودجه انقباضی اعلام شد، چند صحنه را ترسیم کرده است: اول از همه دیالوگ تزریقی-وریدی
- خب عزیزم. شل کن.
- نمیشه. اوخ اوخ... آوووخ.
- حق بده. شما باید با ما همکاری کنی. اینجا بیمارستان دولتییه. طبیعییه که با این بودجه انقباضی بیمار همهجاش منقبض بشه.
- آوووخ.
طنزنویس شرق تحت عنوان "دیالوگ قبض و بسط" نوشته است:
- آقای دکتر، من یه حالت انقباضی خاصی دارم. هر کاری میکنم منبسط نمیشم.
- نگران نباش. وقتی صورتحساب بیمارستان رو دادند دستت، بسط عجیبی پیدا میکنی.
پدرم نیومده... دراومده!
آیدین سیارسریع هم در طنز روزنامه قانون مکالمهای بین پدرزن و دامادش را نقل کرده:
پدر زن: خب آقا داماد پدرتون کجا هستند؟ نیامدند!
داماد: وا... ایشون نیستند.
پدرزن: کجا هستند؟
داماد: در آمدهاند با اجازه شما.
پدرزن: ای بابا. چرا؟
داماد: برای این که من ۱۰ سال است دارم کار میکنم که پولی دربیارم و بتوانم زن بگیرم.
پدرزن: خب چه ربطی به پدرتان دارد؟
داماد: آدم که ۱۰ سال جان بکند و در سرما و گرما عرق بریزد، پدرش درمیآید. کاملن طبیعی است.
کارتون روز
via RSS
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر