ولادیمیر پوتین، رئیسجمهوری روسیه كه برای شرکت در سومین اجلاس کشورهای صادرکننده گاز به ایران سفر کرده با آیتالله خامنهای دیدار كرد و قرآنی به او هدیه داد؛ او همنظر با حسن روحانی از افزایش تولید و صادرات گاز نيز خبر داد. رئیسجمهور روسیه پس از ورود به ایران، از فرودگاه به دیدار آیتالله خامنهای رفت. دیداری که در آن "یکی از قدیمیترین نسخههای خطی" قرآن را به رهبر جمهوریاسلامی - که خبرگزاری اسپوتنیک از وی با عنوان "امام خامنهای" یاد کرده - هدیه داد. در این دیدار دو ساعته آیتالله خامنهای از پوتین با عنوان "شخصیت برجستهای در دنیای امروز" یاد کرد که در یک سال و نیم اخیر مواضع "خیلی خوب و مبتکرانه" گرفته و سیاست آمریکا برای "در موضع انفعال" قرار دادن رقبا را "خنثی" کرده است. رئیسجمهور روسیه نیز پاسخ سخنان آیتالله خامنهای را چنين داد كه: "شما را متحدی مطمئن و قابل تکیه در منطقه و جهان میدانیم". او گفت: "متعهدیم که بر خلاف برخیها به شرکایمان از پشت خنجر نزنیم و هیچوقت در پشت پرده اقدامی بر ضد دوستانمان انجام ندهیم و اگر اختلافی هم داشته باشیم، با صحبت به تفاهم برسیم". دو طرف اما پیرامون موضوع سوریه و نیز گروه دولت اسلامی با یکدیگر گفتوگو کردند. به گفته رهبر جمهوریاسلامی "آمریکاییها در نقشهای بلندمدت، درصددند با تسلط بر سوریه و سپس گسترش کنترل خود بر منطقه، خلاء تاریخی تسلط نداشتن بر غرب آسیا را جبران کنند که این نقشه تهدیدی برای همه ملتها و کشورها بهویژه روسیه و ایران است". ولادیمیر پوتین نیز موضع خود درباره تحولات سوریه را شرح داد: "حل بحران سوریه فقط از طریق سیاسی و پذیرش رأی مردم این کشور و خواست همه اقوام و گروههای سوری امکانپذیر است و هیچکس حق ندارد نظر خود را به مردم این کشور تحمیل کند و بهجای آنها درباره ساختار حکومت و سرنوشت رئیسجمهور سوریه تصمیم بگیرد". ایران و روسیه از جمله متحدان بشار اسد، رئیسجمهور سوریه هستند. این دو کشور از زمان آغاز درگیریها در سوریه، به حمایت از دولت این کشور پرداختند. در مقابل کشورهایی نظیر آمریکا، عربستان سعودی و قطر از برخی مخالفان بشار اسد حمایت کردند. با این حال حدود دو هفته پیش دومین کنفرانس آینده سوریه در وین برگزار شد. کنفرانسی که در آن ایران و روسیه نیز حضور داشتند و در کنار وزرای امورخارجه برخی کشورهای منطقه و قدرتهای جهانی، به بحث درباره اینده سوریه و جنگ در این کشور پرداختند. این برای دومین بار است که ولادیمیر پوتین با آیتالله خامنهای دیدار میکند. او هشت سال پیش - پاییز سال ۸۶ - و در زمان حضور در تهران برای شرکت در اجلاس سران کشورهای حاشیه خلیج فارس با رهبر ایران دیدار کرده بود. بعدها رسانهها به نقل از او نوشتند که چهره "مسیح" را در آیتالله خامنهای دیده است. پوتین همزمان با ورود به تهران سند "رفع محدودیتها و ممنوعیتهای همکاریهای هستهای" روسیه با ایران را امضا کرد. براساس بخشی از این سند روسیه به صادرات هرگونه مازاد اورانیوم غنی شده ایران - بالاتر از محدوده ۳۰۰ کیلوگرم - کمک خواهد کرد که از طریق ارسال اورانیوم خام در ازای آن به ایران خواهد بود. روسیه همچنین به مدرنیزه کردن راکتور آب سنگین اراک و اصلاح دو آبشار سانتریفيوژ در فردو کمک خواهد کرد.
درحالی که بازداشت شدگان روز شنبه در مقابل زندان اوین همچنان زندانی هستند، روز گذشته و با ادامه دستگیری ها، محمد نوری زاد در منزل شخصی اش و داوود نعمتی و زرتشت احمدی راغل در مقابل ساختمان دنا در خیابان گاندی تهران بازداشت شدند. تعدادی از فعالین مدنی و سیاسی به اتفاق تعدادی از خانواده های زندانیان سیاسی روزهای دوشنبه در مقابل ساختمان دنا و روزهای شنبه در مقابل زندان اوین تحصن می کنند. بازداشت های روز شنبه و همچنین دیروز مربوط به این تحصن هاست. روز شنبه هاشم زینالی پدر سعید زینالی، سیمین عیوض زاده مادر امید علی شناس، محسن شجاع فعال مدنی، رضا ملک مامور سابق وزارت اطلاعات و همچنین زندانی سیاسی سابق و لیلا غفاری و شروین یمنی از حامیان محمدعلی طاهری بازداشت شدند. آنها در بند قرنطینه زندان اوین و زندان قرچک ورامین زندانی هستند، مادر امید علی شناس همچون فرزند زندانی اش دست به اعتصاب غذا زده و در حالیکه همه بازداشت شدگان با خانواده های خود تماس گرفته اند اما از پدر سعید زینالی هیچ خبری در دست نیست. بازداشت شدگان دیروز هم وضعیت نامشخصی دارند و هنوز مشخص نیست به کدام زندان و با چه اتهامی منتقل شده اند. تحصن مقابل ساختمان دنا در خیابان گاندی و همچنین مقابل زندان اوین پس از پایان تحصن نسرین ستوده در مقابل دفتر کانون وکلا آغاز شد. نسرین ستوده در اعتراض به حکم محرومیت ۳ ساله اش از وکالت دست به تحصن زده بود. با پایان تحصن او که از سوی برخی از فعالان مدنی و سیاسی هم همراهی می شد، محمد نوری زاد، مستندساز و فعال سیاسی و محمد ملکی، فعال سیاسی و اولین رئیس دانشگاه تهران پس از انقلاب، در مقابل ساختمان دنا دست به تحصن زدند. دکتر ملکی به روز گفته بود که در اعتراض به ممنوع الخروجی اش دست به تحصن زده؛ او همچنین خواستار بازگرداندن اموالی است که از خانه شخصی اش توسط نیروهای امنیتی برده شده. به مرور تعدادی از فعالان مدنی و سیاسی و همچنین خانواده های زندانیان سیاسی و همچنین شاگردان و حامیان محمدعلی طاهری، بنیانگذار عرفان حلقه هم که به اعدام محکوم شده به این تحصن پیوستند. آتیلا علی شناس، پدر امید علی شناس که فرزندش در بند ۸ زندان اوین و در اعتراض به بازداشت مادرش در اعتصاب غذا به سر می برد به روز می گوید که همسرش هم از لحظه ورود به زندان قرچک ورامین دست به اعتصاب غذا زده است. او می گوید که در برگه چاپی زندان، اتهام همسرش را "اخلال در نظم عمومی از طریق شرکت در تجمع غیرقانونی در حمایت از سرکرده عرفان حلقه" نوشته اند. او توضیح می دهد: "هیچ ربطی به عرفان حلقه ندارد ولی درست یا غلط ما به فال نیک گرفتیم که اگر اتهام این است وقتی قاضی به پرونده رسیدگی می کند بلافاصله معلوم می شود که این اتهام در مورد ایشان بی مورد است". آقای علی شناس دلیل تحصن همسرش در مقابل زندان اوین را این چنین توضیح می دهد: "دلیل اصلی که سیمین جلو اوین می رفت این است که از پارسال، حداقل از آبان ماه پارسال ما قید وثیقه داشتیم که تا دادگاه با صد میلیون آزاد شود.ما وثیقه را هم بردیم و تحویل دادیم ولی رد کردند و هیچ وقت هم توضیح ندادند به چه دلیل. هرجا هم مراجعه کردیم، دادسرا و دادگاه انقلاب و... همه گفتند غیرقانونی است، باید آزاد کنند چون قرار وثیقه صادر شده و باید آزاد شود. برای پی گیری هم دادسرا و دادگاه انقلاب و تجدیدنظر به هم پاس می دهند. ما از قاضی مقیسه هم شکایت کرده ایم اما به هیچ نتیجه ای نرسیده ایم. به جناب آقای روحانی نامه نوشتیم، به دفتر رهبری نامه نوشتیم، هیچ کسی جوابی نداد. در نتیجه سیمین گفت من خودم می روم، هر بلایی سرم بیاید می روم تا پسرم را آزاد کنند". امید علی شناس، فعال مدنی است که به ۱۰ سال زندان محکوم شده و به گفته پدرش دادگاه تجدیدنظر تاکنون حکم نهایی او را ابلاغ نکرده است. آتیلا علی شناس که فرزندش در بند ۸ زندان اوین و همسرش در زندان قرچک ورامین در اعتصاب غذا به سر می برند نگران وضعیت سلامتی آنها است: "خیلی نگران وضعیت سیمین هستیم که از لحظه ورود به زندان قرچک اعتصاب غذا کرده. مشکل فشار خون قابل توجهی دارد، اگر قرص مرتب نخورد. ضربان قلب اش نامنظم است. الان هم که اعتصاب کرده قابل پیش بینی نیست که چه مشکلی پیش بیاید. ما واقعا نگران هستیم. از طرفی امید هم در بند ۸ اوین اعتصاب کرده. به ما که فقط می گوید حالم خوب است نگران نباشید ولی به هرحال در اعتصاب است و اعلام کرده تا مادرم را آزاد نکنید ادامه می دهم. دیروز عصر هم درگیری به وجود آمده، امید رفته بود افسر نگهبانی و سوال کرده بود که مادرم را چکار کردید کجا بردید و به چه اتهامی گرفتید. افسر نگهبان، خزائی نامی، برخورد توهین آمیز می کند و امید هم تذکر می دهد. افسر نگهبان حمله فیزیکی می کند و درگیری به وجود می آید یک سری می آیند جدا کنند. لحظه ای که جدا می کردند افسر نگهبان تهدید می کند که اگر راست می گویی بیا هواخوری ببینم چه می گویی". او در عین حال خبر می دهد که از سوی دادسرای اوین از خانواده های بازداشت شدگان خواسته شده روز شنبه نماینده ای برای مذاکره و صحبت معرفی کنند؛ مساله ای که اکرم نقابی، مادر سعید زینالی هم تایید می کند: "گفته بودند چهارشنبه بیایید، امروز رفتیم گفتند بیخود نیایید بروید، شنبه همه بیایید یک نماینده معرفی کنید تا صحبت کنیم. هیچ خبری هم از وضعیت پدر سعید به من ندادند. ما هیچ خبری نداریم و هیچ تماسی نگرفته. بقیه زنگ زده و خبر داده اند که کجا هستند و... اما پدر سعید هیچ تماسی نگرفته". خانم نقابی روز شنبه به روز گفته بود که همسرش را در زندان اوین مورد ضرب و شتم قرار داده اند. سعید زینالی ۲۳ تیرماه ۷۸ و تنها ۵ روز پس از واقعه کوی دانشگاه تهران، در منزل شخصی اش بازداشت شد. از آن تاریخ تاکنون، جز یک تماس تلفنی کوتاه، هیچ خبری از این فارغ التحصیل کامپیوتر دانشگاه تهران در دست نیست. خانواده سعید زینالی طی ۱۶ سال گذشته از طریق نهادهای مختلف پی گیر سرنوشت فرزندشان بوده اما تاکنون پاسخ درستی دریافت نکرده اند. مادرش می گوید که دو ماه پیش فردی از بیت رهبری با آنها تماس گرفته و: "رفتیم آدم خوب و خوش برخوردی بود. آنجا به ما قول داده بودند پی گیری کنند، گفتند به ما وقت بدهید و اینور اونور نروید، ببینیم به کجا می رسیم. دو ماه است خبری نشده دیروز به من زنگ زدند که ما خواهش کردیم اینور آنور نروید درست می شود،نگران نباشید. فهمیده بودند که پدر سعید را گرفته اند. گفتند ما پی گیری میکنیم ببینیم به کجا می رسیم، اگر به جایی رسیدیم به شما خبر می دهیم".
در سالگرد قتل معلم بروجردی توسط یک دانشآموز، شماری از فرهنگیان و کنشگران مدنی در ایران از دولت خواستهاند روز یکم آذرماه را به عنوان روز "نه به خشونت در مدارس" نام گذاری کند. یک فعال مطلع از این کمپین به روز میگوید تلاش آنها به صورت جمعآوری امضا در جریان است و تاکنون بیش از ۷۰۰ امضا از طیفهای مختلف جمع شده است. روز شنبه یکم آذرماه آذرماه سال ۹۳ روزنامههای ایران از "حمله" یک دانش آموز دبیرستان حافظیه بروجرد به محسن خشخاشی، معلم فیزیک این دبیرستان خبر دادند؛ حادثهای که با "ضربه چاقو" صورت گرفت و منجر به مرگ معلم فیزیک شد. این دانشآموز که به گفته مسئولان زیر سن قانونی قرار داشت ابتدا متواری اما در دی ماه همانسال در یکی از کانونهای اصلاح و تربیت تهران از سوی نیروی انتظامی بازداشت شد. فرهنگیان و کنشگران مدنی ایران در سالگرد قتل این معلم با راهاندازی کمپینی خواهان نامگذاری این روز به عنوان "نه به خشونت در مدارس" شدهاند. آنها در بیانیه خود کشتهشدن معلم بروجردی به هنگام تدریس را، به عنوان "یکی از عریانترین خشونتهایی" دانستهاند که "آموزش و پرورش ایران به خود دیده است." دستاندرکاران این کارزار همچنین در وبلاگ خود نوشتهاند که مرگ محسن خشخاشی "البته پرده از خشونتهای پنهان و آشکاری برداشت که سال هاست آموزش و پرورش ایران با آن دست به گریبان است." آنها در پایان متن خود از آنچه "فرادستان آموزش و پرورش" خوانده شده خواستهاند که "برای افکار عمومی روشن سازند که ۱. از سال گذشته تاکنون برای جلوگیری از بروز خشونت در مدرسه، چه برنامههایی را به اجرا درآوردهاند؟ ۲. توضیح دهند که چگونه طرح هایی همچون کم کردن یک چهارم از فرهنگیان رسمی کشور که مشغول اجرای آن هستند را میتوان در راستای کاهش خشونت در مدرسهها ارزیابی نمود و نه افزایش آن؟" خشونت در لایههای مختلف نظام آموزش و پرورش سالهاست مورد انتقاد بسیاری از فعالان در عرصههای مختلف است. تنبیه کودکان در ایران ممنوع است اما سالانه گزارشهای متعددی از اعمال چنین تنبیهاتی در مدارس منتشر میشود. مدتی پیش نیز یک کودک ده ساله اهل اشنویه بر اثر خودکشی درگذشت. ابتدا گزارشهایی منتشر شد که بر اساس آنها این دانش آموز به دلیل عواقب تقاضای کمک های مالی از سوی مدرسه دست به خودکشی زده است.با اینکه برخی دیگر از رسانهها سعی در تکذیب دخیل بودن این عامل داشتند، سایت باشگاه خبرنگاران جوان به عنوان یک فرضیه در مورد دلیل این حادثه نوشت: "مبلغی که خانواده از پرداخت آن عاجز بودهاند و کودک با تهدید خانواده به خودکشی در صورت عدم تأمین این هزینه به اتاقش پناه برده و در حال دستوپنجه نرمکردن با ترس حقارت و تمسخر شدن توسط همکلاسیهایش تصمیم میگیرد به زندگیاش خاتمه دهد." سال گذشته در پی قتل معلم بروجردی بحثهای زیادی در مورد خشونت در مدارس مطرح شد. امسال نیز معلمان و فعالان مدنی در حوزههای مختلف تلاش کردهاند که در سالگرد مرگ محسن خشخاشی با محوریت خشونت زدایی از مدارس به استقبال بحث هایی از این دست رفتهاند. شیرزاد عبداللهی، روزنامهنگار در حوزه آموزش و پروش سال گذشته در خصوص افزایش خشونتها در مدارس نوشته بود: "اغلب معلمان خشونت ورزی از سوی دانش آموزان را بی ارتباط با تنبیه بدنی معلمان و نتیجه عواملی مانند تربیت خانوادگی دانش آموزان و رواج فرزندسالاری، تاثیر سریالهای تلویزیون ملی و ماهواره ها، تاثیر گروه همسالان، عدم جاذبه برنامه درسی، تراکم دانش آموز در کلاس درس، ضعف مقررات انضباطی، مشکلات معیشت و کار معلمان، ضعف سیستم مشاوره ای در مدارس دانسته و به طور کلی، جامعه و سیستم را مقصر می دانند." در پی شدت گرفتن بحثها در مورد خشونت در مدارس، سیدرحیم میرشاه ولد، مدیر کل رسیدگی به شکایات وزارت آموزش و پرورش، آذرماه "تنبیه بدنی" دانشآموزان در مدارس را "ناپسند" دانسته و گفته بود: "برعکس چنین موضوعی هم وجود دارد و گاهی معلمان از سوی دانش آموزان مورد ضرب و شتم قرار میگیرند که نمونههای این موضوع هم کم نیست."
مهدی کوچکزاده، از اعضای جبهه پایداری و نماینده مجلس، متن استعفای خود از سمت نمایندگی را منتشر کرد، ۶۰ نماینده مجلس خواستار بررسی خارج از نوبت این استعفا شدند. استعفایی در اعتراض به نحوه مدیریت علی لاریجانی در مجلس. کوچکزاده روز گذشته در "اخطار قانون اساسی" به مساله "دفن کردن ۱۷۰۰ تن سیبزمینی" اشاره کرد. تذکری که در زمان بررسی موضوع بیمه مطرح شد و به همین دلیل از سوی لاریجانی رد شد: "اخطاری كه شما مطرح کردید در موضوع نیست به دلیل اینکه باید اخطار در موضوع دستورجلسه عنوان شود". پس از این سخنان لاریجانی، میکروفون کوچکزاده قطع شد و او خطاب به لاریجانی گفت: "من استعفا میدهم" و از رئیس مجلس پاسخ شنید: "اگر میخواهید استعفا بدهید این کار را انجام دهید کسی نگرانی ندارد، استعفای شما مورد رسیدگی قرار خواهد گرفت اما این را بدانید که در این موضوع نمیشود تهدید کرد". کوچکزاده البته کمی پس از ترک مجلس، به صحن علنی باز گشت و دلیل آن را نیز چنین عنوان کرد که او از سمت خود "استعفا" داده، اما "غایب" نیست. این نماینده مجلس چند ساعت بعد متن استعفایش را در صفحه اینستاگرام خود منتشر کرد. او دلیل این استعفا را عدم توانایی برای انجام وظیفه نمایندگی به دلیل "مدیریت مجلس" عنوان کرد. این استعفای کوچکزاده اما مورد توجه و اشاره برخی نمایندگان مجلس قرار گرفت. از جمله نادر قاضیپور در تذکری خطاب به علی لاریجانی گفت: "استعفای دوستان را مطرح کنید تا مسأله رسیدگی شود. اجازه ندهید مجلس با این رفتارها خدشهدار شود". براساس ماده ۹۵ آییننامه داخلی مجلس پس از استعفای یک نماینده "رئیس مجلس آن را در اولین جلسه علنى و بدون قرائت متن، اعلام و در دستور کار هفته بعد مىگذارد. نماینده مىتواند قبل از شروع بررسى در مجلس تقاضاى استعفای خویش را مسترد دارد". همزمان ۶۰ نماینده مجلس نامهای برای بررسی خارج از نوبت مهدی کوچکزاده امضا کردهاند. مهرداد لاهوتی، نماینده مجلس در اینباره گفت: "به دنبال استعفای آقای کوچکزاده جمعی از نمایندگان مجلس درحال جمع آوری امضا برای بررسی خارج از نوبت استعفای نماینده تهران هستند". کوچکزاده از اعضای جبهه پایداری است. کوچکزاده و همفکران او تاکنون چندین بار در مجلس هشتم و نهم، غلامعلی حدادعادل را برای کسب کرسی ریاست مجلس مقابل علی لاریجانی قرار دادهاند. با این حال حدادعادل در جلب نظر نمایندگان به اندازه لاریجانی موفق نبود. لاریجانی که ریاست بزرگترین فراکسيون مجلس - رهروان ولایت - را به عهده دارد، از جمله منتقدان جبهه پایداری و ائتلاف اصولگرایان با آنهاست. مسالهای که در چند ماه گذشته بارها منجر به حمایت او از دولت مقابل این طیف شده و در زمان تصویب برجام در مجلس نهم ننيز مشهود بود، هرچند اعتراض اعضا و نزدیکان جبهه پایداری و رسانههای آنها را موجب شد. استعفای کوچکزاده اما اولین اقدام از این دست در مجلس نهم نیست. تاکنون چند تن از نمایندگان مجلس به دلایل مختلف، از سمت خود اعلام کنارهگیری کردند، اما هیچکدام از آنها به نتیجه نرسید. برای مثال سال ۹۲ و در زمان بررسی لایحه بودجه ۱۸ نماینده خوزستان، ۹ نماینده لرستان و نماینده بوکان در اعتراض به لایحه بودجه و تامین نشدن اعتبارات استانشان استعفای خود را اعلام کردند. ۱۸ نماینده استان فارس نیز در اعتراض به انتخاب استاندار فارس، از سمت خود کنار رفته بودند. از معدود استعفاهایی که در مجلس نهم به نتیجه رسیده، استعفای مهدی سنایی بود. این عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی پس از آنکه قرار شد به عنوان سفیر ایران در روسیه انتخاب شود، از نمایندگی مجلس کنار رفت و نمایندگان نیز به این استعفا رای مثبت دادند.
حجتالاسلام علی سعیدی نماینده رهبر جمهوری اسلامی در سپاه پاسداران طی سخنانی که دیروز منتشر شد از خطر افتتاح رستوران مکدونالد در ایران "پرده" برداشت. یه گزارش خبرگزاری ایسنا، سعیدی گفت: "آمریکا مهمترین هدفی که دنبال میکند نفوذ به کشور است و این موضوع از طریق جنگ نرم -که به استحاله فرهنگی یک ملت میانجامد بدون آنکه کسی متوجه این موضوع شود- پیگیری خواهد شد." او اضافه کرد: "آمریکا با توپ و تانک و حمله نظامی امپراطوری شوروی را ساقط نکرد، بلکه از طریق همین استحاله فرهنگی و تأسیس شعبههای مکدونالد به هدف خود که فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی باشد، رسید." نگرانی از ورود رستورانهای آمریکایی مکدونالد و کیافسی به ایران، درست بعد از نهایی شدن توافق هستهای جمهوری اسلامی و غرب آغاز شد. در روزهای اول گفته میشد که مکدونالد در صفحه رسمیاش برای افتتاح نمایندگی در ایران اعلام آمادگی کرده و همین موجب نگرانی راستگرایان شده بود. اولین بار روز ۲۷ تیرماه گذشته، سایت پارسینه از "موج بازتابهای فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی" توافق هستهای خبر داده و نوشته بود: "بعد از پخش آگهیهای گوگل که دو روز بعد از توافق، ایران را در لیست کشورهایی که باید به آنها سفر کرد، قرار داد، اینک شرکت مک دونالد -تولید کننده فست فود و ساندویچهای معروف که به نماد آمریکا شهرت دارند- هم رسما اعلام کرد که در تهران نمایندگی میپذیرد و فرم ثبت نام الکترونیک نمایندگیاش در ایران را گشود." بعدها سایت امنیتی مشرق طی گزارشی از "نفوذ خاموش سبک زندگی، فرهنگ و اقتصاد آمریکایی در جامعه و بازار ایران" خبر داد و فاش کرد که نمایندگی مکدونالد مدتها پیش در ایران به ثبت رسیده است. مشرق نوشته بود: "اسنادی به دست آمده است که نشان میدهد این شرکت بزرگ صنایع غذایی که به نماد آمریکا شهرت دارد، در تاریخ ۲۴/۵/۱۳۹۱ درخواست ثبت علامت تجاری کرده است و در تاریخ ۲۵/۱۰/۱۳۹۲ به ثبت رسیده است. علامت تجاری شرکت مکدونالد در ایران با نام های تجاری «مکفلری» و «McFLURRY» که نام یکی از محصولات شرکت مکدونالد است، به ثبت رسیده است." به این ترتیب گرچه مشخص بود که ثبت شرکت مزبور حداقل به توافق صورت گرفته در دولت روحانی و مساله هستهای ارتباطی ندارد، اما نگرانی از نفوذ دشمن همچنان پابرجا بود. خبر احتمال ورود مکدونالد به ایران انعکاس گستردهای در رسانههای داخلی داشت. پس از آن بود که روزنامه کیهان طی گزارشی با عنوان "ورق خوردن تاریخ با سیبزمینی سرخ کرده؟!" نوشت:"در حالی که قرار بود توافق هستهای زمینه آزادسازی ۱۵۰ میلیارد دلار از داراییهای بلوکه شده ایران را فراهم کند، یک جریان خاص سعی دارد سقف انتظارات از توافق را به چشیدن طعم سیب زمینی سرخ کرده و همبرگر مک دونالد تقلیل دهد! " نویسنده کیهان ضمن تاکید بر آنکه "مک دونالد یکی از اصلیترین نمادهای سبک زندگی آمریکایی به شمار میرود." اضافه کرده بود: "فضاسازی و هیاهوی یک جریان کم تعداد اما پر سر و صدا درباره یک شرکت تولیدکننده همبرگر و سیب زمینی سرخ کرده نشان میدهد موضوع هستهای، تحریمها و پروندههای ملی برای آنان اهمیتی نداشته و سقف انتظارات آنان از توافق به اصطلاح تاریخی و ورق خوردن تاریخ، خوردن سیب زمینی سرخ کرده آمریکایی است!" هرچند که کیهان مدعی بود روزنامههای هوادار دولت این ماجرا را بزرگ کردهاند، اما با گذشت زمان مشخص شد که "سیب زمینی سرخ کرده آمریکایی" اتفاقا برای "نظام" آنقدر بزرگ بوده که حتی احساس خطر کرده و نگران براندازی هم شده است. ضمن آنکه بیشترین هیاهو دراینباره در رسانههای راستگرایان صورت گرفته بود. برای نمونه روزنامه جوان، وابسته به سپاه پاسداران در ماههای گذشته دهها خبر و گزارش دراینباره منتشر کرد که حداقل پنج مورد آن در آبان ماه گذشته بود: سوم آبان، خبری با عنوان "پاسخ یک مقام آگاه به ثبت علامت مکدونالد"، چهارم آبان "از ایجاد شعبات مکدونالد در کشور جلوگیری کنید"، پنجم آبان خبری دیگر با عنوان "تایید ثبت برند «مک دونالد» در ایران"، سیزدهم آبان یادداشتی با عنوان "مشکل اصلی ما با مکدونالد و KFC چیست؟" و بالاخره پانزدهم این ماه نیز گزارشی دیگر با عنوان "از مکدونالد تا خودروسازان آلمانی" در یادداشت "تحلیلی" این روزنامه که درباره خطر سیبزمینی سرخ کرده منتشر شد، آمده است: "در مسئله مکدونالد نیز مسئله و مشکل اساسی "معنا"ی حضور مک دونالد و کیافسی در ایران است. مکدونالد و کیافسی اولاً به دلیل شرایط خاصی که در آن قرار گرفتهایم و به آن ذیلاً اشاره خواهد شد و ثانیاً به دلیل "ماهیت" مک دونالد و کیافسی، "معانی" خاصی خود را با خود حمل میکند. حضور مکدونالد و کیافسی در ایران نه به معنای حضور یک فستفود و سبکزندگی فستفودی در کشورمان، بلکه به معنای "حضور آمریکا در ایران" است و البته معنای مضاعفی نیز با خود دارد و آن "فائق آمدن آمریکا بر ایران" بعد از 36 سال مقاومت ایران در برابر این رژیم است." در همان روزها بود که رستوران تقلبی کیافسی در تهران افتتاح شد و یک روز بعد هم پلمپ گردید! به نظر میرسید که "نظام" با تمام قدرت در حال مبارزه با خطر سیبزمینی سرخ کرده است و بر خلاف تصورات حسین شریعتمداری، این سیبزمینیها چندان هم بیاهمیت نبودهاند. هجدهم آبان ماه گذشته هم سایت رجانیوز وابسته به جبهه پایداری در گزارشی با عنوان "«مکدونالد» سیاست آشپزخانهای آمریکا" تاکید کرد که این رستوران نماد سبک زندگی آمریکایی است: "مکدونالد در طی این سالیان که از تاسیسش در سال ۱۹۵۵ توسط ری كراك می گذرد تا به امروز، به نمادی از "سبک زندگی آمریکایی" (American Way of Life) تبدیل شده و در جهانی که به دو بلوک غرب و شرق تقسیم شده بود، بدون تردید جایی در بلوک شرق سوسیالیستی و "ضد امپریالیسم آمریکا" نداشت. تاثیر بنگاهی چون مک دونالد در تغییر سبک زندگی یک جامعه، تنها در این چارچوب خلاصه نمی شود، بلکه امروزه مک دونالد و امثال آن فارغ از یک سیستم فعال تجاری در واقع تبدیل به نمادهای فرهنگی و سیاسی شده اند که با ورودشان به هر کشور و احتزار تابلوها و پوسترهای تبلیغاتیشان در شهرها به نوعی استیلای فرهنگ آمریکایی و غربی بر آن جامعه را تداعی میکنند." البته این اولین باری نیست که جریانهای تندرو در ایران نگران "سیبزمینی سرخکرده" شدهاند. زمانی انصار حزبالله تهران از اینکه در تهران "پیتزافروشی" تاسیس شود خشمگین و با برگزاری تجمعهای اعتراضی خواستار تعطیلی آن به عنوان یکی از نمادهای غربی شده بودند. چند سال پیش هم یکی از نمایندگان راستگرای مجلس از تهاجم فرهنگی غرب به "فرهنگ دیزی" خبر داده و گفته بود: "سفره ایرانی حول محور دیزی و نان سنگك، كباب و ریحان، نان و پنیر و سبزی و... میگردد، اما امروزه برای عدهای خرده بورژوا مصرف ساندویچ و پیتزا نه تنها افتخار بلكه فرهنگ شده و بیانگر آن است كه تهاجم فرهنگی با ابزاری به نام فستفود علیه دیزی صورت میگیرد." سال گذشته نیز مدرس حراست کل استانداری خراسان رضوی طی سخنانی خبرساز با اشاره به "طراحی و تأسیس اتاق فکر آمریکاییها در کشور امارات برای بررسی ذائقه ایرانی" گفته بود: "در این اتاق فکر به این نتیجه رسیدند که ایرانی ها از آب گوشت بیزارند لذا پیتزا را وارد و جایگزین آب گوشت کردند که نیازی به سفره نداشت تا ایرانی سرسفره با هم درد دل نکنند، ضمن این که محتوای پیتزا پر از میکرو فیلمهایی شد تا اطلاعات را از ایرانیها بگیرند." اکنون با انتشار سخنان نماینده سیدعلی خامنهای در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، مشخص شده که ماجرا خطرناکتر از میکروفیلمهای درون پیتزا بوده و گویا سیبزمینیهای سرخکرده، دنبال براندازی نظام هستند.
با توجه به دستور مقامات امنیتی بلژیک برای عدم اطلاع رسانی در مورد عملیات دیشب پلیس بلژیک در بروکسل، تقریبا همه رسانه های بلژیکی پخش زنده اتفاقاتی را که هم اکنون در مرکز شهر بروکسل جریان داشت متوقف کردند. حتی هشتگ #BrusselsLockdownکه برای اطلاع رسانی در این باره در توئیتر ساخته شده بود، فقط عکس گربه ها را به نمایش درآورد تا اطلاعاتی از عملیات پلیس به بیرون درز نکند!
پلیس بلژیک امروز برای قدردانی از مردم و همچنین بالابردن روحیه بلژیکی هایی که شب سختی را گذارنده بودند، امروز عکس یک ظرف غذای گربه با آرم پلیس را توئیت کرد و از همه گربه ها تشکر کرد.
مدتی است که موجودات عجیبالخلقهای در سواحل آمریکا و کانادا یافت میشوند. معمای خلقت این موجودات همچنان در هالهای از ابهام قرار دارد. هیولای مانتاک (Montauk Monster)، یافت شده در سال ۲۰۰۸ در سواحل ایالت نیویورک حتماً در مورد "هیولای مانتاک" چیزهایی شنیدهاید: یک جسد عجیب و غریب از حیوانی ناشناخته که ظاهراً در ۱۳ ژوئیه ۲۰۰۸ در ساحل مانتاک در شرق "لانگ آیلند" [ایالت نیویورک] یافت شد. تصویر این حیوان بلافاصله در اینترنت منتشر گردید. به واقع ماجرای هیولای مانتاک چیست؟ و چگونه به وجود آمده؟ نکته عجیب در مورد این موجود این است که فک بالایی آن شبیه منقار عقاب است. این حالت فک باعث شده تا برخی از ناظران اینگونه نتیجهگیری کنند که این درواقع یک لاک پشت است که لاک خود را ازدست داده. این موجود بیشک یک پستاندار است و با توجه به نوع دندانهای پیشین آن در فک پایینی، گوشتخوار نیز میباشد. احتمالاً تجزیه شدن بدن این حیوان دلیل اصلی برای عجیب بودن ظاهر آن است، چرا که در اکثر مواقع موی بدن حیوانات مردهای که در آب دریا یافت میشوند، خیلی زود میریزد. و شاید دلیل اینکه فک بالایی نیز به شکل منقار درآمده، این باشد که نسوج بینی نیز خیلی زود تجزیه و استخوان بینی نمایان میشود. به هرحال اینها همه فرضیاتی است که در این زمینه مطرح شده. آیا این جسد یک سگ است؟ با توجه به نوع جمجمه هیولای مانتاک، این حیوان نمیتواند یک سگ باشد، زیرا قسمت پیشانی سگها محدبتر است، درحالی که جمجمه هیولای مانتاک قدری فرورفتگی دارد. برخی نیز آن را به یک راکون تشبیه کرده اند. ولی انگشتهای کشیده این حیوان که به انگشتهای انسان نیز بیشباهت نیست، بیش از دیگر اعضای بدنش تعجب همگان را دربرداشته. با توجه به اینکه هیولای مانتاک، حیوانی گوشتخوار از آمریکای شمالی است، گزینه راکون محتملتر از دیگر گزینهها به نظر میرسد؛ به علاوه اینکه نوع دندانها و ابعاد بدنش نیز همانند راکون است. ازسوی دیگر، مدتی است شایعاتی درخصوص فعالیتهای "مرکز مطالعات بیماریهای حیوانات" در جزیره پلام (Plum Island) در شمال شرقی لانگ آیلند شنیده میشود. این مرکز تحقیقات فدرال در زمان جنگ سرد یک برنامه مخفی درخصوص تولید تسلیحات بیولوژیکی را آغاز کرد که به تدریج آن را کنار گذاشت. از زمان حملات تروریستی ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ این برنامه بار دیگر از سر گرفته شد و سالهاست که انتقاداتی درخصوص آن وجود دارد گفته میشود که در ساختمان شماره ۱۰۱ این مرکز تحقیقاتی، جدا از آزمایشات مربوط به بیماریهای حیوانات، یک بخش تحقیقاتی نیز در زمینه همتاسازی حیوانات فعالیت میکند که هر از گاهی روی حیوانات خلق شده دستکاریهای ژنتیکی نیز انجام میدهد. بسیاری براین باورند که این فرآیند باعث شده تا موجودات بسیار عجیبی در این مرکز تولید شوند. هیولای کیچنومی کوسیب (Kitchenuhmaykoosib)، یافت شده در ماه مه ۲۰۱۰ در کانادا اهالی یکی از شهرهای کوچک کانادا پس از دیدن موجودی عجیب که در کنار یک دریاچه افتاده بود حیرتزده شدند. این حیوان که بدنش تماماً از موهای بلند پوشیده شده بود، دارای سری تاس بود و روی دستها و پاهایش نیز هیچ مویی دیده نمیشد. از دید کاربران اینترنتی، این موجود گونه پیشرفتهتر "هیولای مانتاک" به نظر میرسید. این موجود توسط دو پرستار، زمانی که با سگشان در حال گردش بودند، در حوالی شهر "کیچنومی کوسیب" در ایالت انتاریو یافت شد. زمانی که سگ آنها زمین اطراف دریاچه را بو میکشید، دو پرستار کنجکاو شدند، و درنهایت بدن حیوان مرده از آب بیرون کشیده شد. آنها پس از گرفتن چند عکس از این حیوان عجیب و غریب، آن را ترک کردند. مسؤولان محلی پس از باخبر شدن از این موضوع درصدد برآمدند تا پیکر حیوان را از کنار دریاچه بردارند، ولی جنازه ناپدید شده بود. اکنون این عکسها در یک وبسایت محلی منتشر شده. یکی از پرستاران دراین خصوص می گوید: "این حیوان در هفته اول ماه مه ۲۰۱۰ توسط سگ من یافت شد. «سم» Sam، سگ ما، هیجانزده شده بود و به شدت آب را بو میکشید. او متوجه چیزی در آب شده بود و زمانی که ما نزدیک شدیم، دیدیم که موجودی عجیب به صورت دمر در آب افتاده." او در ادامه میگوید: "سم به داخل آب پرید و این موجود را به طرف ساحل کشید. کسانی که در آن حوالی درحال قدم زدن یا ورزش بودند، از آن عکس گرفتند. دم این حیوان شبیه دم موش بود و در حدود ۴۰ سانتیمتر طول داشت." پس از آن بررسیهای بیشتری در مورد نوع و گونه این حیوان انجام شد. بدن این موجود شبیه بدن سگ آبی بود، ولی صورتش با دندانهای بلند شباهت بسیاری به گراز داشت. حتی یکی از مأموران پلیس محلی نیز با تعجب دراین خصوص گفت: "واقعاً نمی دانم چیست. من هم به مانند دیگران کنجکاو شدهام." بسیاری از مردم و کاربران فضای مجازی پیشنهاد دادهاند که شاید این موجود به دلیل شباهتهای بسیار با "هیولای مانتاک" که در سال ۲۰۰۸ یافت شده بود، گونه دیگری از آن باشد. همان طور که ذکر شد، احتمالاً هیولای مانتاک نتیجه تحقیقاتی است که به صورت روتین در "مرکز آزمایش حیوانات" در لانگ آیلند نیویورک انجام میشود. ولی باور عمومی براین است که این موجود نوعی راکون میباشد. با این حال، برخی از بلاگرها براین باورند که این موجود نوعی از "چوپاکابرا" [Chupacabra] است که علاقه زیادی به مکیدن خون احشام اهلی، به ویژه بزها دارد. شایع شده است که چوپاکابرا در بخشهایی از ایالات متحده زندگی میکند و شواهد بسیاری نیز طی سالهای اخیر دراین رابطه به دست آمده. ولی علیرغم ادعاهایی که ازسوی مردم درخصوص دیدن این حیوان بیان شده، اکثریت زیستشناسان و کارشناسان حیاتوحش معتقدند که چوپاکابرا تنها یک موجود خیالی است.
مغازهها، مدارس و سیستم متروی شهری در بروکسل، پایتخت بلژیک، امروز دوشنبه (۲۳ نوامبر/۲ آذر) همچنان تعطیل و بسته اعلام شدهاند. این اقدام مقامات بلژیک در ارتباط با هشداریهای تازه درخصوص احتمال حملات تروریستی است. پیشتر مقامات این کشور سطح هشدارهای امنیتی را بالاترین حد ممکن اعلام کردند که این بدان معنی است که احتمال حملهای تروریستی قریب الوقوع است. همزمان نیروهای امنیتی و ارتش این کشور به مانند یکی دو روز گذشته در خیابانها و نقاط مختلف این شهر در حال گشتزنی هستند. شارل میشل، نخست وزیر بلژیک، گفته است که تلاش میشود تا وضعیت به حالت عادی برگردد اما مقامات نگران بروز حادثهای مشابه با آنچه که در پاریس رخ داد هستند. این ترتیبات امنیتی همزمان است با دستگیری تعدادی در این بلژیک در ادامه عملات ضدتروریستی مقامات امنیتی بلژیک. ساعاتی پیش مقامهای بلژیک اعلام کردند که دستکم ۱۶ نفر را در یک "عملیات ضد تروریستی" بازداشت کردهاند. بی بی سی
نخستین تصاویری از آپارتمانی در سن دنی منتشر شد که تروریست ها در آنجا پناه گرفته بودند. اولین تصاویر پس از عملیات هفت ساعته پلیس، منتشر شد. در این آپارتمان تعدادی از تروریست هایی که در حملات پاریس دست داشتند، پنهان شده بودند. از جمله مغز متفکر حملات پاریس، عبدالحمید عبود که درجریان این عملیات کشته شد و حسنا ابولحسن به همراه یک نفر دیگر که جنازه اش شناسایی نشده است، در این خانه کشته شدند. در جریان این عملیات که بین جهادی ها و پلیس ضد ترور در جریان بود بیش از پنج هزار گلوله شلیک شد. در این عملیات 5 مامور پلیس و یک سگ پلیس به اسم دیزل کشته شدند. تصاویر را از اینجا ببینید
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر