هنوز یک ماه از تاکید وزیر نیرو در تهران بر ضرورت بازنگری و توقف برخی برنامههای سد سازی در ایران نگذشته که خبر از احداث یک سد بزرگ برای تامین آب شرب گیلان رسیده، آن هم به قیمت تخریب هکتارها متر مکعب از جنگلهای حاشیه دریای خزر. حمید جلالوندی، مدیرکل ارزیابی سازمان محیط زیست ایران روز دوم آبان ماه اعلام کرد در جلسهای که ریاست آن به عهده معاون اول رئیس جمهوری بوده و برخی نمایندگان چند دستگاه دولتی نیز حضور داشتهاند، با تخریب ۹۳ هکتار از جنگلهای هیرکانی برای ساخت سد شفارود در استان گیلان موافقت شده است. ظاهرا انگیزه مخالفت و اعتراض سازمان محیط زیست از ساخت این سد، تخریب بخشی از جنگلهای هیرکانی بود، اما به گفته جلالوندی دیگر دستگاهها مانند سازمان مدیریت و برنامهریزی، سازمان جنگلها و وزارت نیرو و گروهی که حکم شده بودند به گزینه تامین شرب، کشاورزی و صنعت رای دادند که مستلزم تخریب ۹۳ هکتار زمین است دولت یازدهم با دمیدن جانی دوباره در سازمان محیط زیست تحرکات مثبتی در حوزه ایجاد کرده اما برخی از اقدامات دیگر دستگاههای این دولت، از جمله موافقت با تخریب جنگل هیرکانی، با انتقاد روبرو شده است. گرچه برخی از کارشناسان هم معتقدند دولت برای چاره کردن بحران بزرگ آب که عواقب وخیمی برای آن پیش بینی می شود چاره ای نداشته است. هیرکانی از جمله جنگلهای تاریخی در مناطق شمال ایران و همچنین کشور جمهوری آذربایجان است که بر اساس گزارشها بیش از ۴۰ میلیون سال قدمت دارند. جنگلهای مختلط کاسپینی-هیرکانی، بخشی مهمی از جنگلهای تاریخی شمال ایران و حاشیه دریای خزر محسوب میشود که قسمتی از آن در کشور جمهوری آذربایجان قرار گرفته است. ایران بارها تلاش کرده که این جنگلها را در فهرست میراث جهانی سازمان یونسکو ثبت کند، اما آنطور که گفته شده به دلیل اختلاف با جمهوری آذربایجان ثبت آن به نتیجه نرسیده است. مساحت این جنگلها که عمده آن در ایران واقع شده، حدود ۲ میلیون هکتار گزارش شده است. سد شفارود که قرار است با تخریب بخشی از این جنگل پر اهمیت بنا شود، بلندترین سد ایران است که ۱۳۶۷ متر ارتفاع دارد. پیشتر بارها به پیامدهای ساخت این سد اعتراض شده بود. در اردیبهشت ماه ۹۴ بهزاد انگورج در گفتوگو با "مرکز اطلاعرسانی پیام طبیعت" سازمان جنگلها و مراتع کشور همچنین گفته بود: "سد شفارود یکی از پروژههای کلان گیلان است که نیاز به ارزیابی زیست محیطی دارد و بدون آن امکان موافقت با ساخت سد وجود ندارد." وبسایت محلی اعتدال شمال هم در دیماه، سال ۹۳، هشدار داده بود "که احداث سد شفارود در گیلان صدها هکتار جنگل را به زیر آب خواهد برد چرا برخی مدیران موافق احداث آن هستند." روز شنبه، ۴ آبان ماه نیز یک وبسایت محلی دیگر در واکنش به تصویب تخریب جنگلهای هیرکانی نوشت "نتیجه ماهها اعتراض مردمی و مخالفتهای سازمان حفاظت محیط زیست با ساخت سدی که گفته میشد در صورت اجرایی شدن ۳۵۰ هکتار از جنگلهای هیرکانی را تخریب خواهد کرد، به کوچکتر شدن سد و کاهش میزان تخریب به ۹۳ هکتار منتهی شد، اما هیچکدام از اعتراضها نتوانست جلوی ساخت سد را بگیرد." به گفته سعید متصدی، عاون محیط زیست انسانی سازمان محیط زیست "سازمان محیط زیست به خاطر ارزیابیها و اشتباهات گذشته از یک سو و از سوی دیگر به دلیل نیاز مردم منطقه به آب شرب، به ساخت این سد تن داد، اما اگر نظر شخصی بنده را بپرسند و تصمیمگیر نهایی باشم، هرگز به ساخت این سد رأی مثبت نخواهم داد، اما درحال حاضر با صرف هزینهای معادل ۱۴۰میلیارد و ساخت تمام تونلها و جادههای مورد نیاز در اطراف این سد، چارهای به جز تایید این سد با کمترین تخریب ممکن نداریم." مناقشهها در مورد ساخت این سد هزینهبردار در حالی بالا گرفته که ماه گذشته وزیر نیرو از شکست سیاستهای سدسازی و احتمال توفق آنها خبر داده بود. حمید چیتچیان، وزیر نیرو روز دوشنبه، ۶ مهرماه گفته بود که وزارت نیرو در دو سال اخیر بازنگری جدی در برنامه سدسازی داشته است. وزیر نیرو با اشاره به تغییر شرایط آبی کشور همچین افزود: "مثلا ۱۵ سال قبل مطالعه ای برای احداث سد صورت گرفت که آن موقع احداث سد توجیه داشت، اما با توجه به خشکسالی ها و افزایش مصارف آب در بالادست، ساخت سد دیگر توجیهی ندارد." به گفته چیتچیان، تعداد سدهای بزرگ ایران تا پایان مرداد ۱۵۳ مورد بوده است. با گسترش خشکسالی و کاهش منابع آبی از جمله خشکشدن برخی از تالابها و دریاچهها، ایران نیز مانند بسیاری دیگر از کشورهای جهان درگیر بحران آب شده است. عدم مدیریت صحیح در ساخت سدهای آبی به بحران خشکسالی در ایران دامن زده است؛ بحرانی که دولت دست کم در گیلان در نظر دارد برای خروج از آن بار دیگر به ساخت سد متوسل شود. با این حال حمید جلالوندی، مدیرکل ارزیابی سازمان محیط زیست ایران که روز شنبه احتمال تخریب هکتارها متر مکعب از جنگلهای هیرکانی را گزارش کرده، توضیح داده که "گزینه نهایی مطرح شده برای این سد، تاییدیه سازمان حفاظت محیط زیست را ندارد تا آنکه ارزیابی زیست محیطی آن ارائه و تمهیدات لازم اندیشه شود و اگر این گزارش ارزیابی در کمیته ماده ۲ تصویب شد، آن وقت مجوز خواهد گرفت." محمد درویش، مدیرکل آموزش و مشارکت مردمی سازمان حفاظت محیط زیست مهرماه امسال در یک همایش محیط زیستی گفته بود که وسعت جنگلها در شمال ایران در نیم قرن گذشته از حدود ۶. ۳ به ۹. ۱ میلیون هکتار کاهش یافته است. در تیرماه سال ۹۴ نیز ۷۰ انجمن محیط زیستی و تشکل دوستدار محیط زیست در اعتراض به ادامه ساخت سد شفارود نگرانی خود از تخریب جنگلهای هیرکانی گیلان در صورت احداث این سد اعلام کرده بودند.
در حالی که انتشار آخرین واکنش ایت الله خامنه ای که به نشانه امضای برجام هسته ای است، جناح راست و تندروهایش را از ادامه فریادهای مرگ بر آمریکا و مخالفت با آمریکا و توافق های هسته ای مانع نشده است، نشنال ژورنال نشریه آمریکایی در یک بررسی نشان داد که از میان نامزدهای ریاست جمهوری آمریکا، تمامی جمهوری خواهان مخالف توافق ها و اکثریت نامزدهای اصلی دموکرات موافق وفاداری به آن هستند. مهدی نوریان در روزنامه شرق نوشته است از مجموع ۲۲ کاندیدای جمهوریخواه و دموکرات، ۱۸ نفر از آنها مخالف توافق و فقط چهار نفر آنها موافق آن هستند. هیچ نامزد جمهوریخواهی موافق توافق نیست. همه کاندیداهای دموکرات به غیر از یک نفر با توافق موافق هستند. کاندیداهای ریاستجمهوری آمریکا توافق را به شیوههای متفاوتی توصیف کردهاند. برخی آن را «تخدیر» و برخی دیگر آن را ازجمله «احمقانهترین توافقهای زمان» خواندند. برخی آن را عاملی برای «پیشگیری از جنگ» و دیگرانی آن را «عامل افزایش احتمال برخورد» توصیف کردند. برخی خوببودن آن را منوط به وجود یک «راستیآزمایی» محکم و سخت دانستند. گزارش نشنال ژورنال نشان داده که هیلاری کلینتون که بعد از قطعی شدن خودداری جو بایدن معاون فعلی ریاست جمهور از نامزدی در انتخابات آینده، هفتاد در صد شانس انتخاب شدن به عنوان نماینده حزب دموکرات در انتخابات آینده ایالات متحده را دارد با تصحیح مخالفت های پیشین خود گفته :«در صورت اجرای پرقدرت، راستیآزمایی مداوم و آمادگی برای تبعات هرگونه نقض آن، این توافق میتواند امنیت ایالاتمتحده، اسرائیل و شرکای عرب ما را تضمین کند». وزیر امور خارجه پیشین آمریکا ماه گذشته در کنفرانسی خبری گفت، این مشخصا بخشی از ائتلافی بود که آمریکا را به این توافق رساند. مارتین اومالی فرماندار پیشین مریلند و نامزد دیگر دموکرات ها گفته توافق در راستای کسب «بیشترین منفعت» امنیت مل ایالاتمتحده است. «اما باید مطمئن شویم که توافق نظارتشده، قابلتصدیق و تأیید بوده و ما بهطور مدام هوشیار هستیم». جیم وب سناتور پیشین ویرجینیا تنها کاندیدای دموکراتی است که مخالف توافق بوده و آن را «توافقی بد» توصیف کرده است. او که شانسش برای رفتن به کاخ سفید تنها هشت در صد است گفته آنچه ایران از این توافق بهدست میآورد برای او قابلدرک است، ایران خیلی چیزها بهدست میآورد که رهایی از تحریمها یکی از آنهاست، اما چیزی که مشخص نیست این است که این توافق چه عایدي برای آمریکا دارد. برنی سندرز، دموکرات سناتور ورمونت گفته «این همه آن چیزی نیست که میتوانست باشد، اما قطعا بهتر از جنگ است. این پیروزی دیپلماسی بر قدرت نظامی است.لینکلن شافی یکی دیگر از نامزدهای دموکرات از مذاکرات آمریکا با ایران حمایت کرده و فکر میکند این توافق، «توافق خوبی» است. او از دیپلماسی اوباما و کری بهعنوان راهی برای حفظ صلح در خاورمیانه حمایت میکند. او حتی در مورد هیلاری کلینتون با حمایت کامل از توافق ایران میتواند رأیی که سال ۲۰۰۲ در دفاع از جنگ عراق داد را جبران کند». اما جب بوش برادر جورج بوش که تاکنون پدر و برادرش رییس جمهور بوده اند و خود یکی از نامزدهای مهم جمهوری خواهان است با توافق هسته ای دولت اوباما با ایران مخالف است و آن را کاری عجولانه می داند . با این همه می گوید «اگر ایرانی ها بهدنبال این باشند که یک برنامه هستهای غیرنظامی داشته باشند مشکلی نیست، اما اگر بخواهند سلاح هستهاي تولید کنند و تبدیل به دولتی هستهای شوند، هرگز، و آنها امروز دولتی هستهای هستند و این اجازه را ما به آنها دادهایم». اما او برخلاف اکثر کاندیداهای همحزبیاش، از لغو برجام در اولین روز ریاستجمهوریاش صحبتی نکرده است. «اگر کسی کاندیدای ریاستجمهوری باشد، فکر میکنم باید در این مورد عاقلانه و بالغانه تصمیم بگیرد». اما تندترین اظهار نظر درباره برجام از دونالد ترامپ، نامزد جنجالی جمهوریخواهان است که گفته ایران همه چیز بهدست آورده و هیچ چیز از دست نداده است. ایالاتمتحده رهبرانی بیکفایت و حتی مذاکرهکنندگانی بیکفایتتر دارد. در صورت انتخاب من طوری این قرارداد را محکم کنترل میکنم که آنها هیچ شانسی نداشته باشند. بن کارسون، یک نامزد کم شانس جمهوریخواه در اورشلیم پست نوشت: «در طول هفتههای آتی، مردم آمریکا باید به درخواستهایشان مبنیبر توافقی بهتر با ایران که برنامه هستهای تهران را از کار بیندازد و امنیت بلندمدت کشور را تقویت و نه تهدید کند، ادامه دهند». کارلی فیورینا جمهوریخواه هم در مخالفت با برجام گفته ایرانیها در مورد مذاکرات هستهای طرز فکر بدی دارند؛ آنها با عدم صداقت به متحدانشان کمک مالی میکنند تا نظم خاورمیانه را برهم ریزند. به جای توافق با ایران «گزینههای بسیاری» وجود داشت که «کشف نشد». مثلا ما باید با حمایتکردن از متحدان اردنی، مصری، کرد، سعودی و اماراتی خود شروع کنیم». تد کروز جمهوریخواه که گفته انتخابش به ریاست جمهوری پایان برجام خواهد بود خطاب به تیم کاخ سفید گفته «آنها باید تصمیم بگیرند که یا به حفظ امنیت ملی، ایستادن کنار دوست و متحد خود، اسرائیل و حفظ جان میلیونها آمریکایی رأی دهند یا وفاداری حزبی به کاخ سفید را بالاتر از مسئولیتی که هرکدام از ما داریم قرار داده و آن را ارج دهند». واکنش نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری آینده آمریکا از آن جا اهمیت دارد که مخالفان ایرانی توافق هسته ای یکی از مواردی که بر آن انگشت می گذارند احتمال انتخاب یک جمهوری خواه تندرو در انتخابات آمریکاست و از همین رو معتقدند امضای اوباما و کری بر پای این اهمیتی ندارد و ایران تعهدات فوری می دهد و اما طرف دیگر میز قابل اعتماد نیست. روزنامه کیهان ارگان تندترین جناح مخالف توافق های هسته ای در ایران، همزمان با روزی که برجام رسما کلید خورد و به عنوان اولین روز اجرای آن ثبت شد، در صفحه اول خود بدون هیچ اشاره ای به شادمانی دولتمردان و گروه های میانه رو در صفحه اول خود نوشت «آمریکا به تعهدات خود در کوبا عمل نکرد» تا به این ترتیب یادآوری کرده باشد که واشنگتن برجام را هم رعایت نخواهد کرد. این روزنامه معمولا گفته های نامزدهای جمهوری خواه انتخابات ریاست جمهوری امریکا را به عنوان سندی بر بی اعتباری تعهدات واشنگتن نقل کرده است
تحریمهای وضعشده علیه ایران همه مسائل کشور را در این سالها تحت شعاع قرار داده بود زیرا اگرچه تحریمها اقتصادی بود، اما از آنجایی که عرصههای متفاوت سیاسی، اجتماعی و فرهنگی پیوندی عمیق با عرصه اقتصاد دارند و از آن تأثیر پذیرفتهاند. در این سالها گویی شبحی بر همه حوزههای اجتماعی، سیاسی و فرهنگی کشور سایه افکنده بود. مهمترین تأثیر این شرایط نبود امنیت روانی در میان مردم بود که در نتیجه وضعیت معیشتیشان ایجاد شده بود، اما بر دیگر حوزههای زندگیشان نیز تأثیر داشت. البته باید اشاره کرد که مردم ایران مردمی بسیار صبور و فهیم هستند که در این سالها همه مشکلات را تحمل کردند، اما امروز مهمترین تأثیر برداشتهشدن تحریم، بازگشت همان آرامشی است که مردم در تمام این مدت آن را فراموش کرده بودند و اتفاقا در سایه همین آرامش، دولت میتواند وقت بیشتری را برای ساماندهی مسائل و مشکلات اجتماعی که در سالهای تحريم ایجاد شده است، بگذارد تا توسعه فرهنگی، اجتماعی و سیاسی کشورمان که بهدلیل اولویت حل مشکلات اقتصادی دچار وقفه شده بود، پیگیری شود. در حوزه اجتماعی مهمترین مشکلی که درحالحاضر در کشور وجود دارد، آسیبهای اجتماعی است که بیتوجهی نسبت به آنها وجود دارد، بهطوریکه گاهی در خبرها میشنویم یک پارک محله در اختیار معتادان کارتنخواب قرار گرفته است. اعتیاد یکی از آسیبهای جدی امروز ماست که منجر به آسیبهای دیگر از جمله برای زنان و کودکان میشود. اجرای برنامههای پیشگیرانه مهمترین موضوعی است که امروز باید مدنظر قرار گیرد. برنامه پیشگیرانه به این معنی است که جامعه را به سمت نشاط و سلامتی ببریم. ایجاد روحیه شادتر در مردم باعث فعالیتهای سالمتر خواهد شد. در این زمینه میتوان هم از کمک جامعهشناسان، هم روانشناسان و هم نهادهای مدنی و مردمی استفاده کرد، زیرا کشور متعلق به مردم است، خود مردم هم در این زمینه میتوانند مؤثر باشد. در سیاست داخلی نیز انتظار این است نگاه علمي به نهادهای مدنی مثل احزاب و تشکلهای شناسنامهدار شود و همه بتوانند در چارچوب قانونی عمل کنند نکته حائزاهمیت دیگر، اجرای همه اصول قانون اساسی و توجه به آن بوده، که از شعارهای مبنایی انقلاب اسلامی نیز هست. در این زمینه نقش رسانهها درخور توجه است زیرا رسانهها میتوانند فرهنگ گفتوگو را رواج دهند. منبع: 76645/رفع-تحريم-و-حوزه-فرهنگي - - "Opens external link in new window">شرق، سی ام مهر
در حالی که هر روز اخبار تازه ای از کشته شدن فرماندهان و اعضای سپاه پاسداران در سوریه منتشر میشود، مسئول روابط عمومی سپاه پاسداران تایید کرد که حضور این نیروها در سوریه افزایش یافته است. سرتیپ دوم پاسدار رمضان شریف، مسئول روابط عمومی سپاه در گفتگو با خبرگزاری فارس از افزایش به گفته او "نیروهای مستشاری ایران در سوریه" در پی آنچه که "دور جدید تحولات میدانی در مقابله با گروههای تروریستی تکفیری" مینامید، خبر داد. رمضان شریف همچنین اعلام کرد: "دیروز و امروز 2 تن از پاسداران سپاه انصار به نامهای شهیدان عبدالله باقری و امین کریمی در ماموریتی که در سوریه داشتند به شهادت رسیدند." همزمان اخباری از کشته شدن یکی از فرماندهان تیپ فاطمیون به نام "رضا خاوری" نیز منتشر شده است. تیپ فاطمیون که چند ماه پیش گفته شد در حال تبدیل به لشکر فاطمیون است، بخشی از نیروهای نظامی افغان تباری است که زیر نظر سپاه قدس ایران متشکل شدهاند. اخباری منتشر شده است که بر اساس آن تعداد کشتهشدگان نیروهای وابسته به ایران در روزهای اخیر حداقل هشت نفر برآورد میشود. پیش از آن سایتهای داخل ایران اسامی حداقل پنج تن دیگر از اعضای کشتهشده سپاه پاسداران در سوریه را منتشر کرده بودند. از جمله ستوان یکم پاسدار کمیل قربانی و ستوان دوم پاسدار حسن احمدی،از لشگر زرهی ۸ نجف اشرف که ظاهرا تا کنون شش تن از اعضای آن کشته شدهاند. خبرگزاری فارس نیز از مرگ دو بسیجی همدانی با نامها مجتبی کرمی و مجید صانعی در سوریه خبر داده بود. همچنین خبرگزاری ابنا نیز از کشتهشدن یکی از اعضای "لشکر عملیاتی 17 علی بن ابیطالب(ع) سپاه استان قم" در سوریه با نام " مهدی علیدوست" خبر داده بود. پس از انتشار خبر کشته شدن سرتیپ پاسدار حسین همدانی در سوریه، اخبار متعددی از مرگ دهها عضو دیگر سپاه پاسداران منتشر شد که مشخص میکرد حضور نیروهای رزمی ایران در سوریه افزایش چشمگیری داشته است. رسانههای غربی نیز از چند هفته پیش افزایش این نیروها را تایید کرده بودند. روز بیست و چهارم مهرماه گذشته سایت الف، به نقل از روزنامه امریکایی واشنگتن پست نوشت: "صدها نیروی ایرانی در شمال و مرکز سوریه مستقر شده اند و بدین ترتیب، مداخله تهران در جنگ داخلی سوریه به صورت قابل توجهی افزایش یافته است. آنها در تهاجمی بلندپروازانه برای بازپس گیری مناطق کلیدی از شورشیان، به مبارزان حزب الله -- هم پیمان این کشور - پیوسته اند. این در حالی است که جنگنده های روسی به حملات هوایی خود در سوریه ادامه می دهند." همزمان روزنامه لبنانی الاخبار هم که به حزبالله لبنان نزدیک است، گزارش داده بود که ایران نیرویی زمینی را برای انجام عملیاتی بزرگ به سوریه فرستاده است. حتی رسانههای داخلی ایران نیز فاش کردند که سرلشکر پاسدار قاسم سلیمانی به سوریه رفته است. از جمله حسن شمشادی خبرنگار خبرگزاری صدا و سیما با انتشار عکسی از سلیمانی در سوریه نوشته بود: "مطمئنم که به تکمیل کار ناتمام یار و همراه با وفایتان، سردار همدانی، میاندیشید و رفتهاید تا بچههایِ حبیب سپاه، بیش از این دلتنگ نباشند و با دیدن روی ماهتان، دلهایشان آرام بگیرد." البته منابع دیپلماتیک ایران همچنان تاکید میکنند که حضور نظامی جمهوری اسلامی در سوریه تنها برای اقدامات مستشاری است. چند روز پیش بعد امیر عبداللهیان معاون عربی و آفریقایی وزارت خارجه گفته بود: "ما دارای مستشاران نظامی در عراق و سوریه هستیم. مستشاران نظامی ما به درخواست دولتهای عراق و سوریه در آنجا حضور دارند. هیچگونه نیروی رزمنده در سوریه نداریم اما به مشورت مستشاری خود برای مبارزه با تروریسم حتما شدت بیشتری خواهیم بخشید و تلاش بیشتری خواهیم کرد." همزمان با این سخنان، علاءالدین بروجردی، رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس، در یک کنفرانسی خبری از آمادگی ایران برای اعزام نیرو به سوریه خبر داد. او که در سوریه به سر میبرد در پاسخ به سوالی که از احتمال اعزام نیرو به سوریه می پرسید، گفته بود: "زمانیکه این مسئله درخواست سوریه باشد، ما آن را بررسی خواهیم کرد و تصمیم خواهیم گرفت. ما در مبارزه با تروریسم جدی هستیم."
مساله مداحان راستگرایی که در مراسم عزاداری محرم به دولت و مسئولان آن حمله می کنند، انتقاد حسن روحانی را هم برانگیخته است. به گزارش خبرگزاری دولتی ایرنا، روحانی طی سخنانی در جلسه هیات دولت تاکید کرد: "فرهنگ عاشورا باید باعث انسجام ما باشد، نباید در اجتماعات و جلسات عزاداری که برای سیدالشهداء (ع) برپا می شود، سخنی گفته شود که از آن بوی تفرقه و جدایی بیاید." طبق اخبار رسانههای داخلی ایران، حسن روحانی در این جلسه به روضهخوانی هم پرداخته است. از سوی دیگر، حجتالاسلام سیدرضا اکرمی، از اعضای جامعه روحانیت مبارز و معاون فرهنگی دفتر ریاستجمهوری به خبرگزاری ایلنا گفت: "ما حق نداریم برای بیان حقایق در مداحیها و سخنرانیها به کسی تهمت بزنیم یا نسبتی را به برخی بدهیم یا حتی نیمی از حقیقت را بگوییم. این توصیه فقط به مداحان اختصاص ندارد، بلکه سخنرانهای مذهبی، تعزیه خوانها و همه افرادی که در این ایام تریبونی در اختیار دارند باید به این مسئله توجه کنند." او تاکید کرد: "ما طبق آیات و روایات باید امر به معروف و نهی از منکر را وظیفه خود بدانیم و اگر دیدیم سخنران یا مداحی حرف خلافی میزند به او تذکر بدهیم و بگوییم حرفها او نادرست است و منطقی ندارد. به نظر من ابتدا باید توده مردم و کسانی که پای مداحی و سخنرانیها مینشینند در صورت بیان مطالب غیر مرتبط جناحی در مراسمهای مذهبی واکنش نشان بدهند و اگر این مسئله باعث انشقاق، تقابل و چنددستگی میشود مردم باید آن را به مسئولان مربوطه گزارش دهند تا اقدامات لازم صورت گیرد وقتی ما توانستیم با بیگانه پای میز مذاکره بنشینیم باید بتوانیم با اطرافیان خودمان هم با احترام صحبت کنیم." همچنین حسین نقاشی، یکی از اعضای شورای مرکزی حزب اتحاد ملت ایران که به اصلاحطلبان نزدیک است در گفتگو با خبرگزاری ایسنا از مداحان خواست که علاقهشان به سیاست را خارج از مراسم عزاداری دنبال کنند. او تاکید داشت: "کسانی که از مراسم مذهبی استفاده سیاسی میکنند برایشان دور شدن از متانت و جایگاه اصیل دینداری و دوری از شعور انسانی اهمیتی ندارد. آنها فقط به بهرهبردرای سیاسی اهمیت میدهند. " حسین نقاشی اضافه کرده بود: "یک دهه اخیر مداحان تلاش کردند در جریان تقویت یک جناح سیاسی خاص باشند و از تمام ابزارهایشان برای از بین بردن یک جریان سیاسی دیگر استفاده کردند و آنها را مورد هجوم قرار دادند. حتی در مواردی آنها رئیس جمهور فعلی و رئیس دولت قبل را هم از این هجمهها بیبهره نگذاشتند." در هفته های اخیر و با آغاز ماه محرم، مساله مداحان وابسته به حکومت که مداحی را با مسائل سیاسی درهم آمیختهاند بار دیگر مطرح شد. با اینهمه مداحان حکومتی حاضر به رها کردن این فرصت برای بیان عقاید سیاسی خود نبوده اند. چند روز پیش مصطفی خورسندی، رئیس کانون مداحان و شعرای آئینی کل کشور از رفتار سیاسی مداحان دفاع کرده و گفته بود: "به نظر من اشتباه است که مداحان نخواهند در حوزه سیاسی وارد شوند و لازم است که وارد این حوزه شوند." او تاکید داشت: "مداح باید بر مواضعی که میگیرد عالم باشد و اطلاعات سیاسی بالایی داشته باشد، ضمن اینکه باید به هر شکل بر شرایط جامعه به طور کامل اشراف داشته باشد". او معتقد بود: "به طور کلی اگر صرفا محفلی بدون توجه به مباحث سیاسی روز داشته باشیم، این جلسه جلسهای است که نمیتواند ثمرات خود را داشته باشد. باید در آنجایی که لازم است کاملا موضع سیاسی ذاکر بیان شود." علاقه به استفاده از تریبون مداحان برای پیشبرد اهداف "نظام" همان چیزی است که آیتالله خامنهای نیز بر آن تاکید کرده است. . رهبر جمهوری اسلامی دراواخر فروردین ماه سال ۱۳۹۳، طی دیدار با "جمعی از مداحان " با اشاره به آنچه "مسئولیّت سنگین جامعه مدّاحان" مینامید، گفته بود: "در مقابلِ این تلاشی که دشمن میکند، ما امکانات منحصربهفردی داریم. بله، از راه اینترنت هم میشود جواب آنها را داد، از راههای مشابه آنها هم میشود مقابله کرد - البتّه حجم کار آنها بمراتب بیشتر است - امّا ما وسیلههایی داریم که این وسیلهها منحصربهفرد است؛ یکی از آنها همین شما هستید، یکی از آنها همین جامعه مدّاحاند."
احمد جنتی سخنگوی شورای نگهبان برای نخستین بار خطبه ای واقع گرایانه خوانده، اما از آن جا که به واقع گرائی عادت ندارد و قدرت را در شعارپراکنی کسب کرده است، در نیمه راه خطبه حواس اش پرت شده و دوباره افتاده است توی گودال توهم پراکنی. خطبه را با هم بخوانیم: "برجام" یا توافق اتمی ایران با قدرت های جهانی به ویژه با امریکا را باید تمام شده تلقی کنیم و صرف نظر از خیر و شر، خوب و بد و یا کم و زیاد بودن آن باید از این پس در پی تحقق حقوق مان در چارچوب این توافق بوده و از طرح مسئله توافق اتمی در مجامع و جلسات عمومی خودداری ورزیم. خطیب نماز جمعه تهران، طرح توافق اتمی را پیروزی ای برای امریکا و دیگر قدرت های غربی علیه جمهوری اسلامی دانسته و افزوده: اگر مقاومت نکنیم سراغ موضوعات دیگر می روند و خواهند گفت که اسرائیل را به رسمیت بشناسید. حقوق زن و مرد را مساوی کنید، حکم قصاص را بردارید، ازدواج هم جنسان را تایید کنید و ارتباط خود را با حزب الله لبنان و سوریه و عراق قطع کنید." واقع گرائی جنتی جائی که می گوید "توافق اتمی پیروزی برای امریکا و...، است"، همچنین جائی که می گوید "باید از این پس در پی تحقق حقوق مان در چارچوب این توافق بوده و...،"، از زندگی شعاری دور می شود. پیداست فهمیده باید واقعیت های تلخ را بپذیرد. زیر بار برود. اندرز بدهد به دیگران تا از این شکست فاحش سیاست های خیابانی و شعاری ، در محافل عمومی حرفی نزنند. فقیه شورای نگهبان پس از نزدیک به یک قرن زندگی، سرانجام درک کرده که خارج از چارچوب توافق نمی شود مقاومت کرد. این ها علامت صحت مزاج سیاسی جنتی است، هر چند در سنین بالا. توهم گرائی جنتی اما این پیر حکومت فقیه، همچنان در مقوله برابری حقوقی زن و مرد، متوهم باقی مانده و به این بحث که می رسد، احساس قدرت می کند. هنوز با وجود زیستن در کشوری که زنانش، تبدیل به یک ظرفیت انسانی و سرمایه اجتماعی غیرقابل انکار شده اند، در زمان های ماضیه زندگی می کند و با این رویا سرخوش است که زنان ایرانی بدون پشتیبانی امریکا نمی توانند به مقصود برسند و حقوق برابر را کسب کنند. این درجه از بزرگ بینی قدرت امریکا نشانه ضعف فقیه در شناخت محیط زیست خویش است. تصور می کند تا امریکا نخواهد، سنگ روی سنگ بند نمی شود. اگر امریکا بخواهد، دو دو تا می شود 1000 تا و حتا جمهوری اسلامی، برابری حقوق زن و مرد را می پذیرد و جیک نمی زند. این بخش از تخیلات فقیه شباهت دارد به فیلم های "اکشن" غربی که یک نیروی مافوق همواره نظم را در هم می ریزد و هرآن چه را نمی پسندد، ویران می کند. با این درجه از توهم قدرت امریکا، معلوم نیست چرا فقیه برای حفظ شعار مرگ بر امریکا 37 سالی است توی سر و کله خودش زده است. موقعیت زنان در برابر این رهبران صورت ظاهر جامعه چنان است که گویا زنان به همین قوانین عصر حجر رضایت داده اند. این صورت ظاهر، زوایای آشکار و نهان فراوان دارد. واکنش های منفی زنان نسبت به ساختار قانونی که نیازهای آنها را تامین نمی کند، در سبک زندگی انتخابی آنها تجلی پیدا کرده و جلو چشم احمد جنتی و فرزند برومندش وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، جوری جلوه گری می کند که با ساختار قوانین تبعیض آمیز کشور از زمین تا آسمان تفاوت دارد. فرزندی که مقام وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را به صورت یک رانت از پدر به ارث برده و از دهها قول و قراری که برای توسعه فرهنگی کشور به مردم داده، حتا یکی را به اجرا نگذاشته است، خود داند در آن جامعه مدعی حفظ کرامات زن و خانواده چه خبر است. نیروی انتظامی چپ و راست کنسرت هائی را که با مجوز قانونی این وزارت باید اجرائی بشود، تعطیل می کند. پیاپی پیام می دهد که تشخیص این که کنسرت می تواند اجرا بشود یا نه فقط با نیروی انتظامی است. دریغ از این که وزیر، از گل نازک تری به نیروی انتظامی بگوید و از هنرمندان گرفتار در آن سرزمین حمایت کند. دردهای زنان در حوزه انتشارات و مطبوعات با مدیریت جنتی پسر، فرصت ندارد تا بازگو بشود. مجلس شورای اسلامی نهادی است با هدف سرکوب زنان و قانونگذاری برای تحقق این هدف صورت می گیرد. نهاد شورای نگهبان، نهادی است با غلظت فقهی تا اگر مجلس در جهت بهبود وضعیت زنان و گشایش فرهنگی برای آنان، مصوبه ای از تصویب بگذراند، آن را وتو کند. همواره تعدادی نماینده که برخی زنان نماینده هم در گروه آنها هستند، تخصص دارند در ارائه طرح های قانونی با درونمایه تضعیف حقوق زنان. دو سال اخیر از این طرح ها کم نداشته ایم. چهره زنانه جامعه ایران از زاویه ای پر از طراوت و شکوفائی است، از زاویه دیگر پژمرده از فقر و آسیب پذیری است. با این وصف مدیران کشور همچنان بر توهم خود اصرار می ورزند که شوهر مکلف به تامین نفقه خانواده است و زن مکلف به تمکین. لذا برابری حقوقی بین دو جنس عادلانه نیست. اما تابلوئی که نهادهای حکومتی پیاپی انتشار می دهند، حرف دیگری می زند. در مجلس شورای اسلامی و در شورای نگهبان که احمد جنتی نماد عتیقه شده آن است، گزارش های تحقیقاتی نهادهای حکومتی اساسا در قانونگذاری ملاحظه نمی شود. آخرین گزارش را مدیر اطلاعات، آمار و مهاجرت سازمان ثبت احوال، منتشر کرده است. به موجب آن خانواده های تک والد، تک نفره، و زن سرپرست افزایش یافته است. در حال حاضر حدود 12 در صد خانواده ها زن سرپرست هستند. نرخ بالائی است. به این معنا که 2 میلیون و پانصد هزار خانواده را زن سرپرست ها تشکیل می دهند. از آن بیش، سن 31 در صد زنان سرپرست خانواده زیر 50 سال و حدود 70 در صد بالای 50 سال است. محزون، مدیر اطلاعات، آمار و مهاجرت سازمان ثبت احوال در پایان گزارش تاکید دارد بر این که: بررسی ابعاد و زوایای مختلف ازدواج و تغییر و تحولات خانواده ها باعث می شود تا بهتر بتوانیم تصمیم گیری کرده و راهکارهای موثری برای حمایت و رفع مشکلات انواع جدید خانواده ها و همچنین خانواده های معاصر در حال تحول پیدا کنیم. هشدار به جنتی پدر و پسر این آمارها را سازمان های جاسوسی امریکا منتشر نکرده اند. آقای محزون یک مدیر مسئول در جمهوری اسلامی است که لابد از صد تا فیلتر گزینشی گذشته است. اصطلاح گویا و رسای "خانواده های معاصر در حال تحول" از تفنگ کاوبوی های امریکائی شلیک نشده. این گزارش ها از ظرفیت "تغییر" و "تحول" در ساختار قانونی کشور خبر می دهد. زنان ایرانی قربانی نظام لجبازی شده اند که از همه دردها خبر دارد، ولی برای درمان احساس مستولیت نمی کند. خوب می داند تحولات اجتماعی به خصوص در ساختار خانواده های معاصر، با وجود نظام قانونگذاری کنونی، به تعادل نمی رسد. احمد جنتی و همفکرانش، به زنان حق طلب کشور همواره همچون سربازان امریکا نگریسته اند. حال که یقین دارند، زنان کشور از پیله سکوت بیرون می زنند و به جان شان می افتند، آن را نیز به قدرت و شوکت امریکا نسبت می دهند.
هنوز سخن یک مقام نزدیک به حکومت که خلبانان ایرانی را ضعیف خوانده بود در شبکه های اجتماعی دست به دست می گردد که یک عضو انجمن خلبانان ایران با اشاره به فعالیت صد خلبان ایرانی در شرکت های هواپیمایی غیرایرانی خبر داد که موج مهاجرت خلبانان آغاز شده است. روزنامه آرمان به نقل از غلامرضا محمدی عضو هیات مدیره انجمن خلبانان ایران در مورد فراوان شدن مورد مهاجرت خلبانان از کشور . نوشته حدود ۱۲۰۰ خلبان در کشور فعالیت دارند که نیمی از آنان کاپیتان با بیش از چهار هزار پرواز هستن در حالی که حقوق ماهانه این خلبانان قابل مقایسه با خلبانان کشورهای همسایه ایران نیست. به گفته خلبان محمدی حقوق کم و ناوگان نامناسب در کشور موجب شده تا خلبانان ایرانی به ویژه جوانان در حال حاضر در کشورهای ترکیه، هند، امارات، قطر و سایر کشورهای همسایه و اروپایی فعالیت کنند، به گفته وی: یک «کمک خلبان در یک کشور همسایه حدود ۱۰ تا ۱۲ هزار دلار] در ماه [حقوق ثابت دارد در حالی که برخی ایرلاینهای ایرانی حقوق ۳ میلیون تومانی به خلبانان پرداخت میکنند» و «میانگین حقوق خلبانان ایرانی در ماه بین ۸ تا ۱۰ میلیون است. این عضو انجمن خلبانان ایران گفته است: «بر اساس آمار جمعآوری شده خلبانان از ابتدای انقلاب در ۳ یا ۴ مقطع کشور را ترک کردند و در ایرلاینهای کشورهای خارجی مشغول فعالیت شدند که علت عمده تصمیم آنها دریافت حقوق کم بود.» به گفته خلبان قهرمان هوشنگ شهبازی خلبانهای جوان از بهترین ها هستند و «هر کدام از این خلبانان ۱۰۰ میلیون تومان هزینه کردهاند تا در مدت پنج سال گواهینامه خلبانی بگیرند» گفته است که «خلبانان هواپیمای مسافری پس از ۵ سال آموزش باید ۱۵ سال کمک خلبان باشند و بعد از ۲۰ سال خلبان میشوند» اما «در حال حاضر خلبانان جوان ایرانی که سرمایههای آینده این مملکت هستند به دلیل نبود متولی یا خانهنشین شدهاند یا در آژانسها کار میکنند.» شهبازی همان خلبانی است که چهار سال پیش وقتی هواپیمای بوینیگ چهل ساله هواپیمایی ایران ایر را از مسکو به تهران هدایت می کرد در حالی که یک چرخ هواپیما باز نمی شد با مهارت در فرودگاه مهرآباد به زمین نشاند و به عنوان خلبان قهرمان در جهان انعکاس یافت و فیلم این پرواز عجیب میلیون ها بار در شبکه اجتماعی دیده شد. شهبازی قربانی سیاست پنهان داشتن اثر تحریم ها در دوران احمدی نژاد شد، چنان که به نوشته اعتماد ۲۸ مهر صدا و سیمای جمهوری اسلامی که «خبر ۳ قلو زاییدن یک گوسفند در روستاهای دورافتاده کشور را به عنوان خبری ویژه بارها در بخشهای خبری پخش میکند، به گزارش پرواز نجات به طور درست نپرداخت گفته شد دلیل بی مهری حکومت به خلبان قهرمان مصاحبه هایی بود که وی در آن از فرسودگی هواپیماها و کمبود قطعات و اثر تحریم ها سخن گفت. وی در عین حال نشان داد که حاضر نیست سخنانی را که به وی دیکته می کردند تکرار کند بلکه با به راه انداختن کمپینی که ۱۲۵ هزار امضا جمع کرد خواهان لغو تحریم های هواپیمایی ایران توسط آمریکا شد. اما یه نوشته وی سایت پرنده آزاد هما که متعلق به میهمانداران هواپیماهای هما است کسی که ۲۵۰ نفر را از مرگ حتمی نشان داد نه تنها دست درد نکند نگفتند بلکه سال بعد هشت سال مانده به زمان بازنشستگی خلبانان، زودتر از موقع بازنشسته کردند. وی هم اعلام داشت که «آقای قاسمی معاونت عمليات به من گفت که اگر از فعاليتهايم دست بردارم میتوانم به پست خود بازگردم، اما اين شرط را نپذيرفتم چون اشتباهی مرتکب نشده و در همه شرايط و همه کنفرانسها از وطنم حمايت کردم جالب تر این که در همان زمان جواد لاریجانی که برای جلوگیری از صدور یک قطعنامه حقوق بشری علیه جمهوری اسلامی به ژنو رفته بود با چربزبانی شهبازی را راضی کرد که همراه وی به اجلاس سازمان ملل برود و از تاثیر تحریم ها در سرنوشت انسان های بی گناه بگوید. شهبازی در نطق شورانگیزی گفت «چه بسیار هواپیماهای مسافربری كه در اثر فرسودگی و كـمبود قطـعات ضـروری در پـهـنه آسمانها دچار نقص فنی شدند. و چه بسیار انسانهای بیگناه و به دور از سیاست كه جان باختند، و چه بسیارخانوادههایی كه ناخواسته قربانی این بازی سیاست جهانی شوم شدند.» اما سخن جنجال برانگیز علیه خلبان های ایرانی از سوی رئیس سابق انجمن صنفی شرکت های هواپیمایی کشور ایراد شد که با اشاره به ضعف شدید آموزشی خلبانان ایرانی، گفت: متاسفانه این روزها همه برای اخذ گواهینامه خلبانی اقدام می کنند در صورتی که در این کار مهارت و حرفه ای بودن مهم است. میانگین سن هواپیماها تا 50 سال هم می تواند باشد ولی در ایران کمتر است. موسوی که در عین حال عضو هیات مدیره شرکت هواپیمایی زاگرس است ادعاهایی کرد که درست نقطه مقابل نظر خلبان شهبازی است که در همان زمان اجلاس حقوق بشر در وبلاگ خود نوشت «چه بسیار هواپیماهای مسافربری كه در اثر فرسودگی و كـمبود قطـعات ضـروری در پـهـنه آسمانها دچار نقص فنی شدند. و چه بسیار انسانهای بیگناه و به دور از سیاست كه جان باختند، و چه بسیارخانوادههایی كه ناخواسته قربانی این بازی سیاست جهانی شوم شدند.» موسوی به نوشته خبرگزاری جام جم ادعا کرده در ایران به اندازه از هواپیماها بهره برداری نمی کنیم، به عنوان مثال در اروپا یک ایرباس ممکن است در ماه 350 تا 400 ساعت پرواز داشته باشد اما در ایران این رقم 200 ساعت است البته تا چند روز دیگر تحریم ها رفع می شود و امکان واردات هواپیما و قطعات آن میسر می شود و امیدواریم در آینده شاهد رونق صنعت هوایی کشور باشیم. هر کسی برای دل خودش گواهینامه خلبانی گرفته است اما خلبان باسوادی که از هوش کافی برخوردار باشد کم داریم. خلبانان ایرانی فوق العاده ضعیف هستند یک خلبان ایرانی در نامه ای برای رسانه های ایرانی یادآور شده که زمانی خلبانان ایرانی و بعد از آنان آمریکایی و پاکستانی و انگلیسی بهترین خلبانان جهان شناخته می شدند اما اینک که مصیبت های مدیریت افراد بی سواد و در عین حال تحریم ایران توسط جهان باعث شد که هواپیماهای کهنه جان صدها را به هدر دادند، به جای تقدیر از این خلبانان، از قول یک فرد که مدتی در انجمن صنفی شرکت های هواپیمایی به کمک نهادهای دولتی ریاست گرفت انتشار می دهند که خلبانان ایرانی ضعیف اند و علت سقوط هواپیماها همین است. اشاره این خلبان به اعلامیه هایی است که بارها در ادامه سقوط های وحشتناک و فاجعه آفرین هوایی صادر شده و برای پوشاندن علت اصلی که تحریم های سازمان ملل و آمریکا و اروپا بود، علت را خطای انسانی - یعنی اشتباه خلبان یا گروه فنی - جلوه دادند. در آخرین بار گروهی از خلبانان پرده از این وارونه نمایی برداشتند و نشان دادند دولتی که تحریم ها را ورق پاره می خواند همه کار برای بی خطر نشان دادن آن انجام می داد حتی توهین به گروهی متخصص فداکار.
همزمان با ادامه اعتراضات مردمی و مالباختگان در مشهد به دلیل ناتوانی میلیاردر مشهدی و موسسه مالی-اعتباری از بازگرداندن سپرده های آن چنین پیداست که قوه قضاییه که تاکنون مدافع این همکار و شریک موسسات مالی خود بود سرانجام ناگزیر از تمکین به خواست مردم شد و دستور دستگیری م. ج. ف صادر شد. او یکی از عوامل این موسسه رشد یافته است. روز گذشته اول از همه رسانه های محافظه کار و نزدیک به قوه قضاییه از بازداشت کسی در اصفهان خبر دادند که ۱۰۰۰ میلیارد ریال از سپرده های شهروندان در موسسه میزان را در اختیار داشته و از قرار وی نیز مانند همه کسانی که به عنوان مفاسد اقتصادی دستگیر می شوند نتوانسته - یا نخواسته دین خود را ادا کند. خبرگزاری مهر در این باره نوشته است:« یکی از بزرگترین بدهکاران موسسه منحله میزان در شب تاسوعا بازداشت شد. م.ج.ف که دارای معوقه بانکی ۱۰۰۰ میلیارد ریالی به موسسه منحله میزان از سالیان گذشته است و اقدامات متعدد قضایی در چند سال گذشته علیه او در دست اجرا قرار گرفته، شب تاسوعا بازداشت شد». این خبرگزاری افزوده است:«این بدهکار بزرگ با پوشش امور خیریه و سوء استفاده از مجالس سیدالشهدا در شهرهای مختلف بخصوص در شهر اصفهان (مثل وقف یکی از حسینه های مطرح اصفهان) در پی کسب وجهه بود و با رانت حاصله موفق به کسب تسهیلات کلان و تاخیر چندین ساله شده است. با این حال به نظر می رسد این فرد به دلیل قداست و اهمیت مجالس سید الشهدا و با عنایت معصومین ، ساعت ۱۱ شب قبل از تاسوعای حسینی و در پایان مراسمی که بیش از دهها هزار نفر در حسینیه اصفهان برپا کرده بود، دستگیر شده است. خبرگزاری با همه احتیاط خود کمی از پشت پرده نفوذ فرد دستگیر شده را بالا زده و از تلاش زیادی این فرد برای تحت فشار قرار دادن مسئولان کشور اما در آن میان همچنان مدیران موسسه میزان را در خبرخود بی تقصیر جلوه داده چرا که نوشته فرد دستگیر شده حتی مدیران موسسه میزان را زیر فشار قرار داده تا مهلت بیشتری بگیرد. یکی از مال باختگان موسسه میزان به خبرنگار روز گفته است شاید این ترفندی است از سر ناچاری برای بیرون کشیدن مدیرموسسه میزان و همدستان وی در قوه قضاییه. چرا که تاکنون خبر از دستگیری یا حتی بازجویی مدیران این موسسه منتشر نشده است. اما ما دیگر خسته شده ایم و به هر ترتیب حقوق خود را دنبال می کنیم و فریب این بازی را نخواهیم خورد». پیش از این خبر و افشای این که دستگیر شده بزرگترین بدهکار موسسه منحله میزان است.دستگیری مدیر موسسه میزان خواست عمومی مالباختگان بود اما خبرگزاری 250526/%D8%A8%D8%A7%D8%B2%D8%AF%D8%A7%D8%B4%D8%AA-%D8%A8%D8%AF%D9%87%DA%A9%D8%A7%D8%B1-1000-%D9%85%DB%8C%D9%84%DB%8C%D8%A7%D8%B1%D8%AF%DB%8C-%D9%85%D9%88%D8%B3%D8%B3%D9%87-%D9%85%DB%8C%D8%B2%D8%A7%D9%86 - - "Opens external link in new window">مهر نوشته «برخی اخبار در مورد واگذاری فوری پدیده شاندیز در رسانه ها منتشر شده که به نظر می رسد، بازداشت این فرد نیز در راستای پرداخت فوری مطالبات مردم باشد». سایت رویکرد در گزارشی از عدم کارآمدی «ستاد تدبیر» در استان خراسان رضوی نوشته است:« استقرار هیات تسویه در نیمه اول خرداد امسال اولین گامی بود که ستاد تدابیر ویژه استان خراسان رضوی برای پرداخت مطالبات سپرده گذاران و رتق و فتق امور این موسسه انجام داد،اقدامی که پس ار ۴۰ روز ناکامی به استعفای این هیئت سه نفره که بازنشستگان بانکی بودند منجر شد، هیئت تسویه دوم بعد از چند روز آغاز بکار کرد اما آنان نیز توفیقی نیافتند و مجبور به استعفا شدند. پس از یک ماه بلاتکلیفی سپرده گذاران و کارمندان سرانجام هیات تسویه سوم از ۳ هفته پیش کار خود را شروع کرد.تنها هنر این هیئت ها دریافت ۱۰۰ میلیارد تومان باقیمانده پولی بود که موسسه میزان به عنوان ذخیره قانونی نزد بانک مرکزی به ودیعه گذاشته بود این مبلغ در فرآیندی یک ماهه به سپرده گذارانی که موجودی آنها زیر ۳ میلیون تومان بود پرداخت شد» در حالی که مردم همین نحوه عمل تصمیم گیرندگان استان خراسان را نشان از کوشش آن ها برای مصون دانستن مدیران موسسه میزان می دانند رویکرد نوشته:با اتمام این مبلغ دیگر اقدام مناسبی برای وصول مطالبات ، فروش املاک و .... انجام نگرفت تا مردم زیان دیده همچنان منتظر دریافت پولشان باشند، گفتنی است سپرده های موسسه نزد بانک مرکزی ۲۶۰ میلیارد تومان بود که ۱۶۰میلیارد تومان آن در ۴ ماهه اول بحران طی ۴ قسط از بانک مرکزی وصول و بین سپرده گذاران معترض توزیع شد». همزمان با انتشار گزارش هایی از این دست، علیرضا رشیدیان استاندار خراسان رضوی گفته است:« به منظور حل مشکلات سپرده گذاران موسسه منحله میزان جلسهای با حضور استانداران خراسان شمالی و خراسان جنوبی در شهر مشهد برگزار شد. در این جلسه راهکارهای متعددی که منجر به استیفای حقوق سپرده گذاران، کارکنان و سهامداران در سریعترین زمان ممکن میشود؛ مورد بررسی قرار گرفت. سه بانک و موسسه مالی و اعتباری برای ورود به این موضوع اعلام آمادگی کردند که در نهایت راهکار اجرایی و همکاری یک بانک و موسسه مالی و اعتباری، مورد توافق قرار گرفت. آن چه در موضوع موسسه میزان ناگفته مانده رعایتی است که نسبت به موسسات مشابه در مورد مدیران پدیده شاندیز به کار می رود. به گفته یکی از مالباختگان انگار همه استانداران و استان قدس و دیگران در کارند تا کسی نامی از مدیر اصلی نبرد. در تازه ترین خبر ها آمده «با توجه اهمیت موضوع مقرر شد استانداران، آخرین نظرات و موارد را برای تسریع در روند حل مشکل به بانک مرکزی ارائه کنند تا در این خصوص تصمیم نهایی اتخاذ شود. بانک و موسسه یاد شده از هم اکنون اقدامات اجرایی خود را برای نحوه پرداخت مطالبات سهامداران، پوشش حداکثری کارکنان موسسه میزان و تعیین تکلیف سهامداران، آغاز کرده اند». با دامنه دار شدن اعتراضات مال باختگان و خشم آنها که تا کنون منجر به برگزاری چندین تجمع و تحصن اعتراض آمیز شده، موضوع کلاهبرداری و اختلاس در این موسسه به یکی از موضوعات حساس امنیتی در خراسان تبدیل شده است.
شورای همکاری خلیج فارس که از مخالفان دولت سوریه حمایت میکند، گفته است بشار اسد، رئیسجمهوری سوریه نمیتواند در دوران انتقالی نقشی ایفا کند. عبدالعزیز ابوحامد العویشق، دستیار دبیرکل شورای همکاری خلیج فارس در مصاحبه با بیبیسی گفت بشار اسد، رئیسجمهوری سوریه که چند روز پیش به مسکو سفر کرده بود، "در آینده سوریه، هیچ نقشی ندارد." او گفته است این شورا میتواند برای بشار اسد در مذاکرات برای حل بحران، نقشی قائل شود اما رئیسجمهوری سوریه نخواهد توانست در دوران انتقالی، نقشی ایفا کند. شورای همکاری خلیج فارس همچنین هشدار داده است که دخالت نظامی روسیه در سوریه میتواند به افزایش تنشها میان آمریکا و روسیه منجر شود. روسیه در کنار ایران، از مهمترین حامیان سوریه به شمار میرود. این کشور از چند هفته پیش دست به بمباران هوایی گروههای پیکارجو در داخل سوریه زده است. این حملات روسیه با واکنش منفی عربستان سعودی، ترکیه و آمریکا روبهرو شده است. بی بی سی
دبیر هیات مدیره اتحادیه آزاد کارگران ایران باید تا روز چهارم آبانماه سالجاری خود را به شعبه اول اجرای احکام کیفری دادسرای ناحیه ۳۳ اوین معرفی کند تا حکم شش سال زندان برای وی اجرا شود. به گزارش «سحام»، اتحادیه آزاد کارگران ایران با اعلام این خبر اعلام کرده که جعفر عظیم زاده به دنبال نامه هماهنگ کنندگان طومار اعتراضی چهل هزار نفری کارگران به علی ربیعی (وزیر کار) برای بر پائی تجمع کارگری در روز جهانی کارگر سال ۱۳۹۳ در مقابل وزارت کار جهت ٬اعتراض به حداقل مزد مصوب٬، در نیمه شب روز دهم اردیبهشتماه دستگیر و پس از ۴۶ روز بازداشت در بند ۲۰۹ زندان اوین، با قرار کفالت یکصد میلیون تومانی آزاد شد. وی سپس در روز ۱۰ اسفند ماه سال گذشته در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب توسط قاضی صلواتی به محاکمه کشیده شد و با اتهامات اجتماع و تبانی به قصد اقدام علیه امنیت کشور و اخلال در نظم عمومی با استناد به ماده ۶۱۰ قانون مجازات اسلامی به تحمل پنج سال حبس و به اتهام فعالیت تبلیغی علیه نظام جمهوری اسلامی با استناد به ماده ۵۰۰ قانون مجازات اسلامی به تحمل یکسال حبس و فعالیتهای غیرقانونی با استناد به ماده ۲۳ قانون مجازات اسلامی از عضویت در احزاب، گروهها و دستهجات سیاسی و فعالیت در فضای مجازی و رسانهها و مطبوعات، به مدت ۲ سال حبس محکوم شد. کلمه
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر