وقتي در پيادهروهاي تهران راه ميروم، دايم بايد نگران اين باشم كه پايم در گودالي پيچ نخورد يا به لبه رمپ گاراژ خانهاي گير نكند و زمين نخورم. نميدانم پيادهروهاي پايين شهر چطوري هستند يا مثلا پيادهروهاي خيابان فرشته. دقت نكردهام. من پيادهروهاي منطقه خودمان را ميشناسم كه تقريبا مركز شهر است. حوالي مصلاي تهران. پيادهروهاي كوچههاي فرعي ما باريك هستند و پر از گوديها و برجستگيهايي كه براي زمين خوردن جان ميدهند. تازه پر از بناهاي نيمهساز هستند كه يا بايد با ترس و لرز از زيرشان رد شوي يا به خيابان پناهنده شوي. در ضمن اين پارچههاي معذرتخواهي از مردم به خاطر صبر و شكيباييشان هم خيلي بامزه است. اما وقتي از اين خيابانها به خيابان اصلي ميرسيم اوضاع جور ديگري است. پنج حواس آدمي تحت حمله قرار ميگيرد. صداي وحشتناك بوقها و ناسزاها و ترمزها كه مشخصه خيابانهاي اصلي ما هستند. بوي آلودگيهاي منتشر در هوا، همراه با بوي روغن داغ شده و سوسيس و كالباس، و تماشاي ماشينهايي كه يكباره وسط خيابان ميايستند تا آدرس بپرسند يا مسافر پياده و سوار كنند يا پياده بشوند و براي بچهشان پفك بخرند. در اين ميان موتوريهايي كه از لابهلاي ماشينها ويراژ ميدهند يا راه يكطرفهاي را برعكس ميروند آخر بيخيالي هستند و ديگر بدتر از همه كم نوري چراغها در تاريكي شب تهران است. يك زماني بود – نه خيلي قديم – كه سر شب خيلي از خانوادههاي متوسط وقتي حوصلهشان سر ميرفت سوار ماشين ميشدند و ميرفتند گشتي ميزدند و دلشان باز ميشد، اما حالا هر چقدر هم حوصلهات سر برود نميتواني به گردش بروي، همان ١٠ دقيقه اول خيابان دور خانه ات را طي ميكني و به خانهات پناهنده ميشوي. منبع: اعتماد، ۳۰ ابان
امام جمعه اصفهان همین که دهان باز می کند، و دانش وسیع خود را پیرامون حقوق زن با مردم در میان می گذارد، مرغ پخته هم می خندد. ایشان که راز شهرت را در تعیین حدود حقوق زنان در زندگی، کشف کرده، اخیرا باری دیگر در نهایت جهل نسبت به کشوری که در آن کاره ای شده، اظهار فضل کرده و گفته است: حق زن این نیست که کار کند. فعالیت زنان در مغازهها، ادارات و شرکتها باید ممنوع باشد و درست نیست که زن شاغل باشد و مرد بیکار: "مرد تحقیر میشود وقتی که بخواهد از همسر خود پول بگیرد در حالی که زنان از این که شوهرشان از آن ها حمایت مالی میکنند، لذت میبرند." به گزارش انتخاب، سیدیوسف طباطبایینژاد با انتقاد از تحصیل دختران در رشتههای مهندسی معدن افزوده: "معدن جای مناسبی برای کار بانوان نیست و حضور دختران در این رشتهها برخلاف اسلام است." وی گفته است: "معنی این که از دختران ما عکس منتشر میشود که راننده تریلی و کامیون هستند، این است که هنوز ته دل ما امریکایی است و هنوز مسلمان واقعی نشدهایم." امام جمعه اصفهان با اشاره به سخنان رییسجمهور مبنی بر این که حق زنان درست ادا نشده ، گفته: "حق زن این نیست که کار کند بلکه حکومت اسلامی باید منافع مالی مردان را تأمین کند تا آن ها بتوانند به زنان خدمت کنند." این فرمایشات پاسخی ندارد جز این که همه یک صدا بگوئیم: حاجی کجای کاری؟ حاجی، گویا یک وقتی زن بوده که با یقین می گوید: "زنان از این که شوهرشان از آن ها حمایت مالی می کنند، لذت می برند." به علاوه حاجی انگار در عالم هپروت است و پیش از ادای خطبه حسابی نشئه می شود. گویا اصلا خبر ندارد به تازگی یک مقام قوه قضائیه که البته مثل سایر مقامات این قوه از طیف فکری حضرت شان است، پرده ها را پاره کرده و از ویژگی های آرمانشهری که قرار بود با حکومت دینی ساخته بشود، خبر داده است. قنبرنژاد نماینده راهبردی قوه قضائیه در نخستین جلسه کمیته پیشگیری از خشونت که در مجموعه معاونت اجتماعی پیشگیری از جرم قوه قضائیه است گفته: "از سال ۱۳۸۹ تجاوز به عنف یک افزایش ناگهانی ۲۰۰ تا ۳۰۰ موردی داشته و همان رقم تقریبا ثابت است." خب، حاج آقا، اگر در حال عادی خطبه بخوانید، حتما به این مدینه فاضله که دست ساز شما و صنف تان است، جور دیگری نگاه می کنید. اگر گرفتار آلزایمر نشده باشید، بی تردید از انبوه کودکانی که در آغاز سال تحصیلی در مدارس نام نویسی نشده اند، خبر می گیرید. یک وقتی که هشیار هستید آمارهای محرمانه را از مقامات بخواهید و بخوانید، و ببینید که این آمار را بین ۵ تا ۷ میلیون اعلام می کنند. اگر این کودکان نگون بخت، از پدران شاغل و سالم بهره ای داشتند و این پدرها در "حکومت اسلامی" ۳۷ ساله شما بیکار نشده بودند، یا اگر همکاران شما، مواد مخدر را مثل نقل و نبات در جامعه پخش نمی کردند، تعداد کودکان خیابانی و کودکان کار چنین انبوه نمی شد. اصلا حضرتعالی می فهمید چه می گوئید و با که می گوئید؟ البته مردم برای گفته های شما تره هم خرد نمی کنند و پاسخ تان را در کارخانه های "جوک سازی" می دهند. از خدا پنهان نیست، از شما هم پنهان نباشد که امثال من به علت توجه به فرمایشات شما و امثال شما از درون و بیرون ایران سرزنش می شویم. به ما می گویند: حیف تان نیست که برای شنیدن حرفهای بی سر و ته، وقت تلف می کنید؟ ولی ما ادامه می دهیم و هرچند ایرانیان درون کشور، شماها را مثل گوشت در کارخانه های جوک سازی چرخ کرده اند، ما جدی تان می گیریم. شما دشمن واقعی آن کشور و ساکنانش هستید و نمی شود نادیده و ناشنیده رهاتان کرد. حاجی، آمار اشتغال زنان از سال 1356 که یک سال بعد از آن، ایران را مثل یک تکه جواهر بلند کردید، هنوز تکان نخورده. بسیار نازل است. بیکاری زنان به درجه ای رسیده که فحشا بیداد می کند. اگر آنها شوهری داشتند که شاغل بود و معتاد هم نبود و نفقه هم می داد که نمی رفتند دنبال فحشا. راستش را بگویم گاهی فکر می کنم اگر شماها یک جو ایمان داشتید و از غیرت مردانه و اسلامی که از آن دم می زنید، بهره ای برده بودید، تا کنون دسته جمعی خودتان را کشته بودید. از خجالت این همه فساد که با خود آوردید و تازه چیزی هم طلبکار مردمی هستید که از یک طرف دکل نفت شان را می دزدید، از طرف دیگر می روید دست دزدان بدبخت را قطع می کنید. اصلا آن قدر از اخبار اجتماعی آن جامعه خبر دارید که در باره اش دستور صادر می کنید؟ حاجی کجای کاری؟ به نظر می رسد، از آمار بالای خودکشی زنان در ایلام و کرمانشاه و کردستان، بکلی بی خبری. به نظر می رسد از آمار "فاحشه سازی" در خطه خراسان که با واسطگی جمعی از دوستان میسر شده و در پوشش سفرهای "زیارتی" برای مردان پولدار منطقه تدارک دیده می شود، بی خبری. همین طوری چشمت را می بندی و دهانت را باز می کنی و می گوئی: مرد باید نفقه بدهد. زن هم حق کار کردن ندارد! حاجی، اول از همه بگو ببینیم مرد بیکار به فرض هم که بخواهد نفقه بدهد، از کجا باید نفقه را تامین کند؟ اگر همین تعداد زنانی که خودشان را به آب و آتش می زنند، تاکسی می رانند، به قول شما کامیون می رانند، در رستوران ها خدمت می کنند، در فروشگاهها فروشندگی می کنند، در کارگاههای بسته بندی و کارخانه ها کسب درآمد می کنند، حسب فرمایش حضرتعالی بیکار بشوند، شما به آرزوی در دل نهفته تان می رسید؟ این که آنها هم هدایت بشوند به سوی فحشا یا خودکشی و فرزندان شان بشوند کودکان خیابانی و کودکان کار، شما را راضی می کند؟ حاجی، کجای کاری؟ هیچ فکر کرده ای پول هنگفتی که بابت ترویج این منکرات وصول می کنی، حتا بر پایه اسلامگرائی ادعائی خودت، پول حرام است. چرا باید از درآمد ملی به کسانی پول هنگفت بدهند که جامعه را به سمت و سوی انحراف هدایت می کنند؟ حاجی، محتاج امر به معروف و نهی از منکری. من به موجب اصل هشتم قانون اساسی خودتان، حق دارم به شما بگویم که از تکرار سخنانی که موج اسید پاشی به زنان راه می اندازد، زمینه ساز بدبختی کودکانی است که حق ندارند از وجود پربرکت و زحمتکش مادران توانمندی برخوردار باشند، تب تجاوز به عنف، زن کشی ، خشونت علیه زنان را در جامعه بالا می برد، پرهیز کنید. معروف را ترویج کنید. معروف این هاست: "زن و مرد حق دارند در بازار کار حضور داشته باشند و فرزندان خود را سرپرستی کنند. در مدت ۳۷ سال حکومت اسلامی، برای مردان فرصت های شغلی لازم ایجاد نشده و انبوهی از آنها نمی توانند نفقه بپردازند. بنابراین حکم بر پرداخت نفقه منتفی است و زنان حق دارند فرصت های شغلی برابر با مردان داشته باشند و البته تکلیف دارند در تامین رفاه و هزینه خانواده مشارکت مساوی داشته باشند." حاجی، بد جوری وقتی به حوزه حقوق زن پا می گذاری، از خود بی خود می شوی. در تمام جنایات و خشونت های علیه زنان و در تمام آسیب های اجتماعی که رو به افزایش است، اگر نگویم شریک جرمی، آمر یا معاون که هستی! این بار سر نماز به خودت دعا کن. از خداوند با تضرع بخواه گناهانت را ببخشد. حاجی توبه کن. محتاج دعائی.
فضای سیاسی ایران در این روزها بیش از هر مسئله ای تحت تأثیر دو انتخابات مجلس شورای اسلامی و خبرگان شکل می گیرد و هر چه به تازیخ برگزاری این دو انتخابات مهم نزدیک می شویم التهاب و گرمای بیشتری می پذیرد. این التهاب در مخالفت و موافقت اصولگرایان و اصلاح طلبان در مورد برجام و ورود به جامعه جهانی هم منعکس است و در نتیجه شکل تازه ای به مبارزات انتخاباتی، ایتلاف ها و گسست ها داده. به گمان بسیاری از ناظران ورود دولت روحانی به عرضه قدرت، دوگانه چپ و راست یا اصلاح طلب و اصولگرا را به هم ریخته و ترکیبی تازه از تکنوکرات ها و اعتدال طلبانه شکل داده و با متعادل های هر دو جناح سنتی همدست می شود. این را تقسیمات و ترکیب تازه چه نقشی بر انتخابات آتی خواهد زد با عباس عبدی پژوهشگر و کارشناس سیاسی در تهران در میان گذاشته ایم. آقای عبدی، فضای سیاسی ایران همچنان که معروف بوده است به اصلاح طلبان و اصولگرایان تقسیم می شود یا اعتدال به عنوان یک نیروی سوم در این فضا حضور یافته است؟ یا اساساً اعتدالیون می خواهند جانشن اصلاح طلبان بشوند؟ در واقع اگر بخواهيم دقيقتر سخن بگوييم، اعتداليون فاقد بدنه اصيل و مستقلی برای خود هستند. يا حداقل اينكه هسته مركزي و بدنه آنان بسيار ضعيفتر است كه بتواند چنين بار بزرگي را حمل كند. هنگامي كه انتخابات سال ۱۳۹۲ كليد خورد، آراي آقاي روحاني حتي زير يك درصد بود. ولي روز رأيگيري به بالاي ۵۰ درصد رسيد. بخش مهمی از آنان از نيروهای اصلاحطلب بودند. در واقع ميتوان گفت كه اعتدال و شيوه اعتدالي لزوماً تعارضي با اصلاحطلبي و حتي اصولگرايي ندارد، زيرا بيش از آنكه بحث محتوايي باشد، بحثي روشي است. زیرا علاقمندان در هر دو طرف از تندرويهاي موجود خسته شده بودند، از اين رو خطمشي ميانه را ترجيح دادند. بنابراين اعتداليون جانشين تندروي خواهند بود و نه جانشين اصلاحطلبي. البته جانشين تندروهاي اصلاحطلبان خواهند بود. جدا از این نکته باید به این واقعيت اذعان کرد كه بخش قابل توجهي از اعتداليون، گرايشهاي محتوايي و مفهومي اصلاحطلبانه دارند. بنابراين اگر اصلاحطلبان درست عمل كنند، شاهد چنين تعارضي نخواهند بود. اصلاح طلبان در انتخابات پیش رو همچون انتخابات ریاست جمهوری ائتلاف با اعتدالیون را اصل قرار خواهند داد یا حضور مستقل خود را که در صورت موفقیت در خدمت به دولت اعتدالی خواهد بود؟ اگربه انتخابات ۹۲ از نزدیک نگاه کنیم چیزی به نام ائتلاف به معنای مرسوم میان دو طرف وجود نداشت بلکه انتخاب اصلاحطلبان و رای آنان به روحانی مستقل از مضمون ائتلافی بود. و در واقع انتخاب اصلاح طلبان بود و حتی نامزد نزدیکتر به خودشان را مجبور به کنارهگیری از انتخابات کردند. از این رو معتقد نیستم که در انتخابات پیشرو هم با اعتدالیون ائتلافی انجام دهند زیرا و با توجه به تحليل فوق عقيده دارم كه اعتداليون در موقعیتی نيستند که به طور مستقل كنش سياسي موثري داشته باشند، مگر اينكه از جانب هر دو طرف اصلاحطلب و اصولگرا حمايت شوند. زيرا آنان از خلاء حضور رسمي اصلاحطلبان و اصولگرايان به وجود آمدهاند، بنابراين بهترين راه براي آنان اين است كه نيروهاي خود را برحسب اينكه به كدام جناح نزديكتر باشد، وارد ليست آن دو طرف كنند و خودشان به عنوان گروه مستقل وارد عرصه نشوند، و حضور از طريق هر دو ليست موجب افزايش شانس افراد آنان براي انتخاب خواهد شد بعلاوه اصلاحطلبان همچون انتخابات ۹۲ بدون هیچ ائتلافی بخش قابل توجهی از نیروهای آنان را در لیستهای خود قرار دادند. ضمن اينكه فعالان اصلي اعتداليون در دولت هستند و زمان زيادي از كار خود را بايد صرف امور دولت كنند و نميتوانند وارد كنشگري سياسي كه وقت زيادي ميبرد بشوند در نتیجه موضوعی برای ائتلاف به معنای مرسوم باقی نمیماند. اگر فرض کنیم نامزدهای اصلاح طلبان ترکیبی از اصلاح طلبان شناخته شده و اعتدالگرایان باشد و همه نامزدهای مشخص اصلاح طلبان رد صلاحیت بشوند، به نظر شما اصلاح طلبان باید چکار بکنند؟ گمان نميكنم كه از الآن بتوان نسخهاي سياسي نوشت، بلكه بايد اهداف روشن باشد و برحسب ميزان تحقق آن در زمان مناسب تصميم گرفت. در مجموع رد صلاحيتها يك فرآيند يكسويه نيست. تجربه گذشته بخوبی موید این ادعا است. بخش مهمي از آن به رفتار اصلاحطلبان نيز بازميگردد. برداشت شخصي من اين است كه كار به چنين مرحلهاي نخواهد رسيد. آیا این انتخابات موجب خط کشی سیاسی و فیزیکی مشخص میان اصولگرایان میانه و اصولگرایان تندرو خواهد شد؟ اين اتفاق در قضيه برجام رخ داده است. و الزامات ادامه برجام نيز اهميت كمتري از اصل اين توافق ندارد، و شكاف آنان كه ريشهاي هم هست ادامه خواهد داشت. اين شكاف در سال ۱۳۸۷ هم بود و در حال تشديد شدن بود كه اتفاقات سال ۱۳۸۸ مانع از تعميق آن شد، كه در همان سال ۱۳۸۷ به وجود آن شكاف رو به رشد اشاره كرده بودم. در نتیجه میتوان گغت که اين اتفاق ادامه خواهد يافت، البته چگونگي ادامه آن بستگي به مواضع اصلاحطلبان به عنوان ضلع ديگر ماجرا نيز دارد. شما پیش از این گفته بودید که "رد صلاحیتها بیش از آنکه مرتبط با یک برداشت حقوقی از مفاد قانون باشد، متاثر از وضعیت سیاسی در جامعه است." آیا امروز می توانید بر اساس وضعیت موجود ارزیابی کنید که دامنه سخت گیری شورای نگهبان در تأیید صلاحیتها تا کجا خواهد بود؟ مثلا! می تواند شانس اصلاح طلبان را نسبت به مجالس هفتم، هشتم، نهم بازهم کاهش بدهد؟ مفاد حقوقي مربوط به رد صلاحيتها به نسبت كشدار است و به معناي دقيق آنها را نميتوان ماده قانوني دانست كه همه مجريان قانون برداشت مشابهي از آن داشته باشند، بنابراين به شدت تحت تأثير مجري قانون و فضاي عمومي جامعه است. ولي وضع سياسي مورد نظر هنوز شكل نگرفته است که اظهار نظر کنم. اميدوارم كه اين فضا تند نشود. بويژه اينكه فراموش نكنيم كليت حكومت ايران براي اجراي هرچه بهتر برجام، نيازمند آن است كه انتخابات خوب و بيحرف و حديثي برگزار شود. بنابراين اگر منتقدين هم اين نكته را رعايت كنند، به احتمال فراوان نكته غيرمنتظرهاي پيش نخواهد آمد. بدون ترديد وضع اصلاحطلبان از هر سه مجلس قبلي بهتر خواهد بود. آیا ائتلاف اصلاح طلبان با اعتدالگرایان می تواند اصولگرایان میانه ـ طیف نزدیک به لاریجانی را ـ به لحاظ فیزیکی در کنار اصلاح طلبان قرار بدهد یا صرفاً مقدمه ای برای تحمل یکدیگر خواهد بود؟ با توجه به آنچه كه گفتم، من اعتقادي به اين نوع ائتلافها ندارم. ائتلاف به نفع اصلاحطلبان و حتي اصولگرايان ميانه نيست. بهترين راه حضور در یک رقابت منصفانه و قانوني است. ما به چنين رقابتهايي و انجام انتخابات بدون مشكل نيازمندتريم تا اينكه فلان نتيجه مورد نظري از آن بيرون آيد. چنين رقابتي به حذف چشمگير تندروها نیز منجر خواهد شد. اگر اصولگرایان و اصلاح طلبان بخواهند از انتخبات ریاست جمهوری درس بگیرند، آنچه مورد شکست یکی و پیروزی دیگری شد، چه بود و چگونه قابل تکرار یا اجتناب است؟ اولين درس از سال ۱۳۹۲، اين است كه مردم چندان در بند نامگذاريها و گذشته افراد نيستند، به نتايج رفتار و سياستها بيش از هر چيز ديگري توجه ميكنند. نكته دوم اينكه انتخابات در چارچوب يك نظام معناي روشني دارد؛ فارغ از اينكه ماهيت آن نظام چيست. بنابراين بايد كوشيد در آن چارچوب فعاليت كرد ولي فعاليت هدفمند میتواند عوامل محدودكننده کنش سیاسی و اجتماعی را باز كند. نكته سوم اينكه بهتر است بيش از اينكه به هر قيمتي دنبال نتيجه باشيم، در پي انجام يك انتخابات درست باشيم كه نهاد انتخابات برقرار شود. كه البته نتيجه هم همراه خواهد بود و اگر هم نبود، نهاد انتخابات قوام خواهد يافت و این مهمترین موفقیت برای رسیدن به یک جامعه عاری از خشونت و دموکراتیک است.
مادر امید علی شناس، زندانی سیاسی زندان اوین به اتفاق تعدادی از طرفداران و شاگردان محمد علی طاهری، بنیانگذار عرفان حلقه، به زندان قرچک ورامین منتقل شده اند و پدر سعید زینالی و دیگر مردان بازداشت شده در مقابل زندان اوین در بند ۲ الف سپاه به سر می برند. اکرم نقابی، مادر سعید زینالی در مصاحبه با روز از ضرب و شتم همسرش خبر داده و می گوید که از وضعیت او بی خبر است. پدر امید علی شناس اما از اعتصاب غذای فرزدنش در زندان اوین در اعتراض به بازداشت مادرش خبر می دهد و به روز می گوید که او نیز از وضعیت همسرش بی خبر است. روز گذشته ماموران امنیتی و نظامی تعدادی از خانواده های زندانیان سیاسی، فعالین مدنی و شاگردان و طرفداران محمدعلی طاهری را بازداشت کردند. این بازداشت ها در جریان تجمع اعتراضی در مقابل زندان اوین صورت گرفته، تجمعی که روزهای دوشنبه در مقابل ساختمان دنا در خیابان گاندی تهران و روزهای شنبه در مقابل زندان اوین برگزار می شود. رضا ملک، مامور سابق وزارت اطلاعات و همچنین محسن شجاع از دیگر بازداشت شدگان روز گذشته هستند. اکرم نقابی، مادر سعید زینالی که روز گذشته در این تجمع حضور داشته و همسرش جزو بازداشت شدگان است به روز می گوید: وقتی رسیدیم از پل چمران نیرو و مامور بود تا یادگار و آن بالا. نیروهای زیادی آمده بودند از گارد ویژه ضد شورش و نیروهای لباس شخصی و... وقتی ما رسیدیم آنجا امان ندادند. حمله کردند. یکسری را به سمت زیر پل هدایت کردند و شروع به دستگیری کردند. بردند کلانتری ولنجک و بعد بردند بازپرسی اوین و تا ۶ بعد ازظهر توی سرما توی حیاط نگاه داشتند بعد با دو ون خانم ها را منتقل کردند به قرچک ورامین. از او درباره وضعیت همسرش سوال می کنم و می گوید: هیچ چیزی نمی دانیم. ساعت ۶ و نیم و ۷ که آنجا بودیم متوجه شدیم که خانم ها را به قرچک ورامین منتقل کرده اند و تعدادی از آقایانی را که بازداشت کرده بودند دستبند به دست از بازپرسی اوین بیرون آوردند چند جوان که موهای بلندی داشتند را کتک زده بودند. دیدیم که پدر سعید نیست پرسیدیم اینها را کجا می برید. محسن شجاع گفت می برند ۲ الف سپاه. پرسیدم بابای سعید کو؟ رضا ملک کو؟ که گفت ظهر از آنها جدایشان کرده اند. یک آقایی انجا گفت که از در پشتی به سازمان اطلاعات سپاه منتقل کرده اند. یکی هم گفت همین جا هستند ولی شما بروید نگه شان می داریم. بعد شنیدیم که بابای سعید را کتک زده اند. بیش از این هیچ خبری نداریم. گفتند بایستید هم خودت و هم دخترت را می گیریم. بعد گفتند برو خانه امشب تماس می گیرد اما هیچ خبری نشده. مادر سعید زینالی می گوید که حدود ۲۰ تا ۳۰ نفر بازداشت شده اند: تعدادی از بازداشت شدگان شاگردان و طرفداران محمدعلی طاهری بودند که اسم های شان را نمی دانم. یک خانمی بود که بچه کوچک داشت. کسی را هم ازاد نکردند و ما واقعا هم ناراحت هستیم نه نگران. به خصوص که گفتند پدر سعید را کتک زده اند. این وضعیت مملکت ما است مگر پدر سعید چه می خواهد؟ مگر من چه می خواهم؟ جز این است که می گوییم خبری از سعید ما بدهید؟ بعد از ۱۶ سال به ما بگویید چه بلایی سر بچه ما آورده اید؟ این جوابی است که به ما می دهند. می گیرند کتک می زنند و... سعید زینالی ۲۳ تیرماه ۷۸ و تنها ۵ روز پس از واقعه کوی دانشگاه تهران، در منزل شخصی اش بازداشت شد. از آن تاریخ تاکنون، جز یک تماس تلفنی کوتاه، هیچ خبری از این فارغ التحصیل کامپیوتر دانشگاه تهران در دست نیست. خانواده سعید زینالی طی ۱۶ سال گذشته از نهادهای مختلف پی گیر سرنوشت فرزندشان بوده اما تاکنون پاسخ درستی دریافت نکرده اند. مادر امید علی شناس اما به زندان قرچک ورامین منتقل شده است. پدر این زندانی سیاسی به روز می گوید: مثل هر هفته شنبه ها رفته بودند جلوی زندان اوین برای تحصن و تاکنون تعرضی منجر به دستگیری صورت نگرفته بود در خصوص افرادی که می رفتند اما امروز اینکار را کردند و حدود سه چهار نفر پای ثابت این تحصن به اضافه هواداران حلقه عرفان را گرفتند. من تا ۴ منتظر بودم بیایند خانه نیامدند و نگران شدم و بعد باخبر شدم بازداشت کرده اند. پدر امید علی شناس توضیح می دهد: ساعت ۶ بعد از ظهر خبر رسید که منتقل کرده اند به زندان قرچک ورامین. از ایشان خبری نداریم اما ساعت ۶ و نیم پسرم از زندان اوین زنگ زد و باخبر شده بود پرسید و برایش شرح دادیم. گفت که همین الان می روم جلوی دفتر افسر نگهبان و از جایم تکان نمی خورم به بند بر نمی گردم یا مادرم را آزاد می کنند یا مرا می برند انفرادی. گفته اعتصاب غذا می کنم به عنوان اعتراض به دستگیری مادرم. امید علی شناس، فعال حقوق کودکان است که ۱۳ شهریور ماه بازداشت و به اتهام اجتماع و تبانی در جهت اقدام علیه امنیت ملی و توهین به رهبری به ده سال حبس تعزیری محکوم شده است. از تعداد دقیق بازداشت شدگان روز گذشته خبری در دست نیست.
فعالان کارزار لغو مجازات مرگ در ایران با صدور بیانیه ای ضمن انتقاد از "ﺑﺮﮔﺰﺍﺭی دادگاههای ﻓﺮﻣﺎﻳشی ﻭ ﭼﻨﺪ ﺩﻗﻴﻘﻪﺍی" و صدور احکام سنگین برای جوانان، خواهان توقف حکم اعدام چند زندانی کُرد شدهاند. در این بیانیه که نسخهای از آن به روز رسیده، تائيد احکام اعدام برای شهرام احمدی، و شش نفر دیگر به نامهای کاوه ویسی، کاوه شریفی، بهمن رحیمی، محمد یاوررحیمی، طالب ملکی و پوریا محمدی "غیر قانونی و غیر انسانی" خوانده شده است. بر اساس بیانیه لگام "همه این افراد فاقد وکیل تعیینی بوده اند و احکام صادره درباره آن ها در دیوان عالی کشور نیز تائید شده و جهت اجرای حکم به دایره اجرای احکام زندان رجایی شهر کرج ابلاغ شده است و هر لحظه احتمال اجرای حکم این افراد وجود دارد." این زندانیان در بند ۴ سالن ۱۰ زندان رجایی شهر کرج نگهداری میشوند. بر اساس این بیانیه هم اکنون شش نفر از این افراد محکوم به اعدام را به سلول انفرادی بردهاند. در میان این افراد، شهرام احمدی از ۶ اردیبهشت ۸۸ در زندان به سر میبرد، حکم اعدام او درحالی از سوی دیوان عالی کشور تایید شده که پیشتر از سوی همین دیوان نقض شده بود. خانواده او پیشتر به روز گفته بودند "حکم به اجرای احکام فرستاده شده و هرلحظه احتمال اجرای حکم وجود دارد." کنشگران کارزار لغو گام به گام اعدام صدور "احکام ظالمانه" برای این افراد را قویا محکوم کرده و "از همه مردم و مراجع قانونی و سازمانهای حقوق بشری همچون سازمان عفو بین الملل، صلیب سرخ، کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل، گزارشگر ویژه حقوق بشر در امور ایران و همچنین پارلمان اروپا خواستهاند که نسبت به این احکام بی تفاوت نباشند. آنها همچنین از همگان "با هر مرام و عقیدهای" دعوت کردهاند تا "با راهاندازی کمپین مخالفت با اعدام زندانیان کرد از مرگ تعدادی از هموطنانمان، پیشگیری نمایند." کمپین لگام که اینک خواهان محکومیت اعدام این افراد شده، نخستین حرکت سازمانمند مدنی در داخل ایران است که به صورت مشخص برای لغو مجازات اعدام فعالیت میکند؛ کمپینی که هدف آن واداشتن حکومت به فاصله گیری از خشونت و تشویق جامعه به گذشت از اجرای قصاص و دیگر شیومه های مجازات مرگ است. اعضای این کمپین در فاصله کوتاهی از تشکیل این کمپین موفق شدهاند اجرای احکام چندین محکوم به اعدام را متوقف کنند. محمد ملکی از اعضای کارزار لغو گام به گام مجازات اعدام پیشتر به روز گفته بود که اقدامات این کمپین و دیگر تلاشها برای لغو مجازات مرگ در ایران کارساز بوده است. در سالهای گذشته شمار زیادی از شهروندان کرد و اهل سنت با اتهامات سیاسی و عقیدتی به اعدام محکوم شدهاند. دهها نفر از آنها اعدام و تعداد دیگری نیز کماکان با احکام قطعی اعدام در انتظار اجرای مجازات خود هستند. سازمانهای مدافع حقوق بارها اعدام زندانیان کُرد در ایران را محکوم کردهاند.
فرماندار سراوان در سیستان و بلوچستان با اشاره به اینکه در حوزه اقتصادی اکثر مشاغل در اختیار اتباع خارجی است، گفته که ۲۱ هزار "تبعه بیگانه" طی هشت ماه ابتدای سال جاری در این شهرستان دستگیر شدهاند. درویش نارویی، مدعی شده "در حوزه اقتصادی اکثر مشاغل در اختیار اتباع بیگانه است، هزینههای کلان برای درمان آنها، استفاده از کالاهای یارانههای، تحمیل هزینههایی بر اقتصاد عمومی کشور و تخریب زیرساختها و... از جمله پیامدهای حضور اتباع بیگانه در استان است." او روز پنجشنبه در جلسه کارگروه اتباع خارجی سراوان خواهان این شد که "هموطنان خودمان" در مشاغلی که "اتباع بیگانه اشغال کردهاند" جایگزین شوند. به گزارش وبسایت کمپین فعالین بلوچ، جمهوری اسلامی حضور مهاجران افغانستانی را در استان سیستان و بلوچستان ممنوع کرده، به این ترتیب اتباع افغانستانی که از طریق قانونی وارد کشور شده اند از اجازه کار محروم می شوند. این سایت همچنین از انتشار اخبار و گزارشهایی از بدرفتاری ماموران با مهاجران افغانستان در هفتههای گذشته خبر داده ست. روز ۲۵ آبان ماه، محمد مرزیه، دادستان عمومی و انقلاب زاهدان از بازداشت مدیرکل اتباع و مهاجرین خارجی شهرستان ایرانشهر، توسط سازمان اطلاعات سپاه خبر داده بود. به گفته دادستان زاهدان این مقام مسئول "در قبال صدور مجوز برای اتباع بیگانه وجه مطالبه میکرد". اداره اتباع و مهاجرین خارجی که مسئول آن بازداشت شده از زیرمجموعه های وزارت کشور به حساب میآید. علی اوسطهاشمی استاندار سیستان و بلوچستان از چهرههای اصلاح طلب دولت به حساب میآید، امنیت این استان در اخیتار نیروی زمینی سپاه قرار دارد؛ موضوعی که در سالهای گذشته باعث تنشهایی بین دولت و نهادهای امنیتی و نظامی شده است. استان سیستان و بلوچستان در مرزهای شرقی با کشورهای افغانسان و پاکستان همسایه است. جنگ و ناآرامی و وضعیت ناگوار اقتصادی در این کشورها یکی از دلایل مهاجرت اتباع آنها به ایران است. در مهرماه ۹۴ علی اوسط هاشمی، استاندار سیستان و بلوچستان از روند رو به رشد "هجوم اتباع افغانستانی به مرزهای شرقی" ایران خبر داده بود. به گفته او مدیریت مهاجرت افغانها که به بهانه ناامنی به مرزهای شرقی ایران هجوم آوردهاند، ضروری است و باید اردوگاه های موقت در آن سوی مرز ایجاد شود.
حمله یک عده از گروه های تندرو به جلسه سخنرانی موسوی لاری و مرتضی الویری در ورامین که مقدمه ای برای مبارزات انتخاباتی تلقی می شد با حمله گروهی از نیروهای تندرو و پایداری که شعارهایی علیه روحانی و برجام و گفتگوبا آمریکا سر داده بودند، فرصتی در اختیار هواداران دولت گذاشت تا با تقبیح آن و اشاره به امنیت انتخابات، گروه رقیب را از دست بردن به سلاح همیشگی خود مانع شوند. در حمله به مجلس سخنرانی اصلاح طلبان وزیر کشور دولت خاتمی و سفیر و شهردار دوران اصلاحات، عمامه از سر موسوی لاری برافتاد. وزیر کشور و مدیرانش به مردم اطمینان دادند که برای تامین امنیت انتخابات از جلسات دارای مجوز و قانونی انتخاباتی دفاع می کنند و بزودی خودسرهای ورامین را دستگیر می کنند. رسانه های اصولگرا در دفاعی کم جان از حمله کنندگان به مجلس سخنرانی ها، به انعکاس خبرهای کوتاهی از واقعه بسنده کردند. رسالت قدیمی ترین ارکان جناح راست از قول نماینده ای از جناح پایداری که گفته می شود هدایت خودسران را به عهده داشت نوشت نماينده مردم ورامين در مجلس گفت: مخالفت مردم قرچک به خاطر برگزاري نشست يا همايش نبوده بلکه به باز شدن پاي محکومين و بازداشتشدگان فتنه 88 به شهر قرچک بوده، حرف معترضين هيچگاه برگزاري همايش نبوده است. سيدحسين نقويحسيني نماينده مردم ورامين درخصوص حوادث رخ داده در شهر قرچک و تجمع مردم نسبت به برگزاري همايشي در اين شهر با بيان اين مطلب که هيچکس مخالف برگزاري همايش قانوني و مجوزدار نيست، اظهار داشت: فتنه خط قرمز نظام است و مردم ولايتمدار قرچک هم اجازه نخواهند داد که عدهاي به دنبال تطهير و بزک کردن چهره فتنهگران و محکومان فتنه باشند. او که از جانب رسانه های میانه رو متهم شده که خودسرها را هدایت می کرده است گفته : در اين جمع که امام جمعه شهر، خانواده شهدا و روحانيون نيز حضور داشتند.جمعي حدود 400 نفر به صورت خودجوش در اين تجمع شرکت کرده بودند. مجتبی فتحی در روزنامه بهار نوشت: با اتفاقاتى كه روز پنجشـنبه و در جريان برگزارى همايـش اصلاح طلبان در قرچك ورامين پيش آمد، تغيير چهره مجلس از يك خواست به يك ضرورت تبديل شد. این روزنامه همصدا با دیگر رسانه های اصلاح طلب حضور نماینده فراکسیون پایداری مجلس را در جمع گروه های حمله برنده در حالی که همايش اصلاح طلبان ورامين که با مجوز مراجع قانونى يعنى فرماندارى و اسـتاندارى برپا شده بود، به عنوان هدایت خودسرها توسط یک نماینده پایداری خواند و نوشت: نماينده اى كه ابايى از قانونگريزى ندارد و در روز روشـن هدايت جريان تندرو و قانونگريز را برعهده مى گيرد تا مانع از برگزارى همايش جريان فكرى مخالفش شود چطور مى تواند مجلس را دررأس امور نگه دارند. از اين رو تغييـر چهره مجلس و كنارگذاشـتن چنين افرادى بايد امروز به يك ضرورت و خواست عمومى تبديل شود. مجلس آينده ديگر جاى چنين افرادى نيست.(لینک) محمد علی وکیلی هم در سرمقاله ابتکار نوشت: همیشه نزدیک انتخابات، جریانات خاص چونان آتشفشان فضای جامعه را ملتهب و سعی در رادیکالیزه نمودن فضا می کنند. این جریانات و گروه ها در قالب های مختلفی سازماندهی و اقدام می کنند. در قاموسشان، فرقی بین زن و مرد، روحانی و غیر روحانی، سید و شیخ، جوان و پیر وجود ندارد. چنانچه در آخرین اقدام روز پنج شنبه، عمامه از سر سید موسوی لاری (در هنگام ورود به یک مجلس در ورامین) برداشتند. آنان با این اقدام خواستهاند به جامعه پیام دهند که با رای سال ۹۲ مردم، هیچ تغییری در ساحت عمومی و در محیط سیاسی رخ نداده است. میخواهند بگویند میدان سیاسی همچنان جولانگاه خودسری است و تغییر دولتها تاثیری در خودمختاری آنان ندارد. سرمقاله ابتکار به این جا رسیده که: آنان نیک میدانند که وقتی میدان سیاسی در قبضه آنان باشد، تاثیر رای مردم صفر میشود و تو گویی که نه کسی آمده و نه کسی رفته است. در همچنان بر پاشنه آنارشیسم گروههای خاص میچرخد.(لینک) احمد غلامی سردبیر روزنامه شرق نوشت: با وضعیت فعلی بعید است تندروها دیگر بتوانند در سیاست داخلی ایران کاری از پیش ببرند. اینک آنها از سرند هشتساله سیاست عبور کردهاند و مردم نیز بهخوبی آنها را میشناسند و میدانند چه زمانی دلواپس و چه زمانی دربند منافع خویشاند. چیزی که تندروها دیگر قادر به تشخیص آن نیستند و از اینرو دست به رفتاری شتابزده و هیستریک میزنند. نویسنده سر مقاله شرق با اشاره به حمله این گروه ها به سخنرانی موسوی لاری نوشت: از کجا که تندروها در پی خلقِ سیاست باشند، شاید آنها تنها راه مانده را در همین سیاستزدایی و آشوب میجویند. اما کارشان درکشدنی است. آنها باید همه راههای بهجامانده را بروند تا بعدها برای خودشان جای سرزنشی نماند که چرا برای ماندن در قدرت، این کار یا آن کار را نکردند. اصولگرایان تندرو برای جایگرفتن در ساختار قدرت هرگز به «مردم» التفاتی نداشتهاند، پس چرا حالا مردم را صدا میزنند.(لینک) مهدی معتمدی مهر هم در سرمقاله قانون ابراز عقیده کرده که در ایران دیگر امکان به قدرت رسیدن پوپولیست ها وجود ندارد. توافق هستهای، گذار از رومانتیسیسم انقلابی و کلیگوییهای شعارگونه را تسهیل کرده و دروازه ورود به عقلانیت و محاسبه گری در عرصه های اقتصادی و سیاسی به شمار می رود. این وضعیت جدید، جایی برای فرافکنی باقی نمیگذارد و نبود فرافکنی، خواه ناخواه به افزایش میزان مسئولیت پذیری دولت میانجامد. به نظر نویسنده مقاله: هر دولتی که در ایران سر کار بیاید، اعم از اصلاح طلب یا اصولگرا، فرصتی ندارد تا در ورای جاروجنجال تبلیغاتی و کلیگویی بر مشکلات درونیاش سرپوش بگذارد یا خود را سرگرم مدیریت جهانی نشان دهد و کمبودها و مضایق را به گردن دشمن فرضی خارجی بیندازد. درچنین شرایطی پوپولیسم کمرنگ میشود و امکانی برای تحمیل و ارائه هویتی تودهوار از مردم باقی نمیماند و از این رو توسعه سیاسی و رشد جامعه مدنی واقعیتی ناگزیر و محتوم خواهد بود.(لینک)
با نزدیک شدن به فصل انتخابات و تحرک نیروهای سیاسی در ایران ، اقدامات گروههای فشار نیز در حال افزایش است. خبرسازترین حادثه در این زمنه حمله به حجتالاسلام عبدالواحد موسویلاری، عضو مجمع روحانیون مبارز و عضو هیأترئیسه شورای سیاستگذاری اصلاحطلبان در شهر ورامین بوده است. پنجشنبه گذشته، موسویلاری که برای سخنرانی در جمع اصلاحطلبان ورامین به این شهر سفر کرده بود، هنگام ورود به سالن محل سخنرانی با حمله گروههای فشار مواجه شد. سایت انتخاب در گزارشی از این حادثه نوشت: "هنگام ورود وزیر کشور دولت اصلاحات به سالن چند نفری با سر دادن شعارهایی به سمت وی هجوم بردند که موجب شد عمامه وی از سر او بیافتد." روزنامه شرق هم در گزارش خود خبر داد که نماینده ورامین نیز در میان حملهکنندگان حضور داشته است. شرق نوشته بود: "یکی از پیشقراولان تجمع، نماینده شهر ورامین، نقویحسینی بود. از چهرههای نزدیک به جبهه پایداری و مخالفان سرسخت دولت در مجلس. چهره و اخبار پرحاشیه او بهویژه در بحث برجام بارها در خروجی خبرگزاریها قرار گرفته است. از حضور و سخنرانی در تحصن بدون مجوز جلوی مجلس در اعتراض به تصویب برجام تا تجمعی که با نقشآفرینی او در قرچک به راه افتاد. یک تجمع بدون مجوز دیگر. قصد او هم برهمزدن و ممانعت از برگزاری مراسمی بود که مجوز لازم را از فرمانداری و نیروی انتظامی ورامین دریافت کرده بود. نقویحسینی سپس مقابل تجمعکنندگان به سخنرانی ایستاد و وزیر کشور را تهدید کرد که بهخاطر برگزاری این نشست او را به مجلس میکشاند." شرق همچنین خبر داد که به خودروی حامل موسوی لاری هم حمله شده است. فرمانده قرچک نیز به این روزنامه گفته بود: "تنها دو چهره شناسنامهدار از اهالی قرچک در میان تجمعکنندگان بودند که از آن میان یکی هم رئیس اداره آموزشوپرورش شهرستان در دولت احمدینژاد بود و بقیه تجمعکنندگان با هدایت نماینده محترم از سایر شهرستانهای پیشوا و ورامین به قرچک آمده بودند." به این ترتیب اینبار حداقل چیزی پنهان درباره هویت حملهکنندگان وجود نداشت. با اینهمه عبدالرضا رحمانی فضلی، وزیر کشور طی نامهای خطاب به استاندار تهران نوشت: "با انتشار اخباری مبنی بر هم خوردن تجمع قانونی در ورامین لازم است در اسرع وقت موضوع را بررسی کرده و در صورت صحت وقوع چنین اتفاقی که نقض حقوق شهروندی و مغایر با فضای آرام و همراه با همدلی و همبستگی ملی برای برگزاری انتخاباتی باشکوه و حماسی است، ضمن شناسایی متخلفان نسبت به معرفی آنها به مراجع قضایی اقدام شود." همزمان با انتشار این نامه، خبر برهم خوردن سخنرانی مصطفی کواکبیان در شهر اندیمشک هم منتشر شد. خبرگزاری ایلنا، طی گزارشی از این حادثه نوشته بود: "جمعی از افراد خودسر در شهرستان اندیمشک با تجمع مقابل فرمانداری اندیمشک خواستار لغو برنامه سخنرانی مصطفی کواکبیان شدند. این مراسم قرار بود ساعت ۱۹ امروز، در تالار فرهنگ اندیمشک برگزار شود.خاطرنشان میشود با وجود آنکه فرماندار اندیمشک در جمع معترضان حاضر شده و به سوالهای آنها پاسخ داد، معترضان تهدید کردند اگر مراسم لغو نشود، احتمال دارد حادثهای مشابه حادثه شیراز رخ دهد." از سوی دیگر، سیدحسین نقوی حسینی، نماینده ورامین طی گفتگویی با خبرگزاری رسمی مجلس افتادن عمامه از سر موسوی لاری را تکذیب کرد. او گفت: "اخباری که منتشر شد این بود که نشست مذکور، جلسه اصلاحطلبان نیست بلکه نشست فتنهگران و برای تطهیر کردن آنها است، زیرا ما در شهرستان خودمان یک سری فتنهگر محکوم شده و زندان رفته داریم، که اینها از نظر مردم ما مطرود هستند، از اینرو مردم به صورت خودجوش نسبت به این جلسه اعتراض و اعلام کردند که این چه استانداری و فرمانداری است که به فتنهگران مجوز برگزاری نشست میدهد." او اضافه کرده بود: " در این رابطه حتی یک انگشت به هیچ یک از افراد حتی موسوی لاری برخورد نکرد و حتی برداشتن عمامه موسوی از سوی محافظان وی صورت گرفته، زیرا در جریان این حادثه وی دارای سه حلقه محافظ بود و دست هیچ کس به وی نمیرسید." نقویحسینی در عین حال تهدید کرده بود: "فتنه قطعا خط قرمز نظام بوده و هر فردی در هر لباس و مقامی چه رئیسجمهور، وزیر و یا استاندار باشد و بخواهد به فتنهگران میدان دهد ما با آن برخورد میکنیم." به این ترتیب به نظر میرسد برنامه حمله به سخنرانیها و برنامههای انتخاباتی گروههای اصلاحطلب آغاز شده باشد. روزنامه جمهوری اسلامی، که سخنگوی جناح های نزدیک به هاشمیٰفسنجانی محسوب میشود، بعد از ماجرای ورامین طی سرمقاله خود هشدار داده بود: "اینکه عدهای از شهروندان نظام جمهوری اسلامی نتوانند در امنیت کامل برای تشکیل اجتماعات قانونی اقدام نمایند و اظهارنظر کنند، به عنوان یک نقض بزرگ در کارنامه این نظام ثبت میشود و وجود چنین نقصی برای این تنها نظام اسلامی در جهان مایه سرافکندگی است." نویسنده این روزنامه تاکید داشت: "در کشوری که قرار است حاکمیت با قانون باشد، تشخیص اینکه چه کسی فتنه گر است باقانون است. وقتی مسئولین قانونی برای برگزاری یک تجمع اجازه صادر میکنند و سخنرانی افرادی را بلامانع تشخیص میدهند، کسی حق ندارد از چنین تجمعی ممانعت کند و مانع سخنرانی شود و اگر کسی به صدور مجوز ایرادی دارد باید از مجرای قانونی وارد شود و از هرگونه اقدام خلاف قانون و خودسرانه پرهیز نماید." روزنامه جمهوری اسلامی همچنین ضمن انتقاد از عملکرد وزارت کشور، پرسیده بود: "امنیت تجمع روز پنجشنبه قرچک ورامین، با معاونت امنیتی استانداری تهران ارتباط مستقیم پیدا میکند و این سوال مهم را باید استاندار تهران پاسخ دهد که چرا فردی که از نیروهای نشاندار دولت احمدی نژاد بوده و هست همچنان عهدهدار معاونت امنیتی استانداری تهران است؟ چرا به این دستور رئیسجمهور روحانی که بارها خواستار کنار گذاشته شدن افراد غیرهمسو با دولت یازدهم از مسئولیتهای مهم و حساس در بدنه وزارت کشور و استانداریها و فرمانداریها شده عمل نگردیده است؟"
هفت سال وزیر کشور بود اما آخر هفته در قرچک ورامین اما از سوی لباس شخصی هایی که یک نماینده عضو جبهه پایداری در مجلس و امام جمعه قرچک هدایتشان را به عهده داشتند مورد حمله قرار گرفت. عبدالواحد موسوی لاری، وزیر کشور دولت سیدمحمد خاتمی برای سخنرانی به قرچک شده بود، هجوم افرادی که می خواستند مانع از سخنرانی او مرتضی الویری شهردار دوران اصلاحات تهران شوند باعث شد عمامه اش بر زمین بیفتد و در عکس هایی که از او منتشر شده عمامه بر سر ندارد. خبرگزاری ایلنا مهاجمان را دلواپسان معرفی کرده، منتقدان تند توافق هسته ای و مخالفان دولت حسن روحانی. نقوی حسینی، سخنگوی کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس، حاضر در مجلس که یکی از نماینده های جبهه پایداری، تشکل تندروی مخالف توافق هسته ای و مخالف دولت است گفته که معترضان به "حضور دو نفر از عناصر فتنه" اعتراض داشتند و ربطی به موسوی لاری نداشت و البته اینکه: اطرافیان آقای موسوی لاری سعی داشتند تا این اعتراض آرام را با گاز اشکآور و... به یک درگیری تبدیل کنند. او تایید کرده که در میان معترضان حضور داشته. "لعن علی عدوک یا حسین، کروبی، موسوی و میرحسین" و همچنین مرگ بر فتنه گر شعرهایی بود که مهاجمان سر می دادند. علیرغم تلاش مهاجمان برای برهم زدن مراسم اما سخنرانی موسوی لاری برگزار شده و براساس گزارش خبرگزاری ایلنا، او در سخنرانی خود گفته است: تفکری که بگوید فقط باید از من پیروی کنی، تفکری داعشی است. راهی را نرویم که چهره جمهوری اسلامی را همچون داعش جلوه دهیم. روز گذشته اما بهروز نعمتی، یکی از اعضای فراکسیون رهروان ولایت مجلس از لغو عضویت نقوی حسینی در این فراکسیون خبر داده، هرچند گفته که لغو عضویت او به اتفاقات ورامین ربطی نداشته است. مقامات دولتی اما گفته اند که با مهاجمان برخورد خواهند کرد. روابط عمومی استانداری تهران از تشکیل کمیته ای برای رسیدگی به این موضوع خبر داده و حسینعلی امیری، سخنگوی وزارت کشور به خبرگزاری ایلنا گفته است که وزیر کشور به استاندار مربوطه دستور داده عوامل، آمران، معاونان، مباشران و مشاوران اتفاقی که در قرچک رخ داد٬ هرچه زودتر شناسایی و معرفی شوند. مسعود مرسل پور، فرماندار قرچک ورامین هم گفته که نقوی حسینی "هیچ تفاوتی با دیگر افرادی که تجمع غیر قانونی کردهاند، ندارد. بنابراین آقای نقوی هم تحویل دستگاه قضایی میشود و ما این مساله را گزارش میکنیم. چراکه ما دنبال این هستیم که متخلفان را شناسایی و با آنها برخورد کنیم." او گفته: "ما از کسی که خود را نماینده میداند، توقع چنین رفتارهایی نداریم. یک نماینده مجلس چه گونه میتواند در حالی که خودش در دستگاه مقننه است و قانون وضع میکند، کار غیر قانونی کند؟" به گفته فرماندار قرچک ورامین "نقوی حسینی تمام توان خود را نشان داد. توانش فقط جمع کرد ۵۰ نفر بود و این حرکت اتفاقا برای خودش هم بد شد". مرتضی الویری، شهردار سابق تهران هم دیگر سخنران در همایش اصلاح طلبان ورامین بود. او گفته است: ما انتظار داریم جریانهای قانون شکن خللی ایجاد نکنند. در راه که میامدیم به من گفتند که برگردیم. آقای لاری به من زنگ زدند و گفتند شهر را بستهاند. هرچند مقامات دولتی اعلام کرده اند با مهاجمان برخورد خواهند کرد و وزات کشور اعلام کرده که امنیت برگزاری مراسم ها و برنامه های سیاسی را تضمین می کند اما روز گذشته سخنرانی مصطفی کواکبیان در شهر اندیمشک به دلیل تهدید گروههای تندرو لغو شد. خبرگزاری ایلنا گزارش داده که معترضان حدود ۱۰۰ نفر بوده اند و با وجود آنکه فرماندار اندیمشک در جمع معترضان حاضر شده و به سوالهای آنها پاسخ داد، معترضان تهدید کردند اگر مراسم لغو نشود٬ احتمال دارد حادثهای مشابه حادثه شیراز رخ دهد. اشاره این خبرگزاری به حمله مهاجمان به علی مطهری. نماینده مجلس شورای اسلامی در شهر شیراز است. سخنرانی صادق زیبا کلام هم هفته گذشته به همین شکل در شهر دزفول لغو شده بود.
حسنا بولحسن دختر مراکشی تبار یکی از تروریست های پاریس بود که خود را با کمربند انفجاری در آپارتمان منطقه «سنت دنیس» فرانسه منفجر کرد. زندگی پر پیچ و خم حسنا پر از حوادث عجیب و روحیات و رفتار او در تناقض با آن چیزی بود که در نهایت منجر به پیوستنش به گروه داعش شد. به گزارش خبرگزاری فرانسه یک منبع پلیس فرانسه گفته است که حسنا بولحسن دختر مراکشی تبار 26 ساله که خود را منفجر کرد از نظر روحی فردی روانی و بسیار آشفته حال بود .به گفته یوسف برادر حسنا وی حتی یک بار در طول عمر 26 ساله اش قرآن را باز نکرده و نخوانده است. روزنامه تایمز هم در گزارشی به نقل از دوستان حسنا بولحسن او را دختری آشفته حال و پرخاشگر معرفی می کند که به طور دائم مشروب می خورد و بیشتر وقت خود را با قاچاقچیان مواد مخدر می گذراند. پیش از این حسنا تلاش کرده بود که برای پیوستن به داعش به سوریه برود. حسنا سه هفته پیش از حمله تروریستی از خانه مادرش در «سو بوا» پاریس خارج و به پسر دایی ایش عبدالحمید اباعود، طراح حملات تروریستی پاریس پیوست. یوسف برادر حسنا می گوید که او حتی یک بار در زندگی اش قرآن نخواند. وی در ادامه افزود: «هرگز تلفن همراه خود را ترک نمی کرد، فیس بوک و واتس آپ را مرتب دنبال می کرد، از همه چیز ایراد می گرفت و هیچ نصیحتی را قبول نمی کرد. وقتی هم تلاش می کردم نصیحتش کنم به من پرخاش می کرد و می گفت: تو نه پدرم هستی و نه همسرم بنابرین حق نداری به من چیزی بگویی مرا به حال خودم بگذارم». یوسف افزود: حسنا دو روز پس از حملات پاریس یعنی یکشنبه 15 نوامبر با من تماس گرفت چون قبل از آن من با او تماس گرفته بودم و جواب نداد در آخرین مکالمه اش دریافتم که دست از زندگی شسته و به زندگی تعهدی ندارد. تصمیم گرفتم سراغ او بروم ولی بعد پشیمان شدم تا اینکه روز چهارشنبه خبر منفجر کردن خود با کمربند انتحاری را از تلویزیون شنیدم.
منابع محلی در ولایت زابل در جنوب افغانستان تائید کرده اند که دستکم ۲۰ مسافر هزاره که از ولایت قندهار به سمت غزنی در حرکت بودند صبح امروز توسط افراد مسلح ناشناس گروگان گرفته شدند. به گفته منابع محلی صبح امروز این افراد اتوبوس را در مسیر متوقف و مسافران قوم هزاره را گروگان گرفتند. یک مقام محلی که خواست نامی از او برده نشود به بی بی سی گفت که این افراد در منطقه ناورک ولایت زابل در مسیر شاهراه کابل-قندهار ربوده شدهاند. هنوز هویت ربایندگان مشخص نیست. این حادثه در رسانههای اجتماعی و سایر رسانههای افغانستان نیز تاکنون به صورت گسترده نشر شده است. بی بی سی
ملیپوشان فوتسال بانوان ایران برای حضور در جام جهانی کوچک بامداد امروز راهی گواتمالا شدند. به گزارش میزان سرانجام تیم ملی فوتسال بانوان توانست با گرفتن ویزا امروز تهران را به مقصد آلمان ترک کند و از آنجا راهی مکزیک و در نهایت راهی گواتمالا شود. حسین فریدون دستیار ویژه رییس جمهوری جمعه شب به نمایندگی از سوی رییس جمهوری، در تماسی تلفنی با سرپرست تیم فوتسال بانوان جمهوری اسلامی ایران اعزامی به مسابقات جام جهانی گواتمالا ، برای موفقیت بانوان ایرانی در این مسابقات آرزوی موفقیت کرد. به گزارش آفتاب به نقل از پایگاه اطلاع رسانی دولت،خانم "المیرا صمیمی پور " نیز در این تماس تلفنی با ارائه گزارشی از آمادگی تیم فوتسال بانوان جمهوری اسلامی ایران برای شرکت در این مسابقات ، از پیگیری ها و مساعدت حجت الاسلام و المسلمین دکتر حسن روحانی رییس جمهوری برای اعزام تیم به این مسابقات، قدردانی و سپاسگزاری کرد. تیم فوتسال بانوان جمهوری اسلامی ایران، در پی دستور ویژه رییس جمهور و پیگیریهای وزارتخانه های ورزش و جوانان و امور خارجه، بامداد شنبه عازم رقابتهای جام جهانی گواتمالا شد. کلمه
دولت بلژیک سطح هشدار امنیتی در بروکسل، پایتخت این کشور را به بالاترین حد ممکن رسانده است. این اقدام دولت بلژیک به معنای آن است که خطری جدی و قریب الوقوع پایتخت این کشور را تهدید میکند. مترو و قطار زیرزمینی بروکسل حداقل تا فردا یکشنبه تعطیل شدهاند و مرکز بحران وزارت کشور بلژیک به مردم توصیه کرده است به توصیههای ایمنی عمل کنند و از حضور در اماکن شلوغ مانند رویدادهای ورزشی، کنسرتها، ایستگاههای قطار و فرودگاهها خودداری کنند. سطح هشدار امنیتی در سایر مناطق کشور، پائینتر از بروکسل اما همچنان جدی است. دولت بلژیک به دنبال حملات مرگبار پاریس، برای تقویت امنیت کشور، تدابیر جدیدی را به اجرا در آورده است. به دنبال حملات پاریس و اعلام این مساله که شبکهای در بلژیک احتمالا در برنامهریزی و انجام این حملات دست داشته است، تدابیر امنیتی در این کشور تشدید شده است. نیروهای امنیتی بلژیک طی یک هفته گذشته، عملیاتی را در شهرهای مختلف انجام داده و بازداشتهایی انجام دادهاند. دادستانی این کشور یک مظنون به دست داشتن در حملات پاریس را که روز پنجشنبه بازداشت شده بود، رسما به ارتکاب جرایم تروریستی متهم کرده است. بی بی سی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر