صفحات

۱۳۹۴ تیر ۴, پنجشنبه

روزنامه‌های تهران: مردم در انتظار تفاهم هسته ای

روزنامه‌های امروز، چهارم تیر در گزارش ها و مقالات اصلی خود به گمانه زنی درباره مذاکرات هسته ای با کشورهای پنج به اضافه یک ادامه داده و نوشته اند که با سخنان رهبر جمهوری اسلامی از شدت مخالفت ها با دولت روحانی و هیات مذاکره کننده هسته ای کاسته شده است. قهر اصولگرایان از جلسه افطار رییس جمهور، شکست تندروها در استیضاح وزیر آموزش و پرورش و توجه طنزنویس ها به گم شدن یک دکل نفت در زمان احمدی نژاد از جمله نکاتی اصلی روزنامه‌های آخر هفته است. سخن از موسوی و قهر اصولگرایان تیتر و عکس اعتماد > شرق در گزارشی از جلسه افطار رییس جمهور خبر داده که این بار مراسم با یک تفاوت برگزار شد؛ هر دو طیف عمده سیاسی کشور در یک شب دعوت شدند تا با هم،‌ روزه‌شان را «باز» کنند؛ برخلاف سال گذشته که هر طیف تک‌به‌تک دعوت شده بودند. رئیس‌جمهوری در قسمتی از سخنانش در این ضیافت گفت: «انتظار ما از همه احزاب، کمک به دولت است». حجت‌الاسلام «حسن روحانی» افزود: «اینکه ما با دنیا تعامل کنیم جزء قدرت ملی ماست؛ ما دنبال مذاکره هستیم و در مذاکرات می‌خواهیم به نقطه طلایی برسیم». اما بنا به همین گزارش دور هم جمع‌کردن اصولگریان و اصلاح‌طلبان در یک سالن و سخنرانی افراد شاخص آنها، چندان هم بی‌حاشیه‌نبود. غلامحسین کرباسچی دبیرکل حزب کارگزاران سخنی گفت که چندان به مذاق برخی میهمانان اصولگرا خوش نیامد و برخی از آنها ضیافت را ترک کردند. به گزارش حجت‌الاسلام مصباحی‌مقدم سخنگوی جامعه روحانیت مبارز گفت: «بنده ضیافت افطاری رئیس‌جمهور را به دلیل حمایت‌هایی که از سران فتنه در این جلسه مطرح شد، ترک کردم آقای کرباسچی، دبیرکل حزب کارگزاران، در این جلسه میرحسین موسوی را به سید مظلوم تعبیر کرد درحالی‌که اگر بناست او سید مظلوم باشد، لابد ظلم‌کننده به او نیز، نظام است». علی میرباقری در سرمقاله روزنامه ایران نوشته: در روزی که تیم مذاکره کننده ایران و طرفهای اروپایی برای دیداری تعیینکننده راهی لوگزامبورک شدهاند در تهران نگاه ناظران سیاسی به نشستی دوخته شد که در آن بالاترین مرجع جمهوری اسلامی مواضع صریح خود را در این کارزار خطاب به کارگزاران نظام مطرح کرد. نظرات هسته ای رهبر م اگر برای گروهها و جریانهای داخلی حکم فصل الخطاب را داشت برای طرفهای مذاکره در آن سوی مرز، حرف اول و آخر دیپلماسی ایران به حساب میآید. این استاد دانشگاه و مشاور ارشد وزارت کشور در مقاله خود تاکید کرده که دیدار رهبر با مسئولان نظام در حالی به موضوع هسته ای اختصاص یافت که در روزهای اخیر فضای سیاسی پایتخت شاهد یک زورآزمایی میان دو طیف اقلیت مخالفان و اکثریت حامیان مذاکره هسته ای بود. این مواجهه از پارلمان آغاز شد و امتدادش به مراسم تشییع شهیدان غواص در تهران کشیده شد که یک گروه سیاسی تلاش کرد تا از مقدسترین عواطف مردمی برای مخدوش کردن چهره تیم مذاکره کنندگان هسته ای بهره جوید. سرمقاله روزنامه دولت نتیجه گیری کرده: واقعیت این است که دولت روحانی در پیشبرد برنامه خود برای حل مناقشه هسته ای از راه مذاکره از ابتدا با این مسئله روبه رو شد که تفکر مذاکره با حریفان خارجی، مخالفانی سرسخت در داخل دارد. تجربه ۲۰ ماه گذشته نیز اثبات کرد که گروه مخالف مذاکره و تعامل با جهان خارج هیچ میل و گرایشی برای کوتاه آمدن از این رفتار خویش ندارد. از طرفی شواهد دیگری دلالت بر این کرد که منافع این گروه به ادامه وضعیت تحریم پیوند خورده است، درست به همین علت در این مدت توصیه ها و اندرزها درباره ضرورت حفظ منافع و مصالح عمومی در اندیشه این گروه کارگر نیفتاد. کیهان امروز هم در یادداشت روز خود با مذاکرات هسته ای مخالفت کرده و در ادامه تبلیغات ضد آمریکایی نوشته:آمریکا با وجود نیازهای راهبردی مایل است با تردستی و عملیات روانی و ایجاد خطای محاسبه؛ اول برنامه هسته‌ای ایران را ریشه‌کن کند یا از ارزش صنعتی پویا ساقط نماید. بعد از لغو فوری و مؤثر تحریم‌ها با بهانه‌های مختلف طفره برود و عملاً امتیازی به ایران ندهد. و بدتر از همه مذاکره را تبدیل به محاکمه، معامله و توافق را تبدیل به سند اتهام، و پرونده سیاسی مذاکرات را تبدیل به یک پرونده ضدامنیتی شبه حقوقی علیه ایران (با امضای خود ایران) کند. این مقاله با تاکید بر این که ما این کلاهبرداری را چند بار تجربه کرده‌ایم نوشته یک بار در دولت سازندگی که تصور یکسویه ما از تنش‌زدایی، منجر به گفت‌وگوی انتقادی غرب با ما و نهایتاً صدور حکم جلب برای رئیس جمهور وقت شد و دیگری در مذاکرات افغانستان و کمک دولت اصلاحات به فتح افغانستان از سوی آمریکا که موجب شد آن ها به عنوان دستخوش، ایران را محور شرارت و مستحق حمله نظامی و بمباران اتمی معرفی کنند. آخرین آن هم اعتمادسازی نامتوازن در برخی مقاطع مذاکرات هسته‌ای است. سرمقاله کیهان تاکید کرده: بیستمین اقتصاد بزرگ دنیا را نمی‌شود با تحریم فلج کرد. تحریم‌ با همه رنج‌ها و اذیت‌ها، اگر ما را متوجه دارایی‌ها و ظرفیت‌های کم نظیرخود کند، یک فرصت استراتژیک است آن هم در زمانه‌ای که برخی محافل مأموریت‌دار یا کج فهم اصرار دارند آمریکا و برخی رژیم‌های مستکبر دیگر را شریک و دوست جا بزنند. کدام سند برای خباثت آمریکا و انگلیس، روشن‌تر از تحریم‌های اقتصادی بی‌ارتباط به فناوری هسته‌ای؟! آنها که آمریکا را بزک می‌کنند باید توضیح دهند ساقط کننده هواپیمای مسافربری و تحریم کننده خرید یا پرواز همین هواپیماها، چگونه می‌تواند دوست یک ملت باشد؟ نادر کریمی جونی با تیتر تندروها منزوی می شوند در سرمقاله جهان صنعت به رد استیضاح وزیر آموزش و پرورش در مجلس و ابقای فانی در سمت خود پرداخته و نوشته دو سوم مجلس ترجیح دادند از اقلیت پرمدعا و تندرو پیروی نکنند چنان که هفته گذشته هم همین اتفاق در ماجرای طرح صیانت از دستاوردهای هسته ای افتاد که برخی آن را مهم‌ترین مانع در مقابل امضای توافقنامه نهایی می دانستند. به نوشته این مقاله: در وهله نخست می‌توان چنین پیش‌بینی کرد که این «نه» بزرگ، مخالفان دولت و مجلس را منزوی خواهد ساخت. در حقیقت افراطیون و مخالفان پرسروصدای دولت که مجلس را پایگاه اصلی خود قرار داده‌اند، با این پاسخ منفی که درباره پرونده هسته‌ای نیز پیش از این تکرار شده بود، دریافتند که مجلس واقعا از شهروندان ایرانی و منافع ملی پیروی می‌کند و همان‌طور که شهروندان کشور از رویه‌های تند و جنجالی تبعیت نمی‌کنند و مایل به ایجاد جنجال‌های سیاسی حزبی نیستند، نمایندگان آنها در مجلس نیز حاضر به آلوده شدن در بازی‌های تند سیاسی و هزینه شدن برای اهداف، جناح محافظه‌کار و تندروی‌های آنان نیستند. سرمقاله جهان صنعت به این جا رسیده که: به ویژه آنکه این جناح تنها نفی دولت و اقدامات آن را دنبال می‌کند و نه فقط برای اثبات خود و اهداف چیزی برای ارایه ندارد بلکه راهکار و راهبردی برای حل مشکلات کشور نیز در اختیار ندارد. فانی ماندگار شد ابراهیم بهشتی در مقاله ای در روزنامه ایران نوشته: پیش‌بینی‌های روزهای گذشته محقق شد و علی اصغر فانی در وزارت آموزش و پرورش ماندگار ماند. جلسه دیروز مجلس هم نشان داد که با وجود برخی انتقادات تند از سوی شماری از نمایندگان و استیضاح کنندگان، مجلس همچنان به صلاحیت و کفایت وی اعتماد دارد. پیش از این و بخصوص طی چند روز اخیر اتفاقات و اظهار نظرهای مرتبط با این حوزه نشان از آن داشت که تمایل برای کنار گذاشتن فانی از آموزش و پرورش رنگ می‌بازد تا جایی که حتی روز سه شنبه زمزمه هایی مبنی بر منتفی شدن این استیضاح شنیده شد. در ادامه گزارش آمده: بخصوص که رؤسای دو فراکسیون اصلی مجلس در سخنانی آن را به مصلحت ندانسته بودند. آنها همچنین تصریح داشتند که در شرایط فعلی اتفاقاً علی اصغر فانی که خود در رده‌های مختلف این وزارتخانه تجربه کار و مسئولیت داشته، بهترین گزینه برای اداره آن است. چنانکه حسین مظفر نماینده تهران در مجلس و وزیر اسبق آموزش و پرورش فانی را «خیر الموجودین» خوانده و استیضاح او را اشتباه استراتژیک مجلس نهم دانسته بود. باج گیری در خیابان شهروند در مقاله ای به بررسی نسبت تشدید فاصله طبقاتی با جرم پرداخته و نوشته:شكاف طبقاتی وقتی شدید شود، جرم نیز افزایش پیدا می‌كند. خواهید پرسید چرا؟ به این دلیل كه از یك سو نفرت و كینه را در میا طبقات پایین نسبت به ثروتمندان افزایش می‌دهد، و از سوی دیگر، هزینه ارتكاب جرم را كاهش می‌دهد. وقتی كسی بیكار است و درآمدی ندارد، چه باكی از زندان رفتن دارد؟ چه باكی از خوردن برچسب مجرم یا دزد دارد؟ او كه چیزی ندارد از دست بدهد؟ نویسنده دو مثال از حوادث هفته‌های گذشته تهران زده که هر دو مربوط به جوانانی بوده که سوار بر مرسدس گران قیمت یا پورشه میلیاردی بودند که کسانی آن ها را تهدید می کنند که با میخ بر بدنه این اتومبیل ها خواهند کشید و در مقابل این باج خواهی موبایل گران قیمت یکی و پول نقد از دیگری گرفته اند. یکی از این ها گفته او اگر آجر را روی كاپوت می‌زد، باید چند میلیون تومان هزینه می‌كردم تا رنگش كنم. تازه ٢٠٠ میلیون تومان هم از قیمت ماشین كم می‌شد. مجبور شدم به آنها پول بدهم. شهروند در دنبال مقاله خود اضافه کرده که: متاسفانه برخی از ثروتمندان ایرانی، رانتی هستند، و نوكیسه محسوب می‌شوند، و علاقه شدیدی به خودنمایی نیز دارند، و این ویژگی آنان موجب می‌شود كه بذرهای كینه و نفرت را بیش از پیش در دل طبقات حاشیه‌ای و كم‌درآمد بكارند. به‌طوری كه این طبقات فقیر چشم دیدن آنان را نداشته باشند و خودشان را در غم‌ها و شادی‌های آنان شریك ندانند. دکل نفت و گم شدنش علی میرفتاح در ستون کرگدن اعتماد به ظرفیت هر کس برای داشتن چیزی اشاره کرده و نوشته:اگر شنیدید صاحب این قلم اختلاس هزار میلیاردی كرد، تحقیق نكرده باور نكنید. برای اینكه ظرفیت این حقیر در حد دو، سه میلیون هم نیست. كوزه‌ای است قسمت چند روزه‌ای. اما در دولت‌های نهم و دهم ظاهرا یك رشد و «توسعه» ـ توسعه به معنی اتم كلمه ـ اتفاق افتاده كه چیزهای زیادی در آن جا می‌شود. سكوی نفتی، دكل نفتی، برج ایفل، كنكورد، بویینگ هفتصد و چهل و هفت، چندین سازمان و بنیاد معتبر و علمی. با این همه نویسنده اشاره کرده: غیب كردن اشیای حجیم و عظیم هنری است كه دیوید كاپرفیلد هم بعید است به آن آراسته باشد. فعلا آنچه در دنیا رواج دارد ظاهر كردن است. شب می‌خوابید، صبح بیدار می‌شوید می‌بینید یك ساختمان ١٠ طبقه ظاهر شده است. موشك تا دیروز نبود، امروز هست. هتل نبود، هست و قس علیهذا. اما اینجا برعكس است و توانایی غیب كردن منحصر به‌فرد است. فقط شما كه با این ظرفیت چنین هنری در غیب كردن دارید، نمی‌شد چند سال پیش موقع فضولی آژانس اتمی فردو و نطنز را هم غیب می‌كردید كه آن فلان فلان شده‌ها تحریم وضع نكنند و دردسر برای ملت درست نكنند. به نظر طعنه آمیز نویسنده اعتماد: یعنی كسی كه بتواند دكل غیب كند، تجهیزات هسته‌ای نمی‌تواند؟ بالاخره اینها یك جا كه باید خیرشان به ملت برسد. بالاخره از این هنر و از این ظرفیت یك جا كه باید به نفع ملت استفاده كنند و البته از دیگر هنرهایشان هم نباید غافل شد. هنر حاشا البته مثل غیب كردن، جنبه‌های نمایشی ندارد و مردم حاضر نیستند پول بدهند و بلیت بخرند و تماشا كنند اما بالاخره هنر است و هنرمندش هر كجا برود قدر ببیند و بر صدر بنشیند. نقش عمه من شهرام شهیدی در ستون طنز اعتماد نوشته: در ماجرای گم شدن دكل غول‌آسا هم انگار برخی دوستان یادشان رفته بوده اول باید چاه را بكنند. دكل را هاپولی كرده‌اند و بعد یكهو دیده‌اند الان یك دكل نفتی دارند بدون اینكه پاركینگ یا انبار مناسبی برایش داشته باشند. یا شاید هم دیده‌اند این همه چاه غیرمجاز در كشور حفر شده، با خودشان گفته‌اند یكی‌اش را هاپولی می‌كنند و دكل نفتی‌شان را می‌چپانند آن تو. اما به نظر شما این دكل نفتی در عصر ماهواره و رادار كجا می‌تواند قایم شده باشد؟ به نوشته این طنزنویس گزینه اول جیب است. فكر نكنید ما نمی‌دانیم آدم باید چیزی بگوید كه بگنجد. می‌دانیم یك دكل نفتی در جیب عادی نمی‌گنجد. اما باور كنید جیب داریم تا جیب. برخی جیب‌ها چنان عریض و طویل است كه یك محدوده بزرگ مثلا مثل شبه‌‌جزیره كریمه توی آن جا می‌شود و گزینه دوم این که اگر احیانا جست‌وجوها فایده نداشت و كسی زیر بار آن نرفت و معلوم نشد كی مقصر است، آن وقت یك‌سری به منزل عمه من بزنید. عمه من نشان داده همه تقصیرهای عالم گردن اوست. اخلاق یا شرع یا قانون اعتماد در سرمقاله خود به سخنان چندی پیش رییس جمهور درباره وظایف پلیس اشاره کرده که برخی را خوش نیامد و در برابر آن موضع‌گیری كردند و سخنان دبیر شورای نگهبان را به یاد آورده که گفته بود «ما بر سه اصل شرع، اخلاق و قانون تاكید داریم و سعی می‌كنیم وظیفه خود را انجام دهیم.» نویسنده مقاله پرسیده: آیا در زمینه یكسان و مشخص، به هر سه منبع رجوع می‌كنیم یا رجوع به هر یک از آنها در زمینه‌های گوناگون رخ می‌دهد؟ اگر بتواند به هر سه منبع مراجعه كند، آیا تزاحم یا تعارضی میان آن منابع در موضوع موردنظر وجود دارد؟ اگر وجود ندارد كه نیازی به رجوع به منابع سه‌گانه نیست، یك منبع كافی است و اگر تعارض هست، كدام را مقدم می‌دانند؟ به نظر سرمقاله اعتماد:مشكل از آنجا آغاز می‌شود كه میان منابع ارزشی در زمینه‌های گوناگون رفتار خودمان تمایز قایل نمی‌شویم، ضمن اینكه تعبیر دقیقی نیز از این كلمات نداریم. اما یك قاضی، در رسیدگی به اتهام افراد و صدور حكم، وظایف دینی مشخصی دارد كه به طور كامل تبدیل به قانون شده است و او مجبور و موظف است كه مطابق قانون آیین دادرسی و قانون مجازات اسلامی و سایر قوانین مدون رسیدگی و حكم صادر كند، اگر مطابق قانون عمل كند، وظیفه شرعی خود را نیز انجام داده است. یك نیروی پلیس نیز دقیقا همین وضع را دارد. حزب احمدی نژاد ابتکار در سرمقاله خود به بررسی خبر تشکیل حزب یکتا، متشکل از وزیران سابق دولت احمدی نژاد پرداخته و نوشته: این که تمام جریانات سیاسی کشور به سمت تشکل یابی و تحزب بروند فی النفسه امر مثبتی است اما چنانکه بر اساس اعلام رسمی وزارت کشور این حزب برای فعالیت خود مجوزهای لازم را نگرفته است. در این جا این سوال مطرح است که آیا این افراد و گروه ها حق ویژه ای دارند که می توانند بدون گرفتن مجوز فعالیت کنند؟ به نوشته این مقاله: اگر در سال 84 احمدی نژاد به عنوان یک شخصیت ناشناخته با شعارهای مبهم و گنگ توانست در نقش اپوزیسیون ظاهر شود و به راحتی بر موج نارضیاتی مردم سوار شود این بار جریان منتسب به وی نمی تواند از این جایگاه وارد شود. در واقع تک تک وزرای احمدی نژاد در دوران صدارت خود در پست و مقام‌های دولتی کارنامه ای دارند که می توان آن را مورد نقد و بررسی قرار داد. قطعا افکار عمومی و رسانه ها می توانند با مقایسه کارنامه آنان در دوران وزارت و داشتن دولت با ادعاهای فعلی شان نشان دهند که واقعا چقدر این ادعاها و شعارها واقعی و درست است. از این منظر باید از تشکیل حزب یکتا استقبال کرد تا این جریان از سایه بیرون بیاید و در جلوی اشعه‌های تیز خورشید مورد نقد افکار عمومی قرار بگیرد.در تحلیل جریان یکتا باید گفت این جریان چندان تفاوت ماهوی با جریان پایداری ندارد. هر دو جریان در عین حالی که ادعای مستقل بودن از احمدی نژاد دارند اما تمام تلاش خود را می کنند تا از موج سازی هایی که احمدی نژاد به صورت سطحی و گذرا در بخشی از مردم ایجاد می کند، استفاده کنند. اعترافات یک طنزنویس پوریا عالمی در ستون طنز شرق نوشته: نمی‌دانم شما یادتان هست یا نیست، اما هشت‌سال دوره آقای احمدی‌نژاد هیچ‌کس هیچ ‌سؤالی نداشت و برای ما که همه‌چیز سؤال بود، این سؤال پیش آمده بود که واقعا چرا. خود ما هرروز خبرهای مجلس را پیگیری می‌کردیم و می‌گفتیم حتما این سؤال‌هایی که برای ما مردم عادی پیش آمده برای نمایندگان ما مردم عادی هم پیش می‌آید و حتما از وزیر و رئیس‌جمهور سؤال خواهند کرد. اما بعد از هشت‌سال متوجه شدیم همه‌چیز عادی است و در نتیجه ما مردم غیرعادی هستیم و حتما خوشی زده زیر دلمان که هی سؤال برایمان ایجاد می‌شود. مجلس هم هربار از هر وزیری می‌خواست سؤال کند آقای احمدی‌نژاد پا می‌شد می‌رفت مجلس و نمایندگان با آقای احمدی‌نژاد و تیم همراه عکس سلفی می‌گرفتند. به نوشته این طنزنویس: وقتی آقای حسن روحانی آمد، همه نماینده‌ها که عکس سلفی با آقای احمدی‌نژاد می‌گرفتند، یکهو شروع کردند به پاک‌کردن عکس‌های دوتایی‌شان و نامه‌هایشان را هم پس فرستادند. بعد دولت روحانی شروع کرد به ‌کارکردن و برای نماینده‌ها این سؤال پیش آمد که واقعا جریان چیست و حتما یک خبرهایی هست. برای همین یک‌خط‌درمیان سؤال و استیضاح را شروع کردند که واقعا دستشان درد نکند. به نظر ما هم باید با دولت برخورد کاری کرد چون کسی که کار می‌کند حتما می‌خواهد یک کاری کند وگرنه دولت پیش که کاری نمی‌کرد معلوم بود نمی‌خواهد کاری کند، اما الان که پرونده‌ها‌ رو شده معلوم شده یک کاری را هم دست خودشان داده‌اند، هم دست ما. حالا این حرف‌ها را ما برای چی می‌زنیم؟ ستون طنز شرق به این جا رسیده: برای خالی‌نبودن عریضه. چون دیروز سوار تاکسی بودیم و داشتیم مشکلات خاورمیانه و مملکت را در بحثی کارشناسی پیش می‌بردیم که آقای راننده نه گذاشت و نه برداشت و گفت: «ببین جوون، یک چیزی میگم هی دیگه سؤال مزخرف نکنی. فهمیدی یا نه؟ احمدی‌نژاد خوب بود دوروبری‌هاش بد بودند. وگرنه همین مجلس نمی‌ذاشت کار این‌طوری شه که شده. نماینده‌های مجلس هم خوب بودند منتها دوروبری‌هاشون بد بودند وگرنه دولت نمی‌ذاشت کار این‌طوری شه که شده. فهمیدی یا نه؟»

http://ift.tt/1J6U3XZ

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر