صفحات

۱۳۹۴ دی ۹, چهارشنبه

roozonline.com: Latest News - 11 new articles



roozonline.com: Latest News - 11 new articles

In This Issue...


رهبران جنبش سبز پشیمان نیستند

جلال یعقوبی

همزمان با مراسم نهم دی‌ماه که متحدان سیدعلی خامنه ای آن را روز "پایان فتنه ۱۳۸۸" می دانند، گروهی از راستگرایان اعلام کردند که رهبران جنبش سبز همچنان بر مواضع پیشین خود اصرار دارند و حاضر به ابراز پشیمانی نیستند. محمدحسین صفارهرندی، وزیر ارشاد دولت احمدی نژاد که اکنون با عنوان "مشاور عالی فرمانده سپاه پاسداران" معرفی می‌شود، در یک سخنرانی عمومی گفت: "به موسوی گفته بودند شما در شهرهای کوچک و برخی شهرستان‌ها رای خوبی ندارید و بهتر است کنار بکشید تا نگاه مردم نسبت به نخست‌ وزیر دوران امام همچنان مطلوب باشد اما وی گفته بود نام من رای می‌آورد و امروز هم همچنان دچار توهم است به همین دلیل توبه و عذرخواهی نمی‌کند و با تفکر جاه‌طلبانه به هر قیمتی می‌خواست درصحنه باشد و گذشته کنار مانده را جبران کند." صفار هرندی که از نویسندگان سابق روزنامه کیهان است، همچنین ادعا کرد: "اگر انتخابات به نفع سران فتنه تمام می‌شد که دشمنان می‌گفتند این حرکت آغاز یک انقلاب مخملی در ایران است و اگر رقیب برنده میدان بود که موضوع تقلب و تغییر روی را مطرح می‌کردند و قرار بود مردم را به خیابان بکشانند و در هر دو صورت دشمن به هدف می‌رسید و برای شکست و پیروزی برنامه داشتند. موسوی دچار آن‌چنان توهمی بود که گفته بود این پیروزی اول کار است و می‌خواستند نهادها و ارکان حکومت را جابجا کنند و موضوع تحول بنیادین مطرح بود." چند روز پیش هم حجت‌الاسلام غلامحسین محسنی‌اژه‌ای، معاون اول قوه قضائیه از اینکه به گفته او "سران فتنه" توبه نکرده‌اند ابراز تاسف کرده بود. اژه‌ای با اشاره به یکی از نامه‌های مهدی کروبی در زمان انتخابات گفته بود: "در آن جلسه به کروبی گفتم چنانچه اگر یک درصد حرف شما درست نبود به گونه‌ای که خودتان هم قبول کردید که این حرفها درست نیست آیا حاضرید بیایید و بیان کنید که اشتباه کردم. کروبی پاسخ داد بله. این کار را می‌کنم. ما تحقیقات را انجام دادیم و نادرستی قضیه برای ایشان (کروبی) ثابت شد و وقتی خواستیم قولی را که داده بود عملی کند، نکرد. گاهی وقت‌ها خدا نکند که انسان به مسیر دیگری برود." اژه‌ای همچنین تاکید داشت: "عده‌ای می‌گویند حوادث سال ۸۸ اتفاقاتی بود و گذشت در حالی که به هیچ وجه چنین چیزی نیست. تا زمانی که توبه و جبران نکنند و بر موضع غلط خود باقی بمانند امکان بخشش از طرف ملت و قانون وجود ندارد." مشابه این سخنان در برخی نمازجمعه‌های کشور نیز مطرح شده. از جمله حجت‌الاسلام سیدعلی طالبی امام جمعه قیدار در نمازجمعه این شهر گفته است: "سران فتنه تا زمانی که توبه نکنند و توبه آن‌ها احراز نشود و تا زمانیکه بر مواضع غلط خود پافشاری می‌کنند، امکان عفو و گذشت نیست و ما به فتنه‌گران و حامیان آنان اخطار می‌دهیم در صورت قرار گرفتن در مسیر فتنه، ۹ دی دیگری را خلق خواهیم کرد و البته این بار دیگر مثل گذشته نخواهد بود بلکه وطن را از لوث وجود ته مانده فتنه‌گران عاری خواهیم ساخت." تلاش متحدان سیدعلی خامنه‌ای برای تسلیم رهبران جنبش سبز گرچه از همان ابتدا با شکست مواجه شد اما هیچگاه متوقف نشد. گفته می‌شود که خامنه‌ای شرط آزادی میرحسین موسوی، زهرا رهنورد و مهدی کروبی را ابراز پشیمانی آنها قرار داده و از آنجا که آنها حاضر به چنین کاری نیستند، ماجرای سال ۱۳۸۸ همچنان بصورت زخمی کهنه باقی مانده است. در دی‌ماه سال گذشته حجت الاسلام سید ابراهیم رئیسی، دادستان کل کشور طی سخنانی گفته بود: "امیدواریم سران فتنه توبه کنند و به اشتباه بودن اعمالشان اعتراف کنند، در غیر این صورت تا زمانی که بر مواضع خود پای فشاری می‏کنند، به هیچ وجه نباید از سوی هیچ مقامی حرف از رفع حصر شنیده شود." در همان زمان آیت‌الله سید احمد خاتمی، عضو مجلس خبرگان رهبری، هم در یک سخنرانی عمومی اعلام کرد: "باز هم خطاب به فتنه‌گران می‌گویم آغوش ملت و ولایت باز است آنچنان که آغوش خدا برای توبه‌کنندگان باز است. جنایات گذشته خاموش نخواهد شد اما توبه آغاز حل مشکل آنها خواهد بود و در این عرصه باید با سعه صدر برخورد کنیم." او در جلسه‌ای دیگر باز هم بر توبه رهبران جنبش سبز تاکید کرد و گفت: "به صراحت می‌گویم توبه اصحاب فتنه راه حلی برای برطرف کردن موضوع است، اعمال آنان هیچ‌گاه فراموش نمی‌شود ولی موضوع قابل حل است." حتی برخی فرماندهان سپاه پاسداران هم خواستار توبه آنها شده بودند. از جمله سرتیپ دوم پاسدار رسول سنایی‌راد، معاون سیاسی نمایندگی خامنه‌ای در سپاه پاسداران تاکید داشت: "در حال حاضر برخی افراد با خیال خام خود سخن از آشتی ملی به میان می‌آورند و البته این سخنان نباید منجر به تکرار مسائل گذشته شود. البته باید به این موضوع مهم اذعان کنیم که بر اساس اصل رافت اسلامی راه برای توبه فتنه‌گران همواره باز است و این افراد با توبه صریح امکان بازگشت به آغوش ملت را دارند."

    


Sponsor message
powered byad choices

سولماز ایکدر: لباسی دوخته اند که قواره تن روزنامه نگاران نیست

فرشته قاضی

سه سال حکم زندان دارد و یک ماه است که ایران خارج شده؛ روزنامه نگاری که می گوید از زندان و آنچه که بعد از زندان در زمینه کاری در انتظارش بود ترسید. او دیده بود همکارانش یکی پس از دیگری بعد از سالها زندان، جایی در عرصه روزنامه نگاری نمی یابند. با سولماز ایکدر، روزنامه نگار روزنامه های فرهیختگان، شرق، بهار، مردم امروز و آسمان و.. درباره شرایط حاکم بر روزنامه ها و وضعیت روزنامه نگاران در ایران مصاحبه کرده ام و وضعیت حکم، پرونده و خروج اش از کشور. الان در چه شرایطی هستی و وضعیت ات به چه صورتی است؟ من آمده ام ترکیه و درخواست پناهندگی کرده ام. منتظرم تا روال اداری و قانونی پناهندگی انجام شود. چرا از ایران خارج شدی؟ من بعد از صدور حکم زندان در دادگاه بدوی از ایران خارج شدم. حکم من هنوز قطعی نشده ولی واقعیت این است که اگر نخواهم با خودم تعارف داشته باشم، ترسیدم. هم از زندان ترسیدم و هم از آن چیزی که بعد از زندان در انتظارم بود. احساس کردم نمی توانم این دوران را به سادگی سپری کنم، برای همین از زندان خارج شدم. حکم چی؟ من خرداد ماه داشتم با ویزا از ایران خارج می شدم ولی به خواست دادسرای رسانه ممنوع الخروج شدم. بعد از اینکه به دادسرا مراجعه کردم تبلیغ علیه نظام و توهین به رهبری را به من تفهیم کردند. نتوانستم در مدت زمانی که گفتند وثیقه بگذارم برای همین مرا فرستادند زندان قرچک و بعد از تامین وثیقه آزاد شدم. با ۳ اتهام تبلیغ علیه نظام و توهین به رهبری و توهین به سران نظام محاکمه و مجموعا به ۳ سال زندان محکوم شدم در شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی مقیسه. مبنا و مصادیق این اتهامات در دادگاه چه بود؟  در دادسرا آقای قطبی، رئیس دادسرای فرهنگ و رسانه به من می گفت تو می خواهی بروی امریکا و با صدای امریکا کار کنی. ایمیل و فیسبوک من بلافاصله هک شد، هرچه تلاش کرده بودند هیچ چیزی مبنی بر اینکه من می خواهم خارج از ایران کار کنم نبود و نتوانسته بودند پیدا کنند. برای همین یکسری استاتوس های من در فیسبوک که مال قبل از ۲۰۱۳ بود شد مبنای اتهامات ام. بیانیه های جمعی که روزنامه نگاران امضا کرده بودند هم مبنای اتهام تبلیغ علیه نظام قرار گرفت. در دادگاه هم مقیسه سه چهار استاتوس و چند بیانیه را خواند. حمایت از سران جنبش سبز، یادآوری یاد زندانیان سیاسی و چند استاتوس را دلایل کافی برای مجرم دانستن من دانست و حکم را صادر کرد. شاید کل دادگاه و صحبت های من و وکیل ام و مدت زمانی که مقیسه مصادیق اش را می خواند به یک ربع هم نرسید. مقیسه حتی اجازه حرف زدن هم به من نداد، گفت تو این ها را نوشتی؟ گفتم بله نوشته ام. خب نوشته ای و تمام. من از قبل هم حکم داشتم، بعد او گفت ما یکبار این فرصت را به تو داده ایم که بروی دنبال کار خودت و زندگی ات را بکنی و نکردی و عملا با ادامه دادن این فعالیت ها نشان دادی که کل دستگاه قضایی را به سخره گرفته ای و حتما باید حکم بگیری. قضیه حکم قبلی چه بود؟ حکم قبلی من ۶ ماه زندان تعلیقی بود با اتهام تبلیغ علیه نظام. یعنی تعزیری در دادگاه بدوی بود که در دادگاه تجدیدنظر شد تعلیقی. این حکم شهریور سال ۸۷ دادگاه انقلاب شهر ری بود اما در کیفرخواستی که به درخواست سپاه برای من نوشته شده بود قید شده بود که من تا سال ۹۱ مرتکب این جرایم شده ام یعنی تا زمانی که تعلیق حکم قبلی من تمام نشده بود. عملا من سال ۹۴ محاکمه شدم برای آنچه که سال ۸۸ تا ۹۱ می گفتند انجام داده ای. یعنی حکم قبلی من تعلیقی تا ۵ سال بود که سال ۹۱ تمام می شد، منتهی در کیفرخواست جدید قید کرده بودند که من مرتکب این جرایم تا سال ۹۱ شده ام. یعنی در دوره ای که تعلیق حکم قبلی تمام نشده بود بنابراین درخواست کرده بودند که آن ۶ ماه هم تعزیر شود.  خودت فکر می کنی به چه دلیلی چنین رفتاری با تو کردند و جلو خروج ات از کشور را گرفتند ؟و بعد هم چنین حکمی درست است؟  در فرودگاه به طرز احمقانه ای هم اداره گذرنامه مرا ممنوع الخروج کرده بود هم از نهاد ریاست جمهوری مستقر در گذرنامه. یعنی از دو جا ممنوع الخروجم کرده بودند. حتی رسیدی را که برای گذرنامه به من داده بودند از من گرفتند. گفتند باید بروی دادسرای رسانه. رفتم و اینطور شد.  سوالم این است که فکر میکنی چرا چنین رفتاری با تو داشتند و مانع از خروج ات از کشور شدند قبل ازآن کاری با تو نداشتند درست است؟ من قبل از این هم سالی دو بار، سه بار مسافرت می رفتم. قصد اتهام زدن ندارم اما به نوعی انگار شخصی این موضوع را مطرح کرده بود که سولماز میخواهد برود با صدای امریکا کار کند. تلفن من و اطرافیان ام شنود شده بود درباره مکالماتی که من داشتم آقای قطبی با من صحبت کرد. من هرچه می گفتم دارم با ویزا می روم که بتوانم برگردم. می گفت نه تو برسی امریکا، ما آدم داریم آنجا و پدرت را در می آوریم و اینجا هم اصلا نمی گذاریم بروی و می خواهی بروی با رسانه های معاند کار کنی و.. من ویزای توریستی از وین داشتم و ویزای تحصیلی از امریکا و میخواستم بروم درس بخوانم. وقتی این اتفاق افتاد کدام رسانه بودی؟  از روزنامه فرهیختگان استعفا دادم که بروم برای ادامه تحصیل. قبل آن در شرق و بهار و مردم امروز و آسمان و.. بودم.  این سوال را از این جهت مطرح کردم که سوال کنم فضای کار کردن در رسانه ها در ایران چطور است؟ می توانی فضای کار و مشکلات و را توصیف کنی؟ چگونه کار می کردید؟ قبل از انتخابات ۹۲ یعنی از کودتای ۸۸ تا انتخابات ۹۲ با توجه به اینکه تقریبا تمامی نهادهای مدنی و اجتماعی با برخوردهای خشن و شدیدی که شده بود از بین رفته بود، روزنامه ها و روزنامه نگاری شده بود خط مقدم جبهه اصلاح طلبی. خیلی سال های بدی بود. خیلی سال های سختی بود اما انگار سال های مبارزه هم بود، امید هم داشت. منتهی بعد از ۹۲ عملا ان امید، نمی خواهم بگویم ما اشتباه کردیم نه، ما رای دادیم به خاطر امنیت هایی که می خواستیم در حوزه بین المللی و کمی رونق اقتصادی که به آن هم رسیدیم اما در حوزه آزادی بیان و آزادی های سیاسی و اجتماعی شرایط اگر بدتر نشد بهتر از قبل هم نشد. چون آن حس مبارزه هم دیگر وجود نداشت فضای کار کردن سنگین تر بود. یک چیزی که خیلی مهم است سیاست های کلی برای برخورد با فعالین سیاسی - اجتماعی و مطبوعاتی تغییر کرد و به نوعی زندگی اقتصادی و اجتماعی آنها را هدف گرفتند. یعنی دیگر این نبود که مدتی بروی زندان و بعد بیایی زندگی و کارت را ادامه بدهی. بارها و بارها مواردی داشتیم که به مسولان روزنامه ای فشار اورده بودند که فلان روزنامه نگار را به کار نگیر یا از تحریریه بیرون کن. فشارهای این گونه خیلی بعد از سال ۹۲ بیشتر شد که بیشتر هم از طرف دادسرای رسانه بود که مدیرمسولان را می خواستند و می گفتند فلان روزنامه نگار نباید در روزنامه باشد، یا در روزنامه بنویسد. تعداد زیادی از بچه ها درگیر این مساله هستند بدون اینکه حکمی داشته باشند که حداقل فکر کنند محاکمه شده اند و محکومیتی دارند و نمی توانند کار کنند. با این فشارها به روزنامه ها کارت را از دست می دهی و زندگی اقتصادی ات را فلج می کنند. بچه ها ناامید می شوند، مجبور می شوند بروند سراغ کارهای غیرمرتبط و این شرایط زندگی و کار را برای بچه های روزنامه نگار خیلی سخت می کرد. یعنی خودشان مستقیم هزینه برخورد با روزنامه نگاران را نمی دهند و با فشار به روزنامه ها، بچه ها را بیکار می کنند. هزینه محکوم کردن یک روزنامه نگار را تبدیل به محرومیت روزنامه نگاران از روزنامه نگاری کردند. به مرور عذر روزنامه نگار از تحریریه خواسته می شود، خانه نشین می شود هیچ حکمی هم ندارد که بتواند ثابت کند. برخی مدیران مسول رسما می گفتند که از ما خواسته اند تو ننویسی یک مدت دورکاری کن یا بدون اسم کار کن. برخی دیگر نمی گفتند. بعد کم کم بچه ها ناچار بیرون رانده می شدند مجبور می شدند بروند سراغ کارهای دیگر اما روزنامه نگاری که حرفه و تخصص اش همین کارست از سنین پایین همین کار را کرده خیلی تحت فشار است. برای اینکه ما کار دیگری جز حرفه خودمان بلد نیستیم، سن مان هم بالاتر از این است که از ابتدا کار دیگری یاد بگیریم. فشارهای این گونه در این مدت خیلی به روزنامه نگارها آوردند، بچه های زیادی هستند به این شکل که بدون اینکه حکمی داشته باشند با همین شیوه محروم شده اند. مهسا امرآبادی یک نمونه است که عملا نگذاشتند کار کند. یا ریحانه طباطبایی قبل از اینکه اصلا برای اش این حکم اخیر را صادر کنند دیگر دعوت به کار نشد و نگذاشتند کار کند و خیلی های دیگر. این فشارها و آنچه که از ۸۸ بر روزنامه ها و روزنامه نگاران گذشته در تحریریه ها و در محتوای روزنامه ها چه تاثیری گذاشته بود؟ سیاست ها در روزنامه های اصلاح طلب هم متفاوت است. در یکسری از روزنامه ها مثلا با فعالین ملی مذهبی می توانی کار کنی در یکسری روزنامه ها نه. خود من مثلا با دکتر یزدی در یک روزنامه ای یادداشت گرفتم و منتشر شد یک هفته بعد در روزنامه دیگری قبول نکردند مطلبی از او منتشر شود. یعنی روزنامه های مختلف هم خط قرمزهای مختلفی دارند. دلم نمی خواهد آیه یاس بخوانم اما بعد انتخابات ۹۲ ما یک دوره خیلی خوب داشتیم همان روزهایی که بچه هایی که خاطره کار در روزهای ۸۸ را داشتند توانستند بنویسند یا مثلا عکس آقای خاتمی را بردیم توی صفحه یک روزنامه ها و... امکان مصاحبه گرفتن با آدم هایی که قبلا نمی توانستیم یا گزارش نوشتن راجع به موضوعاتی که قبلا نمی توانستیم خیلی لذت بخش بود. اما در این مدت هم روزنامه ها باز توقیف شدند. شاید به عنوان کسی که دائم در این سالها در تحریریه بودم می توانم بگویم دوباره برخوردها به سمت، نه برخوردهای خشنی که در ۸۸ بود، ولی ناخودآگاه انگار محافظه کاری در ما نهادینه شده بود. چه من خبرنگاری که می خواستم گزارش بنویسم چه دبیری که می خواست گزارش مرا رد کند چه در سردبیر و مدیران روزنامه که در نهایت باید مطلب را تایید کنند. همه محافظه کار شدیم بعد اتفاقات ۸۸. از بیرون چه تحمیل می شود؟ از وزارت ارشاد، شورای عالی امنیت ملی، دستگاههای امنیتی و قضایی، دادستانی و...؟ بعد انتخابات ۹۲ وزارت ارشاد منهای قضیه انجمن صنفی روزنامه نگاران، حمایت خوبی از روزنامه ها کرد و درگیری با وزارت ارشاد نداشتیم با شورای عالی امنیت ملی هم همین طور منتهی طبق همه دوره هایی که وقتی مسولیت اجرایی کشور با یک نفر اصلاح طلب یا نزدیک به جریان اصلاح طلبی است برخورد دستگاه قضایی با رسانه ها چکشی و شلاقی است. بدترین قضیه اینجا است که روزنامه را با هر بهانه ای که می بندند تا به حکم برسد دو سال مثلا طول می کشد که دیگر سرمایه گذار نیست و بچه ها رفته اند و... همان اتفاقی که برای آسمان افتاد در حالیکه دو هفته بعد حکم ۹ دی را دادند و آمد روی دکه. عملا رسانه منهای آرمانی ما باید بنگاه اقتصادی هم باشد که به سرمایه گذار سود هم بدهد. بعد سرمایه گذار نمی داند برمیگردد روزنامه یا نه. تیم پراکنده می شود بچه ها می روند. و سرمایه گذار باید ساختمان را نگاهدارد و ان همه هزینه را بپردازد که آیا لغو امتیاز می شود یا نمی شود؟ برمیگردد یا برنمی گردد؟ مثل روزنامه بهار ببینید اینقدر طول کشید که تجربه توقیف چند روزنامه را در این میان داشتیم تا دوباره بهار برگشت. بعد از ۸۸ فشارهای امنیتی و بخصوص فشار بر روزنامه نگاران تا حدی بود که یکسری از روزنامه نگاران رفتند حتی راننده تاکسی شدند یا به فروشندگی روی اوردند که تن به خواسته های نهادهای امنیتی ندهند. الان هم روند به این شکل که توصیف می کنی. از آن بچه ها کسی توانست به تحریریه برگردد؟ فرشته فضای رسانه، فضای کم حافظه ای است. متاسفانه وقتی یک نفر چند سال از آن دور باشد فراموش می شود. علت اینکه یک نفر مثل من شانس کار کردن در روزنامه های خوبی را پیدا می کند شاید همین باشد. خیلی از کسانی که منصفانه اگر نگاه کنیم آنها باید روزنامه ها می بودند و کار می کردند متاسفانه به همین دلایل ترجیح دادند کار نکنند یا خانه نشین شدند و نگذاشتند که کار کنند یا از ایران خارج شدند. بعد آدمی مثل من این فرصت را پیدا کند بیاید جای آنها را اشغال کند. بچه های جدید هم که استعداد داشتند آمدند. مثل هر کار دیگری که آدم های جدید وارد می شوند. یک کمی روزنامه نگاران قدیمی تر ما دلسرد و خسته هم هستند. کیوان صمیمی وقتی از زندان بیرون امد و فضای روزنامه نگاری را دید کاملا برایش ناخوشایند بود. مسعود باستانی از زندان آمد بیرون از فضای روزنامه نگاری متعجب شده بود. بچه های جدید هستند. یکسری کارها و مسائل عوض شده. من کمتر دیدم آدم هایی که به خاطر فشارها و آن برخوردهای خشونت امیز برگشته باشند روزنامه و توانسته باشند اصلا برگردند. به صورت محدود است اما من کمتر دیده ام. آن ناامنی ۸۸ نیست اما همچنان ناامن است. بهمن ۹۱ که ریختند توی تحریریه ها یاد همه ما است. هنوز حکم های همان بچه ها اجرا می شود. بچه های دیگر همچنان حکم می گیرند. همین ۵ نفری که الان گرفته اند مگر چه کار کرده اند؟ یک لباسی را دوخته اند دارند قواره آن لباس برای اینکه پروژه شان را بسازند بچه های ما را می گیرند. بچه هایی را هم گرفته اند که به هیچ عنوان نمی توان اصلا به پروژه نفوذی که ساخته اند بست اینها را. ما همچنان ناامنی داریم فقط شکل اش عوض شده. نمی ریزند تحریریه؟ می روند خانه های بچه ها و می گیرند. خانواده های این بچه ها الان خیلی تحت فشارند. خسته شدند. من خودم خسته شدم دیگر. من خسته شدم هر روز دیدم دوست و همکارم می رود زندان. از اینکه یک نفر می آید توی تحریریه و ظاهرش ته ریشی دارد یا لباس اداری طوری تن اش است بچه ها می ترسند که این برای چی آمده؟ همه خسته شدند، نمی شدند عجیب بود. از خستگی می گویی اما همزمان می بینیم که بچه های روزنامه نگار در تحریریه ها ایستاده اند و کار می کنند. چه باعث می شود با همه این فشارها و مسائل بتوانند به حرفه روزنامه نگاری ادامه دهند؟ آن چیزی که همواره است و ما حتی به نهادهای امنیتی هم در جواب می گوییم این است که بچه هایی که دارند کار می کنند به معنای واقعی کلمه اصلاح طلب هستند و امید به بهبود شرایط موجود دارند. تلاش می کنند. کیف انگلیسی را دیده ای؟ وقتی در انتخابات تقلب می شود یک نفر می رود مشت می کوبد به دیوارها که بیدار شوید مردم، تقلب شده. ما همان آدم هاهستیم که می رویم مشت می کوبیم به دیوارهای مردم که بلند شوید ببینید چه اتفاقی در کشور افتاده و می افتد. حالا اگر هم نتوانیم بیدار کنیم اما مشت را می کوبیم. همین امید است که باعث می شود بچه ها بتوانند بایستند و کار کنند. چون همانطور که میدانی روزنامه نگاری در ایران درآمد درست و امنیت ندارد. گفتی به معنی واقعی کلمه اصلاح طلب هستند. اتهامی که به روزنامه نگاران داخل کشور از سوی برخی زده می شود همین اصلاح طلب بودن است و... منظورم از این اصلاح طلبی که گفتم به معنی دوگانه اصلاح طلبی و اصولگرایی نبود. امید به اصلاح داشتن است، امید به تاثیرگذاری با انجام حرفه شان. امید به اصلاح امید کشور و حداقل آگاه سازی نسبت به مسائل کشور. این امید است بچه ها را نگه داشته. متاسفانه بچه های ما حتی آنها که هیچ گونه فعالیت سیاسی ندارند و صرفا کار حرفه ای روزنامه نگاری می کنند دائم تحت فشارند و با اتهامات سیاسی محاکمه می شوند و حکم های سنگین می گیرند. بعد از روی کار آمدن دولت آقای روحانی امیدهای زیادی ایجاد شده بود که کمی فضای رسانه ای هم بهتر شود اما در عمل چنین اتفاقی نیفتاد، آخرین نمونه پروژه نفوذ است و بچه هایی که قربانی این پروژه شده اند و زندان هستند نه ما هیچ امیدی نداشتیم که بهتر شود. ما به تجربه دیده بودیم رفتارهایی را که در زمان دولت آقای خاتمی با روزنامه نگاران و رسانه ها شد. در دولت روحانی جناح مقابل کاملا آگاه بود چه می کند. بعد هم ما مطمئن بودیم اگر دولت بتواند به وعده هایی که در عرصه بین المللی به مردم داده عمل کند حتما هزینه اش را ما در داخل کشور خواهیم پرداخت. یعنی همه منتظر این بودیم که اگر دولت روحانی موفق شود مساله هسته ای را به جایی برساند حکم های سنگینی صادر خواهد شد اما اتهامی که به این بچه ها وارد شد خیلی بی انصافانه است. مثل همان موقعی که هربار آقای خاتمی به سفر خارج از کشور می رفت یک آشوبی در کشور ایجاد می شد الان هم می دانستیم آشوب می کنند منتهی اتهام نفوذ به این بچه ها خیلی غیرمنصفانه است و خیلی هم سنگین است. به بچه هایی هم وارد کرده اند که اصلا به آنها نمی چسبد هیچ جور. اگر هم بچه ها به دلیل بازجویی های طولانی و انفرادی و فشارهای گوناگون اعتراف کنند و قبول کنند همه می دانیم که دروغ است این لباس قواره بچه های ما نیست. [بخش دوم این مصاحبه فردا منتشر خواهد شد]

    


Sponsor message
powered byad choices

حمله‌ خامنه‌ای به دولت‌های اسلامی در کنفرانس وحدت

آرش بهمنی

آیت‌الله علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری‌اسلامی، در دیدار با "مسئولان نظام و میهمانان کنفرانس وحدت اسلامی" ضمن ابراز ناامیدی از "سیاست‌مداران دنیای اسلام" و انتقاد از برخی دولت‌های اسلامی خواستار آن شد که "دنیای اسلام… در جهت پایه‌ریزی شالوده‌ی تمدن نوین اسلامی گام بردارد". به گفته رهبر ایران مقام‌های آمریکایی "مخالف اصل اسلام" هستند و گرچه "انگلیسی‌ها" نیز در ایجاد "جنگ شیعه و سنی" مهارت دارند، اما "نقشه امروز آمریکایی‌ها خطرناک‌تر است". رهبر جمهوری‌اسلامی در این سخن‌رانی آمریکا را به تلاش برای "ایجاد اختلاف" میان مسلمانان متهم کرد و گفت که "فرقه‌های تروریستی هم‌چون داعش" نیز با "پول و کمک‌های سیاسی وابستگان به آمریکا" به وجود آمده‌اند و نباید فریب اظهارات مقام‌های ‌امریکایی "در حمایت از برخی فرقه‌ها را خورد".
آیت‌الله خامنه‌ای در سخنان خود اشاره کرد که در حال حاضر "نوبت دنیای اسلام" است تا به سمت "پایه‌ریزی شالوده‌ی تمدن نوین اسلامی" گام بردارد، اما در این‌باره "امیدی به سیاستمداران دنیای اسلام" نیست و لازم است که "علمای دین و روشنفکران راستین که قبله‌ی آنها غرب نیست" در این زمینه تلاش کنند.
به گفته او "امروز هدف دشمنان ایجاد جنگ داخلی بین مسلمانان است و متأسفانه تا حدودی موفق شدند و کشورها را یکی پس از دیگری ویران می‌کنند". او ضمن اشاره به درگیری‌ها در کشورهایی نظیر سوریه، یمن، لیبی، بحرین و نیجریه، گفت: "در نیجریه چرا برای آن شیخ مصلح تقریبی مؤمن این‌جور فاجعه‌آفرینی می‌کنند... چرا دنیای اسلام ساکت می‌ماند؟"
 آیت‌الله خامنه‌ای این سخنان را در جمع "میهمانان شرکت‌کننده در بیست‌ونهمین کنفرانس بین‌المللی وحدت اسلامی" و برخی از مسئولان جمهوری‌اسلامی بیان کرده است.
با این حال حضور یک میهمان اهل تاجیکستان در این همایش، با واکنش این کشور مواجه و باعث احضار سفیر ایران در تاجیکستان به وزارت امورخارجه این کشور شد. آن‌گونه که وزارت امورخارجه تاجیکستان اعلام کرده، این نهاد ضمن احضار سفیر ایران یادداشتی اعتراضی درباره حضور محیی الدین کبیری، رهبر حزب نهضت اسلامی تاجیکستان، به او تحویل داده.
حزب نهضت اسلامی توسط دولت تاجیکستان متهم به تلاش برای کودتا وفعالیت آن غیرقانونی اعلام شده است. محیی‌الدین کبیری نیز در چند ماه اخیر در تبعید به سر می‌برد.
مقام‌های وزارت امورخارجه تاجیکستان ضمن "قابل قبول ندانستن" چنین اقدام‌هایی، اعلام کردند که این‌ها "به روابط حسنه ایران و تاجیکستان صدمه می‌زند".
پیش از آیت‌الله خامنه‌ای، حسن روحانی نیز در این مراسم سخن‌رانی کرد. او گفت که اگر "کشورهای بزرگ اسلامی" در این مدت "به فکر عامه مسایل عامه مسلمین" بودند، آن‌گاه "به راحتی مشکلات منطقه حل و فصل می‌شد". او همچنین بدون این‌که نامی از عربستان سعودی ببرد، به کشوری اشاره کرد که "بیشترین نقش را در کاهش قیمت نفت" داشت، اما در حال حاضر مجبور شده است که "بودجه سال آینده خود را با کسری ۱۰۰ میلیارد دلاری" ببندد و به گفته روحانی همین مساله نشان می‌دهد "کسی که چاه برای دیگران می‌کند اول خود در آن خواهد افتاد".
بخش مهم سخنان روحانی در این دیدار اما به اشاره‌اش به روز نهم دی ماه باز می‌گشت. شش سال پیش در چنین روزی، حامیان حکومت پس از اعتراض‌ حامیان میرحسین موسوی و مهدی کروبی در روز عاشورا، به خیابان‌ها آمدند و علیه آن‌ها تظاهرات کردند. مقام‌های جمهوری‌اسلامی از این روز با عنوان روز "پایان فتنه" نام می‌برند.
 روحانی درباره این روز گفت: "۹ دی، روز دفاع ملت ایران از خاندان رسالت، دفاع از نظام، قانون و دفاع از ولایت فقیه و ولی فقیه بود".
این البته نخستین بار نیست که روحانی چنین مواضعی درباره این روز اتخاذ می‌کند. او علاو بر حمایتش در سال ۸۸ از این راه‌پیمایی، از زمان رسیدن به ریاست‌جمهوری نیز در این‌باره اظهارنظر کرده است.
او در سال ۹۲ گفته بود که روز نهم دی "مردم زمانی که احساس کردند به باورها و ارزش‌های دینی و اعتقادی آن‌ها توهین شده و بیگانگان خیال دخالت در حوزه‌های اخلاقی و اعتقادی آنان را دارند به حرکت در آمده، با حضور و اجتماعشان به بیگانگان پاسخ درخوری دادند".
او یک سال بعد نیز این تظاهرات را نشان‌دهنده "وابستگی و عشق به خاندان رسالت و دلدادگی و وفاداری به انقلاب، خط و راه حضرت امام (ره) و مقام معظم رهبری" از سوی مردم ایران دانست.

    


Sponsor message
powered byad choices

بنری که دردسر ساز شد؛ هفته وحدت یا تفرقه؟

کاوه قریشی

نصب بنرهای تبلیغاتی با مضامین تحریک‌کننده در سطح شهر زاهدان و دانشگاه استان سیستان و بلوچستان با انتقاد برخی از فعالین این استان روبرو شده است. وبسایت کمپین فعالین بلوچ، تصویر یکی از این بنرها را منتشر کرده که تبلیغاتی برای برگزاری مراسم هفته وحدت را نشان می‌دهد. در فراخوان برگزاری "جشن بزرگ وحدت" در تالار فردوسی دانشگاه سیستان و بلوچستان، نام "بلوچستان" حذف شده است. این گزارش با عنوان "بنر تبلیغاتی هفته وحدت در زاهدان نماد تفرقه شد" افزوده که نصب بنرها، با واکنش مردم در شبکه‌های اجتماعی مواجه شده و پس از آن برخی از تابلوها در سطح شهر اصلاح و در آنها عنوان، نشانی درست آن یعنی "دانشگاه سیستان و بلوچستان" نقش بسته است. تحقق وحدت اسلامی يکی از بزرگترين وعده‌های بنیانگذار جمهوری اسلامی و حامیان وی بود. در همین راستا در آذرماه سال ۶۰ به پیشنهاد آیت‌الله منتظری و حمایت آیت‌الله خمینی، هفت روزی که میان شیعیان و اهل سنت در مورد تولد پیامبر اسلام اختلاف وجود دارد، هفته وحدت نامیده شد. اما سال گذشته همزمان با پایان کنفرانس بین‌المللی وحدت اسلامی نیروهای امنیتی و نظامی، از ورود سنی‌ها و مولوی‌عبدالحمید به تنها نمازخانه اهل سنت در تهران جلوگیری کردند؛ موضوعی که با اعتراضات زیادی روبرو شد. آنزمان نیز بار دیگر موضوع حذف نام "بلوچستان" از سربرگ‌های برخی ادارات با انتقادات زیادی رو برو شد. پیشتر نیز در همین ارتباط مولوی عبدالحمید گفته بود "آنچه مایه نگرانی مردم است" این شنیده‌هاست که "عده‌ای قصد دارند واژه بلوچستان را از نام استان حذف کنند و استان را به بخش‏های سیستان، مکران، ولایت و... تقسیم کنند، و این مسئله همه اقشار را نگران کرده است." او تاکید کرده بود: "کسانی که به دنبال پروژه حذف نام بلوچستان هستند قصد دارند در منطقه فتنه قومی و مذهبی ایجاد کنند و ملت را ناراضی کنند." استان سیستان و بلوچستان با بیش از دو میلیون نفر جمعیت در جنوب شرقی ایران قرار دارد و با حدود ۱۸۷۵۰۲ کیلومتر مربع وسعت، از پهناور‌ترین استان های ایران محسوب می‌شود. مرکز این استان زاهدان است و شهرستان‌های ایرانشهر، چابهار، خاش، دلگان، زابل، زابلی، زهک، سراوان، سرباز، سیب سوران، کنارک، هیرمند، نیک شهر و میرجاوه از جمله شهرهای آن هستند. این استان از جمله استان‌های دارای تنوع قومی است، اما بیشتر ساکنان آن را بلوچ‌های سنی مذهب تشکیل می‌دهند. تلاش برای رفع نابرابری‌های مذهبی یکی از وعده حسن روحانی، رئیس دولت یازدهم به اقلیت‌های مذهبی و به ویژه اهل‌سنت است.

    

عنوان فاحشه برای حذف زنان ‎

فاطمه فرهنگ خواه

در خبرها آمده که نشریه یالثارات، ارگان گروه انصار حزب‌الله وابسته به بسیج مستضعفان، که از ابتدای انقلاب با حمایت‌های مادی و معنوی مقامات کشور و از بودجه دولت چاپ و منتشر می شود، در تازه‌ترین برون‌داد خود توهینی مستقیم و آشکار به همه زنان کشور کرده است. مطلب مورد نظر، توهین‌اش را معطوف به بالاترین مقام اجرایی کشور خانم شهیندخت مولاوردی، معاون امور زنان و خانواده رئیس جمهور حسن روحانی کرده است. در این نشریه معاون امور زنان و خانواده "همپالگی" برخی از فعالان حوزه‌ی زنان معرفی شده که این نشریه آنها را با لفظ "فاحشه" مورد خطاب قرار داده است. این نشریه در این مطلب با تیتر "دیوار شکسته و زن سلیطه" از رئیس جمهور به خاطر مسلط کردن چنین مسئولی بر "گردن زنان" انتقاد کرده است. نویسندگان این نشریه که مشخص است نه اطلاعی از ایده‌های فمینیستی دارند و نه از سابقه فمینیسم در جهان چیزی می‌دانند، به خود اجازه می‌دهند که هر نوع حرمت‌شکنی و تهمت و توهین‌های رکیک را به زنان نسبت دهند. البته این اولین باری نیست که این نشریه یا سایر نشریات وابسته به برخی ارگان‌ها چنین بی پروا به زنان کشور توهین می کنند. ای بسا اگر مسئولین به‌هنگام نسبت به این مطالب اعتراض می کردند، پس از ۳۷ سال شاهد چنین بی‌اخلاقی‌هایی در عرصه عمومی نبودیم. فمینیسم تلاش دارد تا جایگاه زن را به عنوان شهروندی برابر با مردان در جامعه تثبیت کند. فمینیسم زنان را آگاه به حقوق و جایگاه انسانی و اجتماعی خود می خواهد. زنان فمینیست (از جمله نویسنده ی این سطور) که به ایده و نگاه تساوی‌گرایانه‌ی مرد و زن در اجتماع معتقدند، هیچ ابایی از برچسب فمینیسم ندارند. زنان آگاه و استوار ایران می دانند چه می خواهند و نیز می دانند برای کسب آن چه باید کرد. طبیعی است که این برخواستگی زنان خوشایند برخی مردان، که زنان را ترجیحاً در مسند بردگی می‌خواهند، نخواهد بود. افراد کج اندیشی که هر حرکت زنان را با ظن ناسالم خود تعبیر و تفسیر می کنند بدانند که امید به ساکت کردن زنان با الفاظ شنیعی چون "فاحشه" امیدی واهی است. البته زنان آگاه ایران می‌دانند که این گونه رفتارهای افراطیون در عکس‌العمل به فمینیسم در بسیاری از جوامع دیده شده. حتا در کشورهایی که در حال حاضر قوانین خود را با اندیشه‌های تساوی‌خواه (از جمله فمینیسم) تطبیق داده اند، بد دهنی‌ها و تهمت‌زنی‌ها برای سالیان دراز ادامه داشته و بعضاً هنوز هم دارد. اما مسیر تساوی‌خواهی مسیری بی بازگشت است. در بسیاری از کشورها اندیشه فمنیستی کاملا پذیرفته شده ودر جهت اجرای این نظریه‌ها قوانین و دستورالعمل‌هایی در حوزه قانونگذاری در راستای منافع زنان تغییر کرده است. ایران هم از این قاعده مستثنا نخواهد بود. فحاشی و هتک حرمت تنها وجود آلوده و بیمار فحاش را آشکار می‌کند. خانم شهیندخت ملاوردی در جایگاه حقیقی و حقوقی خود مسلماً پیگیر این موضوع خواهند بود زیرا این مطلب نه تنها توهینی است به ایشان بلکه به تمامی زنان کشور. اما در اینجا لازم است زنانی که معترض این نشریه و مکتوبات آن و در کل این گونه کژاندیشی‌ها و بی‌اخلاقی‌ها هستند در دفاع از حیثیت انسانی خود و تمام زنان کشور هم‌صدا با خانم مولاوردی از این نشریه شکایت کرده و تا رسیدن به نتیجه از پای ننشینند. چاپ این گونه توهین‌ها و حرمت‌شکنی‌ها نسبت به زنان با نزدیک شدن به انتخابات دو مجلس، احتمالاً بیشتر هم خواهد شد. این نشانه نگرانی آقایان انحصارطلب از کاندیداتوری خانم‌ها برای دو مجلس است. این نسبت‌های ناشایست روشی است برای حذف خانم‌ها. ما منتظر عکس‌العمل فوری مسئولین، اعم از مدعی‌العموم و قوه مجریه، نسبت به این فحاشی‌ها هستیم. نکته آخر این که در این فحاشی‌ها خبر خوب هم نهفته است. خبر خوب اول برای خانم مولاوردی این است که توهین نشریه یالثارات به ایشان نشانگر این است که خانم مولاوردی در مسیر درست قدم برداشته‌اند که افراطیون انصار حزب‌الله را برآشفته اند. خبر خوب دوم برای زنان ایران این است که این عکس‌العمل شدید، مهر تأییدی است بر دست‌آوردهای زنان برابری‌خواه و فمینیست که افراطیون انصار حزب‌الله را چنین برآشفته است. منبع: مدرسه فمینیستی

    

صادرات اورانیوم غنی‌شده، واردات کیک زرد

شیرین کریمی

مقام‌های جمهوری‌اسلامی خبر از اجرای گام دیگری از برجام داده‌اند. به گفته علی‌اکبر صالحی ایران ضمن تحویل دادن حدود ۱۱ تن اورانیوم غنی‌شده به روسیه، حدود ۱۹۷ تن کیک زرد از این کشور تحویل گرفته است. مبادله‌ای که با استقبال مقام‌های دولتی ایران، مقام‌های غربی و انتقاد برخی اصول‌گرایان روبه‌رو شده است.
خبر این مبادله نخستین بار در بیانیه‌ای از سوی جان کری، وزیر امورخارجه آمریکا، مطرح شد. علی‌اکبر صالحی، رئیس سازمان انرژی اتمی، نیز این خبر را تایید کرد و گفت: "حدود ۱۱ تن اورانیوم غنی شده مازاد را فرستادیم و حدود ۲۰۰ تن اورانیوم طبیعی (کیک زرد) گرفتیم". به گفته صالحی "قرار بود فقط ۸۰ تن اورانیوم طبیعی بگیریم که شرایط به سمتی رفت که بیش از این میزان دریافت کردیم".
هم‌زمان حمید بعیدی‌نژاد، مدیرکل سیاسی و بین‌الملل وزارت خارجه، ضمن تبریک گفت: "برای اولین‌بار با یک قدم بلند کشورمان به جمع صادرکنندگان مواد غنی شده هسته‌ای پیوست".
این مساله از جمله تعهدهایی بود که ایران در توافق وین پذیرفته بود و از جمله‌ گام‌هایی است که برای اجرای برجام، لازم بود از سوی ایران برداشته شود.
انتقال اورانیوم غنی شده‌ ایران به روسیه، با استقبال مقام‌های غربی مواجه شده است. از جمله وزرای امورخارجه آمریکا و بریتانیا، ضمن استقبال از این مساله، گفتند که این انتقال "یکی از مهم‌ترین گام‌هایی است که ایران در جهت اجرای تعهداتش" برداشته است.
پیش از این عددهای مختلفی درباره میزان اورانیوم غنی‌شده ایران منتشر شده بود. خبرگزاری روسی تاس از هشت و نیم تُن اورانیوم غنی شده سخن گفته بود، اما چند هفته پیش عباس عراق‌چی، معاون وزیر امورخارجه، میزان این اورانیوم‌ها را ۹ تن و میزان کیک زردی را که قرار است ایران تحویل بگیرد، ۱۴۰ تن اعلام کرده بود. با این حال اکنون علی‌اکبر صالحی گفته است که ایران ۱۱ تن اورانیوم غنی شده صادر و ۲۰۰ تن کیک زرد تحویل گرفته است.
هم زمان بهروز کمال‌وندی، سخن‌گوی سازمان انرژی اتمی، خبر از آن داد که این مبادله برای ایران "معامله پرسودی بوده"، چرا که در ابتدا قرار بود ایران "حدود ۷۰ تن کیک زرد" دریافت کند، اما به دلیل شرایط پیش آمده این میزان به ۲۰۰ تن رسید. او اضافه کرد که در جریان این مبادله "بخشی از اکسید اورانیوم ۲۰ درصد و صفحات سوخت نیمه ساخته (به جز سوخت اصلی راکتور تهران) بر اساس توافق جامع اتمی ایران و گروه ۱+۵ به روسیه فرستاده شده است".
براساس بیانیه جان کری این اورانیوم‌ها با یک کشتی به روسیه فرستاده شده. وزیر امورخارجه آمریکا از "قزاقستان به خاطر ایفای نقش در تهیه بخشی از اورانیوم خامی که ایران تحویل گرفته و همچنین میزبانی مذاکرات اولیه پنج به علاوه یک، از آذربایجان به خاطر تسهیل حمل محموله و همچنین از نروژ برای ارائه منابع مالی ضروری برای انجام مبادلات لازم تجاری در کاهش اورانیوم غنی شده" تشکر کرد.
با این حال اصول‌گرایان همانند دولتی‌ها از چنین معامله‌ای شادمان نیستند. از جمله روزنامه کیهان - که مدیرمسئول آن توسط رهبر جمهوری‌اسلامی انتخاب می‌شود - در گزارشی با اشاره به سخنان بعیدی‌نژاد، نوشت: "غنی‌سازی ۱۱ تن اورانیوم ۱۰ سال طول کشیده و طبیعتا انجام دوباره این کار در روند فعلی حداقل ۱۰ سال طول می‌کشد و این البته غیر از دوره ممنوعیت ۱۰ ساله‌ای است که در برجام قید شده است. در این دوره ایران نباید بیش از ۳۰۰ کیلوگرم اورانیوم غنی شده داشته باشد و بنابراین یا اصلا نباید غنی‌سازی کند و یا اینکه در صورت غنی‌سازی، بلافاصله مازاد ۳۰۰ کیلوگرم باید از کشور خارج شود و بنابراین ذخیره این مواد عملا امکان‌پذیر نیست".
رجانیوز، وب‌سایت نزدیک به جبهه پایداری، این مبادله را معامله "ثمره خون شهیدان" نامید و نوشت: "پیش‌بینی می‌شود با از دست رفتن این ذخیره استراتژیک که تاثیر بازدارندگی جدی برای ایران داشت، فشارهای سیاسی و حتی نظامی علیه ایران افزایش یابد".
خبرگزاری فارس نیز این معامله را "خروج دستاورد هسته‌ای مردم از کشور" توصیف کرد.
 
 

    

آینده آلودگی هوا محمد طحانی، نوآوران

    

سال نو از اولش پیداست

محسن ظریفیان

    

شعر تولدی دیگر بمناسبت تولد فروغ فرخزاد

شعر تولدی دیگر با صدای فروغ فرخزاد. برای شنیدن شعر روی عکس کلیک کنید.

    

سری در میان سرها؛ بهترین عکس از حیوانات سال ۲۰۱۵

 

    

بهترین عکس‌های نشنال جئوگرافیک در بخش عکس‌های مسافران در سال ۲۰۱۵

هفده هزار عکس برای شرکت در این بخش برای نشنال جئوگرافیک ارسال شدند و از بین آنها این عکس‌های فوق‌العاده انتخاب شدند.  جایزه بزرگ برای زمزمه نهنگ: جایزه دوم: مردان شنی رتبه سوم: مسابقه شترها در عمان: رومانی، سرزمین افسانه‌ها : گرفتن یک اردک: سونا گرفتن در ارتفاع ۲۸۰۰ متری کوه‌های آلپ: شب در نامبیا در کنار این درختان ۹۰۰ ساله: کسوف کامل بر فراز یک دره در یکی از جزایر نروژ: ابرهای موسوم به ابرهای Noctilucent که بین انواع ابرها، در بیشترین ارتفاع شکل می‌گیرند. به علت ایجاد کریستال‌های یخ در آنها، وقتی خورشید، نزدیک افق قرار دارد، نور خورشید را بازتاب می‌دهند و مناظر زیبایی ایجاد می‌کنند: رود نور: آسمان ابریشمی استرالیا: تربیت میمون باغ وحش در چین: در تظاهرات اعتراض به مرگ یک پسر ۱۵ سال این دختر توسط پلیس ضد شورش ترکیه، دستگیر شده: ناآرامی در کیف اوکراین:  در سیرالئون در مرکز نگهداری از بیماران دچار ابولا، این مرد دچار توهم و جنون ناشی از بیماری شده و سعی کرده است که فرار کند. این بیمار، زمان کوتاهی بعد از گرفته شدن این عکس، درگذشت:

    

More Recent Articles

You Might Like


Email subscriptions powered by FeedBlitz, LLC, 365 Boston Post Rd, Suite 123, Sudbury, MA 01776, USA.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر