موضوع محوری این مطلب به پرسشگرفتنِ تفسیر رایج در باره قصه "زنی که مردش را گم کرد" نوشته صادق هدایت است. زیرا این تفسیر مسلط - به طور قصدناشده - برداشتی خاص از قصه را در فضای ادبی ما جا انداخته که گویا زن قصه (زرینکلاه) از کتکها و شکنجههای هر روزۀ شوهرش، "کیف میکند". برخی شارحان آثار هدایت که طی دهههای اخیر این تفسیر را مدام بازآفرینی و رواج دادهاند حقیقتاً باور دارند که شکنجهخواهی زرینکلاه ناشی از ابتلا به نوع خاصی از بیماریهای روانتنی – موسوم به مازوخیسم – است. با وجود حاکمیت بلامنازع این تفسیر اما میتوان چند پرسش را با شارحان آثار هدایت و همفکران ایشان به اشتراک گذاشت: آیا زرینکلاه واقعاً از شکنجهشدن لذت میبرد؟ و اگر چنین است آیا علتاش وجود بیماری خودآزاری-مازوخی است یا شاید نوعی تمایل و کشش غریزی جنس مؤنث نسبت به اقتدار مذکر باشد، یعنی کششی ناخودآگاه که فیلسوفی برجسته همچون "نیچه" را به ثبت جمله مشهورش "به سراغ زنها میروی، تازیانه را فراموش نکن" وا میدارد؟... جستوجو برای پاسخ به پرسشهایی از این دست، گزارش کنونی را شکل داده است. زندگی "زرینکلاه" و قرائتِ شارحان آثار هدایت به تجربه میدانیم که هر متن ادبی به ویژه اگر "داستان" باشد بنا به تفسیر و قرائت ما خوانندهگان "معنا" پیدا میکند. جانمایه این سخن آن است که "معنا"ی هر داستان یا افسانهای به گوهر، سیّال و تغییرپذیر است و هیچ قصهای به خودی خود معنا و تفسیر یکّه و مطلقی ندارد. از سوی دیگر گفتمانهای مسلط بر جامعه در زمان قرائت داستان نیز معناشدنِ آن را در ذهن خوانندهگان، به شدت تحت تأثیر قرار میدهند. برای مثال، هشتاد سال پیش صادق هدایت قصه "زنی که مردش را گم کرد"[۱] را نوشت. این داستان که از منظر زاویه دیدِ نویسنده نسبت به "شکنجهشدنِ زنان"، همچنان محل مناقشه است حکایتِ زندگی اندوهبار زنی روستایی به نام "زرینکلاه" است که عشق صادقانه به مردی جوان (گُلببو) و تصوّر خیالانگیز رهایی از منجلاب فقر و فائقۀ خانۀ پدری، او را به حرکتی جسورانه وا میدارد و به رغم مخالفت شدید خانواده (مادرش) سرانجام با گُلببو ازدواج میکند. آنها برای شروع زندگی مشترکشان، از روستا به پایتخت مهاجرت میکنند و در خانهای محقر در محله "سرچشمه" ساکن میشوند. اما پس از دوماه که از ازدواجشان میگذرد "بدن" زن توسط شوهرش، هر روز در معرض شکنجه و آزارهای وحشیانه قرار میگیرد. کتکهای هر روزۀ گُلببو نزدیک به دو سال ادامه مییابد و زرینکلاه نه تنها به کتکهای شوهرش معترض نیست بلکه با هر روز تحمل شلاق و شکنجه، به مردش وابستهتر هم میشود! دو سال به همین منوال میگذرد تا این که روزی گُلببو ناگهان زن - و فرزند تازه متولدشدهاش - را به امان خدا رها میکند و به روستای محل تولدش در مازندران، باز میگردد و آن جا، زن دوم اختیار میکند. فرآیند خلق مضامین این قصه - و نیز برخی شارحان آثار هدایت که پس از خودکشی نویسنده، آن را تفسیر کردند - عمدتاً زیر تأثیر گفتمانهای ادبی مسلط بر آن دوره (متأثر از آراء روانکاوی فروید) قرار داشتند در نتیجه، رفتار "زرینکلاه" را - در مواجهه با خشونت شوهرش - به "طرز رفتار مازوخیستی زنی بیمار" که از شکنجهشدن "لذت میبَرد" تعبیر کردند و این تفسیر روانکاوانه، تا بهکنون، رایج و مسلط است. برخی خوانندهگانِ معاصر آثار هدایت نیز که با استفاده از حقوقشان در تفسیر متن، نویسندۀ تحسینشدۀ این قصه را به "تحقیرکردن زنان" متهم میکنند احتمالاً مستندشان همین تفسیر رایج است. همچنین این دسته از خوانندهگان هدف هدایت از نگارش این داستان را منطبقکردنِ صوری و "ارادهگرایانه"ی نظریههای جدید روانکاوی روزگارش - از جمله اثبات همین روحیه «خودآزاری/ مازوخیسم» - بر تمایلات جنسی و الگوی رفتاری زن ایرانی میدانند و جالب است که شماری از پژوهشگران و منتقدان ادبی برجسته – از جمله محمدعلی همایون کاتوزیان – نیز بر این رهیافت مُهر تأیید زدهاند. برای نمونه دکترکاتوزیان مینویسد: "این داستان به احتمال زیاد آگاهانه بر اساس پارهای مقولات علم روانشناسی نوشته شده است. خواننده در این داستان با زن دهاتی رو به رو میشود که تمایلات مازوخی دارد".[۲] این قصه در "ویکیپدیا، دانشنامه آزاد" نیز با همین تعبیر، معرفی شده است: "زنی که مردش را گم کرد نام داستان کوتاهی از صادق هدایت است که در سال۱۳۱۲در مجموعه "سایه روشن" به چاپ رسانید. این داستان به امور و روابط جنسی زنی مازوخیست میپردازد."[۳] اما میشود از زاویه دیگری هم به رفتار نامتعارف زرینکلاه نگریست. این زاویۀ دیگر یا رهیافت دوم، با تکیه بر یافتههای جدیدتر علم روانکاوی، نکاتی معاصرتر در این قصه میبیند و به طور ویژه "رابطه بغرنج قربانیِ شکنجه را با شکنجهگرش" مورد ملاحظه قرار میدهد. از دریچۀ این تفسیر دوم، و با تکیه بر افق گستردهتر دانستههای اکنونیمان متوجه میشویم که "سرسپردگی" زنِ قصه (زرینکلاه) به مردی که مدام تن و بدن او را به طرز خشونتباری دستکاری میکند در واقع سرسپردگی ناگزیر زنی "به دام افتاده" است که به دلیل تحمل "بلندمدتِ" شکنجه، به تدریج عزت نفس، فردیت، سلامتِ روان و قالبهای شخصیتاش را در مقابل شکنجهگرش از دست داده است. یعنی ما در این داستان با "وابستگی نامتعارفِ" زنی مواجه هستیم که وابستگیاش، نتیجۀ مستقیم اِعمال یکی از بیرحمانهترین و پنهانترین خشونتهای رایج جهان ("خشونت خانگی") است. در حقیقت با انسان بیپشتوانهای که "خودِ واقعیاش" - به دلیل تحمل طولانیمدتِ خشونت - از درون فروپاشیده و به "تندیس حقارت و استیصال" تنزل یافته روبهروییم، نه لزوماً با زن بیماری که از نظر برخی شارحانِ آثار هدایت "از شکنجهشدن لذت میبرد."! حتا از منظر روانکاوی فروید هم اگر به این رابطه نگاه کنیم باز هم نمیتوانیم به ضِرسِ قاطع، این زن روستایی و زحمتکش را به بیماری مازوخیسم متهم کنیم. زیرا او به واسطۀ روحیه مقاومی که تا پیش از ازدواج، ازش سراغ داریم طبعاً با "غریزه مرگ" و "میل به تخریبِ خود و دیگری"، فرسنگها فاصله دارد اتفاقاً زرینکلاه شور و غریزۀ زندگی دارد: عاشق میشود و به رغم مخالفت خانوادهاش، با گُلببو ازدواج میکند، برای استحکام و تداوم زندگی مشترکشان ازخودگذشتگی نشان میدهد، مولّد است و بچهدار میشود، حتا برای یافتن شوهرش سفری حماسی را آغاز میکند و..و..و.. این در حالی است که جامعهشناسانی چون فیرکاند و پس از او زیگموند فروید، بیماری مازوخیسم را زاییدۀ میل به تخریب (غریزه مرگ) دانستهاند. اریک فروم مینویسد: فروید به این نتیجه رسید که مازوخیسم اصولاً محصول چیزی است که وی بدان "غریزه مرگ" نام داد.[۴] شخصیت "متعارفِ" مردان خشونتپیشه میدانیم که میان واکُنش قربانیِ شکنجه (محکوم) با کُنشِ شکنجهگر (حاکم)، میان مظلوم با ظالم، میان استثمارشونده و استثمارکننده، و میان زندانی با زندانباناش معمولاً روابطی خاص و پیچیده شکل میگیرد یعنی نوع شخصیت و طرز برخورد حاکم و زندانبان هم خواه ناخواه بر رفتار محکوم تأثیر میگذارد. به همین سبب نیز بسیاری از روانکاوان و پژوهشگران حوزه رفتارشناسی به منظور شناختِ رفتار قربانیانی که در محیطهای گوناگون (در خانه، محیط کار یا در زندانها) به دام خشونت اسیر میشوند، تحقیقاتشان را فقط به دایره واکنشهای فرد قربانی، محدود و ملزم نمیکنند زیرا به درستی معتقدند که برای درک و فهم واکنشهای نامتعارفِ قربانیِ شکنجه، لازم است که شخصیت و رفتار شکنجهگر نیز به تناسب، مورد مطالعه قرار گیرد. بنابراین شاید از این منظر متفاوت یعنی از دریچۀ واکاوی شخصیت و رفتار شکنجهگر (در اینجا گُلببو) بتوان برخی گرهها و ابهامهای رفتار زرینکلاه را گشود و همهنگام به لایه نهفته دیگری در مضمون محوری داستان نیز دست یافت زیرا در میان ماجراهای این قصه، شکنجهشدن زن توسط شوهرش، نقش کلیدی دارد؛ و همان طور که در بالا هم گفته شد "گُلببو" شوهر زرینکلاه، مردی پرخاشجو و بسیار خشن است و در طول دو سال زندگی مشترکاش با زرینکلاه تقریباً هر روز، همسرش را با "شلاق سیاه چرمی"، نواخته است. همچنین میدانیم که گُلببو پس از رها کردن زن و بچهاش، از تهران به روستای زادگاهاش (زیناباد/ مازندران) میرود. وقتی هم زرینکلاه با شجاعت و همتی در خور تحسین، راه سفر در پیش میگیرد و با پول ناچیزی که از فروش اسباب-اثاثیه زندگیاش به دست آورده، سرانجام خود را به زیناباد و به شوهرش میرساند مشاهده میکند که گلببو تجدید فراش کرده و از قضا همین برخورد سرکوبگرانه را با زن دوماش هم دارد: "...زن زرد لاغري با چشمهاي درشت كنار گلببو آمد و خودش را به او چسـبانيد. داغ شلاق به بازو و پيشاني او هم ديده ميشد، ميلرزيد و بازوي گلببو را گرفته بود..."(ص۱۳). در ادامه واکاوی از شخصیت و رفتار شکنجهگر (مردانی که دستِ بزن دارند)، و متناسب با نیاز ملی و منطقهایمان به نقد خشونت و سرکوب، میتوانیم جستجویمان را حتا به "هدف" پنهان یا آشکار گُلببو از تنبیه "بدن"ی زرینکلاه هم بسط دهیم و از خود بپرسیم که آیا گُلببو با هدف کنترل بر "تن" زرینکلاه، او را شکنجه کرده است؟ یعنی آیا اِعمال خشونت و به خدمتگرفتن شلاق و کابل و زندان و تعزیر و جریمه توسط مردان اقتدارگرا برای دستکاری در بدن زنان است تا که سهلتر بتوانند سرنوشت تن و جسم آنان را در اختیار بگیرند و این گفتۀ پیر بوردیو که "سلطه به همان اندازه و یا بیشتر، بر جسم تحمیل میشود تا بر ذهن" با تنبیه بدنی زرینکلاه توسط شوهرش انطباق دارد؟ یا که اساساً چنین خشونتهای جنونآمیزی، نه لزوماً برای اعمال سلطه بر بدن زنان، بلکه "نقابی" برای لاپوشانی عقدههای درونی و ضعف و فرومایگی جلادِ شکنجهگر است؟ یعنی شبیه ضعف و پلشتیِ پنهانشدهای است که مثلاً در شهریار روانپریشِ قصۀ "هزار و یک شب" میشناسیم؟... پانوشتها: ۱. متن کامل داستان "زنی که مردش را گم کرد" میتوانید در این لینک بخوانید:http://dl.irpdf.com/ebooks/Part6/(2812).pdf ۲. دکتر کاتوزیان در ادامه میافزاید: "البته ممکن است این طور نباشد...اما این گفته نیچه، «به سراغ زنها میروی تازیانه را فراموش نکن» که در صدر داستان نقل شده، بی اهمیت نیست." محمدعلیکاتوزیان، "زن درآثار صادق هدایت"،http://homakatouzian.com/?p=542 ۳. لینک معرفی "زنی که مردش را گم کرد" در ویکیپدیا:https://fa.wikipedia.org/wi…/%D8%B2%D9%86%DB%8C_%DA%A9%D9%87 ۴. "گریز از آزادی"، اریک فروم، ترجمه عزتالله فولادوند، ص۱۶۱، انتشارات مروارید، ۱۳۷۹. منبع: مدرسه فمینیستی
"دیدید بالاخره به ورزشگاه آزادی آمدم، اما ای کاش هیچ وقت نمی آمدم". این سخنان معصومه ابراهیم پور است در ورزشگاه صدهزار نفری آزادی. همسر هادی نوروزی، کاپیتان تیم فوتبال پرسپولیس که چند روز پیش براثر سکته قلبی در خواب درگذشت و مرگ او مجوز ورود همسرش به استادیوم شد. پیش از او همسر و دختر ناصر حجازی، دروازه بان سرشناس تیم استقلال و تیم ملی فوتبال ایران هم پس از مرگ او اجازه حضور در ورزشگاه آزادی را یافتند تا در مراسم تشییع پیکر او شرکت کنند. هرچند همسر ناصر حجازی پیش از انقلاب ۵۷ امکان حضور در ورزشگاه را داشت و بعد از انقلاب بود که همچون سایر زنان ایرانی محروم شده بود اما همسر هادی نوروزی هیچ گاه اجازه حضور در ورزشگاه و تماشای بازی های همسرش را نیافت. ترانه علیدوستی، بازیگر سینما و دختر حمید علیدوستی، بازیکن سابق تیم ملی فوتبال ایران پس از انتشار سخنان همسر هادی نوروزی در صفحه اینستاگرام خود نوشت: "اینکه همسر ورزشکار حق نداشت همنفس او در پیروزی و شکست کنارش باشد، اما اجازه دارد اولین بار چمن ورزشگاه را در روز از دست رفتن عزیزش لمس کند، یعنی ما مشکل بزرگی داریم. مشکلمان فرهنگیست که در آن سوگ، جایگاه والاتری از حقوق ما، و همقدمی ما و مردانمان را دارد". ورود زنان به ورزشگاهها و استادیوم های ورزشی در ایران ممنوع است و دایره این ممنوعیت هم روز به روز گسترده تر می شود، تا جایی که تماشای مسابقات والیبال هم که قبلا برای زنان ممنوع نبود،در سالهای اخیر به لیست ممنوعیت ها برای زنان تبدیل شده. فائزه هاشمی، نماینده سابق مجلس،رئیس و موسس فدراسیون اسلامی ورزش زنان در مصاحبه با روز در این زمینه می گوید: "این موضوع نه دینی است نه قانونی و نه اخلاقی، هیچ پایه ای برای آن وجود ندارد و فقط یک موضوع سیاسی است. یک جور قلدری، چون زورشان می رسد این کار را می کنند ولی منطق، قانون، حقوق و دین هیچ پایه ای نیست که استدلال کنند و جامعه را متقاعد کنند که برچه اساسی چنین مساله ای است". تاکنون بارها مراجع تقلید و گروههای فشار نسبت به ورود زنان به استادیوم های ورزشی هشدار داده اند. به این مساله اشاره می کنم و فائزه هاشمی می گوید: "علما که همه با هم اجماع ندارند، برخی می گویند بلااشکال است بعضی می گویند اشکال دارد. ما نداریم موضوعی که علما همه متفق القول باشند. ولی موضوع دینی نیست. چطور در تلویزیون می شود دید اما در استادیوم نه؟ چطور کارمندان زن سفارت خانه های ما می توانند در خارج مسابقه تیم های ایران را در استادیوم ها ببینند اما در ایران نمی توانند؟ آنجا دین به خطر نمی افتد و اینجا به خطر می افتد؟ دین که اینجا و آنجا ندارد. زنان غیر ایرانی هم می توانند در ایران به استادیوم بروند و بازی تیم کشورشان را با تیم ملی ما ببینند اما زنان ایرانی نمی توانند! این نشان می دهد که خود آقایان مشکل دارند و مشکل اصلی حذف شدن عقلانیت در کشور است و سیاسی کردن همه مسائل. او توضیح می دهد: یکی از بزرگترین مشکلات اساسی حذف شدن عقلانیت است یعنی مسائل را سیاسی می بینند، به دور از عقلانیت می بینند و تلاش نمی کنند روی موضوعات فکر شود و از روی عقل و تدبیر تصمیمی گرفته شود. باید به عقل برگشت. همه چیز را نباید قربانی سیاست کرد. چون اصلاح طلب ها چنین می گویند پس نمی شود، یا چون زنان می گویند نمی شود و... باید دید مردم چه می گویند. برای شان مهم این است که چه کسی می گوید و چه کسی می کند والا اینکه چه چیزی می گوید و چه کاری انجام می دهد مهم نیست. مثال بارزش عکس های گفتگوی مربوط به آقای خاتمی و چند خانم ایتالیایی است که کشور را روی سرشان گذاشتند که دست دادند و... در حالی که دست دادنی هم نبود فقط خانم ها بی حجاب بودند ولی احمدی نژاد مادر چاوز را بغل می کند و بد نیست و مشکلی هم نیست ولی گفتگوی آقای خاتمی با چند زن بد است. اگر عقل به مملکت برگردد و تصمیمات براساس عقلانیت گرفته شود مشکلات حل می شود، مشکل این است که عقل و تدبیر نیست عقلانیت رخت بربسته. حذف زنان از جامعه زنان اما طی سالهای گذشته تلاش های زیادی برای رفع این ممنوعیت انجام داده اند. کمپین ورود زنان به استادیوم های ورزشی سال ۸۳ از سوی گروهی از زنان در داخل ایران راه اندازی شد. اما این کمپین چه سرانجامی یافت و یا چرا تاکنون موفق به رفع این ممنوعیت نشده مساله ای است که از نسرین افضلی، از اعضای اولیه این کمپین سوال می کنم. او می گوید: در اصل از روزنامه نگاران زن شروع شد و بعد از آن یکسری افراد از جنبش زنان ورود کردند و این هسته اولیه، هسته ای شد به عنوان مرکز اتصال بقیه زنانی که لزوما نه فمنیست بودند نه روزنامه نگار و فعال و فقط به صرف علاقه شان به فوتبال و حضور در استادیوم و جو شادی و هیجان، به این کمپین پیوستند. اما اینکه چرا کمپین موفق نبود؛ تا حد زیادی موفق بود مثل همین کمپین خروج از کشور که اگر حتی به تغییر قانون هم نرسد اما گفتمانی که ایجاد می کند و حق طلبی و جنبش اجتماعی که ایجاد میکند واقعا مهم است، درباره استادیوم من یادم است آن اوایل که ما شروع کردیم حتی فمینیست ها می گفتند اولویت ندارد، اهمیت ندارد و اولویت استراتژیک نیست.این چی است که وارد شدید؟ اینقدر ما بحث های تئودیک کردیم و گفتیم که می خواهند زنان به عرصه خصوصی محدود شوند و عرصه عمومی را بر روی زنان می بندند تا جایی که بتوانند و اینکه استادیوم یک جایگاه ملی است و فوتبال و تیم ملی مربوط به همه ملت است و زنان نصف این ملت هستند. اینقدر درباره این چیزها صحبت کردیم که کم کم این مسئله جا افتاد که این ممنوعیت و محرومیت، هراس از حضور زن است و مساله فقط چند صد هزار زنی که علاقه مند به حضور در استادیوم هستند نیست و وقتی می گوییم سیاست جمهوری اسلامی حذف زنان از جامعه است اینجا به طور واضح مشخص است و تمام بهانه هایی که می آورند هیچ کدام منطقی نیست و هرکدام را جواب می دهیم بهانه دیگری می آورند. مثلا می گفتند امنیت نیست، می گفتیم این وظیفه شما است که امنیت را تامین کنید. بعد می گفتند تسهیلات وجود ندارد توالت وجود ندارد و... در نهایت گفتند حضور زنان باعث مفسده می شود و ممکن است حجاب شان را بردارند و... این فعال حقوق زنان و از اعضای کمپین ورود زنان به استادیوم می افزاید: نه بحث شان امنیت زنان است نه شان زنان و نه تسهیلات و... اینها حضور زنان را نمی خواهند و همین که ما این بحث را جا انداختیم، من این را موفقیت می دانم اگر به معنای دستاورد نگاه کنیم. ما از فشار بین المللی استفاده کردیم ای اف سی و فیفا و... کمک گرفتیم، باخانم مویا داد که مسول بخش کمیته زنان فیفا است ارتباط نزدیک گرفتیم آمد ایران و بچه ها او را دیدند توی جلسات مطرح کرد و در سطح جهانی توانستیم مطرح کنیم. بارها و بارها جمهوری اسلامی مجبور شده واکنش نشان دهد و توضیح دهد و... با یک جمع کوچک با محدودیت کم و در مقابل کتک زدن و گرفتن و... به هرحال توانستیم به سطح جهانی برسانیم اما اینکه چرا تاکنون موفق نشده مساله همان حضور زنان و عادی شدن حضور زنان در عرصه عمومی است که جمهوری اسلامی با آن مشکل دارد. اینکه جایگاه زن در خانه است و بارها هم روی این تاکید کرده اند. عزم جدی هم متاسفانه وجود ندارد. چون از نظر قانونی و شرعی و... می شود مساله را حل کرد اما این یک خط قرمز است برای بخش متحجر بنیادگرای مذهبی داخل ایران. تبعیض آشکار کمپین ورود زنان به استادیوم ها همچنان در داخل ایران فعال است. خواسته این کمپین اگر در ابتدای شکل گیری ورود زنان به استادیوم های فوتبال بود به مرور و با ممنوعیت ورود زنان به سالن های والیبال و... گسترده تر شد. یکی از اعضای کمپین در داخل ایران درباره فعالیت های این کمپین در سالیان اخیر به روز می گوید: بعد از تعطیلات سال نوی ۸۵ احمدی نژاد اعلام کرد زنان اجازه حضور در استادیوم ها را دارند و البته به دنبال آن مخالفت مراجع و خامنه ای( گفت به صلاح نیست)، فعالیت کمپین استادیوم را وارد فاز جدیدی کرد. چون اعلام خواست حضور در استادیوم علنا مخالفت با حرف مراجع و خامنه ای بود، نتیجه اینکه در خرداد ۸۵ و آخرین بازی پیش از حضور در جام جهانی (با بوسنی) وزارت اطلاعات با تجهیزات کامل به مقابله با حضور زنان پرداخت، تصویربرداری،پلیس زن و.... نشان دهنده عزم برای برخورد شدید با این خواست بود. بعد از این مرحله کمپین استادیوم فعالیت خود را بر مکاتبه با ای اف سی و فیفا قرار داد. نامههای رسمی بسیاری همراه با مدارک به این دو نهاد فرستاده شد و با استناد به بند "عدم تبعیض" از آنها خواسته شد به محرومیت زنان ایرانی توجه کنند، در یک مورد زمان بازی جام باشگاه های آسیا در تهران (سایپا-کروفچی ازبکستان) اعضای کمپین دم استادیوم حضور پیدا کردند و از راه ندادن زنان مدارک مستند تهیه کردند به اضافه اخبار روزنامه های اعتماد و اعتماد ملی از این اقدام و برای ای اف سی ارسال کردند و در مورد دیگر اعضای کمپین همراه با زنان کره ای که اجازه داشتند وارد استادیوم شوند، وارد استادیوم شدند و تبعیض و عدم توجه به اساسنامه های فیفا را مستند کردند و برای نهادهای ذیربط فرستادند. نتیجه اینکه از سال۸۷ به ایران میزبانی تورنمنت بین المللی واگذار نمیشود. همزمان با اعتراضات سال ۸۸ تعدادی از اعضای این کمپین هم ناچار به ترک ایران شدند اما: دور جدید فعالیتهای کمپین از سال ۹۰ و همزمان با مشکلات بوجود آمده برای والیبال و بعد همزمان با حضور سپ بلاتر، بیشتر شد، دیدار یکی از اعضای کمپین با گروه فیفا و اطلاع رسانی در مورد وضعیت محرومیت زنان، باعث شد سپ بلاتر در دیدار با روحانی در مورد وضعیت حضور زنها در استادیومها صحبت کند و خواستار حضور آنها شود،در سال دوم لیگ جهانی والیبال و محرومیت زنان ایرانی، گروه های مختلف زنان فعال و فمینیست در مقابل استادیوم آزادی تجمع کردند و یکی از افراد برای ماهها زندانی شد، این خبر و عدم حضور زنان و فعالیت افراد برابری خواه در استادیومهای خارجی و حمل پلاکاردهایی در حمایت از حضور زنان در استادیوم ها، باعث شد رییس fivbکه پیش از این با ارسال نامه خواستار حضور زنان شود، در مجمع fivb در کالیاری ایتالیا خواستار آزادی غنچه قوامی، حضور زنان در استادیوم ها، و محرومیت ایران از میزبانی در صورت تکرار این تبعیض شود. در ابتدای سال ۹۴ معاون رییس جمهور در مورد حضور زنان در ورزشگاههای والیبال و بسکتبال صحبت کردند و البته خیلیها تصور کردند این استادیوم ها برای زنان باز شده است در حالی که تجربه این سالها به ما نشان می داد دستهای پشت پرده که معمولا بی نام نشان هستند تصمیم گیرنده اصلی اند و از ضعف قدرت تصمیم گیری نهاد قانونی مرتبط، نظیر ریاست جمهوری، سوٕاستفاده میکنند؛ نتیجه اینکه در یک طومار ایمیلی در تاریخ ۱۹ می تمام این موارد به اطلاع رییس fivbرسید. کمپین استادیوم در این راه ۱۰ ساله ای که به جلو آمده، از زمانی شروع کرد که حتی برای فمینیست ها هم باید دلایل ایجاد کمپین استادیوم را توضیح میدادیم و حتی گاهی مورد تمسخر بودیم ولی الان انقدر این موضوع مورد توجه و خواست قرار گرفته که اگر برای یک نمونه به بخش کامنت های صفحات پر طرفدار در فیس بوک و یا سایت فرارو مراجعه کنید با بیشترین تعداد نظرات موافق حضور زنان در استادیوم ها مواجه میشوید، و در این چند سال اخیر انواع تظاهرات و تجمعات گروه های فشار را برای مقابله با حضور زنان در استادیومها را هم شاهد بودیم، مسئله حذف حضور زنان از محیطهای عمومی در نظر بسیاری، الان تبدیل به یک تبعیض آشکار شده است.
با وجود اینکه سیاست افزایش جمعیت در دستور کار همه نهادهای مسئول در جمهوری اسلامی قرار گرفته اما نگرانی برخی مقامات از کاهش جمعیت همچنان ادامه دارد. از جمله عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی که میگوید «نظام سلطه» از یک ایران اسلامی پرجمعیت با انسجام ملی وحشت دارد و «صهیونیستها» به دنبال کاهش جمعیت در کشورهای اسلامی و ایران هستند. این در حالی است که دولت و مجلس هم به دنبال مقابله با تک فرزندی هستند و سخنگوی کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس به روز میگوید که تک فرزندی هم برای خانواده و هم برای جامعه مضر است. توبکتومی از جنگ با عراق مضرتر بود! مونس سیاح، عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی و مسئول کارگروه جمعیت این شورا عصر روز یکشنبه در همایشی در مشهد عنوان کرد که بیش از ۳۳ درصد خانواده های ایرانی تک فرزند هستند و جمعیت ایران رو به پیری میرود. او با استناد به فرمان رهبر جمهوری اسلامی برای اصلاح سیاستهای جمعیتی، از "بحران استراتژیک" در مقوله جمعیت خبر داد و گفت که با ادامه این روند جمعیت روستایی صفر و ۳۰ هزار روستا خالی از سکنه خواهند شد. این عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی مدعی شد که "نظام سلطه از یک ایران اسلامی پرجمعیت با انسجام ملی وحشت دارد" بنابراین "صهیونیستها که صاحبان کمپانیهای فروش محصولات جلوگیری از بارداری هستند" خودشان این محصولات را مصرف نمیکنند و بازار مصرف آنها کشورهای اسلامی است. از دیگر ادعاهای او فعالیت شبکههای ماهوارهای و بیش از ۳۰ هزار سایت و وبلاگ خارجی برای "جوسازی و تخریب برنامه اصلاح جمعیت ایران" است. سیاح توصیه کرده که "فرزندآوری باید در مساجد و جلسات مختلف تکریم شود و دید حقارت آمیز نسبت به کسانی که فرزند زیاد دارند از بین برود". او دو روز پیش از این هم در همدان حضور داشت و در یک سخنرانی مشابه عنوان کرد که "در طول ۸ سال جنگ ۳۰۰ هزار شهید دادهایم که این نشان از یک جنگ پرهزینه است که ۳۰۰ هزار نفر جمعیت ما را کاهش داده. اما در دو دهه گذشته خود افراد توسط انجام سه میلیون عمل جراحی توبکتومی بیش از ۱۰ برابر جنگ، جمعیت ایران را کاهش دادهاند." مونس سیاح با رد انتقاد برخی که میگویند ابتدا باید به زیرساختهایی مانند اشتغال، ازدواج، اقتصاد و ... بپردازیم و سپس به مردم بگوییم فرزندآوری کنند گفت که وقت برای افزایش جمعیت کم است. اما این فقط شورای عالی انقلاب فرهنگی نیست که با تک فرزندی مخالف است بلکه وزارت بهداشت به عنوان متولی اصلی بهداشت و درمان در ایران از تابستان امسال به طور رسمی سیاست "پیشگیری از تک فرزندی" را در دستور کار قرار داده است. این ادامه سیاست محمود احمدینژاد برای رسیدن به ایران ۱۵۰ میلیونی است که پس از تایید توسط رهبرجمهوری اسلامی در دستور کار دولت حسن روحانی هم قرار گرفت و حالا نه تنها با پیشگیری از بارداری مقابله میشود بلکه از تک فرزندی هم پیشگیری میکنند. عبدالوحید فیاضی، سخنگوی کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس شورای اسلامی هم در گفتوگو با روزآنلاین از افزایش تعداد فرزندان در خانواده دفاع میکند اما میگوید باید آن را به صورت همه جانبه و کارشناسی شده دید. او اضافه میکند که تاکید "مقام معظم رهبری" برای اصلاح سیاست جمعیتی ایران تبدیل به دغدغه نمایندگان مجلس شده اما "طبیعتا میدانیم که با دستور دادن و قانون تصویب کردن جمعیت زیاد نخواهد شد." این نماینده مجلس تاکید میکند که "کاهش جمعت ایران را باید جدی گرفت و این نگرانی اصلا کم اهمیت نیست." فیاضی در پاسخ به سوالی درباره لزوم پیشگیری از تک فرزندی نیز میگوید: "واقعیت این است که تک فرزندی هم خانواده و هم جامعه را تهدید میکند و زمینه ساز بحران های عاطفی خواهد شد. شما ببینید در خانوادههای جدید با یک فرزند چقدر مشکلات عاطفی بیشتر است و همبستگی خانوادگی نسبت به خانوادههای مشابه کمتر است." حسینعلی شهریاری، رییس کمیسیون بهداشت و درمان مجلس نیز از موافقان مقابله با تک فرزندی است. او پیش از این گفته بود: "بیش از ۲۰ درصد جمعیت خانوادههای کشورمان تکفرزند هستند. ضمن اینکه با ادامه این روند در دهههای آتی فرزندان ما از داشتن عمو، خاله، عمه و دایی محروم خواهند شد." فرزندآوری و حق انتخاب خانوادهها تیر ماه امسال بود که مدیرکل دفتر سلامت جمعیت، خانواده و مدارس وزارت بهداشت از اجرایی شدن "برنامه پیشگیری از تک فرزندی" خبر داد و گفت: "تک فرزندی عوارض جسمی، روانی و اجتماعی دارد به همین دلیل در استان کرمان تحقیقی در این زمینه انجام شد و براساس آن کتاب آموزشی تدوین شده و به زودی به تمام دانشگاهها داده میشود." در همان زمان مریم رحمانی، فعال حقوق زنان به روزآنلاین گفته بود: "تک فرزندی یک انتخاب است نه یک مد. برخی به خاطر مسائل اقتصادی تک فرزندی را انتخاب می کنند، برخی زنان هم به این دلیل که توانایی جسمانی بزرگ کردن بیش از یک کودک را ندارند، یا به این دلیل که زن بودن را مترادف ماشین جوجه کشی بودن قلمداد نمی کنند و معتقدند باید به جنبه های دیگر شخصیتشان هم بپردازند. در حقیقت تک فرزندی یک انتخاب عاقلانه بسته به شرایط خانواده هاست." به اعتقاد این فعال حقوق زنان، "شما وقتی یک فرزند دارید می توانید وقت بیشتری را برای تربیت او صرف کنید. پس تک فرزندی تهدید نیست بلکه میتواند فرصت باشد. اما هراسهای حاکمیت و فاصله کلیت جامعه از مدینه فاضلهای که جمهوری اسلامی در نظر دارد، مانع از درست دیدن مسائل توسط آنها می شود."
دومین جلسه دادگاه بابک زنجانی هم بصورت علنی برگزار شد و زنجانی در ابتدا نسبت به انتشار جزئیات دادنامه دادستانی در رسانهها اعتراض کرد. به گزارش خبرگزاری دولتی ایرنا، پیش از آغاز قرائت دادنامه توسط نماینده دادستان، بابک زنجانی گفت: "مطالبی که در کیفرخواست قرائت میشود، ادعانامه و اتهامات صرف است اما رسانهها با انتشار مطالب و جزییات کیفرخواست، من را متهم میکنند." وکیل زنجانی هم در ادامه سخنان موکل خود تاکید کرد: "رسانهها باید کلیات محتوای دادگاه را انتشار دهند نه جزییات را" پس از آن بود که ابوالقاسم صلواتی رئیس شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب اسلامی پاسخ داد: "مطالبی که توسط نماینده دادستان قرائت میشود کیفرخواست است و شما می توانید در برابر اتهامات وارده از خود دفاع کنید." او در عین حال از خبرنگاران خواست تا جزییات دادگاه را منتشر نکنند. در این جلسه با قرائت ادامه صفحات دادنامه، مشخص شد که بابک زنجانی توسط سه "وزیر اقتصاد، وزیر صنعت و وزیر نفت و همچنین رییس بانک مرکزی" در سال ۱۳۹۲ مورد تایید قرار گرفته است. از طرفی خرید ۱۳۸ شرکت سازمان تامین اجتماعی، کلاهبرداری از بانک مسکن و ایجاد نقدینگی موهوم از مهمترین موارد جدید مطرح شده بود. جزئیات بیشتر از معامله بابک زنجانی با سازمان تامین اجتماعی را خبرگزاری میزان وابسته به قوه قضائیه منتشر کرد. بر اساس این گزارش در کیفرخواست متهم آمده است: "یکی از اقدامات متقلبانه «ب .ز» مربوط به خرید ۱۳۸ شرکت از سازمان تامین اجتماعی است که «ب. ز» در معیت «ح . ف . ه» اعلام می دارد که آمادگی خرید شرکت های تابع تامین اجتماعی را تا سقف چهار میلیارد یورو دارد. پیرو این مسئله «ب . ز» با «س . م» [سعید مرتضوی] و «ح. ف. ه» وارد انعقاد قرار داد می شوند و بین خود تفاهم نامه ای را امضا می کنند.، «ب . ز» اظهار می دارد که مبلغ چهارمیلیارد یورو را به سازمان تامین اجتماعی واریز می کند اما مشخص شده که مبالغ غیرواقعی بوده است." نماینده دادستان همچنین تاکید کرد: "خلع پول کاذب «ب. ز» در حالی صورت میگیرد که وی از طرفی با سازمان تامین اجتماعی گره خورده و از طرفی تحت فشار از منابع فروش نفت قرار داشته است." اهمیت این بخش از کیفرخواست به علت کشیده شدن دوباره پای سعید مرتضوی در ماجرایی است که قبلا بارها آنرا تکذیب کرده است. برای نمونه مرتضوی در اوایل شهریور ماه گذشته و در جریان رسیدگی به اتهاماتش در دادگاه به خبرنگاران گفته بود: "برخی رسانهها و گروههای سیاسی دروغهای بزرگی را مطرح کردند مثلا گفتند که من ۱۳۷ شرکت از اموال سازمان تامین اجتماعی را به بابک زنجانی دادهام که بیش از 3 هزار میلیارد ارزش داشته. حالا سوال من اینجاست که الان که بابک زنجانی را بازداشت کردهاند آیا یک ریال از اموال تامین اجتماعی پیش او بوده است." او اضافه کرده بود: "مردم از قوانین تامین اجتماعی آگاه هستند و میدانند که حتی رئیسجمهور هم نمیتواند بدون مجوز قانونی حتی یک شرکت تامین اجتماعی را واگذار کند." مرتضوی همچنین درباره ارتباط با بابک زنجانی و قراردادهای غیرقانونی با او گفته بود: "این مسئله را تایید نمیکنم، اینها اصلا دروغ و افتراست. ضمن اینکه این موضوع بحث جداگانه و جدیدی نیست و از ابتدا در گزارش تحقیق و تفحص مجلس از سازمان تامین اجتماعی به آن اشاره شده بود." او حتی یکبار در گفتگو با خبرگزاری مهر درباره علت شکایتش از علی ربیعی وزیر کار اعلام کرد: " این شکایت برای گذشته و حدود ۶ ماه قبل است. این فرد در جمع مدیران تامین اجتماعی گفته بود ۳۰ هزار میلیارد تومان در پرونده بابک زنجانی سوء استفاده مالی شده و اموال تامین اجتماعی تضییع شده است و این میزان ۱۰ برابر پرونده فساد ۳ هزار میلیاردی است. من همان لحظه هم پاسخ دادم و گفتم که به اندازه یک چوب کبریت هم به بابک زنجانی ندادیم چون این تنها یک تفاهم نامه بوده و بعد هم این تفاهم نامه لغو شد. برای همین تامین اجتماعی هیچ معامله ای با بابک زنجانی انجام نداده و پولی هم رد و بدل نشده است و به دلیل به اتهام افترا و نشر اکاذیب از وزیر رفاه شکایت کردم." پس از آن بود که وکیل سازمان تامین اجتماعی تاکید کرد: "اگر نمایندگان شورای اسلامی در كمیسیون تحقیق و تفحص از انجام این قرارداد و استرداد چكها جلوگیری نكرده بودند یا بابك زنجانی دستگیر نمیشد؛ این معامله انجام شده بود و مشخص نبود دیگر چه اتفاقی روی میداد. در این معامله چكهایی تضمینی به آقای بابك زنجانی داده شده است. این چكها دست ایشان چه كار میكرده است؟ آیا همینطور در جیب آقای زنجانی بوده است یا به موجب قرارداد واگذاری شركتهای شستا در اختیار وی قرار گرفته؟ نه خیر این چكها كه بخشی از قرارداد بوده به عنوان بخشی از دیون توسط بابك زنجانی به وزارت نفت داده شده است. آقای زنجانی اینگونه آنها را خرج كرده بود. پس این قرارداد جاری و ساری بوده و از آن چكها هم استفاده شده است." بعدها مدیر عامل کنونی سازمان تامین اجتماعی هم اعلام کرد: "میزان تخلف بابک زنجانی چهار میلیارد و ۲۰۰ میلیون یورو بود. ایشان به هر حال یک معامله را انجام دادند که البته آثار مالی در سازمان تامین اجتماعی نداشت، چرا که آن معامله متوقف شد. حالا چکهای سازمان هنوز به سازمان عودت داده نشده و بر روی این چکها یکسری پردازشهایی انجام شده که آنها هم بحثهایی است که پرونده آن را سازمان دارد دنبال میکند." طرح دوباره معامله بابک زنجانی با سازمان تامین اجتماعی که به موجب آن چکهای میلیاردی این سازمان به دست او افتاده و توسط آن بخشی از بدهیهایش را پرداخت کرده، نشان میدهد که پرونده سعید مرتضوی پیچیدهتر از آن چیزی است که تاکنون بصورت علنی منتشر شده است. نباید فراموش کرد که مرتضوی در آن پرونده به یک سال زندان (که نیمی از آن تعلیقی است) و بازپرداخت ۴۶ میلیون تومان محکوم شد. از سوی دیگر، خبرگزاری ایلنا جزئیات بیشتری از جلسه دادگاه زنجانی و بخش مربوط به اتهامات نفتی او را منتشر کرد. در این بخش بالاخره به ارتباط او با قرارگاه خاتمالانبیا سپاه پاسداران هم اشاره شده و آمده است: " اویل سال ۹۱ که به خاطر تحریم در فروش محمولههای نفتی با مشکل مواجه بودیم، مراجعه یک بانکدار خارجی به (ب ـ ز) یک فرصت طلایی محسوب میشد. (ب ـ ز) در جابجایی ارز برای مشتریان خاص خود، از جمله قرارگاه خاتمالانبیاء همکاری خاصی با برخی افراد داشته است." جالب آنکه نام قرارگاه خاتمالانبیا در گزارشهای منتشر شده در خبرگزاری میزان و خبرگزاری فارس حذف شده است. همچنین بر اساس این گزارش در کیفرخواست صادر شده با اشاره به معاملههای هنگفت نفتی که بابک زنجانی انجام داده بود، آمده است: "ستاد تدابیر ویژه ریاست جمهوری تصویب کرده بود ارز حاصل از فروش نفت جهت سرمایهگذاری در پروژه پارس جنوبی به پیمانکاران پرداخت شود و بانک مرکزی این مبلغ را در قالب وام به شرکت نیکو پرداخت کند.بر همین اساس یک میلیارد و ۴۲۷ میلیون یورو از طریق بانکهای مسکن، پارسیان، سرمایه، کشاورزی و بانکی در چین به حساب بنکر کیش واریز میشود. حسب تحقیقات به عمل آمده (ب . ز) و (م . س) تمام محمولههای نفتی خریداری و فروخته شده را در امور شخصی هزینه کردهاند." بر اساس گزارش رسانه های داخلی ایران، جلسه بعدی دادگاه روز دوشنبه خواهد بود.
در تدوام واکنش های مقامات جمهوری اسلامی به مرگ زوار ایرانی در عربستان، تعداد زیادی از روحانیون و منصوبان آیت الله علی خامنه ای در اظهارات مختلف ضمن حمله شدید به دولت عربستان، خواستار اداره مراسم حج توسط سایر کشورهای اسلامی شده و اینکه شهر "مکه باید از دست آلسعود آزاد شود." در همین ارتباط نماینده رهبر جمهوری اسلامی در استان مازندران در مراسم"گرامیداشت جانباختگان حادثه منا" در ساری گفت: "مطالبه خون به ناحق ریخته شده مسلمانان حق مسلم همه مسلمین در سراسر جهان است و آلسعود مهمترین مظنون این سانحه است." آیتالله نورالله طبرسی در ادامه اظهاراتش مدعی شده که "مکه خانه امن الهی است، آلسعود لیاقت اداره مکه و مدینه را ندارد، بنابراین مکه باید از دست آلسعود آزاد شده و مسئولان کشورهای اسلامی امنیت حج را برعهده بگیرند." او همچنین از اظهارات رهبر جمهوری اسلامی و فرماندهان سپاه پاسداران درباره برخورد "سخت و خشن" با عربستان قدردانی کرده و گفته است که این اظهارات موجب شد "مقامات عربستان ۱۸۰درجه مواضع خویش را نسبت به حجاج کشور تغییر بدهند." حجت الاسلام علی فلاحیان وزیر پیشین اطلاعات جمهوری اسلامی نیز در اظهاراتی اعلام کرد که "باید سازمانی متشکل از کشورهای اسلامی برای مدیریت دو شهر مکه و مدینه تشکیل شود که در اداره آن همه این کشورها سهم داشته باشند چرا که حوادث اخیر موضوعی نیست که بتوان به راحتی از کنار آن عبور کرد." او که به عراق سفر کرده در دیدار با مشاور نخست وزیر این کشور تاکید کرده: "لازم است این روزها کشورهایی مانند ایران و عراق مواضع همسویی در خصوص حوادث منی اتخاذ کنند و با فشار به دولت سعودی هرچه زودتر کمیته مستقلی برای بررسی علل و ابعاد حادثه تشکیل شود." آیت الله عباس کعبی عضو مجلس خبرگان رهبری نیز در اظهاراتی گفت: "ظرفیت امت اسلامی در مقابله با وهابیت و اندیشه تکفیری باید بسیج شود، فاجعه منا نقطه عطفی در تحولات کشورهای اسلامی و بازسازی امت اسلامی بوده که ظرفیت دارد طومار وهابیت و آل سعود را بپیچد." وی نیز با تقدیر از اظهارات اخیر رهبر جمهوری اسلامی اضافه کرده است که "آل سعود با این کارها ضرر خواهد کرد، دست جمهوری اسلامی دست برتر منطقه است و می تواند جواب محکمی به این خیره سری ها بدهد اما راهبرد جمهوری اسلامی ایران دفاع بازدارنده است؛ از این رو آن ها باید به خود بیایند و استراتژی جنگ طلبانه و ماجرا جویانه را تغییر دهند، اگر صدام از جنگ طلبی ها نتیجه گرفت حکام آل سعود نیز می توانند نتیجه بگیرند، مسیر حکام آل سعود همان مسیر صدام خواهد بود." حجت الاسلام محمدعلی نکونام نماینده رهبر جمهوری اسلامی در چهارمحال و بختیاری هم در اظهاراتی دولت عربستان را "خائن الحرمین" خطاب کرده و از حسن روحانی خواسته همچون آیت الله علی خامنه ای درباره حادثه کشته شدن حجاج ایرانی موضع گیری کند. او در این ارتباط گفت: "مردم انتظار دارند، همان گونه که رهبر معظم انقلاب با صراحت، اقتدار و هشدارگونه ورق را برگرداند و قضایا را تغییر داد و دشمن سرمست، متکبر و مغروری را که از همکاری سرباز می زد وادار به همکاری کرد، دولتمردان نیز با الگوگیری از این چنین روحیه ای در مقام انتقام گیری از آل سعود باشد." این برای نخستین بار نیست که مقامات جمهوری اسلامی و منصوبان رهبر جمهوری اسلامی در اظهارات خود از لزوم کنار گذاشتن دولت عربستان از برگزاری مراسم حج سخن گفته اند. در اردیبهشت ماه سال جاری آیت الله محمدعلی موحد کرمانی همزمان با حمله عربستان به یمن از مردم عربستان خواسته بود علیه دولت این کشور قیام کنند. او خطاب به مردم عربستان گفته بود که "حرمین شریف در دست این ظالمان اسیر شده و باید آزاد شود. مدینه و مکه را باید از دست این ظالمین رها کرد. مردم عربستان! قرانی که جلوی خود گذاشتهاید و مدام میخوانید، میگوید که از دشمن ابراز تنفر کنید؛ یا این تنفر، عربستان را پر میکند و ظالم را فراری میدهد یا به دست او شهید میشوید که نعمت بزرگی است؛ از چه میترسید؟!" در بخشی از مراسم حج سال جاری، بر اثر ازدحام ۷۶۹نفر جان خود را ازدست دادند که از این تعداد ۴۶۵ نفر زوار ایرانی بودند. در پی این حادثه بسیاری از مقامات ارشد جمهوری اسلامی، دولت عربستان را به ناکارآمدی و بی تدبیری در برگزاری مراسم حج متهم کرده و برخی دیگر این حادثه را برنامه ریزی شده و در جهت دشمنی با جمهوری اسلامی دانسته اند؛موضوعی که باعث بالاگرفتن تنش ها میان دو کشور شده است. درماه های گذشته و پیش از حادثه اخیر خبر تعرض ماموران فرودگاه جده به دو نوجوان ایرانی، مسمومیت ۲۳ شهروند عربستان در هتلی در مشهد و مرگ ۱ نوجوان و ۳ کودک، سقوط جرثقیل در مسجد الحرام و مجروح شدن ۱۵ شهروند ایرانی نیز در تداوم اختلاف وسیاست های متناقض جمهوری اسلامی و عربستان سعودی در تحولات منطقه، تنش هایی را میان دوکشور ایجاد کرده بود. در این میان آیت الله علی خامنه ای پس از حادثه منا و مرگ صدها زائر ایرانی، روز ۸ مهر در جریان بازدید از دانشگاه علوم دریایی ارتش در نوشهر خواستار "تحقیقات" با حضور نمایندگان جمهوری اسلامی درباره دلایل این حادثه شد و دولت عربستان سعودی را به رعایت نکردن حال مجروحان این حادثه و همچنین کارشکنی در روند انتقال اجساد کشته شدگان متهم کرد. رهبرجمهوری اسلامی همچنین در اظهاراتی تهدید آمیز گفته بود: "اگر کشور ما و ملّت ما بخواهد در مقابل عناصر اذیّتکننده و موذی عکسالعمل نشان بدهد، اوضاع آنها خوب نخواهد بود؛ ما تا حالا خویشتنداری کردیم. در قضایای متعدّدی خویشتنداری کردیم؛ دست ایران اسلامی از خیلیها بازتر است، تواناییهای ما، امکانات ما از خیلیها بیشتر است؛ میدانند که اگر بخواهند هماوردی کنند با نظام جمهوری اسلامی، در هیچ صحنهای حریف نمیشوند. ما رعایت ادب اسلامی، رعایت حرمت برادری در امّت اسلامی را نگه داشتیم؛ ما میتوانیم عکسالعمل نشان بدهیم. اگر بنا شد عکسالعمل نشان بدهیم، عکسالعملهای ما خشن هم خواهد بود، سخت هم خواهد بود." روز شنبه ۱۱ مهرماه نیز سرلشکر پاسدار عزیز جعفری فرمانده کل سپاه دولت عربستان را به برخورد نظامی تهدید کرد. او گفته بود: "سپاه همه ظرفیت های ممکن برای واکنش سریع و خشن ایران در راستای تحقق اراده رهبر عظیم الشأن انقلاب اسلامی، برای پاسخگو کردن آل سعود به فاجعه هولناک منا و اعاده ی حقوق زائران قربانی شده در مذبح منا را آماده کرده و در انتظار اجرای دستوریم." فرمانده کل سپاه همچنین تاکید کرده بود که "سپاه قاطعانه و مقتدرانه در صورت ضرورت برای هر اقدامی، در هر زمان و هر منطقه، برای دفاع از عزت مسلمین و حرمت آنان به ویژه مردم انقلابی ایران در مقابل حکام ظالم و جاهل آل سعود، آماده است و انتقام سخت این جنایت هولناک را از آل سعود خواهد گرفت." همچنین ۱۲ مهرماه سرتیپ پاسدار علی فدوی در اظهاراتی تهدید کرده است که "اگر خباثت (سعودیها) به حدی برسد که خویشتنداری دیگر تکلیف الهی ما نباشد، تکلیف الهی ما گوشمالی دادن و تودهنی زدن به کسانی است که حتی فهم و شعور محاسبه درست برای منافع خود را ندارند."
چهار تن از وزرای دولت حسن روحانی با انتشار نامه ای خطاب به وی، بخشی از حقایق اقتصادی موجود در ایران را گوشزد و تاکید کردند که اگرفکری به حال وضعیت اقتصادی کشور نشود، رکود موجود تبدیل به بحران خواهد شد. بنا به گزارش خبرگزاری های داخلی، وزرای اقتصاد،صنعت،کار و دفاع در نامهای مشترک به حسن روحانی از افزایش قیمت ارز، افت بورس، کاهش تقاضا در بازار و... سخن گفته اند. در بخشی از این نامه آمده است: "دستاوردهای بزرگ هسته ای اگر چه موقعیت بسیار ممتازی برای کشور شده است و پیامدهای اقتصادی مثبت فراوانی در آتی به همراه خواهد داشت لیکن کاهش تقاضا در بازار به دلیل انتظار در کاهش قیمت کالاها مشهود است. ضمن اینکه توقع در بازار سرمایه ورود رقبای جدید خارجی برای شرکت های بورسی است و این نکته خود صنایع داخلی را با چالش مواجه نموده و می بایست برای آن سیاست شفافی اتخاذ و اعلام گردد. برخی از نمادهای معاملاتی شرکت ها هم اکنون در بازار سرمایه بسته است. تسهیلات مالی در سه ماهه اول ۹۴ نسبت به سال ۹۲ از مبلغ ۴۰۶۳۳ میلیارد تومان با افزایش ۱۷ درصد به مبلغ ۴۷۳۶۲ میلیارد تومان رسیده ولی هزینه مالی شرکتها در سال ۱۳۹۲ مبلغ ۶.۶۰۰ میلیارد تومان بوده است در حالی که این عدد در سال ۱۳۹۳ به ۸.۱۰۰ میلیارد تومان رسیده است که این افزایش نشان دهنده افزایش نرخ سود تسهیلات اعطایی در سال ۱۳۹۳ می باشد. قابل توجه اینکه بخشی از افزایش رقم تسهیلات به میزان هزینه مالی پرداخت شده شرکت می باشد این در حالی است که مانده تسهیلات نظام بانکی متجاوز از ۷۰۰.۰۰۰ میلیارد تومان و سهم شرکت های معظم بورسی از این رقم کمتر از ۷ درصد می باشد". در ادامه این نامه تاکید شده: "در بعد عوامل داخلی کاهش ارزش بازار شرکتهای فعال در بازار سرمایه، می توان به نبود تقاضای کافی برای محصولات، مشکل حاکم بر فعالیتهای اقتصادی و افزایش انباشت موجودی و حسابای دریافتنی صنایع مختلف اشاره نمود. به عنوان نمونه در صنعت خودرو صورتهای مالی زیان انباشته ای معادل ۴.۲۰۰ میلیارد تومان را نشان می دهد و این در حالی است که به دلیل بحران نقدینگی، صنعت مزبور در معرض توقف است و موجودی انبار محصول خودروسازان به متجاوز از ۱۰۰.۰۰۰ خودرو کف کارخانه رسیده است. وضعیت مشابهی در صنعت فولاد، صنعت مس، مسکن، سیمان، کاشی و سرامیک و معدنی ها به عینه مشهود است. در صنعت پتروشیمی که بیش از ۳۵ درصد از ارزش بازار سرمایه را تشکیل می دهد، سیاستهای نامعلوم تعیین نرخ خوراک گاز و همچنین افزایش قیمت دلار مبادلهای که موجب افزایش بهای تمام شده آنها شده است، به رکود این بخش دامن می زند، همچنین کنترل قیمت محصولات تولیدی بعضی از شرکتهای بورسی مانع از تعدیل متناسب درآمدها و هزینه ها گردیده است". آنطور که رسانه ها گزارش داده اند، نامه مشترک علی طیب نیا، محمدرضا نعمت زاده، علی ربیعی و حسین دهقان وزرای اقتصاد، صنعت، کار و دفاع به حسن روحانی در نیمه دوم شهریورماه نوشته شده است. جالب آنکه این نامه را نخستین بار پایگاه اطلاع رسانی رسمی دولت ایران منتشر کرده است. در پی انتشار این نامه که با بازتاب خبری وسیعی رو به رو شد، علی طیب نیا وزیر اقتصاد و یکی از نگارندگان این نامه از صدور دستور حسن روحانی جهت بررسی مفاد نامه خبر داد. به نوشته فرهنگ امروز، علی طیب نیا گفته است: "رصد شاخص های اقتصاد کلان وارائه پیشنهادات لازم پیرامون آن از وظایف اصلی ماست و این نامه هم در راستای رصد شاخص های اقتصاد کلان وارائه پیشنهادات لازم پیرامون آن صادر شده است. با دستوری که رئیس جمهور متعاقب این نامه داد، تیم اقتصادی دولت در جلسات منظم و منسجم موضوع را مورد بررسی قرار داد". جنبه انتقاد آمیز و غیر منتظره این نامه، آنهم در شرایطی که دولت تبلیغات خود را بر مسئله خروج از رکود متمرکز کرده، موجب شد تا علت انتشار این نامه از محمد باقر نوبخت، سخنگوی دولت پرسیده شود. او در واکنش به سوالات خبرنگاران گفته است: "بهزودی آقای رئیس جمهور را میبینم و سؤال میکنم ببینم چنین نامهای داده شده است یا خیر. پس از گفتگو با آقای روحانی تلاش میکنم به شما خبر دهم". گفتنی ست، درست یک سال قبل در شهریور ماه سال ۹۳، حسن روحانی در سفری به مشهد اعلام کرد که کشور از رکود خارج شده است؛ حال در سالگرد طرح این ادعا، ۴ وزیر وی اعلام کرده اند که کشور نه تنها از رکود خارج نشده بلکه در آستانه بحران قرار دارد. سایت رجانیوز، سایت مخالف دولت نیز بر این تناقض تاکید و ادعا کرده اختلاف نظرها در دولت بالاگرفته است.
ماجرای ناسالم و آلوده اعلام شدن آب معدنی "دماوند" که هفته گذشته از سوی وزارت بهداشت صورت گرفت، تا حدی بالا گرفته که یک نماینده مجلس در نطق میان دستور خود از این وزارتخانه بابت اطلاع رسانی درباره این «برند» مشهور آب معدنی انتقاد کرده است. همزمان، این آب معدنی به موضوع نزاع سیاسی در بین نهادهای دولتی تبدیل شده به طوری که با وجود اصرار وزارت بهداشت بر غیر بهداشتی بودن آب معدنی دماوند، سازمان استاندارد مدعی سلامت آن است. بنا به گزارش رسانه های داخلی، مسئله غیر بهداشتی بودن آب معدنی دماوند پس از آن علنی شد که در پی دستور وزیر بهداشت، سازمان غذا و دارو اقدام به آزمایش کیفیت آب معدنی های موجود در بازار و پس از بررسی، این برند را غیر بهداشتی معرفی کرد. رسول دیناروند، رئیس سازمان غذا و دارودر این مورد گفته است: "متاسفانه یکی از این شرکتها تحت عنوان آب معدنی دماوند، اخطار سازمان غذا و دارو را رعایت نکرد و با وجود آنکه بازرسان ما از دانشگاه علوم پزشکی مربوطه به پلمپ خط تولید آن اقدام کرده بودند، اما این شرکت تولید و توزیعش را ادامه داده بود. این شرکت آب بسته بندی محصولاتش را از بازار جمع آوری نکرده و به جهت آنکه اخطار قبلی را نیز رعایت نکرده بود، مجددا پلمپ شد. ما نیز مجبور شدیم که اطلاع رسانیهای لازم را به مردم داشته باشیم. این در حالیست که ما علاقمند نیستیم وضعیت صنعت را در بازار دچار خطر کنیم، اما این تا زمانی است که طرف مقابل ما دستورات نظارتی را رعایت کند؛ دستوراتی که برای سلامت مردم است. این فراورده آب معدنی دماوند نیست. این شرکت از سال گذشته موظف شده بود آب آشامیدنی تولید کند؛ چرا که آب زمانی "معدنی" میشود که بسته بندی آن بدون هیچ اصلاحی در خط صورت گیرد؛ یعنی نیازی به تصفیه شیمیایی – فیزیکی، ازن زدن، استفاده از UV یا فیلتراسیونهای شدید را نداشته باشد. بر همین اساس «دماوند» موظف شده بود که برای ورود به بازار به آب آشامیدنی تبدیل شود نه آب معدنی. در مجموع ایرادهایی به کار این شرکت گرفته شده بود، از طرفی فراورده مربوطه آلودگی میکروبی هم داشت. بر همین اساس ناچار شدیم که اطلاع رسانیهای لازم را به مردم داشته باشیم تا مردم هم در جریان باشند. قاعدتا این شرکت باید پاسخگوی تخلفش در دستگاه قضایی باشد". اظهارات این مقام بهداشتی اما واکنش سازمان استاندارد را که زیر مجموعه وزارت بازرگانی است در پی داشت و مسلم بیات مدیرکل استاندارد تهران در پاسخ به دیناروند گفت: "آب آشامیدنی دماوند تمامی فاکتورهای استاندارد را دارد. امروز با استخراج نتایج آزمون مشخص شد که فراورده کارخانه مذکور کاملاً منطبق با استاندارد ملی ایران به شماره ۶۶۹۴ است و حتی فاکتور هایی که خارج از استاندارد هم توسط وزارت بهداشت بررسی شده بود، مورد ارزیابی قرار گرفت که خوشبختانه هیچ مشکلی در این زمینه هم وجود نداشت". او افزود: "طبق تفاهمنامه با وزارت بهداشت، توافق شده بود که نتایج ارزیابی ها را بالاخص در مواردی که نگرانی عمومی را در پی دارد ، جهت بررسیهای بیشتر در اختیار یکدیگر قرار داده شود و متاسفانه این اتفاق در این قضیه رخ نداد. وزارت بهداشت خود یکی از دستگاههای شورای عالی استاندارد است و اگر فاکتوری را به تحقیق تشخیص دهد که به استاندارد ملی اضافه شود ، باید به سازمان ملی استاندارد ایران اعلام شود تا ازین طریق به استاندارد ملی اضافه و سپس مورد پایش و ارزیابی قرار گیرد". رسول دیناروند هم این اظهارات را بی پاسخ نگذاشت و بلافاصله اعلام کرد: "ممکن است این آب معدنی استاندارد گرفته باشد ولی هماکنون سالم نیست و سلامتش مردود است". کار آب معدنی دماوند تا حدی بالا گرفت که به نطق میان دستور نمایندگان نیز راه یافت. آنطور که ایسنا گزارش داده، حمیدرضا مشهدی عباسی، نماینده دماوند در نطق خود در مجلس از وزارت بهداشت به خاطر اعلام غیر بهداشتی بودن آب معدنی دماوند انتقاد کرده است. او گفته: "نوع پیامرسانی زیرمجموعه این وزارتخانه به مردم در مورد آلوده بودن آب معدنی دماوند محل اشکال است. چرا هر از گاهی این مسائل مطرح میشود؟ موضوع روغن پالم چه شد؟ چرا ایجاد تنش میکنید؟ اگر املاح آب معدنی دماوند تنظیم نبوده چرا کلمه آلودگی را برای آن به کار بردید؟ میتوانستید با ادبیات بهتری خبر را منتشر کند. مثلا بگویید تا اطلاع ثانوی و تا اصلاح وضعیت تولید آب معدنی مردم از مصرف آن خودداری کنند. این اقدام چه کمکی به بهداشت میکند؟ تنها حرف و حدیثها بین مردم زیاد شده، پس اشکال در گفتار را اصلاح کنید". با وجود این انتقاد ها، برخی از سایت های خبری از جمله "عصر ایران" از اقدام وزارت بهداشت حمایت کرده و آن را نشانه "شجاعت" سازمان غذا و دارو دانسته اند. در مقابل، برخی سایت های خبری نزدیک به اصولگرایان اما اعلام نام آب معدنی دماوند را نشانه نزاعی سیاسی دانسته و تاکید کرده اند که اقدام وزارت بهداشت با انگیزه حفظ سلامت شهروندان نبوده است.
یک عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس گفت که براساس گزارش سازمان اطلاعات سپاه پاسداران، جیسون رضائیان ـ- روزنامهنگار زندانی ـ- یک "عنصر حائز اهمیت" برای آمریکا و مامور بخشی از مجلس سنای این کشور است. نوذر شفیعی، سخنگوی این کمیسیون خبر داد که سازمان اطلاعات سپاه در جلسه اخیر این کمیسیون گزارشی پیرامون "شیوههای نفوذ دشمن برای آسیب زدن به بنیانهای انقلاب و نظام" ارائه کرده که بخشی از آن مربوط به جیسون رضائیان بوده است. براساس این گزارش رضائیان "یک عنصر حائز اهمیت برای آمریکاییها محسوب میشود به گونهای که آمریکاییها برای آزادی وی بسیار تلاش می کنند، جیسون رضائیان مامور اجرای تفکر آن دسته از سنای آمریکاست که معتقدند اگر آمریکا بتوانند روابط خود را با ایران به سطح قبل از انقلاب برگرداند، حکومت ایران را می توان به آسانی ساقط کرد". گرچه نوذری اطلاعات بیشتری درباره محتوای این گزارش ارائه نکرده، اما آنچه که به عنوان جمعبندی از آن یاد کرده مشابه گزارشی تلویزیونی است که چند هفته پیش وبسایت بصیرت ـ- متعلق به دفتر سیاسی سپاه پاسداران -ـ منتشر کرده بود. جیسون رضائیان روزنامهنگار ایرانیالاصل آمریکایی است که در ایران به عنوان خبرنگار روزنامه واشنگتنپست مشغول به کار بود. او تابستان سال گذشته بازداشت شد و از آن زمان در زندان به سر میبرد. به تازگى جلسات دادگاه او به شکل غیرعلنی برگزار شده و براساس گفتههای وکیل رضائیان حکم وی نیز صادر شده، اما هنوز به خود رضائیان و یا وکیل او ابلاغ نشده است. حسن روحانی، رئیسجمهوری، در جریان سفر به نیویورک برای سخنرانی در مجمع عمومی سازمان ملل متحد،گفتوگویی با شبکه تلویزیونی سیانان داشت. او در پاسخ به سوالی پیرامون آمریکاییهایی که در ایران زندانی هستند - و به طور مشخص جیسون رضائیان - گفت که اگر آمریکاییها، ایرانیهای بازداشت شده در این کشور را آزاد کنند "فضای مناسب باز خواهد شد و شرایط مناسب ایجاد خواهد شد تا ما هر چه در توان داریم و تا جایی که در توان ما باشد برای آزادی فوری آمریکاییهای زندانی در ایران بکوشیم". پس از این سخنان، برخی تحلیلگران سخنان رئیس دولت یازدهم را نشانهای از تمایل به مبادله زندانیان میان ایران و آمریکا تعبیر کردند. اما حسن قشقاوی، معاون کنسولی، مجلس و امور ایرانیان خارج از کشور وزیر امورخارجه، این مساله را تکذیب کرد. به گفته قشقاوی "هیچ بحثی در مورد تبادل زندانیان بین ایران و آمریکا مطرح نیست". پیش از روحانی، علی لاریجانی نیز سخنان مشابهی در این زمینه بیان کرده بود. رئیس مجلس نهم در جریان سفر به نیویورک، پیرامون مساله آمریکاییهای زندانی در ایران گفته بود: "راههای عملی وجود دارد. مثلا تعدادی ایرانی در زندانهای اینجا محبوساند... قطعا برای مسائلی از این دست، میتوان به راهکارهایی رسید. فکر میکنم که سیاسون شما (آمریکاییها) آن راهها را میدانند". جیسون رضائیان از سوی اصولگرایان متهم به تلاش برای براندازی نرم و جاسوسی برای آمریکا است. سال گذشته حمید رسایی، نماینده عضو جبهه پایداری در مجلس، گفته بود که رضائیان به ارتباط خود با یک مقام دولتی اعتراف کرده است. هنوز چشماندازى از سرنوشت جیسون رضائیان روشن نيست. آیا او مجبور به تحمل حکم احتمالی صادر شده از سوی قوهقضائیه خواهد بود یا آنکه دولت روحانی موفق خواهد شد با مبادله میان زندانیان، او را از زندان رها سازد؟
اظهارات تهدید آمیز چند روز پیش سیدعلی خامنهای علیه عربستان، زمینه ستایشهای غلو آمیز جدیدی از رهبر جمهوری اسلامی را فراهم کرده است. مطابق معمول این ستایشهای مشابه در تریبونهای نماز جمعه نیز تکرار شده است. از انجا که شورای سیاستگذاری ائمه جمعه سراسر کشور، وظیفه هماهنگ کردن سخنان مطرح شده در هر نمازجمعه و در سراسر کشور را به عهده دارد، بیان سخنان مشابه در این تریبونها در واقع همان چیزی است که "نظام" مایل به مطرح کردن آن بوده است. برای نمونه حجتالاسلام محمدباقر عبدوس، امامجمعه موقت سمنان گفت: "سخنان قاطع و موضع شفاف مقام معظم رهبری درباره موسم حج امسال، جرأت هرگونه اشتباه دیگری را از آل سعود گرفت و این موضوع جایگاه و اقتدار جمهوری اسلامی ایران و در رأس آن، مقام معظم رهبری را در منطقه و دنیا نشان میدهد." او اضافه کرد: "آل سعود پس از سخنان قاطعانه مقام معظم رهبری، جرأت اشتباه دیگری را درباره حجاج ندارد و تغییر مواضع آنان را پس از سخنان مقام معظم رهبری بهوضوح مشاهده میکنیم. مقام معظم رهبری در فرمایشات اخیرشان در نوشهر با صراحت در گفتار و قدرت و اقتدار ولایی خود به سران عربستان سعودی تذکر دادند تا آنان نیز بدانند که اجازه ارتکاب اشتباه دیگری را علیه مسلمانان و حجاج ندارند و این سخنان بسیار اثرگذار بود." حجتالاسلام سیدمهدی قریشی، امام جمعه ارومیه نیز اعلام کرد: "سخنان قاطعانه مقام معظم رهبری و تهدید رژیم آلسعود که موجب تغییر رفتار سعودیها شد، تأثیر ولایت و امامت و به تبع آن ولایت فقیه را به همگان نشان داد." او اضافه کرد: "دولت و مسئولان نیز باید با تأسی به رهبری در مقابل دشمن قاطعانه بایستند و با عکسالعمل مناسب و بهموقع اجازه تحقیر مردم ایران را ندهند." همچنین آیتالله محمدرضا ناصری، امام جمعه یزد هم گفت: "بیانات کوبنده مقام معظم رهبری در مورد اقدامات این رژیم و لزوم احترام آنها به زائران ایرانی، سبب شد تا رژیم آل سعود تا حدی مواضع خود را تغییر دهد." او با بیان اینکه "امیدواریم دولتمردان نیز این شیوه رهبری نیز را اتخاذ کنند و با جدیت با دشمن سخن بگویند" ادامه داد: "این موضع گیری قاطع ولی امر مسلمین سبب درک قدرت ایران توسط ایادی استکبار و رژیم آل سعود شد و دیدید که پیام تسلیت صادر کردند و از مواضع خود عقب نشستند که این یکی از برکات وجود ولی فقیه در جامعه اسلامی ایران است." بجز امام جمعه، روحانیون بلندپایه در قم نیز به اظهار شگفتی از اثرات معجزه آمیز سخنان ولی فقیه پرداختهاند. از جمله آیتالله جوادیآملی گفته: "پیام دیروز مقام معظم رهبری در سخنان عزتمند ایشان و خطابات روشن علیه رژیم آل سعود مایه دلگرمی و عزت بود و همین سخنان باعث شد تا اینها امروز با تغییر لحنی آشکار مجبور به پاسخگویی شدند." آیتالله حسین نوری همدانی یکی دیگر از مراجع نزدیک به حکومت نیز تاکید کرده: "تا دیروز سعودیها جواب صحیحی به ایران نمیدادند ولی بعد از بیانات رهبری دیدیم لحن جوابگویی حکومت عربستان تغییر کرد." او معتقدست: "رهبر معظم انقلاب با جدیت خواستار احترام به حجاج ایرانی و بازگرداندن بدنهای مطهر جان باختگان فاجعه منا شدند. لازم است مردم ایران هم به تبعیت از ایشان همین خواسته را داشته باشند، زیرا آلسعود سعی در کمرنگ جلوه دادن این فاجعه دارد و میخواهد جان باختگان را در عربستان به خاک بسپارد به همین دلیل دولت و مردم جلوی این اقدام را بگیرند." از سوی دیگر آیتالله محمد یزدی، رئیس مجلس خبرگان نیز گفته است: "در قضیه منا شاهد فرافکنی آلسعود بودیم البته بیانات قاطع و صریح رهبری که فرمودند این موذیگریها را کنار بگذارید موجب شد آلسعود رویه خود را عوض کرده و در مسیر شناسایی اجساد و افراد مفقود همکاری لازم را داشته باشد." در نمونهای دیگر، آیتالله محمدحسن اختری، دبیرکل مجمع جهانی اهل بیت نیز گفت: "نقش ولایت فقیه و رهبری مقتدرانه مقام معظم رهبری را در روزهای گذشته شاهد بودیم و سخنرانی ایشان موجب شد تا کشورهای دیگری که قربانی دادند به سخن بیایند و جرات حرف زدن پیدا کنند. ملت ایران نیز از این سخنان روحیه گرفت چرا که از رفتار آلسعود احساس حقارت میکردند و با این فرمایشات روحیه گرفتند و خود را پیدا کرده و احساس غرور و سربلندی پیدا کرد." او معتقد بود: "برکات رهبری و ولایت فقیه زیاد است و نمونههای آن را زیاد دیدهایم." گروهی از مسئولان اجرایی نیز به تکرار همین سخنان پرداختهاند. عبدالرضا رحمانی فضلی، وزیر کشور دولت روحانی در مراسم تشییع جان باختگان مراسم حج در مشهد گفته است: "این بار رهبر معظم انقلاب قدم به میدان گذاشته و با بیانیه و سپس سخنرانی قاطعانه خویش، دولت سعودی را متوجه مسؤولیت خود در قبال زائران و حادثه دیدگان کردند که این هشدار سبب شد فضای همکاری باز شود." هوشنگ بازوند، استاندار لرستان هم در مراسم مشابهی که در بروجرد برگزار شد گفت: " رویکرد حکام آل سعود در رابطه انتقال حجاج جانباخته حادثه منا به کشور پس از بیانات مقتدرانه مقام معظم رهبری تغییری محسوس داشته است." او اضافه کرد: "بیانات مقام معظم رهبری در رابطه با برخورد با مسببین حادثه منا فصل الخطابی در این باره است." در سخنانی مشابه، حسین طلا، نماینده تهران در مجلس نیز تاکید داشت: "بعد از فاجعه منا، نگرانی و اضطراب زیادی میان حجاج وجود داشت و احساس میکردند هیچ پناهی در کشور غریب ندارند. در این شرایط فرمایشات مقتدرانه رهبر انقلاب، امید را بین حجاج زنده کرد و آنها از اینکه نظام اینگونه پشت اتباع خود ایستاده است، دلگرم شدند." اظهارات حجت الاسلام آل هاشم رئیس عقیدتی سیاسی ارتش جمهوری اسلامی هم باید بر این سیاهه اضافه کرد که اعلام کرد: "صحبتهای مقتدرانه رهبری در مورد حادثه منا مبنی بر برخورد سخت و خشن با مسببان آن باعث شد سعودیها که تا پیش از آن همکاری لازم را با ایران نداشتند رفتار خود را تغییر دهند." به روال معمول در روزهای آینده، بر تعداد سخنان ستایشآمیز از اقتدار و قاطعیت خامنهای اضافه خواهد شد. این سخنان معمولا در جلسات و محافلی بیان میشود که نیروهای نزدیک به جمهوری اسلامی و متحدان آن وجود دارند و به نظر میرسد که فعلا "ندا" رسیده است که "نظام" مقتدر معرفی شود. چند روز پیش سیدعلی خامنهای طی سخنانی، عربستان را تهدید به برخورد سخت کرده بود. او گفته بود: "اندک بیاحترامی به حجاج ایرانی موجب عکسالعمل سخت و خشن ایران خواهد شد." پس از آن فرمانده کل سپاه پاسداران هم تهدید کرد که "انتقام سخت جنایت منا را از آل سعود میگیریم" البته مسئولان جمهوری اسلامی جزئات بیشتری از این برخورد سخت احتمالی را منتشر نکردهاند.
پس از چهل روز بررسی توافق جامع هسته ای جمهوری اسلامی و ۶ ابرقدرت جهان در کمیسیون برجام پارلمان، اهالی بهارستان به یک فوریت طرحی رای دادند که در صورت تصویب در صحن علنی مجلس محدودیت هایی حقوقی برای دولت روحانی در زمان اجرای "برنامه جامع اقدام مشترک" به وجود خواهد آورد. این طرح با عنوان طولانی "اقدام متناسب و متقابل دولت جمهوری اسلامی ایران در اجرای برجام" که به امضای ۱۰۰ نماینده پارلمان رسیده، نخست قرار بود با ۲ فوریت تصویب شود اما به دلیل اینکه رای لازم را برای دوفوریتی بودن نیاورد، نهایتا با یک فوریت تصویب شد. در صورت تصویب دو فوریت، این طرح دیگر به کمیسیون های مربوطه ارجاع داده نمی شد،و بلافاصله میان نمايندگان توزیع و در یک فاصله ۲۴ ساعته در مورد آن در صحن علنی رای گیری می شد. طرح مذکور به دولت یازدهم اجازه می دهد تنها در صورت رعایت ۹ "حکم و تکلیف" قید شده در متن، برنامه جامع اقدام مشترک را که حاصل توافق تاریخی تهران و غرب بر سر بحران هسته ای نظام بود، اجرا کند. به ویژه موارد ۲، ۳، ۶ و ۸ این طرح دارای اهمیت سیاسی است. بر اساس این بند ها مجلس که در اختیار اکثریت اصولگرایان است دولت روحانی را موظف می کند در صورت "هرگونه اقدام مبتنی بر فشار و تهدید" در همکاری با جامعه جهانی، پیرامون برنامه هسته ای تجدید نظر کند.همچنین در صورت "عدم پایبندی طرف مقابل در زمینه لغو مؤثر تحریمها و بازگرداندن تحریمهای لغو شده یا وضع تحریم" همکاری خود را "متوقف" کند و برنامه هسته ای را به سرعت "توسعه " دهد. در حالی که تنها دو هفته از بازدید یوکیو آمانو ـ مدیر کل آژانس بین المللی انرژی اتمی ـ از سایت نظامی پارچین در شرق تهران می گذرد، مجلس در بند ششم از احکام و تکالیفی که برای دولت یازدهم در نظر گرفته "هر گونه دسترسی نظارتی آژانس به مراکز نظامی و اشخاص حقیقی به بهانه برجام" را قدغن کرده است البته با این پرانتز "مگر آنکه موارد به صورت جداگانه و با جزئیات به تصویب شورای عالی امنیت ملی برسد." دربند حکم هشتم که ظاهرا بر اساس سخنرانی ۲۵ شهریور آیت الله خامنه ای ـ رهبر جمهوری اسلامی- تنظیم شده نیز به دولت هشدار داده شده است تا "در اثر اجرایی شدن برجام به هیچ وجه اجازه فرصتطلبی و سوءاستفاده در داخل کشور به آمریکا و دیگر دولتهای خارجی داده نشود و فرصتی برای نفوذ یا سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و امنیتی در اختیار استکبار جهانی قرار نگیرد." در جریان سخنرانی سه هفته پیش رهبر جمهوری اسلامی در میان فرماندهان سپاه وی گوشزد کرده بود که "نفوذ فرهنگی و سیاسی خطرناکتر از نفوذ اقتصادی و امنیتی است" و همچنین اینکه " دشمن بدنبال دگرگون کردن باورهای جامعه و نفوذ در مراکز تصمیمگیری و تصمیمسازی است" گفتنی است گرچه علی لاریجانی – رئیس مجلس – و یا علاالدین بروجردی – رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی – از این طرح که مانعی برای دولت برای اجرای برجام ایجاد می کند حمایت کرده اند، اما برخی اعضای جبهه پایداری در مجلس به انتقاد تند از این طرح پرداخته اند. در راس منتقدان حمید رسایی قرار دارد که در ۲ سال گذشته تندترین انتقادها را از روند مذاکرات دیپلمات های دولت روحانی و پس از آن توافق جامع هسته ای را از تربیون مجلس مطرح کرده است. رسایی روز یکشنبه هم در مخالفت با این طرح گفت: "امروز مجلس در حال تصمیمگیری درباره یک موافقتنامه در قالب یک طرح است نه لایحه، طبق قانون دولت باید لایحه برجام را تقدیم مجلس میکرد نه اینکه امروز مجلس موضوع مهمی مانند برجام را در قالب یک طرح مورد رسیدگی قرار دهد، این یک اشکال و ایراد قانونی است." حسن روحانی و تیم وزارت خارجه در هفته های پس از امضای توافق هسته ای در وین به شدت با ارائه لایحه ای در خصوص توافق هسته ای به مجلس مخالفت کرده بودند و نهایتا نیز از این اقدام خودداری کردند. رسایی که در دوران ریاست محمود احمدی نژاد بر دولت از طرفداران پر و پا قرص او در مجلس محسوب می شد و عموما هیچ انتقادی علیه آنچه مخالفان "قانون شکنی" های رئیس دولت نهم و دهم می خوانند مطرح نمی کرد، حالا با انتقاد از رعایت نشدن قانون توسط دولت روحانی گفته: "بدانید دولتی که به قانون عمل نمیکند و لایحه برجام را به مجلس ارائه نمیدهند، به این طرح شما هم حتی اگر قانونی شود، عمل نخواهد کرد، فقط فرق آن این است که مهر تأئید مجلس با تصویب این طرح، به دولت اجازه اجرای برجام را میدهد، مهر تأئید مجلس پای سند توافقی میآید که به ضرر ملت ایران است." علی لاریجانی، رئیس پارلمان که به رهبر جمهوری اسلامی نزدیک است، پیش از اظهارات رسایی در مقام موافق این طرح به نمایندگان مجلس گوشزد کرده بود که "این یک مسأله ملی است که آقا فرموده بودند اجماع شود." باید خاطرنشان کرد که طرح مذکور، تنها دقایقی پس از آن مطرح شد که علیرضا زاکانی، رئیس کمیسیون برجام، متن گزارش نهایی این کمیسیون پیرامون توافق هسته ای تهران و غرب را که نگاهی منفی به این توافق داشت در صحن مجلس قرائت کرد. با این حال به نظر می آید این طرح توسط حامیان توافق و با در نظر گرفتن برخی دغدغه های مخالفان، توسط گروهی دیگر از نمایندگان تهیه شده و ارتباط مستقیمی با مطالبات مخالفان در کمیسیون برجام نداشته است. در همین راستا سینعلی حاجیدلیگانی نماینده شاهینشهر در مجلس صبح دیروز در مخالفت با دو فوریت طرح "اقدام متناسب و متقابل دولت "در اعتراض به چنین رویکردی گفت :" هنوز چند دقیقه از قرائت گزارش کمیسیون ویژه بررسی برجام نگذشته است." وی افزود: "این طرح چگونه قبل از اینکه گزارش قرائت شود توسط عده ای از همکاران تهیه شده است و به گونهای برنامهریزی شده که در همین چند روز تعطیلی به چاپ رسیده است". به گزارش ایرنا، خبرگزاری دولت، علی لاریجانی اما در مقام دفاع از چنین رویکردی به مخالفان گفته است: "یک عده می گویند این طرح دوفوریتی هیچ نسبتی با گزارش ندارد. باید ببینیم این حرف درست است یا خیر؟ در بند اول پیشنهادات گزارش کمیسیون ویژه بررسی برجام آمده است که طرح دوفوریتی آورده شود تا الزاماتی برای اجرای برجام مدنظر گرفته شود. ارائه طرح دوفوریتی براساس پیشنهاد گزارش کمیسیون ویژه بررسی برجام است." گرچه لاریجانی به بخش های دیگر گزارش منفی کمیسیون برجام پیرامون توافقات اخیر اشاره ای نکرده، اما این گزارش بلند بالا مدت اجرای ۱۵ ساله برجام را یک "نقطه ضعف جدی" در توافق اخیر توصیف و از قطعنامه 2231 شورای امنیت پیرامون پرونده هسته ای نظام نیز انتقاد کرده است. بروجردی که در دو سال گذشته از حامیان روند مذاکرات هسته ای میان تهران و واشنگتن بوده نیز دیروز به دفاع از توافق اخیر پرداخت و آن را در راستای سیاست "نرمش قهرمانانه" رهبر جمهوری اسلامی توصیف کرد: "بعد از اینکه در برجام تاکید شده است که ما می توانیم غنی سازی ۶۷/۳ درصدی داشته باشیم که به این معنی است که می توانیم حق غنی سازی داشته باشیم و در این مصاف نابرابر جمهوری اسلامی ایران برنده شد و طبق رهنمود مقام معظم رهبری در مرحله نرمش قهرمانه قرار گرفته ایم که بتوانیم از این گردنه عبور کنیم." به نظر می آید حامیان این طرح قصد داشتند با تصویب دو فوریتی بودن آن هر چه سریع تر مقدمات تصویب در صحن علنی را فراهم کنند و از بروز مواضع مخالف در روزهای آینده علیه این طرح ممانعت به عمل آورند. با این حال یک فوریتی شدن طرح که احتمالا تصویب آن را تا هفته آینده به عقب خواهد انداخت بار دیگر این فرصت را به تندرو ها می دهد تا به موضع گیری علیه توافق هسته ای بپردازند. چنین نگرانی هایی بود که باعث شد، احمد توکلی، از نمایندگان اصولگرای قدیمی و پر نفوذ تهران در مجلس از "موی سفید" خود سخن بگویند و به ترغیب نمایندگان برای دادن رای به این طرح مشغول شود. توکلی در این ارتباط گفته است: "من با این موی سفید و به عنوان یک اقتصاددان به شما می گویم اگر این طرح را به سرانجام نرسانیم دچار مشکل می شویم. الان باید بیشتر نگران نقشه های دشمن برای نفوذ باشیم.هم اکنون طوری شده که ما باید نگران نقش های دشمن برای نفوذ باشیم، ما با این طرح برخی ضعف های برجام را جبران می کنم و همچنین دست دولت را باز می گذاریم." کارشناسان معتقدند در شرایطی که نیروهای تندرو در پارلمان، طرح جایگزینی در خصوص برجام ندارند و ظاهرا قادر به جلب حمایت لازم در میان نمایندگان برای طرحی تندتر و محدود کننده تر در خصوص برجام نخواهند بود، احتمالا همین طرح هفته آینده در مجلس بررسی خواهد شد و بعید به نظر می آید راه دشواری برای تصویب با اکثریت آرا در پارلمان اصولگرا پیش رو داشته باشد.
اکبر عبدی، بازیگر سینما توضیحی درباره سخنان اخیر خود و توهین به عربها منتشر کرد و مدعی شد که منظور او تنها "وهابیون سعودی" بودهاند و نه "عرب زبانان ایران". عبدی در برنامهای که به مناسبت "عید غدیر خم" از تلویزیون جمهوریاسلامی پخش میشد، خاطرهای از سفر خود به مکه تعریف کرد. به گفته عبدی در آن سفر مردی دختر او را خواستگاری کرده و گفته است که حاضر است "هم وزن خود آقا و دخترش طلا" بدهد. پاسخ عبدی اما این بوده که "منم حاضرم هم وزن خودش و پسرش برینم". این سخنان عبدی در روزهایی بیان شده که درگیری لفظی میان ایران و عربستان سعودی بالا گرفته؛مسالهای که پس از بروز حادثه مکه و کشته شدن حجاج ـ- از جمله بیش از ۴۰۰ ایرانی ـ- علاوه بر مسئولان حکومتی، دامنهاش تا کاربران شبکههای مجازی نیز رسيده است. اکبر عبدی اما در توضیح سخنان خود در تلویزیون جمهوریاسلامی در صفحه اینستاگرام خود خطاب به "خواهران و برادران عربزبان ایرانی" نوشت که سخنان وی "در دفاع از ناموس و ایرانی بودنم با وهابیون سعودی" بوده است. توضیحی که بعد از واکنشهای مختلف به سخنان عبدی منتشر شد. رسانههای مختلف به تقبیح عمل وی پرداختند و آن را ناپسند توصیف کردند. سایت انتخاب در این زمینه نوشت که سخنان عبدی "بیادبانه و چندشآور" بوده و " الفاظی که درباره «اعراب» و « کویر» به کار برد زنندهتر است". خبر آنلاین ـ- وبسایت نزدیک به علی لاریجانی ـ- در بخش وبلاگهای خود به تاثیر صدا و سیما بر چنين ادبياتى پرداخت و نوشت: "آنچه تاسفانگیز است برخورد صدا و سیمای جمهوری اسلامی است که نه تنها هیچ واکنشی مبنی بر ناخرسندی از این بیادبی نشان نمیدهد که تشویق و تایید عبدی را پس از این حکایت پررنگتر میکند. نوعی تایید ضمنیِ حرکت آقای عبدی". روابط میان ایران و عربستان سعودی نزدیک به یک دهه است که تیرهتر شده است. درگیریهایی که چه در جریان گفتوگوها بر سر برنامه هستهای ایران و چه در درگیریهای منطقهای ـ- بحرین، سوریه، یمن ـ- خود را نمایان ساخت تا جايى كه بسیاری از تحلیلگران، جنگ در یمن را جنگ نیابتی میان ایران و عرستان سعودی توصیف میکنند. پس از حادثه مکه نیز رهبر جمهوریاسلامی، فرماندهان نظامی و برخی نمایندگان مجلس عربستان سعودی را تهدید به "برخورد سخت و خشن" کردند. آیتالله خامنهای هفته گذشته با اشاره به حادثه منا گفته بود مسئولان عربستان "به وظایفشان عمل نمیکنند بلکه در مواردی نقطهی مقابل وظایفشان عمل میکنند، موذیگری میکنند". به گفته او ایران تاکنون "در قضایای متعددی خویشتنداری" کرده و دليل آن "رعایت ادب اسلامی، رعایت حرمت برادری در امّت اسلامی" بوده است، اما اگر "بنا شد عکسالعمل نشان" دهد، این واکنش "خشن و سخت" خواهد بود. بعد از سخنرانی آیتالله خامنهای، مسعود جزایری ـ- سخنگوی ارشد ستادکل نیروهای مسلح - به تسنیم گفت که "نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران آماده انجام هرگونه مأموریت درباره فاجعه منا هستند". به گفته جزایری "در همان ساعات اولیه فاجعه منا، نیروهای مسلح کشور آمادگی خود را برای هرگونه کمک به دستگاههای مربوطه اعلام کردند و اکنون نیز در آمادگی کامل به سر میبرند". چند ساعت پس از سخنان آیتالله خامنهای، علیاکبر ولایتی ـ مشاور امور بینالملل رهبر جمهوریاسلامی ـ گفت که این سخنان تنها هشدار "به عربستان سعودی نیست بلکه به همه حامیان آنها هم هست".
بر اثر بی دقتی خلبان شرکت هواپیمایی زاگرس، هواپیمای این شرکت با یک فروند هواپیمای نیروی هوایی ارتش برخورد کرد. به گزارش شبکه خبر، در این حادثه که در رمپ نیروی هوایی ارتش در فرودگاه مهرآباد رخ داد، بال یک فروند هواپیمای ایرباس320 زاگرس در هنگام حرکت به سمت عقب از کنار هواپیمای ترابری C-130 نهاجا با بال آن برخورد میکند که موجب بروز خسارت میشود. تصاویر خبرگزاری فارس را از این حادثه می بینید.
شاید باور نکنید اما اپل توانست ۷۰ میلیون آیفون ۶ را در عرض ۳ ماه بفروشد در حالی که با رقم فروش ۲۵۰ میلیون گوشی نوکیا ۱۱۰۰ خیلی فاصله دارد. به گزارش خبرآنلاین، گوشی نوکیا ۱۱۰۰ که در سال ۲۰۰۳ همراه با چراغقوه و کیبورد ضد غبار راهی بازار شد، در عرض ۵ سال توانست ۲۵۰ میلیون در جهان فروش کند و لقب پرفروشترین گوشی تاریخ موبایل و نیز پرفروشترین ابزار الکترونیکی جهان را از آن خود کند. درواقع نوکیا فروش یک میلیاردمین گوشی خود را در سال ۲۰۰۵ با فروش ۱۱۰۰ در نیجریه جشن گرفت و در تاریخ خود به ثبت رساند. روزهای اولی که این گوشی در بازار جهانی عرضه شده بود، به قیمت بالای ۱۰۰ دلار به فروش میرسید اما بعدا زیر ۳۰ دلار قیمت پیدا کرد. ۳۶ آهنگ از قبل تعریفشده، هفت آهنگ قابل ساخت توسط کاربر، کاور قابل تعویض، ۴۰۰ ساعت استندبای، کیبورد ضد غبار و ذخیره حداکثر ۵۰ پیامک (۲۵ پیامک در صندوق ورودی و ۲۵ پیامک در صندوق ارسالی) ازجمله ویژگیهای فنی ۱۱۰۰ بود. نوکیا در سال ۲۰۰۹ ساخت این گوشی را متوقف کرد اما علاقهمندان ۱۱۰۰ را ناامید نکرد چراکه قرار است مدل اندرویدی این گوشی را با ۴ هسته و پردازنده مدیاتک MT-6582 با سرعت ۱٫۳ گیگاهرتز راهی بازار کند اما به دلیل فروش کمپانی به مایکروسافت تا سال ۲۰۱۶ باید صبر کند و بعدا این گوشی را راهی بازار کند. آیا ۱۱۰۰ اندرویدی نیز مانند جد بزرگ خود پرفروش میشود؟
نخستین جلسه دادگاه بابک زنجانی ظهر روز شنبه، ۱۱ مهر، با قرائت ۶۵ صفحه از کیفرخواست ۲۳۷ صفحهای و ۹ اتهام او پایان یافت. «فساد فیالارض و اخلال در نظام اقتصادی کشور»، «کلاهبرداری گسترده از شرکت نفت» و «پولشویی به مبلغ ۱۹۶۷ میلیون یورو و نشر اکاذیب» از جمله آنهاست. بر اساس گزارش خبرگزاریها از اولین جلسه دادگاه آقای زنجانی، هشت مورد «جعل حواله» از بانکهای خارجی و همچنین «جعل حواله نزد بانک مرکزی، جعل اسناد بانک و جعل مهر» دیگر اتهامهای بابک زنجانی است. معاون دادستان تهران ضمن قرائت کیفرخواست بابک زنجانی گفتههای او در مدت بازپرسی مبنی بر این که «۱۵ میلیارد یورو» در خارج از کشور دارد را «کذب» دانست. پیشتر رسول کوهپایهزاده، وکیل مدافع جوان بابک زنجانی، در مصاحبه با شماره شنبه روزنامه شرق گفته بود که موکلش «آدرس و نشانی» پولهایش در خارج از کشور را داده است، اما دستاندرکاران در پرونده او «پیگیر نشدند». پیش از این امیرعباس سلطانی، عضو کمیسیون انرژی مجلس، با اشاره به نوار سخنان پیشین بابک زنجانی در این کمیسیون گفته بود که او «۲۵ میلیارد یورو» در «بانکهای ژاپن پسانداز کرده» و اگر قصد پرداخت بدهیهای خود به وزارت نفت را داشت، تاکنون بدهیاش را پرداخت کرده بود. شرق
گزارش ها حاکی است که تحصن مخالفان توافق هسته ای ایران با شش قدرت جهانی در مقابل مجلس با مداخله نیروی انتظامی پایان یافت. این عده از روز دوشنبه ۶ مهرماه در مقابل مجلس چادر زده بودند. به گزارش خبرگزاری دولتی ایرنا، حسین ساجدی نیا، فرمانده نیروی انتظامی تهران بزرگ بعد از ظهر شنبه، ۱۱مهر،برای دومین بار به شماری از تجمع کنندگان که همچنان به تحصن خود ادامه می دادند، برای پایان دادن به تجمع هشدار داد. طبق این گزارش، اما با اصرار چند نفر از آنها به ادامه «اجتماع غیرقانونی خود» ماموران انتظامی « وارد عمل شدند و تجمع را متفرق کرده و باقی مانده موکب ها و چادرها را جمع آوری کردند.» ایرنا
به گزارش خبرنگار سیاسی ایلنا٬ استیضاح عباس آخوندی را میتوان یکی از عجیبترین استیضاحهای مجلس نهم خواند؛ استیضاحی که احتمالا حرف و حدیثهایش بهزودی از خاطر کسی فراموش نشود؛ چه اینکه بعید است عمر مجلس استیضاحی به خود دیده باشد که بهخاطر جابجایی یک مدیر انجام شده باشد. یک استیضاح؛ یک علمدار! روزی که گزینه مورد حمایت حسن کامران از ریاست اداره کل راه و شهرسازی اصفهان کنار رفت و حجتالله غلامی جای او نشست متن استیضاح نوشته شد. این در حالی است که عزل و انتصاب مدیران راه و شهرسازی استانها در حیطه اختیارات وزیر بوده و اساسا در این رابطه هرگونه مداخله یا اعمال نفوذ خلاف قانون محسوب میشود ایرج ندیمی درباره این استیضاح به ایلنا میگوید: «استیضاح یک علمدار به نام آقای کامران دارد و تا کامران هست هر روز مطرح میشود ولی انشاءالله مطرح نخواهد شد.» اما بر خلاف پیشبینی ندیمی این استیضاح به بایگانی نرفت تا سرانجام آخوندی ناچار به حضور در مجلس شود. احمد شیرزاد از فعالان سیاسی اهل اصفهان و از نمایندگان مجلس ششم اصفهان با انتقاد از شیوه نمایندگی حسن کامران گفته بود که وظیفه نمایندگان رسیدگی به مسائل ملی و اولویت دادن به مشکلات کشوری است٬ اما حسن کامران دقیقا در نقطه مقابل این نظر قرار دارد. درخواستهای نمایندگان تا آنجا پیش رفت که اکبر ترکان مشاور رئیس جمهوری به مدیران دولتی گفته بود که «اگر نمایندگان مجلس انتظاراتی دارند که در راستای حفظ حق و حقوق مردم است، وزرا نسبت به آن پاسخگو هستند. اما تن دادن به مطالبات شخصی نمایندگان مجلس گناه کبیره است.» ایلنا
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر