از فعالان ستاد حسن روحانی است و در عین حال اولین زندانی سیاسی پس از روی کار آمدن دولت روحانی که توسط وزارت اطلاعات بازداشت شد. علی شریعتی متهم به توهین به روحانی هم شده و یک سال و نیم از حکم سنگینی که توسط قاضی صلواتی برای او صادر شده، بابت همین اتهام است. مادرش در مصاحبه با روز می گوید که برای این زندانی سیاسی پرونده سازی کرده اند و هیچ یک از اتهاماتی که به او زدند واقعیت ندارد. علی شریعتی فعال مدنی است که از ۲۹ بهمن ۹۳ در زندان به سر می برد، به ۱۲ سال و ۹ ماه زندان محکوم شده؛ حکمی که هرچند هنوز در دادگاه تجدیدنظر قطعی نشده اما او به اتفاق مجید آذرپی، دیگر زندانی سیاسی که عضو ستاد انتخاباتی میرحسین موسوی و حسن روحانی و عضو حزب اعتماد ملی تهران است از هفته گذشته در اعتراض به این حکم،در اعتصاب غذا به سر می برند. شایسته سادات شهیدی، مادر علی شریعتی در مصاحبه با روز می گوید که فرزندش ۸ روز است که در اعتراض به پرونده سازی ها دست به اعتصاب غذا زده: "علی حامی دولت و طرفدار آقای دکتر روحانی است و خیلی در این دو سال برای ایشان فعالیت داشت، عضو ستاد انتخاباتی آقای روحانی بود و خیلی برای اینکه او رای بیاورد فعالیت و تلاش کرد، حالا هم خواسته اش از آقای روحانی این است که کارش را پی گیری کند و پرونده اش بازخوانی شود. خواسته اش این است که کارشناسان قبلی نباشند و کارشناسان جدید پرونده را بازخوانی کنند. می خواهد تا اعلام حکم دادگاه تجدیدنظر با وثیقه ازاد شود". او درباره اتهاماتی که به فرزندش منتسب کرده اند توضیح می دهد: "زمانی که ماموران ریختند خانه، وقتی پرسیدم برای چی ریخته اید خانه؟ گفتند پسرت معتاد است و ما داریم دنبال مواد مخدر می گردیم. گفتم اگر خلاف حرف تان ثابت شود من شکایت می کنم بعد موقعی که علی را می بردند گفتند ما این حرف را زدیم شما ناراحت نشوید. او را بردند و اتهامات اجتماع و تبانی، تبلیغ علیه نظام و توهین به رهبری و توهین به رئیس جمهور به او زدند؛ همین چیزهایی که به بقیه بچه ها هم زده اند". مادر علی شریعتی می افزاید: "۱۲ سال و ۹ ماه حکم داده اند و علی خیلی ناراحت است می گوید من این همه برای دکتر روحانی فعالیت کردم و حالا چرا باید یک سال و نیم توهین به رئیس جمهور داشته باشم؟ همین است که پرونده سازی کرده اند، علی اصلا چنین چیزی ندارد حتی توهین به رهبری هم ندارد، علی در چارچوب قانون فعالیت می کرد. حتی وکیل اش هم تعجب کرده از این مساله، هیچ یک ازاتهامات را هم قبول نکرده ولی پرونده سازی کردند". علی شریعتی پس ازانتخابات جنجال برانگیز ریاست جمهوری در سال ۸۸ هم بازداشت و به ۲ سال حبس محکوم شد که این حکم در دادگاه تجدیدنظر به یک سال کاهش یافته بود. مادرش می گوید: "به آقای صلواتی هم گفتم بچه من زمان آقای احمدی نژاد ۲ سال حکم گرفت اما زمان آقای روحانی باید ۱۳ سال بگیرد؟ کسی که این همه برای آقای روحانی تلاش کرد شد اولین زندانی سیاسی وزارت اطلاعات دولت آقای روحانی و چنین حکم سنگینی به او دادند. من طوری شوکه شده بودم از این قضیه که تا سه روز نمی توانستم حتی گریه کنم. واقعا نمی دانم چه بگویم. دلم می سوخت چون همیشه می گفتم آقای دکتر روحانی آمده من به عنوان مادر دغدغه ندارم که علی می رود بیرون یکباره او را می گیرند و.. ولی متاسفانه گرفتند. خود علی هم بااینکه روحیه اش در زندان خیلی خوب است اما ناراحت است به خاطر اینکه خیلی در حق او اجحاف کرده اند. ما هم که دسترسی نداریم به آقای روحانی ولی از طریق کسانی که ارتباط دارند نامه داده ایم و امیدواریم او این مساله را پی گیری کند". این زندانی سیاسی اما وضعیت جسمی مساعدی هم ندارد: "قبل از اینکه حالش خیلی بد شود می رود بهداری و می گوید که حالش خوب نیست اما می گویند چون اعتصاب غذا کرده ما قبول نمی کنیم. حتی حاضر نمی شوند فشارش را هم بگیرند. بعد که حالش بد می شود بچه ها می برند و این بار فشارش را می گیرند و سرم وصل می کنند که علی سرم را از دستش بیرون می آورد و اجازه نمی دهد سرم بزنند". پیشتر برخی رسانه ها از ضرب و شتم علی شریعتی در بند ۲۰۹ زندان اوین خبر داده بودند. مادرش می گوید: "علی را ۲۹ بهمن ۹۳ گرفتند بردند ۲۰۹ که یک هفته انفرادی بود و بعد بردند یک سوئیت دو نفره، ما ۱۵ روز یکبار میرفتیم ملاقات. یکبار که برده بودند موهایش را بتراشند مخالفت کرده بود ولی تراشیده بودند به هرحال. بار دوم هم که برده بودند بتراشند علی مخالفت کرده بود و اجازه نداده بود درگیر شده بودند و البته ضرب و شتم به آن صورت که نوشته اند نبود اما خب درگیر شده بودند". وب سایت کلمه نوشته است که علی شریعتی برای توهین به حسن روحانی به استناد انتشار کاریکاتوری در یک گروه مجازی توسط شخصی دیگر، به ۹ ماه حبس و برای توهین به رهبری بدون هیچ مصداق و مدرک نیز ۳ سال دیگر حکم گرفته است. او همچنین برای شرکت در تجمع محکومیت اسید پاشی در مقابل مجلس، متهم به اجتماع و تبانی علیه امنیت کشور شده و به ۷ و نیم سال زندان محکوم شده. حضور در منزل مولوی موسی زاده، نماینده مولوی عبدالحمید. روحانی اهل تسنن در تهران، و قدردانی از علمای اهل تسنن برای وساطت در جریان آزادی مرزبانان کشور در سیستان و بلوچستان هم برای او اتهام تبلیغ علیه نظام و ۱۷ ماه زندان به دنبال داشته است. علی شریعتی به اتفاق مجید آذرپی در نامه ای به حسن روحانی از او خواسته اند در برابر پرونده سازی ها به انفعال خود پایان دهند. این ۲ زندانی سیاسی که از فعالان ستاد انتخاباتی حسن روحانی بوده اند خطاب به او نوشته اند: "متأسفانه اقدامات حمایتی ما از دولت تدبیر و امید به مذاق پرونده سازان امنیتی خوش نیامد و صرفاً برای برخورد و مأیوس نمودن یاران جوانتان، ما را دستگیر و پس از بازداشت در بندهای امنیتی ۲۰۹ و ۲ الف، با فهرست بلند بالایی از اتهامات امنیتی و سیاسی باور نکردنی و کذب و ساختن کوه از کاه، راهی دادگاه انقلاب کردند. حدیث مظلومیت جوانان این سرزمین در دادگاه های غیرعلنی انقلاب و احکام ناعادلانه مفصل است. با این حال انفعال برخی اعضای دولت حضرتعالی بخصوص در حوزه دادگستری و اطلاعات بیش از هر چیزی مایه تکدر خاطر است". این دو زندانی سیاسی در ادامه توضیح داده اند: "با الهام از آموزه های دینی، ملی و مذهبی و برای رهایی خود و خانواده هایمان از رنج تحمیلی دستگاه های اطلاعاتی و قضایی و به تأسی از سیدالشهدا به وظیفه شرعی خود در مقابل این ظلم و ناعدالتی آشکار سکوت خود را با اعتصاب غذای نامحدود تا برآورده شدن خواسته های قانونی و مشخص خود که همانا اجرای عادلانه قانون در قبال پرونده خودمان است، می شکنیم. از شما به عنوان مجری قانون اساسی درخواست داریم که در برابر این پرونده سازیهابه انفعال خود پایان داده و اجازه ندهید که جریانات تندرو با این احکام ناعدلانه، آب به آسیاب دشمنان این مرز و بوم بریزند". در پایان نامه هم آمده: "تدبیر جز این است که امید سوزی در بین فعالان دلسوز، صادق و قانونگرا، تداوم بخشیده شود".
قصهای که تازگی ندارد؛ توهین به اقلیتهای مختلف از صدا و سیمای جمهوری اسلامی و دیگر رسانههای عمومی. اینبار پخش یک برنامه تلویزیونی داغ زخمی قدیمی را تازه کرده؛ زخمی که حتی عذرخواهی رئيس صدا و سیما هم از التهاب آن کم نکرد. روز دوشنبه، صدها نفر در مناطق ترکنشین ایران علیه سیاستهای "نژادپرستانه" صدا و سیما دست به تجمعات اعتراضی زدند. شاهدان عینی به روز میگویند این تجمعها ابتدا مسالمتآمیز بوده اما با مداخله نیروهای لباس شخصی، تعدادی مورد ضرب و شتم قرار گرفته و برخی دیگر نیز بازداشت شده اند. روز دوشنبه، ۱۸ آبانماه، در پی نمایش برنامه "فیتیله" از شبکه دو صدا و سیما، شماری از معترضان در شهرهای تبریز، ارومیه، زنجان و اردبیل با سردادن شعار و حمل پلاکاردهایی به این برنامه تلویزیونی اعتراض کردند. در بخشی از برنامه "فیتیله" ویژه کودکان، برخی از شخصیتها به زبان ترکی حرف میزنند. ترکهای ایران برخی از دیالوگهای این برنامه را "توهینآمیز" و"نژادپرستانه" خواندهاند. تصاویر و ویدیویهای منتشر شده از تجمع شهر ارومیه نشان میدهد برخی از معترضان شعارهایی مانند، "هارای هارای من ترک هستم" و به زبان ترکی "مدرسه مدرسه" سر میدهند و پلاکاردهایی در اعتراض به "نژادپرستی" و تبعیض علیه ترکها حمل میکنند. میثم آزادی، شاهد عینی در ارومیه و از شرکتکنندگان در این تجمع اعتراضی، به روز میگوید تجمع آنها ساعت ۴ عصر از میدان انقلاب مسیر خیابان امام در جریان بود و همزمان عدهای هم از طرف مرکز و خیابان عطایی به طرف دیگر تجمع کنندگان در حال حرکت بودند. به گفته آقای آزادی: "نیروهای یگان ویژه و لباس شخصیها برای اینکه اعتراض کنندگان نتوانند به هم برسند، با گاز اشک آور و گلولههای پلاستیکی به متفرق کردن مردم پرداختند. در گیری شدیدی بین مردم و نیروهای یگان ویژه به وجود آمد و با باتوم به مردم حملهور شدند، درگیری اصلی در مرکز- بازار ارومیه و خیابان عطایی بود، حتی نیروهای یگان ویژه با موتورها به کوچههای فرعی حمله ور می شدند و هر کسی را گیر میآوردند کتک میزدند." روز دوشنبه، یک تجمع دیگر هم در مقابل دانشگاه ارومیه انجام شد. دانشجویان با در دست داشتن پلاکاردهایی با مضامینی مانند "تبعیض مساوی نیست با برادری" و سردادن شعارهایی علیه "نژادپرستی" به پخش برنامه "فیتیله" در شبکه دو اعتراض کردند. شاهدان عینی میگویند در این تجمع جواد جهانگیرزاده، نماینده ارومیه در مجلس نیز حضور داشته و ضمن محکوم کردن این برنامه ابتدا آن را "سهوی" و بعد از اعتراض عده از دانشجویان "عمدی" اعلام کرده است. با اینحال جهانگیرزاده در گفتگو با سایت ندای ارومیه هم گفته است: "قطعا نمایندگان مردم منطقه پی گیر این توهین هستند و لازم نیست که استان بخاطر چنین جریاناتی وجهه نا امنی به خود بگیرد." بعد از ظهر روز دوشنبه همچنین گزارش شد که بخشهایی از بازار تبریز تعطیل و تعدادی از مردم در نقاط مختلف شهر، از جمله در خیابان آبرسان دست به تجمع های اعتراضی زدهاند. در زنجان و مشکین شهر نیز تجمعهای مشابهی برگزار شده است. پلیس، نیروهای گارد ویژه و ماموران امنیتی حضور پررنگی در تجمعات روز چهارشنبه داشتهاند. در مواردی به تجمع کنندگان حمله کرده و شماری از مردم نیز در شهرهای مختلف بازداشت شدهاند. همزمان با انتشار ویدیوی برنامه "فیتیله" و آغاز اعتراضهای مجازی، صدا و سیمای جمهوری اسلامی با انتشار بیانیهای از توقیف موقت این برنامه و برکناری یکی از دستاندرکاران شبکه دو خبر داد. این سازمان در بیانیه خود از "آذریهای ایران" عذرخواهی کرده است. محمد سرافراز، رئیس سازمان صدا و سیما نیز بابت پخش این برنامه عذرخواهی کرده و گفته است: "رسانه از خطای به وجود آمده پوزش میطلبد و در ایفای وظایف خود در تحکیم وحدت اقوام و انسجام ملی با همتی مضاعف تلاش خواهد کرد." در همین حال محمد اسماعیل سعیدی، نماینده تبریز در مجلس با انتقاد از این برنامه تلویزیونی گفته "توهین به مردم آذربایجان توهین به کل مردم ایران است." علیرضا آقایی، تهیهکننده برنامه "فیتیله" در بیانیهای توضیح داده که "مفهوم نمایش مورد اشاره در زمینه آموزش استفاده مسواک بوده و مانند نمایشهای دیگر، ترکیبی فانتزی از گویش و لهجههای مختلف در فضای نمایش استفاده شده است و این به معنای جسارت به قوم و یا لهجه خاصی نیست". در سالهای گذشته نیز پخش برنامهها و سریالهایی از صدا و سیمای جمهوری اسلامی با انتقادات اقلیتهای مختلف در ایران روبرو شده است.
مساله بازداشت روزنامهنگاران و چند چهره اقتصادی، همچنان خبر اول ایران است: صادق لاریجانی سخنان حسن روحانی را توهین به قوهقضائیه توصیف کرده، وزیر کشور خبر داده که قوهقضائیه قرار است اسنادی درباره بازداشت روزنامهنگاران ارائه کند و اصولگرایان بدون وقفه درباره امکان نفوذ هشدار میدهند. رئیس قوهقضائیه با اشاره به سخنان حسن روحانی در نمایشگاه مطبوعات، به بخشی از سخنان رئیسجمهوری اسلامی با اشاره به این گفته روحانی که "اگر نمک سالم باشد، هر چیزی اشکال داشته باشد میتوان جلوی آن را گرفت، اما اگر نمک فاسد شود کار بسیار سخت میشود" پرسیده منظور روحانی از این "جملات شرطی" چیست. به گفته رئیس قوهقضاییه این سخنان درباره قوه مجربه هم کاربرد دارد: "میتوان گفت اگر قوه مجریه فاسد شود، اگر دولت فاسد شود و اگر رئیسجمهور فاسد شود کار سخت میشود". به عقیده لاریجانی اگر سخنان روحانی القای این مساله باشد که قوهقضائیه فاسد شده، "افترا" است و اگر منظوری غیر از این باشد هم "اهانت" است. او همچنین انتقاد روحانی از برخی رسانهها و اطلاع از بازداشتها با توجه به خبرهای آنها را "خلاف واقع" توصیف کرده: "چرا… اینطور القا میکنیم که روزنامه خاصی طوری بر قوهقضاییه سیطره دارد که امروز میگوید و فردا فردی دستگیر میشود". حسن روحانی روز یکشنبه در نمایشگاه مطبوعات با اشاره به اینکه "از تیتر برخی رسانهها میتوان فهمید چه کسی فردا بازداشت میشود"، گفته بود که "نمیشود که در کشور برخی رسانهها برای همیشه از تعطیلی و توقیف مصون باشند"، "حاشیه امنی" داشته باشند و نه تنها "هرچه میخواهند بنویسند که نقش پلیس مخفی را ایفا کنند". در هفتههای اخیر سازمان اطلاعات سپاه پاسداران چند تن را به اتهام دست داشتن در پروژه نفوذ بازداشت کرده است. از جمله چهار روزنامهنگار (آفرین چیتساز، عیسی سحرخیز، احسان مازندرانی و سامان صفرزایی)، یک تاجر ایرانی ـ- آمریکایی (سیامک نمازی) و نزار زکا، دارای تابعیت دوگانه آمریکایی و لبنانی. اخباری درباره بازداشت یک روزنامهنگار و همچنین برخی افراد دیگر نیز وجود دارد که هنوز نام آنها فاش نشده. پس از بازداشت این افراد، وبسایت صدا و سیما این افراد را "تعدادی از اعضای شبکه نفوذی وابسته به دولتهای آمریکا و انگلستان" توصیف کرده بود. عبدالرضا رحمانیفضلی، وزیر کشور اما خبر داده است که به عنوان "رئیس شورای امنیت کشور" از "معاون اول قوه قضائیه [ابراهیم رئیسی] و دادستان تهران [عباس جعفری دولتآبادی]" در مورد بازداشت روزنامهنگاران سوال کرده و پاسخ شنیده است که "اسناد و مدارکی" در این زمینه وجود دارد که قرار است "پس از بررسی" به او هم نشان داده شود. اعضای دولت، نزدیکان روحانی و حامیان او بیشتر منتقد این بازداشتها هستند. از جمله علی شمخانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی در یک گفتوگوی تلویزیونی و در پاسخ به سوالی پیرامون بازداشتها، آنها را "با قصد تسویه حساب سیاسی... و بزرگنمایی" توصیف کرد و گفت: "میگویند خوش و بش پسرخاله فلانی با عروس فلانی یا نقشه صبحانه فلانی، اینها نفوذ نیست، اینها در حقیقت دق و دلی شخصی خالی کردن است و درست نیست. من اینها را میگویم که اشتباه است". پیش از او محمود علوی، وزیر اطلاعات نیز گفته بود: "کلمه نفوذ را باید با وزن مناسب خودش بکار ببریم و طوری نشود ارزش و تاثیر آن را کاهش دهیم تا به مطلب پیش پا افتادهای تبدیل شود". همزمان رجانیوز، وبسایت نزدیک به جبهه پایداری هم در تحلیلی به انفجار در دفتر حزب جمهوری اسلامی در سال ۶۰ اشاره کرد و نوشت: "سخنان اینروزهای مسئولین دولتی از جمله آقایان روحانی، علوی و شمخانی در واکنش به دستگیری عوامل شبکه نفوذ در رسانهها را میتوان بیشتر برخاسته از احساسات و جدینگرفتن مفهوم نفوذ دانست؛ و شاید از جنس برآشفتن و گلایه از اینکه چرا برخی افراد همسو با جناح سیاسیشان و اطرافیانشان به خاطر نقشآفرینی در پروژه نفوذ دستگیرشدهاند". روزنامه کیهان نیز در سرمقاله خود به مساله انفجارهای دهه ۶۰ اشاره کرد و نوشت: "رئیس جمهور و وزارتخانههای ذیربط فارغ از کش و قوس با منتقدان و مطبوعات، مسئولیت دارند در برابر واقعیت تلخ رخنه و نفوذ به میدان بیایند نه اینکه خدای ناکرده به لوث کردن نفوذطلبی دشمن و لاپوشانی آن کمک برسانند. به فرض هم اگر ابعادی از ماجرا را مبهم تلقی میکنند، از رهبر معظم انقلاب استفسار کنند. اگر نه بیم آن میرود که قصه گاو بنیاسرائیل و طفره از وظیفه تداعی شود". نفوذ و حواشی آن، میدان جدید برخورد میان دولت و اصولگرایان منتقد آن است. اختلافی در آستانه انتخابات مجلس دهم و مجلس خبرگان رهبری. آیا روحانی قادر خواهد بود از این میدان هم به سلامت بیرون بیاید؟
بر اساس گفته های یک عضو کارگزاران سازندگی، محمد خاتمی، رقیب اصلی ناطق نوری در انتخابات سال ۷۶، پذیرفته وی سرلیست جبهه اصلاحات در انتخابات پیش روی مجلس باشد؛انتخاباتی که گمانه زنی ها حاکی از رد صلاحیت های گسترده در آن است اما اصلاح طلبان قصد دارند در آن شرکت کنند تا جایی که یکی از اصلی ترین چهره های جناح محافظه کار سرلیست انتخاباتی آنان شده است. خبر تایید سر لیستی احمد ناطق نوری در فهرست انتخاباتی اصلاح طلبان را محمد عطریانفر، عضو حزب کارگزاران اعلام کرده و گفته است: "اگر آقای ناطق نوری برای این انتخابات اعلام حضور کنند، اکثریت اصلاح طلبان و اعتدالیون به همراه شخص آقای هاشمی و خاتمی از ایشان برای سرلیست اصلاح طلبان حمایت خواهند کرد". او افزوده است: "با توجه به شرایط حاضر، احتمال اینکه اصلاح طلبان اکثریت مجلس را شکل بدهند نزدیک صفر است. لذا باید از ائتلاف اصلاح طلبان و اصولگرایان معتدل حمایت کرد و این در شرایط حاضر عین اصلاح طلبی است. دفاع بنده از آقای لاریجانی هم عین اصلاح طلبی است. باید بدانیم که بین ریاست حداد عادل و لاریجانی، حمایت از لاریجانی یک ضرورت است". آنطور که هفته نامه "صدا"، ارگان حزب کارگزاران اعلام کرده، اصلاح طلبان بیش از همه به دنبال ائتلاف با رقیب سنتی درون حکومتی شان یعنی محافظه کارانی هستند که آنها را "میانه رو و معتدل" می دانند. روزنامه های داخلی هم دیروز اعلام کردند که حزب کارگزاران به برنامه عمل خود در انتخابات پیش رو دست یافته و بیش از پیش به فکر ائتلاف با محافظه کاران است. در همین راستا روزنامه ایران، روزنامه رسمی دولت از این تاکتیک به عنوان "استیلای" حزب کارگزاران سازندگی و "مجبور کردن عارف به انصراف" یاد کرده و نوشته است: "اعضای حزب کارگزاران سازندگی از جلسه کاخ سعدآباد رسماً محوریت خود را بر جریان اصلاحات برای انتخابات آتی تحمیل کردند؛ آنان بعد از چندماه حجت الاسلام ناطق نوری را بهترین گزینه برای سرلیستی و ریاست مجلس معرفی کردند تا همانند الگوی انتخابات ۱۳۹۲، محمدرضا عارف را مجبور به «انصراف» کنند. مرحله بعدی استیلای حزب کارگزاران سازندگی بر احزاب دیگر آغاز شده است و آنان اعضای خود را برای حضور در لیست معرفی کردهاند؛ هفتهنامه صدا ارگان حزب کارگزاران سازندگی از حضور اعضای شورای مرکزی این حزب در انتخابات آتی حکایت کرد و از افرادی مانند محسن هاشمی، رضاامرالهی، فاطمه مقیمی، فرزانه ترکان، یدالله طاهرنژاد، دکتر دل انگیزان، عباسعلی اللهیاری حکایت کرد. تا با دستی پر و رویگشاده برای سهمخواهی از لیست گام بردارند و از سوی دیگر به احزاب دیگر پالس جدی بدهند که در صورت عدم پذیرش نظرات آنان توانایی لیستی مجزا با نامزدهای که از پل احراز صلاحیت شورای نگهبان گذشتهاند؛ را دارا میباشند". این درحالیست که حسین مرعشی، یک عضو دیگر حزب کارگزاران گفته است: "ما با آقاي ناطق نوري درباره بازگشت به فضاي سياسي صحبتهاي زيادي انجام دادهايم. آقاي ناطق نوري نيز تا حدودي سخنان ما را پذيرفته و نسبت به گذشته در فضاي سياسي فعالتر شده است. با اين وجود من معتقدم آقاي عارف و آقاي ناطق نوري ميتوانند در ليست مشترك اصلاحطلبان و اصولگرايان حضور داشته باشند. اگر اصولگرايان معتدل قصد داشته باشند حساب خود را از تندروها جدا كنند بعيد نميدانم كه در شهرهاي بزرگ اصلاحطلبان و اصولگرايان معتدل ليست مشترك انتخاباتي داشته باشند. مساله بديهي و مسلم ديگر اينكه اگر آقاي ناطق نوري براي حضور در انتخابات مجلس اعلام آمادگي كنند بدون شك اصلاحطلبان از ايشان حمايت خواهند كرد. اصولگرايان معتدل نيز ميتوانند در صورتي كه حضور آقاي عارف را به مصلحت ميبينند از ايشان حمايت كنند". از سوی دیگر در چنین فضایی دیروز محمدرضا عارف به ریاست شورای انتخاباتی اصلاح طلبان رسید. خبرگزاری فارس در اینباره نوشت: "در جلسه شورای سیاستگذاری اصلاحطلبان محمدرضا عارف رئیس بنیاد امید ایرانیان به عنوان رئیس شورای سیاستگذاری-انتخاباتی اصلاحطلبان منصوب شد. حجتالاسلام سیدعبدالواحد موسوی لاری عضو شورای مشورتی اصلاحطلبان و حجتالاسلام سیدحسین موسوی تبریزی، رئیس شورای هماهنگی جبهه اصلاحات به عنوان نواب رئیس شورای سیاستگذاری-انتخاباتی اصلاح طلبان انتخاب شدند. همچنین الهه کولایی و فخاری هم به عنوان منشی به هیات رئیسه شورای سیاست گذاری اصلاح طلبان راه یافتند. اعضای شورای سیاستگذاری اصلاحطلبان در جلسه مذکور آئیننامه داخلی این شورا را نیز به تصویب رساندند". پس از انتخاب عارف به این سمت، عبدالوهاب موسوی لاری در واکنش به تصمیم کارگزاران سازندگی برای سرلیستی ناطق چنین گفت: "جریان اصلاحطلب ضمن احترام کامل به اصولگرایان عاقل و خردورز، آنان را به نوعی رقابت منطقی و عاقلانه دعوت میکند، نه ائتلاف ریاکارانه و فرصت طلبانه. نه آنها دیدگاههای خود را میتوانند کنار بگذارند و نه ما میخواهیم کنار بگذاریم. دلیلی هم نمیبینیم این کار را انجام دهیم. چرا باید این کار را بکنیم؟ مردم باید ببینند که دو نوع بینش و سلیقه در جامعه وجود دارد. مردم داوری میکنند. ما باید به مردم و شعور آنها اعتماد کنیم. نخواهیم با برخی ساخت و پاختها و بده بستانهای سیاسی مبتذل سر مردم شیره بمالیم. این کار را نمیکنیم. هر دو کالایی که داریم را عرضه میکنیم. چرا ما از این فرصت به نفع بالا رفتن سطح آگاهیهای همگانی استفاده نکنیم. وقتی ما در عالم رقابت قرار میگیریم، فضای بازتری مقابل رویمان گشوده میشود. جامعه ما نیز بهتر میتواند تصمیم بگیرد.ما برای آقای ناطق احترام قایلیم اما او را یک اصولگرای عاقل میدانیم نه اصلاحطلب. مطلوب ما این است که امثال آقای ناطق زمام امور اصولگرایان را به دست گیرند".
همزمان با تاکید محمدجواد ظریف بر سخنان آیتالله خامنهای و ابراز نگرانی از نفوذ، اصولگرایان بر سابقه "نفوذ" در اطرافیان روحانی تاکید و آن را دلیلی برای نگرانیهای خود توصیف کردهاند. وزیر امورخارجه جمهوری اسلامی گفته است که وزارت امورخارجه با دقت "نفوذ را مدنظر قرار دارد" و تاکید کرده: "همه ما مطیع رهبر و نگران نفوذیم". اشاره وی به سخنان اخیر رهبر جمهوریاسلامی است که درباره امکان "نفوذ" آمریکا و غرب در ایران هشدار داده و خواستار جلوگیری از آن شده است. آیتالله خامنهای از جمله گفته بود: "اگر غفلت شود ناگهان میبینیم که دشمن در جاهایی رخنه کرده و مشغول کارهای خطرناک فرهنگی، اقتصادی و سیاسی است". او همچنین هشدار داده بود: "برای آنها [دشمنان] بهتر این است که از خود آن ملت کسانی در راس آن کشور باشند که مثل آنها فکر کنند". سخنان ظریف از آن جهت قابل توجه است که در واکنش به سخنان آیتالله خامنهای و پس از انتشار خبر بازداشت چند روزنامهنگار، یک تاجر ایرانی - آمریکایی و یک لبنانی - آمریکایی، حسن روحانی ضمن هشدار درباره امکان "سواستفاده" از مفهوم نفوذ، گفته بود: "این طور نباشد که از این پس با هر کس که مخالف هستیم، بخواهیم او را به نحوی متهم کرده و گروهی را به حاشیه برانیم". همزمان وبسایت رجانیوز، نزدیک به جبهه پایداری، در مطلبی با اشاره به پرونده حسین موسویان - از اعضای تیم مذاکرهکننده هستهای جمهوری اسلامی در دولت محمد خاتمی - نوشت: "سابقه دستگیری برخی از اطرافیان حسن روحانی در دوره دبیری در شورای عالی امنیت ملی در دوره اصلاحات به خاطر جرم های امنیتی از مواردی است که نشان می دهد متاسفانه پروژه نفوذ در سطح اطرافیان رییس جمهور فعلی امری مسبوق به سابقه بوده است و امروز نیز باید نسبت به تکرار این ماجرا نگران بود". پیش از این هم خبرگزاری فارس گزارشی درباره پرونده جیسون رضاییان منتشر کرده بود؛ گزارشی که در آن یک عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی این مجلس بخشهایی از اعترافات رضاییان و گزارش سازمان اطلاعات سپاه پاسداران درباره او را بازگو کرده بود. از جمله آنکه این روزنامهنگار زندانی در "خصوصیترین جلسات رئیسجمهوری" نیز نفوذ کرده است. جواد کریمیقدوسی، عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس و از اعضای جبهه پایداری مدعی شده بود که رضاییان و "افراد مرتبطی در مرکز استراتژیک ریاست جمهوری، دفتر مجمع تشخیص مصلحت نظام، به ویژه در نهاد ریاست جمهوری و وزارت امور خارجه و حتی مجلس شورای اسلامی و سازمان میراث فرهنگی" اقدام به ایجاد "شبکه ارتباطی قویای در بدنه اجرایی نظام جمهوری اسلامی" كرده بودند. زمستان گذشته نیز حمید رسایی ـ- نماینده مجلس و عضو جبهه پایداری ـ- در جوابیهای خطاب به رئیس هیات بدوی تخلفات اداری نهاد ریاست جمهوری، خواستار بررسی "تخلفات برخی از مسوولان فعلی نهاد رياست جمهوری" شد؛کسانی که "ردپایشان در پرونده جاسوسی جیسون رضاییان (خبرنگار واشنگتن پست) و همسر وی (یگانه ص) که به عنوان خبرنگار تا حساسترین بخشهای نهاد ریاست جمهوری نفوذ کرده بودند، دیده می شود". هفته گذشته نیز نشریه خط حزبالله -ـ که توسط دفتر آیتالله خامنهای منتشر میشود -ـ تیتر نخست آخرین شماره خود را "خیانت بزک" انتخاب و به نقل برخی سخنان پرداخت که به مفهوم "خیانت بزک" نزدیک است. بخش عمده این نقلقولها به اکبر هاشمیرفسنجانی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام، حسین فریدون برادر حسن روحانی و دستیار ویژه رئیسجمهوری اسلامی و محمدجواد ظریف وزیر امورخارجه اختصاص دارد. اخیرا روزنامه کیهان در گزارشی پیرامون بازداشتهای اخیر از نصرالله جهانگرد (با ذکر نام به شکل مختصر) نيز نام برد و نوشت که "انتظار می رود که نهادهای اطلاعاتی کشور پس از دستگیری مهره عملیاتی وزارت خارجه آمریکا… مدیران نفوذی داخلی را از قلم نیندازند". جهانگرد، معاون وزیر ارتباطات و رئیس سازمان فناوری اطلاعات و همچنین دبیر شورای عالی فنآوری اطلاعات - با حکم روحانی - است.
با نزدیک شدن به زمان انتخابات اسفند ماه امسال، مشکلات معمول انتخاباتی در جمهوری اسلامی نیز در حال سرباز کردن است. از یک طرف نظارت استصوابی شورای نگهبان و احتمال رد صلاحیت فعالان سیاسی موجب نگرانی و از سوی دیگر امکان اعمال نفوذ نهادهای غیرمسئول، از جمله مراکز نظامی موجب ایجاد فضای ناامن رقابتی میشود. در هفتههای گذشته، کشمکش دولت و بخشی از فعالان سیاسی با شورای نگهبان خبرساز شده بود و اکنون به نظر میرسد که هشدار نسبت به دخالتهای انتخاباتی مراکز غیرمسئول نیز در حال افزایش است. کمالالدین پیرموذن، نماینده اقلیت مجلس نهم دیروز در گفتگو با خبرگزاری ایلنا تاکید کرد: "ورود نظامیان به عرصه سیاست با توجه دیدگاه بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی به هیچ وجه به صلاح کشور نظام نیست. نهادهای نظامی میتوانند در ایفای وظایف قانونی خود نظیر دفاع از کیان کشور، نقش افرینی بی بدیلی داشته باشند اما حضور آنها در عرصه سیاسی ذهنیتهایی را در جامعه پدید میاورد که ممکن است تلاشهای بی وقفه این عزیزان را تحت شعاع قرار دهد." او اضافه کرد: "در انتخابات پیش رو نباید شائبه استفاده از امکانات نهادهای نظامی خاص در اذهان ایجاد شود، اینگونه حرکات اگر اتفاق افتدْ نشاط اجتماعی و سیاسی را از مردم میگیرد و مشارکت موثر ملت را در انتخابات تحت تأثیر قرار خواهد داد." پیرموذن همچنین گفت: "پرهیز ورود نظامیها به سیاست دستاوردهایی نظیر افزایش مشارکت موثر مردم در انتخابات را درپی خواهد داشت." نگرانی از دخالت سپاه پاسداران در انتخابات آینده بعد از دستگیریهای اخیر گروهی از روزنامه نگاران تشدید شده است. این دستگیریها که حتی نارضایتی رئیس جمهوری اسلامی و رئیس شورای امنیت ملی را به همراه داشت، آغاز برنامهای سیاسی-امنیتی برای انتخابات آینده تلقی شد. چنانچه حتی علی شمخانی، رئیس شورای امنیت ملی نیز تایید کرد که این دستگیریها تسویه حساب سیاسی بوده است. این انتقادها چنان گسترده بود که حتی علاءالدین بروجردی، رئیس کمیسیون امنیت ملی در مقام دفاع گفت که دستگیری های اخیر سپاه سیاسی نیست. او به خبرگزاری مهر گفت: "سپاه پاسداران دفاع از تمامیت ارضی و امنیت داخلی و خارجی را برعهده دارد که اوج آن را در دوران جنگ تحمیلی شاهد بودیم لذا با توجه به این ساختار قانونی قطعا دستگیری برخی از خبرنگاران نفوذی بدون دلیل نبوده است و این گمانهزنیها که گفته می شود این دستگیریها سیاسی و مربوط به برجام است، قضاوت عادلانه و واقعبینانهای نیست." البته نگرانی از آغاز دخالتهای برنامهریزی شده سپاه پاسداران در انتخابات آینده، با توجه به سابقه این نهاد، چیز عجیبی نیست. حتی گاه مسئولان سپاه پاسداران نیز آشکارا از این دخالتها سخن گفتهاند. زمانی حجتالاسلام علی سعیدی، نماینده آیتالله خامنهای در سپاه پاسداران گفته بود: "نیروهای مسلح با تخصصهای نظامی میتوانند با حضور در مجلس، موضعگیری منسجمی در قبال تصمیمات داشته باشند. [...] در سپاه نظامیگری صرف معنایی نداشته حضور اعضای سپاه در انتخابات و مجلس به نوعی پاسداری از سنگر انقلاب خواهد بود." او بعدها و در آذرماه سال ۱۳۹۱ گفته بود: "سپاه نسبت به انتخابات بیتفاوت نیست؛ سپاه یک سبد رأی دارد و باید شاخصها و معیارها را بگوید؛ ما رئیسجمهوری را میخواهیم که ولایت مدار باشد و تدابیر رهبری را به نحو احسن اجرا کند؛ ما معیارهای ارزشی بودن، ولایت مداری و مدیریت بالا را برای پاسداران و بسیجیان تبیین میکنیم." سعیدی یکماه بعد از آن هم اعلام کرد: "سپاه تنها چارچوبها و معیارها را تبیین میکند و این به معنای دخالت در انتخابات نیست بلکه وظیفه ذاتی ما «مهندسی معقول و منطقی انتخابات» است." او معتقد بود: "تاثیرگذاری معنوی بر مردم که بد نیست و در همه دنیا اینگونه است. برخی مهندسی انتخابات را قبول ندارند و ادعا میکنند که سپاه در انتخابات دخالت دارد. اینکه عناصر و شخصیتهای ذینفوذی در میان مردم هستند که تاثیرگذارند، خللی به انتخابات وارد نمیکند." در این سالها دخالتهای "معنوی" سپاه در انتخابات حتی اعتراض برخی راستگرایان را نیز در پی داشته است. مرداد ماه سال ۱۳۹۱، اسدالله بادامچیان از دخالت سپاه در انتخابات گله کرده و گفته بود: "در انتخابات مجلس نهم یک بخشی از سپاه آمدند به طرف جبهه پایداری؛ طبیعی است ۳۰ هزار رای من در تهران کم می شود [...] یک بخشی از سپاه رفت طرف جبهه پایداری و آنان را تایید کرد. این موجب شد تعداد رای این طرف کم شود." علی مطهری، نماینده تهران در مجلس هم گفته بود: "دخالت سپاه در بسیاری از حوزههای انتخابیه به صورت حمایت جدی از كاندیداهای مورد نظر خود بود، بسیاری از كاندیداها چه آنهایی كه رای آوردند و چه آنهایی كه رای نیاوردند این واقعیت را تایید میكنند و این امر آفتی برای سپاه و برای آینده انقلاب اسلامی و مخالف توصیه معروف امام (ره) است. وظیفه پاسداری از آرمانهای انقلاب اسلامی كه در اساسنامه سپاه آمده به معنی دخالت در سیاست نیست، بلكه به معنی مبارزه با گروههای مسلحی مانند مجاهدین خلق، فرقان و پژاك است كه قیام مسلحانه كردند." زمزمه دخالت سپاه پاسداران در انتخابات آینده نیز از ماهها پیش وجود داشت. حتی چندی پیش رسول سناییراد، معاون سیاسی سپاه درپاسخ به سوالی که از نقش سپاه در مقابله با نفوذ میپرسید و تاکید داشت که "این نقش تنها در بعد نظامی نیست" گفت: "آمریکاییها امید دارند جریان اهل سازش در ایران بر سر کار بیاید؛ که استعداد و یا گرایش غرب گرایی داشته باشد. اما اینکه چقدر چنین امیدی محقق خواهد شد بستگی به حفظ هوشیاری شورای نگهبان و آگاهی مردم دارد. گاهی برخی افراد وظایف شورای نگهبان را زیر سوال میبرند که این نگران کننده است." او اضافه کرده بود: "امروز دشمن میخواهد از انتخابات استفاده کرده و جریان اهل سازش را بر سر کار بیاورد. اگر مجموعه های سیاسی، احزاب، دولتمردان و شخصیت های سیاسی واقعیت ها را به جامعه منتقل کنند، هیچگاه مردم به جریانی که برآمده از نفوذ باشد، رأی نخواهند داد. اگر مردم نفوذ در عرصه سیاسی و اقتصادی را خوب فهم کنند، درست عمل خواهند کرد." وقتی که معاون سیاسی سپاه آشکارا میگوید دشمن به دنبال استفاده از انتخابات است، به معنی مجوزی برای دخالت این نیروی نظامی در انتخابات نیز تلقی میشود.
رهبر محترم جمهوری اسلامی با سلام و احترام جنابعالی یک سال پس از آغاز مذاکرات هسته ای در دولت جدید فرمودید: «عده ای اینجوری وانمود می کردند که اگر ما با آمریکا دور میز مذاکره بنشینیم بسیاری از مشکلات حل می شود. البته ما می دانستیم اینجور نیست اما قضایای یک سال اخیر برای چندمین بار این واقعیت را اثبات کرد که مذاکرات برخلاف تصور برخی به هیچ چیز کمک نمی کند. این یک تجربه ذی قیمت دیگری برای همه بود که متوجه شویم نشست و برخاست و حرف زدن با آمریکایی ها بدون فایده است. مذاکره با آمریکا ما را در افکار عمومی دولت ها به تذبذب متهم می کند. (اطلاعات ۲۳/۵/۱۳۹۳) یازده ماه پس از تحلیل فوق ایران با آمریکا و پنج دولت بزرگ دیگر به توافق رسید و معلوم شد نشست و برخاست ها مفید است و دولت ها حتی با وجود دیوارهای بلند بی اعتمادی میانشان می توانند با حرف زدن در موارد مشخص به تفاهم دست یابند و به یک چالش دو سر باخت ۱۲ ساله پایان دهند و همگی هم احساس پیروزی کنند. پس از این تجربه مثبت انتظار می رفت جنابعالی از تعمیم این الگو برای حل سایر تنش های ملی و منطقه ای دفاع کنید اما درست در نقطه مقابل آن موضع گرفته و اعلام کردید: "در هیچ مسئله ای جز مسئله هسته ای با آمریکایی ها طرف صحبت نمی شویم چرا که ما در همه زمینه ها و مسائل ۱۸۰ درجه با آمریکایی ها اختلاف نظر داریم و جهت گیری آن ها درست نقطه مقابل جهت گیری های ماست." (جراید ۳۱/۶/۱۳۹۴) بعد از آن نیز تأکید فرمودید: "معنای این که می گوییم با آمریکا مذاکره نمی کنیم این نیست که با اصل مذاکره مخالفیم نه با مذاکره با آمریکا مخالفیم و الا با دیگران مذاکره می کنیم که بعضی از آن ها دشمنند اما مذاکره آمریکا با جمهوری اسلامی یعنی نفوذ. تعریفی که آن ها برای مذاکره کردند این است و آن ها می خواهند راه را برای تحمیل باز کنند. امروز غول عظیم تبلیغاتی دنیا در مشت آمریکاست. امروز جریان صهیونیستی با آمریکا هر دو در یک لباسند. دستشان از یک آستین می آید بیرون و با هم هستند. مذاکره با این ها یعنی راه را باز کردن برای این که بتوانند هم در زمینه اقتصادی هم در زمینه فرهنگی و هم در زمینه های سیاسی و امنیتی کشور نفوذ کنند. مذاکره با آمریکا ممنوع است زیرا این مذاکره نه تنها هیچ نفعی ندار بلکه ضررهای بی شمار نیز دارد." (جراید ۱۶/۷/۱۳۹۴) مطابق اظهارات فوق دلایل منع مذاکره با آمریکا از نظر شما عبارتند از: متهم به مذبذب شدن نزد دولت ها و ملت ها اختلاف نظر داشتن با آمریکا در تمام موارد اتحاد جریان صهیونیستی با دولت آمریکا در مشت آمریکا بودن غول عظیم تبلیغاتی دنیا داشتن زیان های بی شمار بدون حتی یک منفعت باز شدن راه نفوذ آمریکا به میهن به علت آن که دلایل فوق را نادرست می دانم و معتقدم نفی مطلق مذاکره با آمریکا می تواند فرصت هایی از ملت ما و دیگر مردم منطقه بگیرد یا هزینه های غیر ضرور بر آنان تحمیل کند، به نقد آن ها می پردازم بدان امید که مفید افتد: تاکنون هیچ دولت و ملتی مذاکره دو ساله ایران با آمریکا و پنج دولت دیگر و نیز دستاوردش، برجام، را نشانه تذبذب جمهوری اسلامی ارزیابی نکرده است. دوستان نزدیک نظام از بشاراسد تا سید حسن نصر الله و از دولت های افغانستان و عراق تا انصار الله یمن و حماس فلسطین نیز از گفتگوها و برجام استقبال کرده و آن را اقدام هوشمندانه ایران قلمداد کرده اند. تنها دو استثنا دیده می شود: اول دولت مردان و دولت زنان اسرائیلی که توافق هسته ای را برای ایران خوب و برای جهان و اسرائیل بد خواندند. دلواپسان وطنی نیز دومین گروهی هستند که با خائن و وطن فروش خواندن مذاکره کنندگان ایرانی به محافل و تریبون های استعمارگر بهانه و فرصت دادند تا به استناد به تحلیل ایشان مدعی شوند که جمهوری اسلامی نیز سرانجام تسلیم آمریکا شد. دلیل دوم شما با واقعیت ها سازگار نیست. زیرا درست است که دولتین ایران و آمریکا در برخی مسائل مانند مواجهه با رژیم صهیونیستی اختلاف نظرهای بنیادین دارند اما در موضوعات دیگر یا با دشمن مشترک مواجهند مانند داعش و القاعده و یا دارای اشتراکات و افتراقاتی هستند مانند اوضاع و احوال در افغانستان و عراق. در بسیاری از زمینه های اقتصادی، علمی، صنعتی، تکنولوژیک نیز اساسا تضادی دیده نمی شود. اکثریت مردم آمریکا برخلاف اروپا در منازعات با فلسطینیان، اعراب و مسلمانان حق را به اسرائیل می دهند و هر دو حزب دموکرات و جمهوری خواه خود را متعهد به تأمین امنیت آن رژیم می دانند. از این نظر با ما ۱۸۰ درجه اختلاف دارند اما برجام نشان داد جمهوری اسلامی می تواند با دیپلماسی صحیح و صد البته با بهره برداری درست از دیگر اهرم های خود شرایطی فراهم آورد که واشنگتن به خاورمیانه نه از چشم تلاویو ننگرد بلکه مستقل از اسرائیل استراتژی خود را در منطقه تنظیم کند. توجه دارید که فاصله زیادی است بین تعهد به تأمین امنیت اسرائیل با نگریستن به مسائل منطقه از دید اسرائیل. بر این اساس ما می توانیم درباره خلع سلاح هسته ای اسرائیل، توقف ماشین سرکوب آن رژیم و جلوگیری از شهرک سازی های جدیدش، بازگشت آوارگان فلسطینی به مام وطن، رفع محاصره غزه، آزادی زندانیان فلسطینی، منع تعرض به مسجدالاقصی، عدم انتقال پایتخت رژیم صهیونیستی به قدس شریف و … به مذاکره با آمریکا در کنار دیگر دولت ها بپردازیم و حتی اگر به پیشرفت های چشمگیری هم نائل نشویم دست کم دست دارودسته نتانیاهو را در برخی از زمینه ها ببندیم. به ویژه آن که مذاکرات هسته ای شکاف بی سابقه ای در روابط واشنگتن – تلاویو بوجود آورده است. نباید با سیاستی نسنجیده زمینه اتحاد کامل آن دو دولت را مجددا ایجاد کنیم. این یک واقعیت تلخ است که غول عظیم تبلیغاتی دنیا در مشت آمریکاست اما خوشبختانه نه تنها صدا در جهان است و نه مهارکردنش ناممکن که البته ربطی به گفتگو کردن یا نکردن با آمریکا ندارد. مگر زمانی که تهران با واشنگتن مذاکره نمی کرد این غول با حداکثر قدرت به سم پاشی علیه جمهوری اسلامی مشغول نبود؟ و آیا در دوسالی که مذاکرات هسته ای جریان یافته از شدت تأثیر و احتمالا حجم تبلیغات منفی آن علیه جمهوری اسلامی کاسته نشده است؟ تنها نکته منفی القاء این شبهه است که ایران به قیمت اخذ برخی امتیازات بویژه لغو تحریم ها متحدان خود را فروخته است اما این دروغ زودتر از آن چه انتظارش را می کشیدند برملا شد و دنیا فهمید که برجام موجب قطع حمایت جمهوری اسلامی از حزب الله لبنان یا تغییر موضعش در عراق و سوریه و یمن و … نشده است. حملات جنابعالی و تریبون های رسمی نظام نیز در این مدت به دولت آمریکا اگر بیشتر از گذشته نشده باشد، قطعا کمتر نبوده است. مذاکره با آمریکا می تواند فواید زیر را به همراه داشته باشد: الف) بالا بردن میزان مبادلات اقتصادی دوطرف با جذب سرمایه گذاری، انتقال فن آوری پیشرفته، تکمیل زنجیره های تولید داخلی، توسعه صادرات کالاهای ایرانی و دسترسی بیشتر به بازارهای بین المللی و آمریکایی ب) افزایش یافتن احتمال اجرای کامل برجام منتفی شدن روند بازگشت به اعمال تحریم ها پ) انجام همکاری های تعریف شده در مهار داعش و القاعده و … ت) ایجاد تسهیلات در رفت و آمد ایرانیان مقیم آمریکا به وطن و تحکیم پیوندهای ملی و استفاده از سرمایه، دانش، تجربیات و مدیریت ایشان ث) ارتقا دادن توان چانه زنی ایران در تعامل با دیگر کشورها از همسایگان تا چین و روسیه و هند و از اروپا تا ژاپن و کره. زیرا تمام دولت ها از ترس جایگزین شدن شرکت های آمریکایی به جای کمپانی های خود حاضر به دادن امتیازات بیشتر به جمهری اسلامی خواهند شد. ج) ترغیب نمودن واشنگتن به پذیرش راهبرد برد – برد در سوریه و یمن و عربستان و.. و ترک یک جانبه گرایی و نظامی گری که یک بازی باخت – باخت تمام عیار است. ح) استمرار بخشیدن به شکاف واشنگتن – تلاویو و منزوی کردن بیشتر اسرائیل خ) تضعیف نمودن جناح جنگ طلب آمریکا و نیز جلوگیری از به اجماع رسیدن جناح های سیاسی آن کشور علیه ایران تا مانند زمان احمدی نژاد مجلس سنا با ۹۹ رأی از ۱۰۰ رأی اعضای خود قطع نامه های تحریم علیه جمهوری اسلامی صادر نکند. د) مأیوس کردن اپوزیسیون برانداز ایرانی که گفتگو با واشنگتن را موجب تثبیت نظام سیاسی ما ارزیابی می کنند. ذ) رونق بخشیدن به ایران گردی ر) بیرون آوردن نام ایران از فهرست ناقضان حقوق بشر سازمان ملل که البته باید با اقدامات عملی همراه باشد. هم چنان که در دو سال اول دولت آقای خاتمی نام جمهوری اسلامی از این فهرست خارج شد. ز) لغو کردن تمام تحریم ها جناب آقای خامنه ای مذاکره با آمریکا کنار فواید فوق می تواند واجد تهدیدهایی نیز باشد اما ما نباید از ترس مرگ خودکشی کنیم و یا به علت هراس از نفوذ خصم، جمهوری اسلامی را به مسیری آزمون شده و شکست خورده بکشانیم. به یاد دارید که ۲۵ سال پیش در زمانی که با آمریکا نه رابطه داشتیم و نه مذاکره و از اینترنت و ماهواره و تلفن همراه نیز خبری نبود، جنابعالی نسبت به تهاجم فرهنگی غرب هشدار دادید و منصوبانتان نیز محدودیت های کم نظیری در عرصه های سیاسی و فرهنگی و اجتماعی و هنری و مطبوعاتی و انتشاراتی اعمال کردند. نتیجه آن همه بگیر و ببندها، عقب گردها و آبروریزی ها چه بود؟ چرا در این مدت نگرش و گرایش قشرهای بیشتری از مردم به آمریکا و سبک زندگی آمریکایی جلب شده است؟ به باور من پاسخ این پرسش مهم را باید بیش و پیش از غول عظیم تبلیغاتی آمریکا در علل و عوامل داخلی زیر یافت: ارائه تعریفی نادرست از تهاجم فرهنگی یعنی به جای هدف قراردادن مقاصد و عملکرد توسعه طلبانه برخی دولت های غربی به نفی و مقابله با انسانی ترین دستاورد تمدن غرب یعنی حقوق بشر و حقوق شهروندی پرداختند. همان حقوقی که استاد مطهری غبطه می خورد که چرا مسلمانان با کشف آن این افتخار را به نام خود ثبت نکردند. به بیان روشن ۲۵ سال به نام مبارزه با غارت فرهنگی غرب بر طبل مبارزه با آزادی های اساسی و مدنی ایرانیان کوبیدند و با غفلت از بستر سازی برای شکوفایی فرهنگی و هنری و ادبی در فضای آزاد رقابتی آن چه را که رهایی بخش دیدند اعمال سانسور و سرکوب و انسداد بوده است. آن هم هم زمان با فروپاشی بلوک شرق و حاکمیت یافتن گفتمان دموکراسی خواهی در سراسر جهان. ترویج نظری و عملی اسلام دستوری و آزادی ستیز و تشیع شلاقی فرقه ای که پیران و حتی میانسالان را پس می زند چه رسد به نسل جوان. تعرض به حریم خصوصی شهروندان و مجاز دانستن تنها سبک زندگی و تلاش برای تحمیل آن به همه ایرانیان. تبدیل دانشگاه ملی به تریبون یک جناح سیاسی و لذا فرسایش مستمر اعتبار و نفوذ آن رسانه به گونه ای که امروز صدا و سیما در سنجش با بالیوود کم می آورد، رقابت با هالیوود که جای خود را دارد. ناتوانی حاکمیت در حل مشکلات اقتصادی – اجتماعی و زیست محیطی از گرانی و کاهش قدرت خرید مردم تا افزایش طلاق و اعتیاد و تن فروشی و مصرف مشروبات الکی، از آلودگی هوا تا هجوم ریزگردها. از خشک شدن تالاب ها و دریاچه ها تا نگرانی عمومی در برابر سیل و زلزله. فراگیر و حتی نظام مند شدن فساد در ارکان حکومت (دونمونه شرم آور یک سال اخیر افشاء شدن فساد گسترده مالی در تعاونی نیروی انتظامی و نیز در موسسه مالی میزان که با استفاده از رانت قوه قضائیه تأسیس شده است.) شکاف عظیم طبقاتی به گونه ای که عده ای محتاج نان شبند و گروهی از پرخوری در حال ترکیدن و … مقام محترم رهبری مستحضرید که رویای تحصیل در خارج به ویژه در آمریکا از دانشجویان به دانش آموزان رسیده است. مهاجرت مغزها و فرار سرمایه ها از ایران اگرچه من و شما را اندوهگین می کند اما تا سیاست های کلان نظام اصلاح نشود و در هم چنان بر همین پاشنه بچرخد، بهبود قابل توجهی در اوضاع رخ نخواهد داد. اختلاف ما در این است که نگاه شما به خارج است و من خطر را از داخل می بینم. خارجیان نیز به باور من چشم امیدشان به تحولات داخلی است. به هر رو جنابعالی نقش اصلی را در این روند غیر ملی و خسارت بار به غول عظیم تبلیغات آمریکا می دهید و به این ترتیب بی کفایتی ها، انحصارطلبی ها، فرصت سوزی ها، دشمن تراشی ها، هزینه آفرینی ها، خطاها، ضعف ها، قصورها و تقصیرهای مسئولان و نهادهای حکومتی عملا نادیده گرفته می شوند و پیامدهای ویرانگر دین تحمیلی و ضد حقوق شهروندی مورد توجه کافی قرار نمی گیرد و مروجانش فرصت می یابند که به اسم مقدسات اما با رفتار و گفتاری خوارج گونه، چهره قرون وسطایی از جمهوری اسلامی ترسیم کرده بسیاری از ایرانیان را از انقلاب و نظام و ولایت که سهل است، از اسلام و تشیع و روحانیت دور سازند. به نظر من یکی از دلایل مهمی که جمهوری اسلامی به رغم حضور گسترده عراق و سوریه نتوانست شکل گیری و قدرت یابی داعش را قبل از اشغال بخش های قابل توجهی از عراق پیش بینی کند، همین غافل شدن از رشد اسلام گرایی سلفی و تکفیری بود. به هر حال اختلاف ما در این است که شما از نفوذ بیگانه هراس دارید و من بیش و پیش از آن از رخنه و نفوذ ظاهرپرستانی می ترسم که با ندانم کاری، تمامت خواهی و فساد پروری مثل موریانه در حال جویدن درخت نظام از درون آنند. شما از جاذبه غول تبلیغاتی آمریکا نگرانید و من بیش و پیش از آن از دافعه حاملان تنگ نظر اسلام آزادی هراس بیمناکم. شما دغدغه بزک کردن چهره آمریکا را دارید و آن چه مرا بیش و پیش از آن به وحشت می اندازد از ریخت افتادن جمهوری اسلامی است. شما نسبت به اتاق های فکر آمریکایی انذار می دهید و هشدار من پیش و بیش از آن درباره بی فکران مسئولیت ناشناسی است که واقعیات تلخ جامعه و حکومت را می بینند و درک می کنند اما از ترس این که با گفتن حقایق از چشم رهبر نیفتند، گزارش های غیرواقعی به آن جناب عرضه می دارند. من نمی دانم که ما چرا نباید از تجربه رژیم پهلوی درس بگیریم که هرچه بیشتر در جهت اسلام زدایی آمرانه و تجدد گرایی آزادی ستیز کوشید، کمتر نتیجه گرفت و آتش اشتیاق به دین از یک سو و خشم با آمریکا از سوی دیگر را در بین ایرانیان شعله ورتر کرد. به علاوه ما تا کی می توانیم از دادن جواب به این سوال طفره رویم که چرا تقریبا تمام کشورهای مسلمان که از نعمت ولایت فقیه بهره مند نیستند و ۶۰ شبکه رادیوتلویزیونشان رسالت خود را حقنه کردن شبانه روزی دین خدا به مخاطبان خود نمی دانند و فکر و ذکر دولتمردان و نیز بخش مهمی از بودجه و امکانات سازمان های لشکری و کشوری شان به تبلیغ مستقیم اسلام و هنجارهایش اختصاص نمی یابد، غول تبلیغاتی آمریکا در آن جوامع پا در گل مانده است و قادر به تغییر باورهای مردمش نیست و اسلام خواهی در آن ها رو به رشد است. حداقل تا زمانی که اسلام خوارجی رشد آن را متوقف نسازد یا به ضد خود تبدیل نکند. اما همین غول وقتی به ایران انقلاب کرده و آمریکا پس زده پا می گذارد شلتاق می کند و بیش از همه به اعتراف شما به جذب قشرهای فرهیخته آن دل می بندد. مگر ایرانیان مؤمن ترین، انقلابی ترین و بصیرترین مردم دنیا نیستند؟ پس این موج رو به اوج دین گریزی و غرب گرایی را چگونه باید توجیه کرد؟ به باور من اتاق های فکری در آمریکا ناتوان تر از آنند که بتوانند اعتقادات عمیق و تاریخی این ملت را تغییر دهند اما به خدای بزرگ پناه می برم از آتش زهد ریایی که به تعبیر رسای حافظ خرمن دین را می سوزاند. اجازه دهید صریح عرض کنم: آن چه من از نگاه و علاقه بسیاری از ایرانیان به آمریکا خطرناک تر می بینم فرافکنی علل واقعه این تمایل به توطئه های آمریکایی است چرا که نگاه به خارج فرصت فهم و امکان اصلاح آفات و آسیب های داخلی را از ما می رباید و راه کارهای پیشنهادی مان نیز به جای آن که از درد بکاهد بر آن می افزاید. رهبر محترم جنابعالی از فروردین ۹۲ که مجوز گفتگوهای علنی با آمریکا را صادر کردید دلایل زیر را در توجیه آن ارائه فرمودید: اراده جمهوری اسلامی برای بستن پرونده هسته ای به رغم خواست دشمن برای تداوم آن تبدیل روابط آژانس بین المللی انرژی اتمی با ایران به روابط متعارف عبور از موانعی که دشمن بر سر راه پیشرفت کشور ایجاد کرده است مقابله با فضاسازی و دروغ پردازی دشمن در افکار عمومی علیه ایران به دست گرفتن ابتکارعمل در سیاست خارجی و مبادلات بین المللی (سایت رهبری ۹۳/۶/۲۸) هم چنین تصریح فرمودید که "جمهوری اسلامی درباره مذاکرات در موضوعات خاص که مصلحت بداند با شیطان برای دفع شر او و برای حل مشکل مذاکره می کند." (جراید ۹۲/۱۰/۱۹) لطفا بفرمایید چه اتفاقی افتاده است که ناگهان و برخلاف استدلال های منطقی و راهگشای فوق، مذاکرات را در تمام مسائل جز هسته ای ممنوع کرده و غیرمستقیم بر حرف اوباما صحه می گذارید که تحریم ها ایران را پای میز مذاکره کشاند؟ افزون بر این جنابعالی بهتر از من می دانید که تحقق نظریاتتان در اجرای برجام مستلزم تداوم مذاکرات با کاخ سفید است. حال اگر نفس مذاکره با آمریکا نفوذآور باشد دستور جلسه چه تفاوتی در ماهیت آن ایجاد می کند؟ چنانچه بفرمایید موضوع با موضوع فرق می کند پس منع کردن مذاکرات به طور مطلق چه توجیهی دارد؟ منطق حکم می کند در مورد هر موضوعی جداگانه تصمیم بگیریم و مانند روسیه و چین رفتار کنیم که در عین داشتن اختلافات بعضا عمیق با آمریکا اهداف خود را مستقل از آن پیش می برند و هر وقت ضرورت ببینند به گفتگو با واشنگتن می نشینند. دوستان جمهوری اسلامی نیز به همین سبک عمل می کنند نه فقط دولت عراق و حماس بلکه سوریه و حزب الله لبنان نیز مذاکره با آمریکا را به طور مطلق نفی نمی کنند. حتی مرجعیت شیعه در عراق نیز نمایندگان آمریکا را عنداللزوم به حضور می پذیرد. جناب آقای خامنه ای متأسفم که به استحضار برسانم این گزاره که مذاکره در مورد موضوعات مورد علاقه طرفین راه نفوذ اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و امنیتی آمریکا را در ایران باز میکند، در درجه نخست اعلام شکست جمهوری اسلامی است که در عمر ۳۷ ساله خود نتوانسته است چند دیپلمات کاردان و وطن دوست را تربیت کند تا هنگام نشست و برخاست با همتایان خود راه بر نفوذ آمریکاییان در ایران نگشایند و مانع تحمیل منویاتشان به دولت و ملت ما نشوند. حساسیت منفی جنابعالی نسبت به مذاکرات تا آن حد که آن را در دوره اصلاحات بدتر از برقراری رابطه خواندید، اگر قبل از برجام توجیه پذیر نبود پس از آن آسیب زاست و افزون بر زیان های ملی خود به مخالفان توافق هسته ای بهانه می دهد که در محافل داخلی خود و البته در آینده نه چندان دور به گونه ای علنی اعلام کنند که نظر واقعی جنابعالی درباره مذاکرات با ۱+۵ با وجود آن همه تأیید تیم مذاکره کننده منفی است و با اظهارنگرانی از بازشدن مسیر نفوذ آمریکایی ها در تداوم مذاکرات بکوشند در راه اجرای برجام مانع بتراشند. حتما شنیدید که عده ای در مراسم سوگواری سالار شهیدان در بیت شما علیه رئیس مجلس شعار دادند "امان نامه برجام تلاش بی سرانجام" که معنایی کاملا دوپهلو دارد و انسان را نگران می کند. چه خوب است که جنابعالی با اتخاذ موضعی شفاف جلوی این تحریکات و تحرکات را بگیرید پیش از آن که دیر شود. مقام محترم رهبری در سخنرانی مهرماه اعلام کردید که جمهوری اسلامی با تمام کشورها حتی دشمنان خود مذاکره به معنای بده بستان می کند. در عین حال فرمودید معصومین با دشمنان خود مذاکره به مفهوم امروزی خود نمی کردند بلکه به آن ها نهیب می زدند یا به خداترسی نصیحت شان می کردند و بر آن اساس، ممنوعیت مذاکره با آمریکا را توجیه کردید. اما توضیح ندادید که اگر بده بستان با دشمن ناپسند است چرا جمهوری اسلامی انجام می دهد و اگر مجاز است چرا ساحت پیشوایان دین را از آن مبرا می خوانید؟ از شما می پرسم آیا پیمان پیامبر اکرم (ص) با مشرکان مکه (صلح حدیبیه) یا عهدنامه امام حسن (ع) با معاویه مصداق بارز مذاکره با دشمن نیست؟ آیا واگذاری خلافت به بنی امیه نهیب زدن به دشمن است یا نصیحت کردن او. خوانش نادرست تاریخ صدراسلام به نظریه بدیع صداوسیما منجر شد که اعلام کرد: "دیپلماسی عاشورایی انذار است نه مذاکره" (۲۰:۳۰ سوم آبان ماه) اهمیت تئوریک این کشف تاریخی "دیپلماسی بدون مذاکره" به قدری زیاد است که به زودی در کنار مدل برجام در دانشگاه های معتبر جهان تدریس و از آقای جلیلی به عنوان مبدع آن تجلیل خواهد شد. چه اشکال دارد در دنیایی که ویتنامی های قهرمان "جنگ با مذاکره" صورت داده اند، ما هم عرضه کننده "دیپلماسی بدون مذاکره باشیم" جناب آقای خامنه ای یک ماه قبل از توافق وین فرمودید که مذاکره درباره سایر موضوعات با آمریکا به عملکرد آن دولت در اجرای برجام بستگی دارد. چرا این موضع هوشمندانه را تغییر دادید و به استدلال سترون پیشین بازگشتید؟ اگر واقعا تجربه دکتر ظریف و همکارانش را مثبت و موفق ارزیابی می کنید چرا به جای تعمیم الگوی برجام آن را عقیم می کنید؟ اساسا چرا باید آمریکا را آنقدر قوی و ایران را این میزان ضعیف ببینیم که تصور کنیم عملکرد تهران بر واشنگتن تأثیر نخواهد داشت؟ و بگوییم ما هر کار بکنیم آن ها روش خود را دنبال خواهند کرد. ایالات متحده برقدرت هست اما خدا نیست که هرآن چه اراده کند تحقق یابد. ایران نیز آنقدر ناتوان نیست که هر بلایی خواستند سرش بیاورند. برعکس مذاکره اگر با حساب و کتاب انجام شود، می تواند با تثبیت جمهوری اسلامی و حقوق ملت تحریم ها را لغو کند، سایه شوم جنگ را از آسمان ایران دور سازد، ایران ستیزی را کاهش دهد و نتانیاهو را به عزا نشاند. در نقطه مقابل اگر به جای دوگانه روحانی – ظریف، آقایان احمدی نژاد – جلیلی هم چنان بر سرکار بودند، چه مذاکره می کردیم و چه نمی کردیم از ثبات و آرامش کنونی بی بهره بودیم. بی کفایتی، تک صدایی، فساد و تحریم ها بی داد می کرد و بابک زنجانی هم چنان مشغول دور زدن تحریم ها می بود. از شما می پرسم مگر آمریکا خواهان تغییر رژیم کمونیستی چین نبوده است؟ آیا چینی ها از این واقعیت عدم مذاکره را نتیجه گرفتند یا با عادی سازی روابط خود با غرب و شرق سامان دادن اقتصاد خود همت گماشتند تا آن جا که دومین اقتصاد برتر جهان شدند و تنها در یک مرحله بیش از ۳۰۰ میلیون هم وطن خود را از زیر خط فقر خارج ساختند و جهان را به بازار کالاهای صادراتی خویش تبدیل کردند. حال بفرمایید برقراری روابط دو کشور که یک بازی دو سر برد بود، بیشتر به سود چین شد یا آمریکا؟ جمهوری اسلامی نیز می تواند و باید در دنیای متحول کنونی هر دو نوع توازن عدمی و ایجابی را برقرار کند. موازنه منفی برای این که به منظور نفی سلطه یک قدرت به زیر پرچم دیگری نرود و به هیچکدام اجازه دخالت در امور داخلی خود یا امتیازی ظالمانه ندهد. موازنه مثبت نیز برای بهره بردن کامل از مزیت های ملی و بین المللی و برطرف کردن احتیاجات خویش با کمترین بها و بالاترین کیفیت. حق با شماست که مذاکره با آمریکا حلال همه مشکلات کشور نیست که اگر بود دولت های متحد واشنگتن نمی بایست از معضلات مهمی رنج می بردند اما و هزار اما که تنها راه حفظ استقلال میهن و یک پارچگی سرزمینی، قهر با آمریکا نیست که اگر بود، دول مستقل دنیا یکی پس از دیگری رابطه خود را با آن کشور قطع می کردند. بر این اساس است که مذاکره به هر قیمت را به همان اندازه اشتباه می دانم که نفی مطلق مذاکره را. رهبر محترم جنابعالی می توانید برای سد کردن راه نفوذ سیاسی و فرهنگی دشمن دست منصوبانتان را باز بگذارید تا قوه قضائیه به ایجاد محدودیت های باز هم بیشتر در عرصه های گوناگون به ویژه در فضای مجازی بیندیشد. اطلاعات سپاه فعالان مطبوعاتی را با عناوین پرطمطراق اما تهی و نادرست به بند کشد و آنان را برای اعتراف گیری روانه سلول های انفرادی دو الف سازد. شورای نگهبان با مهندسی انتخابات به قلع و قمع داوطلبان اصلاح طلب و مستقل بپردازد و صدا و سیما هم چنان به تخریب برجام و سیاست خارجی دولت ادامه دهد. شما حتی می توانید هم چون گذشته با متهم کردن منتقدان نظریات خود به ساده لوحی و حماقت یا به بزدلی و خیانت مانع طرح نظریاتشان در تریبون های مجاز شوید. اما آیا ۲۵ سال مبارزه با آزادی به اسم مقابله با تهاجم فرهنگی چه نتیجه ای داشت جز شکستن کمر مطبوعات کشور و تقویت رسانه های فارسی زبان بیگانه. جز تجاوز به حقوق اصحاب فرهنگ و هنر و قلم و ریختن آبروی کشور، جز رواج قانون ستیزی و برنامه گریزی، جز کاهش شدید نرخ مطالعه و افزایش بی سابقه فساد، جز شرمنده کردن مبارزان زمان شاه و گشودن دهان مقام امنیتی ساواک علیه انقلابیون. به علاوه آیا بگیر و ببندهای ۲۵ ساله توانست ملت را از پی گیری مطالبات به حق خویش منصرف سازد یا اصلاح طلبان را بی اعتبار کند یا بر محبوبیت اصول گراها و نهادهای انتصابی بیفزاید. آیا شکست حکومت یک دست اصول گرا در حل مشکلات میهن و مردم و ترویج ارزش های اسلامی کافی نبوده است که کسانی باز هم درصدد برآمده اند با همان روش های آزمون شده و ناکام البته این بار به نام مقابله با نفوذ سیاسی و فرهنگی دشمن به مصاف حقوق و آزادی های اساسی ایرانیان بیایند؟ می دانید که رژیم کمونیستی شوروی که استاد پرونده سازی، اعتراف گیری، مهندسی انتخابات و حکومت تک صدا بود، چند دهه زودتر از امپریالیسم آمریکا فروپاشید با این که در رفع نیازهای اولیه مردمش تاحدود زیادی موفق بود و دومین قدرت سیاسی – نظامی و هسته ای دنیا به شمار می رفت. هم چنین مستحضرید که امروز اعتراض به فضای بسته اختصاص به اصلاح طلبان ندارد. بسیاری از اصول گرایان نیز به این قافله پیوسته اند تا آن جا که آقای ابوترابی اعتراف می کند اگر فضای کنونی نقد هسته ای در دولت قبل نیز وجود می داشت، ایران تحریم نمی شد. آقای علی لاریجانی از برخی اشتباهات در ایران در تحمیل تحریم ها سخن می گوید. آقای علی مطهری فسادهای بی سابقه در دولت احمدی نژاد را نتیجه نبود آزادی مطبوعات در آن زمان می خواند و آقای توکلی از سیستمی شدن فساد از جمله به دلیل بستن دهان مطبوعات می نالد. امروز همه سیاست ورزان ایرانی منهای سیمان کاران جبهه پایداری، رفع معضلات ملی به ویژه مبارزه با فساد را با بند و بست و ایجاد فضای بسته ناممکن می خوانند. حقیقت آن است که انسداد سیاسی و تک صدایی در تحلیل نهایی به رذایل آدمیان هم در حکومت و هم در جامعه پروبال می دهد و هر چه شدیدتر شود فضایل را در تنگنای بیشتری قرار می دهد. البته حساب استثناء ها جداست. جناب آقای خامنه ای جنابعالی به درستی بر حقوق و آزادی منتقدان در نقد و حتی نفی مذاکرات هسته ای تأکید فرمودید تا حدی که هر که منتقدتر، مقرب تر می شد حتی اگر برجام را جام زهر می خواند. اما در باب ممنوعیت مذاکره با آمریکا در سایر موضوعات چنان به منتقدان خود می تازید که عملا هیچ صاحب نظری و هیچ نشریه و سایت مجازی یا از ترس بازداشت و توقیف شدن و یا بنا به مصالح دیگر به نقد علنی این موضع شما نمی پردازد. در این جا هر که منتقدتر است جام بلا بیشترش می دهند. باید به این روش یک بام و دوهوا پایان دهید که در نقد برجام ایران از لحاظ آزادی های سیاسی سوئیس شود اما در نقد ممنوعیت مطلق مذاکره با آمریکا تاحد عربستان سعودی سقوط کند. از جنابعالی انتظار می رود که خود امکان بحث آزاد و امن را درباره مذاکره و حتی رابطه با آمریکا فراهم آورید تا ابعاد مثبت و منفی مسئله به طور کامل روشن شود و ملت ما فرصت های دیگری را از دست ندهد یا هزینه های غیرضرور جدیدی را متحمل نشود. هرگز فراموش نکنید که این ملت با آزادی انقلاب کرده رژیم شاهنشاهی را سرنگون کرد، با آزادی به جمهوری اسلامی رأی داد، با آزادی در جنگ شرکت کرد و از استقلال، تمامیت ارضی وعزت و شرف خود پاسداری نمود و اینک با آزادی به حمایت از برجام برخاسته است. شما رهبر چنین ملت مستقل و آزادی باشید. حکومت بر کشوری مستقل اما با مردمی دربند استبداد مانند کره شمالی نه احترام و اعتبار دارد و نه آینده. این رژیم ها بازمانده دورانی مرده اند و خود در شرف نیستی. من شما را دعا می کنم تا پاسدار استقلال میهن تؤام با حقوق و آزادی های شهروندانش باشید و با اجرای کامل قانون اساسی راه را برای تحقق عدالت و شعار "ایران برای همه ایرانیان" هموار سازید. بااحترام بند انفرادی اوین – ۱۸ آبان ماه ۱۳۹۴ منبع: سایت کلمه
۲۶ کشور مرفه دنیا معرفی شدند.در فهرستی که توسط موسسه معتبر لگاتوم اعلام شد بر اساس۸۹ متغیر بالاترین رتبه به کشورهای اسکاندیناوی تعلق دارد. مقدار پولی که در هر کشور وجود دارد، سرانه تولید ناخالص ملی و درصدی از جمعیت که به کار تماموقت مشغول هستند؛ از جمله این معیارها هستند. فهرست طولانی کشورهای مرفه دنیا که با عکس های بسیار زیبایی از این کشورها همراه است، د ردو بخش منتشر می شود. بخش دوم کشورهای دوازدهم تا مرفه ترین کشور دنیا که نروژ باشد ۱۳. لوکزامبورگ وضعیت مطلوب شاخصهای مربوط به زیرگروههای آزادیهای فردی و سلامت و همچنین بهبود وضعیت این کشور در شاخصهای مربوط به زیرگروه دولت مقتدر و اقتصاد باعث شد تا این کشور امسال با سه پله صعود از رتبه ۱۶ خود در سال ۲۰۱۴ به رتبه ۱۳ مرفهترین کشورهای دنیا ارتقا یابد. ۱۲. ایسلند ملت آتلانتیک شمالی امسال در شاخصهای مربوط به سه زیرگروه خود در میان ۵ کشور برتر دنیا قرار گرفت. اما رتبه عالی شاخصهای مربوط به زیرگروههای آزادیهای فردی، ایمنی و امنیت و فرصتها و کارآفرینی این کشور نتوانست مانع از سقوط یک پلهای این کشور در رتبهبندی امسال شود. ۱۱. ایالاتمتحده ایالاتمتحده امسال هم در شاخصهای مربوط به زیرگروه سلامت در رتبه اول دنیا قرار گرفت. اما وضعیت نابسامان امنیت و ایمنی در این کشور نسبت به سایر کشورهای مرفه دنیا و رتبه ۳۳ ام این کشور در این زیرگروه باعث شد تا ایالاتمتحده در میان ده کشور مرفه دنیا در این فهرست جایگاهی نداشته باشد. ۱۰. ایرلند ایرلند امسال به پاس رتبه ۴ ام خود در شاخصهای مرتبط با زیرگروه ایمنی و امنیت با صعود دو پلهای در این ردهبندی در رتبه ۱۰ ام مرفهترین کشورهای دنیا قرار گرفت. ۹. فنلاند فنلاند که یکی از کارآمدترین دولتهای دنیا را اختیار دارد و در شاخصهای مربوط به این زیرگروه در زمره ۵ ام دنیا قرار گرفته است، با رتبه ۳۳ ام دنیا در شاخصهای مربوط به زیرگروه اقتصاد، رتبه ۸ ام سال گذشته خود را با جایگاه ۹ ام در سال ۲۰۱۵ تعویض کرد. ۸. هلند هلند که سال گذشته در جایگاه ۹ ام مرفهترین کشورهای دنیا قرار گرفته بود، امسال به لطف شاخصهای مطلوب خود در زیرگروههای آموزش، بهداشت و آزادیهای فردی به رتبه ۸ ام دنیا در این ردهبندی ارتقا یافت. ۷. استرالیا استرالیا برای سومین سال متوالی در رتبه هفتم مرفهترین کشورهای دنیا قرار گرفت. این کشور امسال در شاخصهای مربوط به زیرگروه آموزش رتبه اول دنیا را به خود اختصاص داد. ۶. کانادا مردم کانادا میتوانند به رتبه اول خود در شاخصهای مرتبط با زیرگروه آزادیهای فردی افتخار کنند و از این آزادیها لذت ببرند. این کشور که سال ۲۰۱۴ در رتبه ۵ ام مرفهترین کشورهای دنیا قرار گرفته بود، امسال جایگاهی بهتر از ششم به دست نیاورد. ۵. سوئد سوئد به لطف رتبه اول خود در شاخصهای مربوط به زیرگروه فرصتها و کارآفرینی امسال جایگاه سال گذشته کانادا را از آن خود کرد و با ارتقا یک پلهای خود نسبت به سال گذشته در رتبه پنجم مرفهترین کشورهای دنیا قرار گرفت. ۴. نیوزلند حس همبستگی اجتماعی و تعامل و دوستی در جامعه نیوزلند باعث شد که این کشور در شاخصهای زیرگروه سرمایه اجتماعی رتبه اول را به خود اختصاص دهد و علاوه بر کسب رتبه ۴ ام در این ردهبندی، عنوان مرفهترین کشور غیر اروپایی دنیا را به خود اختصاص دهد. ۳. دانمارک مردم دانمارک میتوانند به دولت کارآمد وضعیت بسیار مطلوب خود در شاخصهای مربوط به زیرگروه آموزش و سرمایه اجتماعی و دولت کارآمد افتخار کنند. شاید اگر رتبه ۱۶ این کشور در شاخصهای مربوط به زیرگروه سلامت وضعیت بهتری داشت، این کشور عنوان مرفهترین کشور دنیا را به خود اختصاص داده بود. ۲. سویس سویس که برای سومین سال متوالی رتبه دوم مرفهترین کشورهای دنیا را به خود اختصاص داده است، رتبه اول را در شاخصهای مرتبط به زیرگروه دولت کارآمد را به خود اختصاص داده است. این کشور در زمینه اقتصاد هم رتبه دوم دنیا را در این ردهبندی به خود اختصاص داد. ۱.نروژ کشور پادشاهی اسکاندیناوی در سال ۲۰۱۵ هم عنوان مرفهترین کشور دنیا را به خود اختصاص داد. این کشور هفت سال متوالی است که در این ردهبندی مرفهترین کشور دنیا گزارش میشود. نروژ تنها کشوری است که در شاخصهای مربوط به هر هشت زیرگروه در میان ۱۰ کشور برتر دنیا قرار گرفته است.
۲۶ کشور مرفه دنیا معرفی شدند.در فهرستی که توسط موسسه معتبر لگاتوم اعلام شد بر اساس۸۹ متغیر بالاترین رتبه به کشورهای اسکاندیناوی تعلق دارد. مقدار پولی که در هر کشور وجود دارد، سرانه تولید ناخالص ملی و درصدی از جمعیت که به کار تماموقت مشغول هستند؛ از جمله این معیارها هستند. فهرست طولانی کشورهای مرفه دنیا که با عکس های بسیار زیبایی از این کشورها همراه است، دردو بخش منتشر می شود. بخش اول از رتبه ۲۶ تا ۱۳ ۲۶. جمهوری چک جمهوری چک امسال با سه پله صعود نسبت به سال گذشته در رتبه ۲۶ دنیا قرار گرفته است. این کشور در زیرگروه آموزش بالاترین رتبه خود، رتبه ۱۳ را در اختیار گرفته، اما زیرگروه سرمایه اجتماعی باعث شده تا این کشور در جایگاه ۲۶ این رتبهبندی متوقف شود. ۲۵. اسلوونی اسلوونی نیز همانند جمهوری چک در زیرگروه آموزش وضعیت بسیار خوبی دارد، اما رتبه ۵۸ از میان ۱۴۲ کشور در زیرگروه اقتصاد باعث شده تا جایگاه این کشور در این رتبهبندی نسبت به سال گذشته یک پله سقوط کند. ۲۴. اسپانیا یکی از اصلیترین مقاصد گردشگری اروپا، اگرچه در سایر زیرگروهها وضعیت متوسط و مشابهی داشت، اما زیرگروههای آموزش و آزادیهای شخصی این کشور را تا رتبه ۲۴ ام این ردهبندی بالا کشیدند. ۲۳. مالت علیرغم اینکه مالت رتبه ۴۲ را در زیرگروه آموزش در میان این ۱۴۲ کشور کسب کرده، اما وضعیت خوب شاخصهای این کشور در سایر زیرگروهها باعث شده تا مالت امسال هم، همانند سال گذشته در رتبه ۲۳ ام این ردهبندی قرار بگیرد. ۲۲. فرانسه اگرچه فرانسه در شاخصهای زیرگروه سلامت و بهداشت رتبه ۸ ام دنیا را از آن خود کرده، اما وضعیت نابسامان این کشور در شاخصهای مربوط به زیرگروه اجتماعی باعث شده تا این کشور برای سومین بار در چهار سال گذشته نتواند در میان بیست کشور مرفه دنیا جایگاهی برای خود دستوپا کند. ۲۱. تایوان این کشور جزیرهای با وضعیت بسیار خوب شاخصهای زیرگروه ایمنی و امنیت خود، که رتبه ۶ ام در دنیا را کسب کردهاند، تنها با یک پله اختلاف از قافله بیست کشور مرفه دنیا جای ماند. ۲۰. هنگ کنگ هنگ کنگیها که امسال میتوانند به رتبه اول خود در زیرگروه ایمنی و امنیت و رتبه زیر ده خود در زمینه شاخصهای مربوط به کارآفرینی افتخار کنند، امسال در جایگاه بیستم این ردهبندی قرارگرفتهاند. ۱۹. ژاپن ژاپنیها در شاخصهای مربوط به زیرگروه سلامت رتبه ۷ دنیا را به خود اختصاص دادند، اما وضعیت این کشور در زمینه آزادیهای فردی و رتبه ۳۳ این کشور در شاخصهای متعلق به این زیرگروه باعث شد، تا این کشور جایگاهی بهتر ۱۹ ام به دست نیاورد. ۱۸. بلژیک اگرچه بلژیک در شاخصهای مربوط به تمام زیرگروهها در زمره ۲۵ کشور برتر دنیا قرار گرفته، اما شاخصهای مربوط به زیرگروه سلامت در این کشور با رتبه ۱۰ ام دنیا خودنمایی میکنند. با این حال این کشور امسال نسبت به سال گذشته با یک پله سقوط مواجه شده است. ۱۷. سنگاپور سنگاپور که سال گذشته در رتبه ۱۸ ام دنیا قرار گرفته بود، امسال به لطف رتبه اول خود در شاخصهای مربوط به زیرگروه اقتصاد جایگاه سال گذشته بلژیک را از آن خود کرد. ۱۶. اتریش قرار گرفتن در میان ده کشور برتر دنیا در شاخصهای مربوط به دو زیرگروه سلامت و بهداشت و کارآفرینی و فرصتها نیز نتوانست مانع از افت یک پلهای این کشور در این ردهبندی شود و اتریش جایگاه ۱۵ سال گذشته خود را امسال رتبه ۱۶ ام تعویض کرد. ۱۵. بریتانیا بریتانیا امسال نتوانست در شاخصهای مربوط به زیرگروههای امنیت و آموزش در بین بیست کشور اول دنیا جایگاهی پیدا کند و با دو پله سقوط نسبت به سال گذشته در رتبه ۱۵ ام دنیا قرار گرفت. ۱۴. آلمان رتبه ۵ آلمان در شاخصهای مربوط به زیرگروه اقتصاد باعث شد، تا آلمان برای چهارمین سال متوالی در رتبه چهاردهم مرفهترین کشورهای دنیا قرار بگیرد.
در پی اعدام سه ایرانی در عربستان به جرم قاچاق مواد مخدر، وزارت امور خارجه ایران کاردار عربستان سعودی را احضار کرد. به گزارش خبرگزاری دولتی ایران، محمد رفیعی، رییس اداره امور اجتماعی وزارت امور خارجه "مراتب شدید اعتراض" دولت ایران را در ارتباط با این اعدامها به احمد المولد، کاردار عربستان اعلام کرده است. آقای رفیعی در این دیدار خواهان "جلوگیری از تکرار نقض تعهدات حقوقی بینالمللی دولت سعودی نسبت به اتباع جمهوری اسلامی ایران" شده است. ایرنا گزارش داده است که کاردار سعودی - که در غیاب سفیر احضار شده - گفته است که "در اسرع وقت نظرات و اعتراض دولت ایران را به دولت متبوع خود انتقال خواهد داد". دیروز یکشنبه ۱۷ آبان وزارت کشور عربستان اعلام کرد که سه شهروند ایرانی را به جرم قاچاق "مقادیر زیادی حشیش" به عربستان اعدام کرده است. نام این سه نفر که در شرق عربستان اعدام شدند، نبی بخش جوس، محمد اکرم بلوچ و امید بولیده اعلام شده است. ایرنا
در پی مرگ یک پناهجوی کرد ایرانی که از یک بازداشتگاه پناهجویان در جزیره کریسمس متعلق به استرالیا گریخته بود، در این بازداشتگاه شورش شده و خسارات زیادی به بار آمده است. اداره مهاجرت استرالیا وقوع " ناآرامیهای گسترده" را در این اردوگاه تایید کرده ولی گفته است که تا کنون کسی در این آشوبها زخمی یا کشته نشده است. بنا بر گزارشها جسد پناهجوی ایرانی یک روز بعد از فرارش از بازداشتگاه پناهجویان پای یک صخره پیدا شده است. این پناهجو روز شنبه ۷ نوامبر (۱۶ آبان) از بازداشتگاه گریخته بود. تحقیقات درباره علت مرگ او در جریان است. اداره مهاجرت استرالیا اعلام کرده است که کارکنانش را "به دلایل ایمنی" از بازداشتگاه خارج کرده است. به گفته این اداره مشکلات از زمانی آغاز شده که گروه کوچکی از پناهجویان ایرانی در اعتراض به مرگ هموطنشان تجمعی مسالمتآمیز را آغاز کردند. مقامهای استرالیایی میگویند در پی این تجمع، افراد دیگری شروع به اعتراض و وارد کردن خسارت به مجموعه بازداشتگاه کرده و در چند نقطه "آتشسوزیهای کوچکی" به راه انداختهاند. بی بی سی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر