پس از انتخابات ریاست جمهوری خرداد ۹۲ تحرکات جدیدی در جبهه اصلاحات با محوریت "شورای هماهنگی جبهه اصلاحات" آغاز شد و هر از گاه اخباری از نشستها یا موضعگیری های آنان، به ویژه در ارتباط با انتخابات های اسفند ۹۴ منتشر می شد، اما روز چهارم مهرماه خبر تشکیل نهاد جدیدی به نام "شورای سیاستگذاری اصلاحطلبان" در رسانه ها منتشر شد. در متن خبر بود که پیرو نامه ای از طرف علیمحمد غریبانی، رئیس دورهای شورای هماهنگی جبهه اصلاحات، به محمد خاتمی و موافقت و استقبال او از مفاد نامه، این تشکیلات تازه شکل می گیرد. ترکیب این شورا آنچنان که تا کنون اعلام شده، شامل شورای راهبردی اصلاحطلبان، دبیرانکل احزاب عضو شورای هماهنگی جبهه اصلاحات، احزاب جدیدالتأسیس که هنوز به عضویت شورا درنیامدهاند و حتی احزاب در شرفتأسیس است. متن زیر حاصل گفتگوی تلفنی با محمد جواد حق شناس، مدیرمسئول روزنامه اعتماد ملی، عضو شورای مرکزی حزب اعتماد ملی از احزاب تشکیل دهنده شورای هماهنگی و شورای سیاستگذاری اصلاح طلبان است. آیا شورای سیاستگذاری اصلاح طلبان نهادی است که صرفاً در ارتباط با ملزومات انتخاباتهای اسفند ماه تشکیل شده، یا ما پس از این با نوعی رهبری جبهه گونه مواجه هستیم که قرار است سیاست های جریان اصلاحات را تنظیم کند؟ این ساز و کار دقیقاً در رابطه با انتخابات شکل گرفته است اما این نهاد هم مثل همه نهادهایی که شکل می گیرند با توجه به توانایی هایی که از خود نشان می دهند و تجربیاتی که به دست می آورند، اگر تجربیات موفقی باشند، ممکن است تکامل پیدا کند، نواقصش رفع بشود و بتواند تبدیل به یک شورای دائمی بشود. البته شورای هماهنگی اصلاحات به عنوان یک شورای دائمی وجود داشته است. من فکر می کنم در دراز مدت علاوه بر احزابی که الان هستند، اگر بشود که به جای کمیته راهبردی، نمایندگان روحانیت مبارز هم که مدتهاست در شورای هماهنگی اصلاحات شرکت نمی کردند، رضایت بدهند و وارد این مجموعه بشوند، و تعدادی از احزاب اصلاح طلب که بیرون هستند ورود بکنند، ما نیاز به شورای جدیدی نداشته باشیم و همان شورای هماهنگی اصلاحات که متشکل از احزاب هست، یک حضور مستمر و دائمی داشته باشد. در این صورت چرایی تشکیل شورای سیاستگذاری اصلاح طلبان مطرح می شود. با وجود سازو کارهای مختلفی که اصلاح طلبان داشتند، از احزاب تا همین شورای هماهنگی... آیا تشکیل شورای جدید در زمانی کمتر از شش ماه قبل از انتخابات می تواند بر روندهای جاری در فضای انتخابات مؤثر باشد؟ با توجه به اینکه سیاست های کلی قاعدتاً پیش از اینها شکل گرفته است. این شورا در واقع می توان گفت که یک تدبیری است در مقابل شکل گیری ساختار های موازی. به این ترتیب که جریان اصلاح طلب از حدود یکسال پیش که داشت برای حضور در فضای انتخابات آماده می شد، با یک ساختار موازی روبرو شد. این جریان های موازی می توانست به ویژه در مناطق و استانها به عنوان دو صدا یا دو حوزه که نتوانند همپوشی کنند بر روند وحدت جریان اصلاح طلب اثرات منفی بگذارد. یک جریان متعلق بود به یک ساختار قدیمی که بیش از دو دهه از تشکیل آن می گذرد یعنی شورای هماهنگی اصلاحات متشکل از بیش از بیست حزب. این شورا توانسته بود با یک ظرفیت حداکثری و با حضور کل اعضا جلساتش را برگزار کند و کمیته انتخاباتش را به ریاست آقای رهامی فعال کند. آنها به اکثر استانها سفر کردند و سعی کردند تا شورای استانی را فعال کنند. از سوی دیگر ما شاهد تحرک یک شورای راهبردی بودیم که ذیل شورای مشورتی آقای خاتمی فعال شده بودند با محوریت آقای موسوی لاری وزیر کشور اصلاحات و با مشارکت برخی از اعضای حقیقی که از اعضای شورای مشورتی بودند در حالیکه هر کدام هم به یکی از احزاب اصلاح طلب تعلق داشتند اما لزوماً نماینده احزابشان هم نبودند. این کمیته هم نزدیک به یک سال بود که فعالیت می کرد و می خواست شوراهای استانی خود را شکل بدهد. باز از سویی ما شاهد شکل گیری شورایی هم در حوزه آقای عارف بودیم که ایشان هم از فردای انتخابات ریاست جمهوری در انجا فعالیت می کرد و یک شورای مشورتی خود ایشان داشت که طبیعتاً در ذیل آن کمیته های راهبردی و اتاق فکر و کمیته های سیاسی و...مشغول تدوین برنامه هایی برای انتخابات بودند. خوب همه اینها تعدد و تکثر را درجریان اصلاح طلب نشان می داد. جدا از همه اینها طبعاً در درون احزاب اصلاح طلب هم بنا بر ماهیت حزبی شان فعالیت مستقل هم تعریف شده بود. این موازی کاری طبیعتاً موجب نگرانی می شد چون امکان داشت تبدیل به یک زاویه بشود. در نتیجه در یکماهه اخیر همفکری هایی شد و توسط رئیس دوره ای شورای هماهنگی اصلاحات نامه ای به آقای خاتمی نوشته و پیشنهاد شد که یک هماهنگی میان کمیته ها و شورا صورت بگیرد که ایشان هم استقبال و پیشنهاد کردند که علاوه براعضای کمیته ها و شورا، آقای عارف و چهار حزب دیگر نیز به این مجموعه اضافه بشوند. حزب ندای ایرانیان، حزب اعتدال و توسعه، حزب جدیدالاتأسیس اتحاد ملت ایران اسلامی و حزب در حال تأسیس ایثارگران. هفته گذشته این جلسه مشترک برگزار شد و در این جلسه مشترک، هیات رئیسه موقت با عضویت آقایان عارف، موسوی لاری و غریبانی برای تدوین آیین نامه انتخاب شدند. شما از حضور احزاب متعدد و همچنین اشخاص حقیقی در میان اعضای حاضر در این شورا می گویید. این پرسش پیش می آید که آیا احزاب بر اساس نیروی مادی شان، منظور تعداد اعضا و شبکه های حزبی شان نفوذ و تأثیر دارند یا تصمیمات بر اساس هر حزب یک رأی تعیین می شود؟ و در این میان تکلیف رأی و نظر شخصیت های حقیقی چیست؟ شاید این ایراد وارد باشد.منهم از نظر کارشناسی این ایراد راآنجا عنوان کردم. کار هم واقعاً سخت است چون ما الان در آنجا شاهد حضور مجموعه ای از اشخاص حقیقی هستیم در کنار شخصیت های حقوقی. اما فعلا بر یک راه حلی توافق شده است به این ترتیب که اشخاص کمیته راهبردی در عین حال گرایش حزبی دارند. مثلاً احزابی که در شورای هماهنگی هستند و یک رأی دارند شاید با احتساب عضوی از افرادشان در کمیته راهبردی رأی شان بشود دو یا سه تا. مثلاً در شورای سیاستگذاری حزب کارگزاران را داریم که از این حزب آقای کرباسچی هم در اینجا حضور دارد یا آقای مرعشی؛ به این ترتیب رأی کارگزاران بیشتر می شود. یا به همین ترتیب حزب اتحاد اسلامی یا ندا و یا دیگر احزاب بزرگتر که اعضای شان عضویت مستقل هم در شورا دارند و این می تواند حق رأی شان را بالا ببرد. این به هر حال یک ترکیب جدید است که برای کاهش برخی اختلافات و زوایایی که ایجاد شده بود شکل گرفت و مشکلات خاص خودش را دارد؛ شاید هم می توانست بهتر از این مدیریت بشود به هر حال در شروع کار هستیم و راه حل ها باید آزموده شوند. آقای حق شناس! همه جا و حتی در میان چهره های شاخص اصلاحات صحبت از ائتلاف جدی با اعتدالیون است. آیا از استحاله جریان اصلاحات در اعتدالگرایان نگران نیستید؟ اولاً در مورد وزن جریان اصلاح طلب بگویم که، همانطور که اشاره کردم ما الان حدود 25 یا 26 حزب درون شورای سیاستگذاری داریم؛ تقریباً همین تعداد حزب هم بیرون از شورای هماهنگی داریم. یعنی تعداد احزاب اصلاح طلب که در خانه احزاب عضو هستندبه هفتاد تا هفتاد و پنج حزب می رسد.پارادیمی هم که از سال هفتاد و شش در کشور شکل گرفته و تا امروز پایدار مانده دو ستون اصلی سیاسی است. یک ستون متعلق به اصلاح طلبان است و ستون دیگر محافظه کارانی که ترجیح می دهند خودشان را اصولگرا بخوانند. در تمام این سالها هم همیشه تلاش شده است که یک جریان سومی تشکیل بشود که بتواند به یک گفتمان جدید تبدیل بشود. شاید هم اولین تلاش به قبل از هفتاد و شش برمی گردد و آن تلاشی بود که از سوی کارگزاران انجام شد و سعی کرد تا میان دو طیف چپ و راست آن روز که پدران جریان اصلاح طلب و محافظه کار امروز محسوب می شوند، قرار بگیرند. دیدیم که خیلی دوام نیاورد و در هفتاد و شش حزب کارگزاران مجبور شد که خود را در جریان اصلاح طلب تعریف بکند. این روند را شما در پسا اصلاحات هم می بینید، زمانی که طیف احمدی نژاد تلاش کرد تا از جریان محافظه کار خارج شود و یک جریان جدیدی را مدیریت کند که گرچه خاستگاهش محافظه کاری بود ولی می خواست نوعی قرائت رادیکال از محافظه کاری را ارائه کند. قرائتی که امروز توسط پایداری یا مثلاً جمعیت ایثارگران یا رهپویان در مجلس که مشهور به دلواپسان هستند دارد نمایندگی می شود ولی هنوز نتوانسته اند که به عنوان جریان سوم خود را از جریان مادر جدا کنند. حالا در فضای جدید هم ما شاهد هستیم که بعد از ۹۲ سعی شد که گفتمان اعتدال وارد بشود و خود را به عنوان یک پارادایم مطرح کند. اما به نظر من گفتمان های دو قطبی همچنان خود را حفظ خواهند کرد و اعتدال نه یک پارادایم که یک روش می تواند باشد در مقابل رادیکالیسم. یعنی می توانیم تصور کنیم که هم اصلاح طلب رادیکال داریم و هم اصولگرای رادیکال و در مقابل هم اصلاح طلب میانه رو داریم و هم اصولگرای میانه رو. لذا با اینکه این جریان دو سال سعی کرد تا بتواند یک گفتمان بر محور میانه روی و اعتدال بسازد، به نظر می رسد که تا امروز موفق نبوده است. در واقع جریان اعتدال باید خودش را تعریف بکند! حالا یا در میانه میان اصولگرایان و اصلاح طلبان، یا حاملی از هر دو سوی اصلاحات و اصولگرایی که بتواند مجلسی را شکل بدهد که حداقل به تقابل با دولت نپردازد. ولی به نظر می رسد با وجود اینکه این عدم تعریف شدگی در میان اعتدالگرایان وجود دارد، موضعگیری های برخی چهره های شاخص اصلاح طلب مصر هستند که اصلاح طلبان در ائتلاف با آنان تعریف شوند. به این ترتیب خطر حل شدن اصلاح طلبان در اعتدالیون واقعی می شود. به نظرم این یک گرایش اصلی و عمده نیست. شاید شما برخی شخصیت ها را از درون برخی احزاب ببینید که این تمایل را نشان می دهند. مثلاً چندماه پیش آقای عطریانفر عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران در سخنانش این تمایل را نشان داد که خواهان سرلیستی آقای لاریجانی در فهرست انتخاباتی اصلاح طلبان است. یا برخی از درون این مجموعه در مورد سرلیستی آقای ناطق. اما این نگاه بعداً در شورای مرکزی کارگزاران تکذیب شد و گفتند که این نظر شخصی آقای عطریانفر بوده است.یعنی این نگاه درون جریان اصلاح طلب خیلی به یک نگاه جدی بدل نشده. و قضاوت در موردش هنوز زود است و بخشی از آن برمی گردد به عمل جریانی که انتخابات را برگزار می کند و تأیید صلاحیتها را در اختیار دارد. هنوز برای جریان اصلاح طلب روشن نیست که فضایی که برای انتخابات فراهم می شود تا چه حد یک فضای رقابتی است. بنا براین راهبردهایی که تا کنون مطرح هستند باید در وضعیت های متفاوت بررسی بشوند و بر اساس شرایطی که پیش می آید برگزیده بشوند. اما آقای عارف هم چند روز پیش گفت که "به دنبال تهيه ليست مشترک بين اعتدال گرايان و اصلاح طلبان هستيم". پیشنهادی که در بحث آقای عارف بود این بود که فضایی بوجود بیاید که دو طرف بتوانند برخی از چهره های شان را به عنوان کاندیداهای مشترک معرفی و مطرح کنند. این یک ایده جدید است ولی فعلاً هنوز تبدیل به یک راهبرد نشده و در موردش بحث نشده و به تصمیم هم نرسیده است. به حضور ندا در شورای سیاستگذاری اشاره کردید. ما شاهد انتقادات فراوان و حتی اعتراض های شدید بسیاری از اصلاح طلبان به تشکیل حزب ندا تحت پرچم اصلاحات بودیم. از طرفی ندا هم همواره از نوعی ائتلاف با اصولگرایان صحبت کرده است. آیا ایده پیوستن ندا به شورای جدید ترفندی برای جلوگیری از پیوستن این حزب به اصولگرایان نبوده است؟ من گفتم، ما بیش از هفتاد حزب اصلاح طلب داریم. حالا یکی دیگر هم به آنها افزوده شده. اصل مسئله همین است و ما نباید خیلی ذهنمان را درگیر کنیم که گویا دارد اتفاقات عجیب و غریبی می افتد! درمورد حزب ندا و آقای خرازی هم همین است. اقای خرازی یک پتانسیل و یک علائقی به آقای خاتمی دارد که بر کسی پوشیده نیست. سفیر آقای خاتمی در پاریس بوده، با دولت آقای هاشمی نزدیکی هایی داشته ست. در اینمدت هم سعی کرده است با بچه های مشارکت که با توجه به انحلال حزب فاقد تشکیلات بوده اند کار کند. من فکر می کنم رویکرد آقای خاتمی در دعوت از ندا توأم با تدبیر بوده است. دلیلی ندارد وقتی جریان اصلاح طلبی دارد تلاش می کند که معاند را تبدیل به مخالف و مخالف را تبدیل به دوست بکند و دوست را تبدیل به متحد و همراه؛ ما جریانی را که از دوستان اصلاحات بوده است هل بدهیم به سمت دیگری. در شرایط کنونی ـ به فرض ثابت ماندن شرایط ـ اولویت شما اجماع اصلاح طلبان است یا ائتلاف با اعتدالگرایان؟ طبیعتاً اگر انتخابات به نحوی رقابتی باشد که امکان حضور چهره های مطرح اصلاح طلبان در انتخابات فراهم باشد، چنین مشارکتهایی یا ارائه ی فهرستی به سر لیستی چهره های غیر اصلاح طلب معنا ندارد. آیا شما این احتمال را که در نهایت اعتدالگرایان، به ویژه آقای روحانی به قیمت نزدیکی با اصولگرایان میانه نظیر آقای لاریجانی از جریان اصلاحات برائت بجویند؟ در آنصورت آیا شما به دفاع یکطرفه از ایشان ادامه خواهید داد؟ با نگاهی که آقای روحانی به مسائل دارد، به نظر من ایشان اینگونه تصمیم نمی گیرد. تجربیات گذشته نشان داده که آقای روحانی تصمیماتش را بر اساس عملگرایی معطوف به نتیجه می گیرد و نشان داده است که تصمیماتش با هوشمندی یک رابطه مستقیمی دارد و فعلاً به نظر من تصمیمی نخواهد گرفت. اما به نظر می آید که ترکیب مورد علاقه ایشان همان ترکیبی است که شما امروز در کابینه ایشان می بینید. ترکیبی که در آن هم آقای پور محمدی هست، هم آقای حجتی. هم آقای جنتی هست، هم آقای رحمانی فضلی. چنین ترکیبی برای مجلس هم برای ایشان مطلوب است. ترکیبی که هم آقای عارف در آن باشد و هم آقای لاریجانی و حتی شاید اقای ناطق. به نظر می رسد برای ایشان مهمتر این باشد که در مجلس آینده چهره ای مانند اقای کوچک زاده حضور نداشته باشد یا مثل آقای رسایی یا آقای کریمی قدوسی... به هر حال در شرایط فعلی دولت تصمیمی برای دوری یا نزدیکی به جناحها نخواهد داشت و آن را می گذارد برای مراحل نهایی انتخابات. در عین اینکه جریانهای نزدیک به دولت هم لابی های خود را دنبال می کنند تا به وضعیت مطلوب برسند. در قبال اینکه مطالبات دموکراتیک جامعه مدنی و اصلاح طلبان، به ویژه مسئله زندانیان سیاسی و رفع حصر از رهبران جنبش سبز، حل ناشده باقی مانده ادامه حمایت شما از ایشان تحت کدام استدلال تعریف می شود؟ می خواهم بگویم که کشور مانند یک کشتی بود که در یک دریای متلاطم قرار داشت. خدمه و ناخدای این کشتی هم کارایی یا تجربه لازم را نداشتند. نتیجه اینکه این کشتی هم از بیرون به صخره ها می خورد و آسیب می دید و هم از درون مانند این بود که کارکنان و خدمه آن مته برداشته و آن را از سوراخ می کردند. به هر حال کشتی در حال غرق شدن بود. در چنان شرایطی به نظر من مردم ایران و نظام جمهوری اسلامی به طور مشترک به این صرافت افتادند که قبل از هر چیز باید این کشتی را نجات داد و طبیعتاً بر سر اینکه چه کسی می تواند ناخدای کشتی باشد با هم توافق کردند. از میان هشت نامزدی که وجود داشت روی آقای روحانی توافق کردند. در چنین فضا و شرایطی قطعاً اولین مأموریت آقای روحانی این است که سوراخهایی را که در بدنه هست و دارد کشتی را غرق می کند ترمیم کند. در این کشتی اتفاقات شاید نامربوطی هم افتاده است و هیچیک از کسانی هم که به اقای روحانی رأی داده اند به ان اتفاقات بی توجه نیستند اما همه با هم، همه سرنشینان این کشتی فکر می کنند که باید در وهله اول جلوی غرق شدن کشتی و هشتاد میلیون ایرانی را بگیرند. تصمیمی که آینده فرزندان این کشور در گروی ان است و آیندگان در باره آن قضاوت خواهند کرد. بنا بر این به این تصمیم رسیده اند که اولویت اول کشور پرونده ای باشد که بتواند این مجموعه را از غرق شدن نجات بدهد و فرصت فراهم کند. به هر حال در پیش چشم ما وضعیت کشورهایی مثل عراق، یمن و افغانستان و سوریه هست که باید دامنگیر ما نشود. یعنی اولویتهایی در این میان هست که نمی شود آنها را نادیده گرفت. با توجه به اینکه دولت توانش هم نامحدود نیست با توجه به امکانات و اختیاراتی که دارد بتواند در مسیر درست حرکت کند. ما نباید انتظاراتمان از این دولت را نامتناسب با توان و اختیارات و ظرفیتش تعریف بکنیم. اگر این کار را بکنیم، یعنی ماشینی را که ظرفیتش دو تن است ما ده تن بار زده ایم. آیا خود دولت تشخیص نداد که این ظرفیت را دارد یا نه؟ چون آقای روحانی شخصاً وعده هایی در مورد این مطالبات داد؟ ببینید وعده هایی که قبل از انتخابات و بعد از رسیدن به قدرت داده می شود معمولاً از یک جنس نیستند. ما یادمان نرفته است که آقای اوباما وعده تعطیلی گوانتانامو را در مبارزات انتخاباتی اش داد. اما هنوز که هفت سال است از ریاست جمهوری ایشان می گذرد گوانتانامو تعطیل نشده ست. با وجودی اینکه او در آنجا مخالفانی از این دست ندارد، به نظر می رسد که در آنجا هم شاید همه وعده ها متناسب با اختیارات نباشد. آیا شورای سیاست گذاری در قبال حضور بسیار ضعیف زنان ایرانی در مجلس که با سطح آگاهی و کارآمدی آنان هیچ تناسبی ندارد، برنامه عملی در انتخابات آینده دارد؟ در درون شورا همه اتفاق نظر دارند که جایگاه امروز زنان در مجلس شورای اسلامی هیچ تناسبی نه با شأنیت زنان و نه با جایگاه جمهوری اسلامی دارد. اما به نظر من یک وجهش برمی گردد به نوع نگاه زنان ما به فعالیت و حضور در عرصه سیاسی که خود خانمها در آنجا دچار یک کم کاری تاریخی هستند. خانمهای ایرانی باید حضور در سیاست را مقداری جدی تر بگیرند. حضور در احزاب و حضور در پستهای سیاسی را. و از طرف دیگر دولت، بدنه اجرایی و نهاد های آموزشی باید در این زمینه اهتمام بیشتری بکنند. در حوزه اصلاح طلبان این نگاه وجود دارد که بتوانند قطعاً از ظرفیتی که در جامعه زنان کشور وجود دارد بیشتر استفاده کنند. قطعاً در مجلس آینده تعداد زنان نماینده از مجلس فعلی بیشتر، من فکر می کنم بیش از دو برابر خواهد بود. آنچه که مهم است ما باید در مسیر فراهم آوردن سهم و جایگاه مناسبی برای زنان ایرانی باشیم.
حکم محمدعلی هاشمی راد، از فعالان ملی مذهبی و کارشناس سازمان برنامه و بودجه از سوی دیوان عالی کشور نقض شد. محمود علیزاده طباطبایی، وکیل آقای هاشمی راد به روز می گوید که پرونده موکلش به شعبه ۳۶ دادگاه تجدیدنظر ارجاع شده تا بار دیگر مورد رسیدگی قرار بگیرد. او توضیح می دهد: "حکم یازده سال زندان آقای هاشمی در دادگاه تجدیدنظر تایید شده بود اما ما درخواست اعاده دادرسی کردیم و دیوان عالی کشور درخواست ما را پذیرفت. حالا پرونده را به شعبه ۳۶ دادگاه تجدیدنظر فرستاده اند و ما امیدواریم حکم تبرئه آقای هاشمی صادر شود". علیزاده طباطبایی، وکیل سعید مدنی، جامعه شناس، پژوهشگر و فعال ملی مذهبی هم هست. تقاضای اعاده دادرسی او رد شده و وکیل اش می گوید مجددا درخواست اعاده دادرسی خواهد داد: "ما مجددا درخواست اعاده دادرسی می دهیم. وقتی درخواست اعاده دادرسی می دهیم برخی شعب دیوان می پذیرند برخی اما اصلا اعاده دادرسی را نمی پذیرند، مثلا برای آقای دکتر هاشمی که درخواست اعاده دادرسی دادیم پذیرفته شد و حکم نقض شد. ولی آقای مدنی پذیرفته نشد. دلیلی هم به ما نمی گویند که مثلا به این دلیل رد شد که ما بدانیم. ولی به هرحال در رابطه با آقای مدنی مجددا درخواست اعاده دادرسی خواهیم داد". سعید مدنی از سوی شعبه ۳۶ دادگاه انقلاب به ۶ سال زندان و ۱۰ سال تبعید به بندرعباس محکوم شده بود. او در زندان رجایی شهر زندانی است و از دی ماه سال ۹۰ تاکنون محروم از مرخصی بوده. منصوره اتفاق، همسر آقای مدنی به روز میگوید: "حکم شان ۶ سال بود که با اعمال ماده ۱۳۴ شده ۵ سال. از زمانی که بازداشت شد تا زمانی که حکم را صادر کردند دو سال زندان بود که مربوط به پرونده سال ۸۰ ملی مذهبی ها بود. ۳ سال حکم داشت که یکسال را سال ۸۰ گذرانده بود و ۲ سال دیگر را هم سال ۹۰ به اجرا گذاشتند. بعد از آن هم که ۶ سال زندان دادند و البته این هم با اعمال ماده ۱۳۴ شده ۵ سال و همچنان در زندان است". او درباره حکم تبعید همسرش می گوید: "ده سال تبعید به بندرعباس داشتند که در دادگاه تجدیدنظر شد ۲ سال. یعنی بعد از پایان محکومیت زندان حکم دو سال تبعید دارند". سعید مدنی بیش از ۴ سال است که از مرخصی محروم است: "ملاقات ها طبق روال همیشگی و مثل سایرین است ولی مرخصی را متاسفانه موافقت نمی کنند. قبلا می گفتند وزارت اطلاعات موافقت نمی کند الان می گویند دادستان، یعنی جعفری دولت آبادی مخالفت می کند. هیچ دلیل خاصی هم نمی گویند. از ۱۷ دی ۹۰ که بازداشت شد تاکنون بدون مرخصی در زندان است". او ی افزاید: "ما هیچ یک از اتهاماتی را که زدند و حکم هایی را که صادر کردند به هیچ عنوان قبول نداریم.هربار هم اعتراض کردیم اما نتیجه ای نداشته. به نوعی خود دادستانی و وزارت اطلاعات حساسیت ویژه ای نسبت به ایشان داشته و هنوز هم دارند ؛حتی نسبت به بعضی از زندانیان دیگر هم حساسیت بیشتری نسبت به ایشان دارند. شاید فکر می کنند تاثیرگذارتر است اما زندان تاثیری روی کارهای ایشان ندارد و مانعی برای کارهای پژوهشی و تحقیقاتی ایشان نیست. در زندان هم مطالعه میکند تحقیق می کند و می نویسد. ولی خب این حکم ناعادلانه همچنان است". عضویت در کانون مدافعان حقوق بشر، عضویت در کمیته پی گیری بازداشت های خودسرانه و کمیته دفاع از انتخابات آزاد و همچنین عضویت در شورای فعالان ملی مذهبی، مصاحبه با رسانه ها و انتشار مقالات انتقادی و همکاری با شورای هماهنگی راه سبز امید از جمله اتهامات آقای مدنی است. او سابقه بازداشت در سال ۷۳ و سپس سال ۷۹ را هم دارد. آقای مدنی، سردبیر مجله ایران فردا بود.
نحوه تصویب طرح مجلس شورای اسلامی درباره برجام، همچنان مورد اشاره و اعتراض اصولگرایان است. گروهی که از انتساب این پرونده به آیتالله خامنهای ناراضیاند، روش کار علی لاریجانی در مدیریت مجلس برای تصویب این طرح را مورد انتقاد قرار دادهاند و در نهایت معتقدند این طرح با ارائه اطلاعات اشتباه به نمایندگان تصویب شده است. یکی از مهمترین مسایلی که در این زمینه مورد اشاره قرار میگیرد، جلسه مشترکی است که میان علی لاریجانی، علیاصغر حجازی و علی شمخانی یک روز پیش از برگزاری جلسه علنی مجلس برای تصویب طرح برجام، برگزار شد. برخی نمایندگان مجلس به نقل از علی لاریجانی، خبر از برگزاری این جلسه داده و حضور و سخنان یک عضو بلندپایه دفتر آیتالله خامنهای در این جلسه را نشاندهنده عزم "کشور" برای تصویب این طرح توصیف کرده بودند. گرچه برگزاری این جلسه نخستین بار توسط نمایندگان عضو جبهه پایداری - مهدی کوچکزاده و سپس حمید رسایی - و بعد از آن از سوی محمدرضا باهنر - نایبرئیس مجلس - مطرح شد، اما برخی از آنها سپس برگزاری این جلسه را تکذیب و سخنان خود را ناشی از اطلاعات اشتباه دانسته بودند. با این حال حسین سبحانینیا - عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس - به خبر آنلاین، وبسایت نزدیک به علی لاریجانی، به تکذیب برگزاری این جلسه واکنش نشان داد: "متاسفانه چند روزی است این بحث ها از ناحیه برخي دوستان مطرح شده است. اما نمی دانم برداشت آقایان از طرح این مسائل چیست؛ چراکه نمایندگان مجلس و حداقل آنهایی که با اکثریت قاطع به برجام رای دادند، در جریان ماوقع قضیه قرار دارند". در یکی از جدیدترین اظهارنظرها علیرضا زاکانی، نماینده مجلس و رئیس کمیسیون ویژه بررسی برجام درمجلس کفت که خبر برگزاری "این جلسه کاملا دروغ است و چنین جلسه ای تشکیل نشده است. من در جریان ماجرا بودم و چیزی که آقای باهنر گفته بود غلط بود. اطلاعات غلطی در صحن مجلس به خیلی ها از جمله آقای باهنر داده بودند". سبحانینیا اضافه کرد که لاریجانی "در جلسه غیرعلنی و همچنین جلسات مختلف دیگر" اقدام به ارائه "توضیحات کاملی" به نمایندگان مجلس کرده و همین مساله موجب شد که نمایندگان مجلس به این جمعبندی برسند که "تصویب این طرح به مصلحت کشور است". نایبرئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس تصویب برجام از سوی "شورای عالی امنیت ملی و شورای نگهبان" را نشاندهنده درست بودن اقدام مجلس توصیف کرد. برگزاری این جلسه سهجانبه توسط مهدی کوچکزاده، از اعضای جبهه پایداری در مجلس، فاش شد. این نماینده مجلس مدعی شده بود که علی لاریجانی به وی گفته "کشور تصمیم گرفته" طرح یک فوریتی نمایندگان درباره برجام باید تصویب شود و سپس "آقای باهنر هم نزد من آمد و گفت: دیشب آقایان لاریجانی، حجازی و شمخانی جلسه داشتند و تصمیم گرفته شد این طرح تصویب شود". گرچه علی لاریجانی در پاسخ به تذکر کوچکزاده، دخالت آیتالله خامنهای در تصویب این طرح را تکذیب کرده بود. کوچکزاده چند ساعت بعد اما در صفحه اینستاگرام خود نوشت که تشکیل جلسه سهجانبه "صحت نداشته و کذب" است، گرچه "متاسفانه این ادعا و نظایر آن که در جلسه غیرعلنی روز یاد شده ابراز شد، در آرای نمایندگان تأثیر گذاشت که به نظرم قابل رسیدگی بیشتر میباشد". حمید رسایی - از نمایندگان منتقد برجام - نیز در گفتوگو با وبسایت رجانیوز، نزدیک به جبهه پایداری، خبر از آن داده بود که لاریجانی در جلسه غیرعلنی پیش از تصویب برجام "دو پهلو سخن میگفت"، به این معنا که "هم میگفت که من نمیخواهم بگویم رهبری نظرشان این است و هم طوری صحبت میکرد که در شورای عالی امنیت ملی به جمعبندی این طرح دوفوریتی رسیدهایم". رسایی همچنین اضافه کرد که لاریجانی در پایان سخنان خود "گفت که چند روز قبل آقای حجازی با من تماس گرفت و گفت که چرا مجلس زودتر تکلیف برجام را مشخص نمیکند". رسایی افزود: "ببینید این حرف روی ذهن مخاطب چه تاثیری میگذارد. خصوصا وقتی یک عدهای هم در کف مجلس راه بروند و بگویند با دفتر چک شده نظر دفتر این است، نظر رهبری این است". رهبر جمهوریاسلامی در دیدار با اعضای مجلس خبرگان پیرامون نظر خود درباره برجام گفته بود: "من در مورد نحوهی بررسی و اینکه آن را رد کنند یا تصویب کنند هیچ توصیهای به مجلس ندارم و این، نمایندگان ملت هستند که باید تصمیم بگیرند". پس از آن و به دنبال انتشار نقلقولهایی پیرامون نظر آیتالله خامنهای درباره برجام نیز دفتر او اطلاعیهای صادر کرده و در آن با اشاره به مواضع اتخاذ شده از سوی او در چند سخنرانی، اعلام کرده بود: "انتساب هر مطلبی که خارج از این چارچوب باشد، فاقد اعتبار است". از سوی دیگر سخنان روز دوشنبه علی لاریجانی که پرونده هستهای را "پرونده رهبری" تصویب کرده بود، با اعتراض اصولگرایان مواجه شد. علیرضا زاکانی انتساب پرونده هستهای و برجام به آیتالله خامنهای را "ظلم مضاعف" توصیف کرد و با اشاره به سخنان آیتالله خامنهای مبنی بر عدم دخالت در جزییات، گفت: "باید مسئولیت برجام را روحانی و لاریجانی بپذیرند". همزمان حمید رسایی، نماینده مجلس و عضو جبهه پایداری در صفحه اینستاگرام خود با اشاره به سخنان جدید لاریجانی، اقدام به انتشار بخشهایی از متن سخنرانی چند ماه پیش وی در قم کرد و نوشت: "چند ماه قبل بود که آقای لاریجانی در قم، منتقدان برجام را با این سخنانش نواخت: چرا خلاف واقع میگویید! اگر خودتان مشکل دارید چرا پشت سر رهبری پنهان میشوید؟ رهبری صراحتا فرمودهاند که حرف من در همهجا یکی است. بله، حرف ایشان در همهجا یکی است. برای همین هم ما میگوییم وقتی ایشان گفتهاند من در خصوص بررسی برجام، نظری به مجلس نمیدهم، چرا از نام ایشان در جلسه غیرعلنی خرج کردید؟" رئیس مجلس نهم روز دوشنبه در یک سخنرانی و پس از آنکه با انتقادهایی درباره نحوه برخورد مجلس و او با برجام مطرح شد، گفته بود: "من در رسیدگی به پرونده هستهای دخالتی ندارم. این پرونده، پرونده رهبر معظم انقلاب است". افشای برگزاری جلسه سهجانبه میان علی لاریجانی، علی شمخانی و علیاصغر حجازی پیش از تصویب طرح در مجلس اما موجب شد که دفتر آیتالله خامنهای بار دیگر بیانیهای در این زمینه صادر کند. این بیانیه از "اطلاعرسانی و بیان مطالب غلط و مغشوش مبنی بر نقش مستقل برخی از مسئولین دفتر" رهبر ایران در جریان بررسی طرح برجام انتقاد کرده و آنها را "خلاف واقع و فاقد اعتبار" توصیف کرده بود. در تحولی دیگر وبسایت رجانیوز - نزدیک به جبهه پایداری - با انتشار تحلیلی، از علی لاریجانی خواست که مسئولیت خود در تصویب برجام را بپذیرد و خطاب به او نوشت: "مشخص نیست هدف اصلی رییس مجلس از بیان اینکه برجام «پرونده رهبری» است چیست و با کدام منطق بیان شده است؟ آیا آقای لاریجانی به عنوان رییس قوه مقننه کشور از اظهارات علنی رهبر انقلاب در این راستا و تاکید ایشان بر عدم مداخله در جزییات مذاکرات خبر ندارد؟ یا قرار است توافق وین که شامل نقض قطعی بسیاری از خطوط قرمز رهبر انقلاب است و روند بررسی آن نیز در مجلس با حواشی بسیار صورت گرفت، در نهایت به اسم رهبر انقلاب تمام شود تا در آینده مسببان اصلی این توافق چه در مجلس و چه در دولت، راه فرار از پاسخگویی نسبت به عوارض خطرناک آن را برای خود مهیا کنند". حواشی تصویب برجام همچنان ادامه دارد. چند ماه پیش آیتالله خامنهاى خواستار آن شده بود که در زمان بررسی برجام، کشور دچار دودستگی نشود، مسالهای که به نظر میرسد نه تنها در میان جناحهای سیاسی، بلکه حتی در ميان اعضای دفتر او نیز موجب دوپارگی شده است.
با اعلام جزئیات جدیدی از اتهامهای جیسون رضاییان و ادعای نفوذ او در "خصوصیترین جلسات رئیسجمهوری" دور جدیدى از گمانهزنیها درباره وضعیت این خبرنگار بازداشت شده ایرانی - آمریکایی آغاز شده است. روزنامهنگاری که ۱۵ ماه از بازداشت او میگذرد و پنج هفته پیش نیز خبر صدور حکم او اعلام شد، گرچه جزییاتی درباره آن وجود ندارد. خبرگزاری فارس - که به گفته محمود احمدینژاد متعلق به سپاه پاسداران است - روز دوشنبه گزارشی درباره پرونده جیسون رضاییان منتشر کرد. گزارشی که در آن یک نماینده عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی این مجلس بخشهایی از اعترافهای رضاییان و گزارش سازمان اطلاعات سپاه پاسداران درباره او را بازگو کرده است. این گزارش چند روز پس از آن منتشر شد که محمدجواد ظریف، وزیر امورخارجه در کنفرانس امنیتی مونیخ خبر از آن داده بود که در تلاش است با استفاده از "راهحلهای بشردوستانه" مساله جیسون رضاییان را حل کند. فارس به نقل از جواد کریمیقدوسی نوشت که رضاییان و "افراد مرتبطی در مرکز استراتژیک ریاست جمهوری، دفتر مجمع تشخیص مصلحت نظام، به ویژه در نهاد ریاست جمهوری و وزارت امور خارجه و حتی مجلس شورای اسلامی و سازمان میراث فرهنگی" اقدام به ایجاد "شبکه ارتباطی قویای در بدنه اجرایی نظام جمهوری اسلامی" كرده بود. به ادعای کریمیقدوسی "فردی از افراد وزارت امور خارجه که ابتدای نامش «ش» است ارتباط نزدیکی با جیسون رضاییان داشته و تمام اخبار تیم مذاکرهکننده را در اختیار وی قرار میداد" و این خبرنگار بازداشت شده "به طور کلی در تیم رسانهآی آقای ظریف فعال بوده". به گفته این نماینده مجلس عضو جبهه پایداری رضاییان با "فردی به نام آقای «س» در نهاد ریاست جمهوری نیز ارتباط ویژهای داشته است که اطلاعات وسیعی در اینباره به این جاسوس منتقل میکرد… تیم جیسون در سفرهای آقای روحانی کاملا فعال بوده و در هواپیمای او نیز حضور داشت… آنها در خصوصی ترین جلسات رئیسجمهور نیز شرکت و اخبار این جلسه را به شبکههای جاسوسی منتقل میکردند. جیسون در یک گزارشی به آمریکاییها میگوید که من به قدری به رئیسجمهور نزدیک شدم که حتی طعم و مارک آدامسی که میجود را شناسایی کردم و میدانم ایشان به چه آدامسی علاقه دارد". انتشار این اظهارنظرها درباره پرونده رضاییان از آن جهت اهمیت دارد که از زمان به توافق رسیدن ایران و گروه ۱+۵ درباره برنامه هستهای ایران، آیتالله خامنهای تاکنون چندین بار از امکان "نفوذ دشمن" در عرصههای مختلف ابراز نگرانی کرده است. رهبر جمهوریاسلامی از جمله گفته بود که "اگر غفلت شود ناگهان میبینیم که دشمن در جاهایی رخنه کرده و مشغول کارهای خطرناک فرهنگی، اقتصادی و سیاسی است". او همچنین زمانی هشدار داده بود که "برای آنها [دشمنان] بهتر این است که از خود آن ملت کسانی در راس آن کشور باشند که مثل آنها فکر کنند". این البته نخستین بار نیست که بحث انتشار اعترافهای رضاییان و نفوذ او در نهاد ریاستجمهوری مطرح میشود. زمستان گذشته حمید رسایی - نماینده مجلس و عضو جبهه پایداری - گفته بود که رضاییان "در اعترافات خود گفته چه اقداماتی در ایران انجام داده است. سوال مهم این است که چه کسی حامی جیسون رضاییان بوده که وی توانسته در قالب خبرنگار واشنگتن پست از نقاط حساس کشورمان بازدید کند". او همچنین در جوابیهای خطاب به رئیس هیات بدوی تخلفات اداری نهاد ریاست جمهوری خواستار بررسی "تخلفات برخی از مسوولان فعلی نهاد رياست جمهوری" شد که "ردپایشان در پرونده جاسوسی جیسون رضاییان (خبرنگار واشنگتن پست) و همسر وی (یگانه ص) که به عنوان خبرنگار تا حساسترین بخشهای نهاد ریاست جمهوری نفوذ کرده بودند، دیده می شود". او خطاب به اشرفیاصفهانی، رییس این هیات، نوشته بود: "توضیح دهید کدام مدیر در نهاد ریاست جمهوری در نفوذ دادن این افراد نقش بسزایی داشته است؟ جیسون رضائیان با مکاتبات چه فردی در تهیه محتوای جاسوسی خود از موانع مهم امنیتی عبور میکرده است؟ چه کسی از احضار و رسیدگی به پرونده این مدیر نهاد (ا – س) که از اقوام نزدیک یک مقام عالی در نهاد ریاست جمهوری است، جلوگیری میکند و او را که رییس یک مرکز نهاد است، خط قرمز خود خوانده است تا نهادهای امنیتی و قضایی به آن نزدیک نشوند؟ البته انشاالله در آینده و از تریبون مجلس در این باره بیشتر سخن خواهم گفت". چند هفته پیش نیز نوذر شفیعی، سخنگوی کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس خبر داده بود که سازمان اطلاعات سپاه در جلسه اخیر این کمیسیون گزارشی پیرامون "شیوههای نفوذ دشمن برای آسیب زدن به بنیانهای انقلاب و نظام" ارائه کرده که بخشی از آن مربوط به جیسون رضائیان بوده است. براساس این گزارش رضائیان "یک عنصر حائز اهمیت برای آمریکاییها محسوب میشود به گونهای که آمریکاییها برای آزادی وی بسیار تلاش می کنند، جیسون رضائیان مامور اجرای تفکر آن دسته از سنای آمریکاست که معتقدند اگر آمریکا بتوانند روابط خود را با ایران به سطح قبل از انقلاب برگرداند، حکومت ایران را می توان به آسانی ساقط کرد". پیش از این اخباری درباره امکان مبادله رضاییان با برخی زندانیان ایرانی در آمریکا مطرح شده بود. مسالهای که البته با واکنش اصولگرایان مواجه شد. جیسون رضائیان روزنامهنگار ایرانیالاصل آمریکایی است که در ایران به عنوان خبرنگار روزنامه واشنگتنپست مشغول به کار بود. او تابستان سال گذشته بازداشت شد و از آن زمان در زندان به سر میبرد. به تازگى جلسات دادگاه او به شکل غیرعلنی برگزار شده و حکم وی نیز صادر شده، اما هنوز به خود رضائیان و یا وکیل او ابلاغ نشده است. حسن روحانی، رئیسجمهوری، در جریان سفر به نیویورک برای سخنرانی در مجمع عمومی سازمان ملل متحد، گفتوگویی با شبکه تلویزیونی سیانان داشت. او در پاسخ به سوالی پیرامون آمریکاییهایی که در ایران زندانی هستند - و به طور مشخص جیسون رضائیان - گفت که اگر آمریکاییها، ایرانیهای بازداشت شده در این کشور را آزاد کنند "فضای مناسب باز خواهد شد و شرایط مناسب ایجاد خواهد شد تا ما هر چه در توان داریم و تا جایی که در توان ما باشد برای آزادی فوری آمریکاییهای زندانی در ایران بکوشیم". پس از این سخنان، برخی تحلیلگران سخنان رئیس دولت یازدهم را نشانهای از تمایل به مبادله زندانیان میان ایران و آمریکا تعبیر کردند. اما حسن قشقاوی، معاون کنسولی، مجلس و امور ایرانیان خارج از کشور وزیر امورخارجه، این مساله را تکذیب کرد. به گفته قشقاوی "هیچ بحثی در مورد تبادل زندانیان بین ایران و آمریکا مطرح نیست". پیش از روحانی، علی لاریجانی نیز سخنان مشابهی در این زمینه بیان کرده بود. رئیس مجلس نهم در جریان سفر به نیویورک، پیرامون مساله آمریکاییهای زندانی در ایران گفته بود: "راههای عملی وجود دارد. مثلا تعدادی ایرانی در زندانهای اینجا محبوساند... قطعا برای مسائلی از این دست، میتوان به راهکارهایی رسید. فکر میکنم که سیاسيون شما (آمریکاییها) آن راهها را میدانند".
خاطره گویی یک عضو سابق ستاد انتخاباتی مهدی کروبی و چهره اعتدالگرای نزدیک به دولت درباره دیدار نمایندگان ستادهای انتخاباتی با آیت الله خامنه ای در سال ۸۸، شایعات درباره "سلسله مراتب نشستن در حضور خامنه ای" را تایید کرد. محمدرضا خباز در گفت و گو با خبرگزاری "فارس" تایید کرده است که "در دفتر آقا اینگونه نیست که هرکسی هرجا که دلش خواست بنشیند، حساب و کتابی دارد". سخنان او تاییدی است بر شایعات متعددی که در محافل سیاسی و شبکه های اجتماعی درباره سلسله مراتب نشستن در حضور وی مطرح است. محمدرضا خباز گفته است: "در دفتر آقا اینگونه نیست که هرکسی هرجا که دلش خواست بنشیند، حساب و کتابی دارد. به بنده گفتند شما اینجا بنشینید بنابراین نزدیکترین گروه به مقام معظم رهبری ما بودیم. بعد ستاد آقای موسوی، بعد محسن رضایی و آن سمت هم ستاد آقای احمدینژاد. مقام معظم رهبری وقتی تشریف آوردند صحبتشان را اینگونه شروع کردند: شماها را من خودم انتخاب کردم. یعنی به ستاد نگفتم پنج تا آدم بفرستید و همینگونه هم بود، چون اگر به ستاد میگفتند پنج نفر را برای ملاقات با حضرت آقا بفرستید، آقای کرباسچی را میفرستادند، نه بنده را چون ما که جزء ردههای بالا نبودیم. مقام معظم رهبری فرمودند شماها را من خودم انتخاب کردم و از هر حزب پنج نفر. مدیر جلسه خودم هستم، هرچه در دلتان هست بگویید، هیچی پنهان نکنید. همه واقعیتهایی را که در دلتان هست، بیان کنید و تقیه هم نکنید. ما هم هیچ هماهنگیای با هم صورت نداده بودیم. البته مقام معظم رهبری گفتند پنج دقیقه به همه وقت میدهم آن ساعت روبهرو را هم نگاه کنید و از پنج دقیقه هم کسی بیشتر صحبت نکند. ایشان فرمودند ابتدا از شیخ نامزدها و مسنترین شروع میکنیم که آقای کروبی است، پس اول از ستاد آقای کروبی شروع کردند. اولین نفر ما آقای نجفی بود و ما اصلا با بقیه ستادها هماهنگ نکرده بودیم. یادم است آقای نجفی تا میخواست بیشتر از پنج دقیقه صحبت کنند آقا به ایشان فرمودند وقت شما تمام است. ما بدون اینکه با بقیه هماهنگ کنیم اصلا راجع به تقلب صحبت نکردیم و هرچه صحبت کردیم درباره تخلف بود". گفتنی ست تاکنون شایعات گسترده ای پیرامون نحوه ملاقات با رهبر حکومت ایران، چگونگی تعیین سطح افراد ملاقات کننده و نحوه مهندسی نشستن در جلسات عمومی او منتشر شده، اما دستگاه های رسمی آنها را غیر مستند اعلام کرده اند. موضوع نشستن خامنه ای بر مبل ودیگران روی زمین از جمله حواشی همیشگی تشریفات بیت رهبری است به طوری که سایت رسمی "نهاد نمایندگی ولی فقیه در دانشگاه ها" در پاسخ به سوال یک دانشجو درباره اینکه "چرا رهبر در مجالس مختلف بالاتر مي نشيند مگر پيامبر اين گونه بود؟"، چنین پاسخ داده است: "نبی مکرم اسلام بر الاغ (بدون زین) سوار می شدند (تاریخ الاسلام ج ۴۹ ص ۱۹۶) و حتی در برخی موارد چند نفر را نیز سوار میکردند ولی این را نسبت به دیگر معصومین نمی توان یافت. این سخندرباره رهبری معظم انقلاب نیز صادق است به این که ایشان می بایست به اقتضای هر زمان و مکان، برخوردی به تناسب آن داشته باشند.مثلا ایشان در برخی استان ها با توجه به فرهنگ آن منطقه، حتی با عشایر صحرا نشین بر سر یک سفره و همانند آنان بر زمین نشتسهاند و به روش آنان با مردم برخورد نموده اند. تواضع ایشان در برخی موراد بصورت باورنکردنی ظهور و بروز یافته بگونهای که گویا ایشان یکی از آحاد مردم عادی و نه این که رهبر بزرگ یک کشور می باشند.یا برخورد ایشان با اقشار محروم جامعه که حقا پدرانه و متواضعانه بوده و هیچ گاه خود را جدای از آنان نداسته بلکه همواره بر تکریم و رفع حوائج آنان تاکید فرمودهاند نمونههای خوبی بر ادعای فوق می باشد. بنابراین نسبت به تواضع و وجهه مردمی معظم له، جای هیچ گونه تردیدی( حتی از سوی دشمنان انقلاب) نبوده و نمیباشد. ثانیا باید دانست که پیامبر اسلام(ص) دو نوع نشستن داشتهاند یکی رسمی و دیگری غیر رسمی که در اولی در جای برترکه نماد آن در آن زمان منبر بود قرار میگرفتند و در قسم دوم بطور مساوی عمل می نمودهاند.امروز نیز رهبری معظم انقلاب این گونه عمل می نمایند به این که اگر مراسمات و جلسات، غیر رسمی باشد بدون ایجاد برتری در نشستن، با افراد می نشینند ولی به اقتضای جلسات رسمی که نوع خاصی از حضور و نشستن ایشان را ایجاب میکند به گونه ای دیگر می نشینندکه امری معقول و مورد پسند می باشد. نشستن در جای برتر و بالاتر، همیشه حکایت از خود برتر بینی ندارد بلکه در بسیاری موارد این مهم ضرورت می یابد و ممکن است در غیر این صورت، خروج از منطق و تعادل اخلاقی محسوب گردد. بنابراین آنچه مهم است نوع نگاه افراد به جایگاهی که در آن قرار دارند به این که اگر برای تحقیر دیگران و بزرگ نمودن خود باشد قطعا این امری ناپسند و خلاف مسایل اخلاقی خواهد بود ولی در صورتی که چنین نباشد نمی توان آن را بر خلاف آن حمل نمود تا نتیجه این امر منفی گردد". سال گذشته و پس از عمل جراحی پروستات آیت الله خامنه ای نیز سایت بی.بی.سی در یادداشتی با عنوان "فواید یک بیماری یا دیپلماسی جراحی در جمهوری اسلامی"، به سلسله مراتب و حتی نحوه عیادت از وی پرداخت که با واکنش تند سایت های حکومتی مواجه شد. بی.بی.سی نوشته بود: "در چنین شرایطی است که به فواصل چند سانتی متری در دوری و نزدیک به آیت الله خامنه ای در عیادت از او در بیمارستان، می توان همچون ملاک و معیار نزدیکی ها و دوری ها، اهمیت افراد و جایگاه و نقش آنان در نظام نگریست. دقت در عکس ها و ویدئوهای منتشر شده جای تردیدی باقی نمی گذارد که فاصله عیادت کنندگان با رهبر جمهوری اسلامی و تخت او، کاملا حساب شده است و بر اساس مقام سیاسی و یا شخصیت و نفوذ عیادت کنندگان تعریف شده است عده ای اجازه دارند تا بالای سر آیت الله خامنه ای بروند، گونه او و پیشانی اش را ببوسند، مانند روسای سه قوه، فرمانده سپاه پاسداران، اکبر هاشمی رفسنجانی و محمود احمدی نژاد، احمد جنتی، محمود هاشمی شاهرودی و.. افراد دیگر، هرچه از هسته مرکزی قدرت دور باشند، به میزان کمتری به رهبر و تخت او نزدیک می شوند". در همان زمان، سایت الف در واکنش به این مقاله بی.بی.سی، سلسله مراتب دیدار و عیادت را انکار کرد و نوشت: "بنای نظام جمهوری اسلامی جذب حداکثری و دفع حداقلی است و نظام این را در عمل نیز در موقعیت های مختلف به منصه ی ظهور گداشته است. در حوادث بعد از انتخابات سال ۸۸ رهبری بارها سعی کرد تا فضا را به وحدت میان مسئولین و مردم سوق دهد و هر کاری کرد تا آن اتفاقات تلخ نیفتد. مگر غیر آن بود که از اول شخص آقای موسوی را به حضور طلبید و بعد نمایندگان نامزدها که نیمی از آنان اصلاح طلب بودند را به حضور طلبید و بعد در نماز جمعه معترضان را برادر خود خواند؟قطعا ملاک دوری و نزدیکی برای رهبری که نویسنده به آن اشاره کرده توجه به منافع ملی است نه جناح بندی های سیاسی؛ ایشان همیشه جناح های مختلف را به رفاقت دعوت می کنند و ظرفیت کشتی نظام را برای تمامی سلایق سیاسی کافی می دانند به جز کسانی که خود نمی خواهند وارد این کشتی شوند... به جز اظهارات مهران رجبی و داریوش ارجمند، تصاویر و عکس ها نشان می دهد که مسئولین و وزرا و خانواده های شهدا و هنرمندان و ورزشکاران با رهبر دست می دهند. خب البته محافظان طبیعی است که سعی کنند افراد به رهبر حتی المقدور دست نزنند و ایشان را نبوسند. این اقتضای کار حفاظت است و صد البته برای علمای برجسته و مسئولین عالی هرگز مانع نمی شوند به خاطر شأن و جایگاهشان".
پس از آنکه نماینده رهبر جمهوری اسلامی در سپاه پاسداران از تشتت در میان اصولگرایان ابراز نگرانی و خطاب به اعضای این نهاد نظامی اعلام کرده بود که "اگر در انتخابات آينده، اصولگرايان متحد شدند که تکليف مشخص است اما اگر متحد نشدند بايد همه در درون سپاه به قرارگاه مرکزي توجه کنند"، اداره سیاسی سپاه پاسداران در مقالاتی به اصولگرایان هشدار داد که در صورت تداوم اختلافات" مجلسی همچون مجلس ششم و شاید بدتر از آن تشکیل شود". هفته نامه داخلی صبح صادق در یادداشت کوتاهی در شماره اخیر خود با اشاره به جلسات هشت ماهه اصولگرایان با محوریت "آیتالله موحدیکرمانی، آیتالله یزدی، آیتالله مصباح و آیتالله جنتی" برای رسیدن به یک ائتلاف، در عین حال با تاکید بر اینکه "در میان خودشان تأکید کردند که برای انتخابات آینده دنبال هیچ سهمیهای نیستند"، نسبت به تداوم اختلافات در این اردوگاه هشدار داده است. اداره سیاسی سپاه در این یادداشت کوتاه که در بولتن داخلی اخبار و تحلیل ها برای هادیان سیاسی سپاه نیز منتشر شده، به اصولگرایان گوشزد کرده است که "شرایط انتخابات مجلس دهم با شرایط انتخابات مجلس نهم متفاوت است، باید بدانند که شرایط با گذشته فرق کرده است". صبح صادق با اشاره به اینکه "تعددکاندیداهای اصولگرا در رقابتهای انتخاباتی آتی چالش و آسیب پیش روی این جریان به شمار میرود" تاکید کرده که "رقابت بین اصولگرایان سبب ریزش رأی آنها میشود و ضروری است با ائتلاف بر روی کاندیداهای واحد برای هر حوزه انتخابیه شرایط پیروزی فراهم شود." این نشریه که با نظارت نماینده آیت الله خامنه ای در سپاه منتشر می شود همچنین هشدار داده که "در صورت تشتت و تفرقه اصولگرایان، مجلسی همچون مجلس ششم و شاید بدتر از آن تشکیل میشود که فرصت نفوذ دشمن به مراکز تصمیمگیری کشور فراهم میشود." هفته گذشته نیز وبسایت بصیرت ارگان اینترنتی اداره سیاسی سپاه در مقاله ای با اشاره به چالش ساز بودن انتخابات آتی مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان رهبری و تلاش اصلاح طلبان و اعتدالیون برای بدست گرفتن این دو مجلس نوشته بود: "از دست دادن کرسيهاي مجلس خبرگان و مجلس شوراي اسلامي، به طور کامل جريان اصولگرايي را در خارج از قدرت قرار خواهد داد." بصیرت در این مقاله که به بررسی انتخابات خبرگان رهبری اختصاص داشت با اشاره به همزمانی برگزاری آن با انتخابات مجلس شورای اسلامی تاکید کرده بود : "اولين بار بودن همزماني اين انتخابات نيز خود بر ابهام ابعاد آن افزوده است و اتخاذ سياست انتخاباتي درست يا نادرست در يکي از اين دو انتخابات ميتواند بر ديگري نيز تاثيرگذار باشد. ضمن آنکه تجميع اين دو مي تواند بر ميزان مشارکت در انتخابات مجلس خبرگان نيز بيفزايد. انتخاباتي که در ادوار گذشته خود معمولا با استقبال بالايي مواجه نشده است. همچنين سياستهاي تبليغاتي و رسانهاي اين دو انتخابات نيز بر يکديگر ميتواند تاثيرگذار باشد، بالاخص انتخابات مجلس شوراي اسلامي که از رقابت جديتر و پرشورتر و پيچيدهتري برخوردار است. همين امر ظرفيت آن را دارد که براي اولين بار و متفاوت از گذشته شاهد سياسي و رقابتي و دوقطبي شدن فضاي انتخابات خبرگان باشيم." این هشدارهای دو ارگان رسمی اداره سیاسی سپاه پاسداران در شرایطی منتشر شده است که پیش از این نماینده رهبر جمهوری اسلامی در این نهاد نظامی نیز نسبت به اختلافات در میان اصولگرایان و تغییرات در ترکیب مجلس شورای اسلامی و خبرگان رهبری ابراز نگرانی کرده بود. ۲۵ خردادماه خبرگزاری مهر در تلکس خبری خود گزارشی از اظهارات حجت الاسلام علی سعیدی نماینده ولی فقیه در سپاه در همایش روحانیون شاغل در سپاه پاسداران منتشر کرد که پس از مدت کوتاهی بخش هایی از آن را از روی خروجی خود حذف کرد. در این میان اما نشریات و روزنامه هایی همچون رسالت که به بولتن ها و تلکس های خبری ویژه این خبرگزاری دسترسی دارند، روز بعد گفته های نماینده رهبر جمهوری اسلامی در سپاه را بی کم و کاست و بدون حذف منتشر کردند که از اختلافات در میان اصولگرایان ابراز نگرانی کرده بود. حجت الاسلام علی سعیدی در اظهارات خود خطاب به روحانیون سپاه با اشاره به در پیش بودن انتخابات مجلس شورای اسلامی و خبرگان رهبری گفته بود: "در سپاه همه بايد در چارچوب قرارگاه مرکزي عمل کنند، در غير اين صورت بودنشان در سپاه مشروعيت ندارد. در عمليات سياسي وحدت قرارگاه مرکزي شرط است." نماینده آیت الله خامنه ای در سپاه اضافه کرده بود: "ما يک جبهه داخلي داريم که اصولگرايان ارزشي هستند و در جبهه اصولگرايان ما مخلص جامعتين و گروه هاي مرتبط با آن هم هستيم، آيت الله موحدي کرماني، آيت الله يزدي و آيت الله مصباح يزدي که براي همه ما محترم هستند؛ اما تابلوي بالاي سر بنده مقام معظم رهبري است." او با گفتن اینکه "ما در عرض احزاب نيستيم بلکه مافوق احزاب قرار داريم. يعني همه معيارهايي که احزاب حزب اللهي و اصولگرا دارند را ما بايد شديدتر داشته باشيم" نسبت به تشتت در میان اصولگرایان ابراز ناخشنودی کرده و افزوده بود: "ما نياز نداريم به دنبال احزاب بدويم ولي اگر اصولگرايان به تابلوي واحد رسيدند بايد به تابلوي آنها توجه کنيم." علی سعيدي با ادعای اینکه "طرف مقابل ما يک توافق نانوشته دارد که رأي خود را در انتخابات به کساني بدهد که بيشترين زاويه را با نظام داشته باشند" همچنین خطاب به روحانیون سپاه گفته بود: "اگر در انتخابات آينده، اصولگرايان متحد شدند که تکليف مشخص است اما اگر متحد نشدند بايد همه در درون سپاه به قرارگاه مرکزي توجه کنند." نماینده آیت الله علی خامنه ای در سپاه پاسداران در اظهارات خود البته توضیح بیشتری درباره "عملیات سیاسی در قرارگاه مرکزی" این نهاد نظامی در انتخابات آتی نداده اما اضافه کرده بود: "ما نمی خواهیم در انتخابات دخالت کنیم،اما می گوییم به متدینین رای دهید، این که معنایش دخالت در انتخابات نیست. چون رای ما تاثیرگذار است می خواهند این مسئله را از ما بگیرند...در صورتي انقلاب به دست نااهلان نمي افتد که نماينده مجلس ما مؤمن و انقلابي و نماينده مجلس خبرگان نيز فهيم و متدين باشد." وی چند روز پیش از این اظهارات نیز در گفت و گویی با خبرگزاری فارس متعلق به سپاه پاسداران گفته بود که"تلاشهای زیادی میشود تا مجلس انقلابی تبدیل به مجلس دیگری شود که این تهدیدی برای آرمانهای امام و رهبری و مصالح نظام است. لذا شورای نگهبان وظایفی دارد و خواص هم باید معیارهای نماینده در طراز انقلاب را معرفی کنند تا مردم در پای صندوق به نمایندهای رای دهند که خواستههای آرمانی رهبری را عمل کند." او با تاکید بر اینکه "مردم باید به کسانی رای دهند که اصول و آرمانهای رهبری را عملی میکنند"اضافه کرده بود: "نمایندهای که اصلا مصالح انقلاب را نمیشناسد چطور میتواند از انقلاب دفاع کند. مردم باید نهادهایی مثل دولت، مجلس خبرگان، مجلس شورای اسلامی و.. آن چنان محکم در کنار رهبری قرار دهند که اگر یک قوه دچار ضعف شد قوای دیگر جبران کنند." اصولگرایان در دو انتخابات مجلس نهم و ریاست جمهوری یازدهم دچار شکاف و چنددستگی شدند و ناموفق بودند. آنها در مجلس کنونی هم به دو فراکسیون اصولگرایان و اصولگرایان رهروان ولایت تقسیم شده اند که اختلافات آنها با یکدیگر و همچنین درون هرکدام ادامه دارد. در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم هم تعدد نامزدهای اصولگرایان و نرسیدن به توافق نهایی برای ائتلاف موجب شد تا نتوانند دولت را در جناح خود حفظ کنند. تلاش آنها با ائتلاف های سه گانه و پنجگانه به شکست انجامید. این درحالی بود که کاندیدای اصلاح طلبان محمدرضا عارف کنار رفته بود و روحانی پیروز انتخابات شد. آنگونه که از ابراز نگرانی ها و هشدارهای مقامات و نشریات سپاه پاسداران به نظر می رسد تلاش های اصولگرایان و جلسات هماهنگی که تاکنون برای ائتلاف در انتخابات آتی برگزار کرده اند، برخلاف آنچه که خبرگزاری ها و رسانه های این جریان منتشر می کنند موفق نبوده است. از سوی دیگر در کنار اختلافات میان اصولگرایان از ابتدای آغاز به کار حسن روحانی بولتن ها و نشریات مختلف وابسته به سپاه پاسداران با طرح سناریوهای مختلف مدعی شده اند که اصلاح طلبان با استفاده از امکانات دولت حسن روحانی به دنبال فتح سنگر به سنگر و در تلاش برای بازگشت به قدرت هستند. علاوه بر نگرانی های سپاه پاسداران درباره اختلافات میان اصولگرایان البته کسانی همچون غلامعلی حدادعادل نیز در گفته های خود این موضوع را برخلاف دیگر فعالان و چهره های شناخته شده این جریان برجسته کرده اند. غلامعلی حداد عادل پیشتر در تیرماه سال جاری در جریان مراسم "همگرایی اصولگرایان" کشور که در تهران برگزار شد گفته بود: "شرایط ما و جامعه در انتخابات امسال با دورههای قبلی متفاوت است، آنهایی که از سال ۷۶ به این طرف تجربه دارند تصدیق میکنند که جای نگرانی وجود دارد، مؤمن از یک سوراخ دو بار گزیده نمیشود، مگر ما باید از سوراخ تفرقه چند بار گزیده شویم؟ آیا باید یک بار دیگر این موضوع را تجربه کنیم؟" پدرهمسر مجتبی خامنه ای با ابراز نگرانی از انتخابات آینده،تاکید کرده بود: "بنده معتقدم اگر تمام نیروهای اصولگرا، ارزشی و جریاناتی که به رهبر وفادار هستند دست به دست هم دهند باز هم نمیتوانیم پیشبینی کنیم که در آینده چه اتفاقی میافتد. شرایط طوری است که نمیشود هر کسی کار خود را انجام دهد، وقتی با وحدت کار سخت پیش رود دیگر با تفرقه چه اتفاقی خواهد افتاد؟" وی خطاب به اصولگرایان حاضر در این مراسم چنین هشدار دادبود: "آیا نگران نیستید که یک مجلس شبیه مجلس ششم تشکیل شود؟ آیا احساس مسئولیت نمیکنیم؟ آیا بهمصلحت انقلاب است که اصولگرایان در انتخابات آینده چند لیست انتخاباتی بدهند؟ آیا بهمصلحت است که باز هم اختلاف کنیم؟ باید آرزوی یک مجلسی را داشته باشیم که در مسیر انقلاب باشد، حتی اگر هیچ کدام از ما آنجا نباشیم. بودن یک جریان خودی و تحمل اختلافات با او بسیار آسانتر است تا اینکه شاهد «اتفاقات بدتری» باشیم.با خود فکر کنیم اگر اختلافات را کنار بگذاریم چهچیزی را به دست میآوریم و اگر مجدداً اختلاف کنیم چهچیزی عایدمان میشود."
آیتالله صادق لاریجانی طی سخنانی در جلسه مسئولان قوه قضائیه، از آنچه که "تحمیل حیات دنیوی غربی" نامیده، ابراز نگرانی کرد. به گزارش خبرگزاری میزان، وابسته به قوه قضائیه، صادق لاریجانی "توجه به زندگی و حیات معنوی و تلاش برای قرب الیالله" را نقطه مقابل "زندگی مادی و گرایشهای دنیوی حاکم بر دنیای معاصر به ویژه جهان غرب" دانست و تأکید کرد: "غربیها تمام همتشان را بکار میگیرند که حیات دنیوی خاص خود را تبلیغ و تحمیل کنند و از همین رو میبینیم که حسب برخی گزارشها، بیش از ۱۰۰ کانال ماهوارهای فارسی زبان به راه انداختهاند که نشان از تلاش آنان برای نفوذ فرهنگی در جامعه ماست. آنچه ما را در مقابل این هجوم فرهنگی بیمه میکند توجه به حیات طیبه الهی یعنی همان «عبودیت نسبت به حق متعال و ارتقای معنوی» است که در قرآن و معارف وحیانی مورد تأکید قرار گرفته است." بعد از نهایی شدن توافق هستهای با غرب، مدتی است که مسئولان جمهوری اسلامی از آنچه که "نفوذ غرب در ایران" نامیده میشود، ابراز نگرانی میکنند. در واقع اولین بار سیدعلی خامنهای از نفوذ امریکا در ایران ابراز نگرانی کرد و بعد از او هم مطابق معمول، دیگر مسئولان راستگرای جمهوری اسلامی سخنان او را تکرار کردند. اواخر مرداد ماه گذشته، سیدعلی خامنهای در یکی از سخنرانیهای عمومیاش گفته بود: "امریکاییها میخواهند از توافقی که هنوز نه در ایران و نه در امریکا تکلیفش و رد یا قبول شدنش معلوم نیست، وسیلهای برای نفوذ در ایران بسازند، اما ما این راه را قاطعانه بستهایم و با همه توان بالای خود، اجازه نفوذ اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و یا حضور سیاسی در ایران را به امریکاییها نمیدهیم." خامنهای پس از آن نیز بارها از خطر نفوذ دشمن در ایران سخن گفت. او اوایل شهریور در جریان دیدار با اعضای هیات دولت هشدار داد: "هوشیار باشیم؛ من چند روز قبل از این، در صحبت گفتم که اینها در صدد نفوذند، در صدد رخنه کردنند؛ این رخنه از جاهای مختلفی ممکن است باشد؛ مواظب باشید. یک وقت آدم خبر میشود که فرض بفرمایید فلان سازمان آمده یک بخشی از مجموعهی فرهنگی ما را -مثلاً فرض کنید مهدکودکها را- به یک شکل خاصّی دارد هدایت میکند؛ این را آدم میفهمد، بعد که نزدیک میشود میبیند کار خطرناکی و کار بزرگی است [امّا] آدم توجّه نداشته؛ اینها رخنه است." او چند روز بعد در یک سخنرانی عمومی با تاکید بر اینکه هیچکس نباید امریکا را "بزک" کند، گفته بود: "ملّت بزرگ ایران این شیطان بزرگ را از کشور بیرون کرد؛ نباید بگذاریم دوباره برگردد؛ نباید بگذاریم از در رفت، از پنجره برگردد؛ نباید اجازه بدهیم نفوذ پیدا کند؛ دشمنی اینها تمام نمیشود." خامنهای هجدهم شهریور ماه در یک سخنرانی دیگر اعلام کرد: "دنبال چیزی به نام مذاکره با ایرانند؛ [امّا] مذاکره بهانه است، مذاکره وسیله برای نفوذ است، مذاکره وسیله برای تحمیل خواستها است. ما فقط در قضیّهی هستهای به دلایل مشخّصی که مکرّر هم این دلایل را ذکر کردهایم، موافقت کردیم بروند مذاکره کنند؛ خب مذاکره کردند. بحمدالله مذاکرهکنندگان ما هم در این عرصه خوب ظاهر شدند؛ امّا در عرصههای دیگر ما اجازهی مذاکره ندادیم و با آمریکا مذاکره نمیکنیم." او سپس در جمع اعضای سپاه پاسداران باز هم این سخنان را تکرار کرد و گفت: "ما همینطور مدام دربارهی نفوذ دشمن تکرار میکنیم، تأکید میکنیم- ایجاد خلل در باورها است؛ باور انقلابی، باور دینی. در معرفتهای انقلابی و دینی اختلال ایجاد میکنند؛ رخنه کردن در اینها است. و از همهی طرق هم استفاده میکنند و آدمهای گوناگونی هم دارند؛ استاد دانشگاه هم دارند، فعّال دانشجویی هم دارند، نخبهی فکری و علمی هم دارند؛ همهجور آدمی برای ایجاد این رخنهها هستند. برادران در سطوح مختلف سپاه بایستی این آمادگی را و این اقتدار منطقی را داشته باشند." او در همین جمع طبق معمول نفوذ فرهنگی را از همه نفوذهای دیگر خطرناکتر دانسته بود. خامنهای چند روز پیش و در جمع فرماندهان نیروی دریایی سپاه پاسداران، باز هم از مساله نفوذ دشمن سخن گفت و تاکید کرد: "جمهوری اسلامی، به توفیق الهی و به حولوقوّهی الهی، نه فقط مانع نفوذ دشمن در درون خود میشود، بلکه تا حدود زیادی مانع پیاده کردن نقشههای دشمن در منطقه هم شده است؛ این توفیق پروردگار است، این قدرت الهی است که به برکت همین عزمها و ارادههایی است که شما جوانها دارید. خیلی از نقشههای اینها بهخاطر اقتدار و حضور و ورود جمهوری اسلامی در آن جاهایی که باید وارد میشده، ناکام مانده، خنثی شده است؛ لذا خب، بیشترین تمرکز آنها برای دشمنی، نظام جمهوری اسلامی است و هر کار بتوانند میکنند و این هم که دم از مذاکره و گفتگو میزنند، برای نفوذ است." چنانچه گذشت، سیدعلی خامنهای در طول تنها دو ماه گذشته تقریبا در تمامی سخنرانیها و دیدارهای عمومیاش از آنچه که "خطر نفوذ دشمن" نامیده، سخن گفته است. بنابراین چندان عجیب نیست که دیگر متحدان و نزدیکانش همین سخنان را با زبانی دیگر تکرار کرده باشند. تنها در چند روز اخیر تعداد زیادی از مسئولان نزدیک به خامنهای نسبت به خطر نفوذ دشمن هشدار دادهاند. برای نمونه روز ۲۵ مهر، غلامحسین اسماعیلی، رئیس دادگستری استان تهران در یک مراسم عمومی با اشاره به سخنان خامنهای درباره "نفوذ دشمن" گفته بود: "قطعاً منظور معظمٌ له نفوذ جغرافیایی نیست بلکه نفوذ در عرصه فرهنگ و باورها و اعتقادات مردم است." او معتقد بود: "لذا میطلبد مردم فهیم و با بصیرت، با شناخت فریضه مهم امر به معروف و نهی از منکر و انجام درست این رسالت عظیم دینی خود ضمن جلوگیری از نفوذ فرهنگی دشمنان اسلام گام مهمی نیز در جهت پیشگیری از وقوع جرم در جامعه بردارند." پیش از او هم غلامعلی حداد عادل، نماینده راستگرای مجلس و از نزدیکان سببی سیدعلی خامنهای در همایش گفتمان عزت و پیشرفت اعلام کرد: "ما میتوانیم بر اساس سخنان مقام معظم رهبری بگوییم که امروز موضوع نفوذ آمریکا در ایران باید در دستور کار همه باشد." او تاکید داشت: "آمریکاییها طراحی جدی کردهاند که در ایران نفوذ داشته باشند، از این رو نگرانی این است که مبادا در داخل کشور در درون دستگاه نظام کسانی باشند که دانسته و یا ندانسته راه نفوذ را باز کنند و در واقع عدهای در را باز کرده و فرش قرمز پهن کنند." حدادعادل اضافه کرده بود: "در واقع تشخیص ایشان این است که آمریکاییها خیالات دیگری برای آینده انقلاب دارند، از این رو ایشان همه را به آیندهنگری دعوت میکنند و صحبتهای اخیر مهم ایشان نیز شایسته توجه است و بصیرتی که رهبر انقلاب از آن صحبت میکنند مصداقش در اینجا است که ما فکر کنیم آمریکاییها چه خوابی برای آینده در ایران دیدهاند."
تنها ۲۴ ساعت پس از سخنرانی انتقادی رهبر جمهوری اسلامی علیه عربستان سعودی، جواد ظریف،رئیس دستگاه دیپلماسی نیز ریاض را به خاطر "بی مسئولیتی" در قابل حادثه منا مورد ملامت قرار داد. همزمان در حالی که رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس خواستار توضیح ریاض در خصوص وضعیت سفیر سابق تهران در لبنان شده، مرضیه افخم،سخنگوی دستگاه دیپلماسی با ادبیاتی تند به وزیر خارجه آل سعود حمله کرد. جواد ظریف ، وزیر خارجه، دیروز در حاشیه مراسم تشییع احمد فهیما معاون اداره نمایندگی های خارجی اداره کل تشریفات وزارت امور خارجه به خبرنگاران گفت: "احساس میکنیم که دولت عربستان و مسئولان حج در دولت سعودی مسئولانه با موضوع حادثه منا برخورد نکردند و اقدامات مناسب برای نجات جان حجاج و همچنین رسیدگی به وضعیت جانباختگان را انجام ندادهاند." این اظهارات پس از آن مطرح شد که روز دوشنبه آیت الله علی خامنه ای در دیدار با مسئولان برگزاری حج ، ضمن انتقاد از کشور میزبان به خاطر وقوع فاجعه منا تاکید کرد که "این حادثه به هیچوجه نباید فراموش شود و دستگاه دیپلماسی و سازمان حج موظف هستند که این موضوع را به صورت قاطع دنبال کنند." دوم مهر در مسیر رمی جمرات در منطق منا ـ شرق مکه ـ هزاران تن از زائران بر اثر ازدحام جمعیت جان خود را از دست دادند،و در این میان ایران با بیش از ۴۰۰ کشته بیشترین میزان تلفات را داشت. آیت الله خامنه ای در سخنرانی اخیر خود عربستان سعودی را به "کوتاهی" در برگزاری مراسم حج متهم و تصریح کرده است :" ظواهر ماجرا نشان میدهد که این فاجعه در اثر کوتاهی دولت میزبان رخ داده." با وجودی که لحن وی نسبت به عربستان در مقایسه با آخرین سخنرانی وی در قبال حادثه منا به نظر مسالمت آمیز تر از پیش می آید، او با اشاره به اینکه "در هر صورت، این مسئله، یک مسئلهی سیاسی نیست" افزوده است: "بحث بر سر هزاران مسلمانی است که در حال عبادت و انجام مناسک حج و با لباس احرام جانباختند و این مسئله باید بهصورت جدی دنبال شود." این در حالی است که آیت الله خامنه ای ۸ مهر به دولت عربستان سعودی هشدار داده بود که اگر به حجاج ایرانی بی احترامی کند یا به وظایف خود در قبال اجساد زائران کشته شده ایرانی در واقعه منا عمل نکند، تهران عکس العملی "خشن و سخت" نشان خواهد داد. سرنوشت نامعلوم رکن آبادی همزمان پیدا نشدن جسد غضنفر الله رکن آبادی ، سفیر سابق جمهوری اسلامی در لبنان که مقامات حکومت می گویند در مراسم حج امسال حاضر بوده نیز به موضوعی مناقشه برانگیز در روابط تهران و ریاض بدل شده است. اظهارات دیروز ظریف نشان از آن دارد که هنوز هیچ خبری از سرنوشت وی در دست نیست.او به خبرنگاران گفته است :" ایشان همچنان مفقود هستند و امیدواریم هرچه زودتر به سلامت به نزد خانواده خود بازگردد." همزمان علاءالدین بروجردی، رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس نهم دیروز به خبرگزاری خانه ملت گفت که در جریان نشستی فوق العاده در این کمیسیون گزارشی مطرح شده است که "مشخص شد غضنفر رکن آبادی در جریان حادثه منا توسط آمبولانس عربستانی به بیمارستان منتقل شد." به گفته بروجردی "شاهدان عینی" در منا گفته اند رکن آبادی در حالی که در قید حیات بوده با آمبولانسی به بیمارستان منتقل شده است: "اما بعد از این ماجرا خبر موثقی از وضعیت او وجود ندارد." نماینده بروجرد عربستان سعودی را مسئول پیگیری وضعیت این دیپلمات جمهوری اسلامی دانسته و متذکر شده است: "تازمانی که دولت عربستان نتواند این فرضیه(ربودن رکن آبادی) را ثابت کند و یا پیکر رکن آبادی را تحویل دهد، فرضیه ربایش او به عنوان فرضیه امنیتی قویا قابل پیگیر است." فاجعه منا در یک ماه اخیر ابرهای تیره بر فراز آسمان دیپلماتیک تهران و ریاض را متراکم تر کرده است، در حالی که حسن روحانی پس از تکیه بر صندلی ریاست دولت در سال 92 یکی از برنامه های اصلی خود در سیاست خارجی را مبتنی بر بهبود روابط با آل سعود قرار داده بود اما روند تحولات نه تنها به بهبود اوضاع منجر نشده بلکه دست کم در حال حاضر تنش ها میان دو حکومت حتی از دوره هشت ساله حضور محمود احمدی نژاد در پاستور نیز فراتر رفته است. نزاع تهران و ریاض تنها بر سر حادثه مرگبار منا نیست؛ فراتر از آن در حال حاضر موضوع حضور نظامی جمهوری اسلامی در سوریه ـ کشوری که مخالفان رئیس جمهور آن به طور رسمی و غیر رسمی مورد حمایت عربستان سعودی قرار دارند ـ نیز تنش های لفظی میان مقامات دیپلماتیک دو طرف را افزایش داده است. افخم: ریاض در حال درجا زدن سیاسی است روز سه شنبه ، مرضیه افخم با لحنی تند در پاسخ به انتقادات اخیر وزیر خارجه عربستان از حضور نظامی تهران در سوریه خاطر نشان کرد ریاض اساسا "صلاحیت" اظهارنظر پیرامون نقش جممهوری اسلامی در منطقه را ندارد. سخنگوی دستگاه دیپلماسی کشورگفته: "وزیر خارجه عربستان که کشورش در بحرانهای جاری منطقه رویکرد نظامی و افراط گرایانه را در پیش گرفته و بیش از هفت ماه است که یمن را هدف بمبارانهای بی وقفه قرار داده، صلاحیت سخن گفتن در مورد نقش منطقهای ایران را ندارد." روز دوشنبه عادل الجبیر، وزیر خارجه عربستان، در دیدار با فرانک اشتان مایر ـ همتای آلمانی اش ـ خواستار خروج نظامی جمهوری اسلامی از سوریه شد. الجبیر گفته بود تهران با حضور نظامی در سوریه نمی تواند در تلاش ها برای برقراری صلح در سوریه نقش آفرینی کند. در حالی که سخنگویان وزارت خارجه عموما با احتیاط به مواضع مقامات کشورهای دیگر واکنش نشان می دهند ، اما افخم که قرار است به زودی پست کنونی خود را ترک کند گفته: "به کار گرفتن چنین ادبیات متفرعانه و سخیف و خارج از عرف دیپلماتیک ( از سوی عادل الجبیر ) راجع به سرنوشت سایر ملتها نشانه در جا زدن سیاسی است."
همزمان با سخنان وزیر نفت در برخی رسانه ها درباره خرج کردن پول توسط بابک زنجانی، اسحاق جهانگیری معاون اول حسن روحانی از محاکمه بابک زنجانی به عنوان "آزمونی برای نظام" یاد کرده و علت اهمیت محاکمه وی را چهره های پشت پرده فساد و رانتخواری وی دانسته است. بنا به گزارش رسانه های داخلی، اسحاق جهانگیری تعبیر دادگاه زنجانی به "آزمونی برای نظام" را پس از تشکیل جلسه ستاد مبارزه با مفاسده اقتصادی مطرح کرده و گفته است: "از قوه قضاییه به خاطر پیگیری های مجدانه برای رسیدگی به پرونده ی حساس بابک زنجانی قدردانی می کنم. آنچه در این پرونده اهمیت دارد، استرداد پول بیت المال و روشن شدن ابعاد پنهان و اتفاقات پشت پرده درجریان این تخلف بزرگ است. رسیدگی دقیق و بدون اغماض به پرونده بابک زنجانی یک امتحان بزرگ برای نظام جمهوری اسلامی ایران است و ملت از حق خود نمی گذرد و افکار عمومی به طور مرتب جریان علنی دادگاه را رصد می کنند. بنابراین آبروی نظام اسلامی در گروی برخورد قاطع با چنین فسادهایی است؛ ضمن آنکه حجم این فساد به قدری بزرگ است که غیرقابل اغماض و چشم پوشی است". او افزوده: "ستاد مبارزه با مفاسد اقتصادی خود را برای انجام این امر دشوار آماده کرده و حاضر به پرداخت هزینه های آن نیز است". گفتنی آنکه او نیز همچون زنگنه به مسئله دلال بازی در عقد قرارداد با شرکت های خارجی در دوران پساتحریم پرداخته و گفته است: "در دوره جدید و در فضای پساتحریم، بسیاری از کشورها و شرکت های خارجی برای همکاری های اقتصادی و عقد قراردادهای بزرگ با ایران ابراز تمایل کرده اند. در این میان ممکن است برخی از افراد تلاش کنند از طریق دلالی و واسطه گری به منابع مالی دست یابند که باید در این زمینه هشدارهای لازم داده شود و این افراد بدانند که با آنها به طور جدی برخورد خواهد شد. برخی از شرکت های خارجی نیز که تصور می کنند با پرداخت مبالغی به دلالان و واسطه ها می توانند قراردادهایی را منعقد سازند، باید بدانند که در فهرست سیاه قرار گرفته و از ادامه همکاری با ایران محروم خواهند شد. پس از لغو تحریم ها حجم بالایی از قراردادها در زمینه های اقتصادی و تجاری با کشورهای خارجی منعقد خواهد شد. آنچه بیش از همه برای نظام و دولت اهمیت دارد آن است که این قراردادها باید در کمال سلامت و شفافیت انجام شود".( او از "امتحان بزرگ نظام" و "دلالی در قراردادهای خارجی" درحالی در کنار یکدیگر یاد کرده که یک روز قبل تر، بیژن نامدار زنگنه نیز در اظهارتی مشابه گفته بود: "مطبوعات و رسانه ها موضوع را دنبال کنند و کمک کنند تا پول را بگيرند. مطبوعات از خدا و خشم مردم بترسند و کاري کنند و نوعي حرف بزنند و طوري موضوعات را پوشش دهند که تخلفات بابک زنجاني براي مردم نمايان شود. رسانه ها بايد صداي رساي يک ملت بيچاره باشند. ايشان ده هزار ميليارد تومان از پول مردم را خورده اند و بايد بدانند پول مردم را نمي شود با هوچي گري خورد، زنجاني بايد پول را بدهد. وي مرد نمايش است و نامه مي نويسد اما بايد ده هزار ميليارد تومان پول مردم را پس بدهد. من طوري نيستم که کلاه سرم رود او فکر مي کند مي تواند ما را فريب دهد. زنجاني بايد اول پول را بدهد بعد هر زماني که خواست در هتل رامسر روزها با هم حرف مي زنيم. گمان می کنم زنجانی در برخی رسانه ها پول خرج می کند تا این تصور ایجاد شود که ایشان طلبکار هستند و ما بدهکار". او نیز درباره دلالی در قرارداد های خارجی گفته: "خارجیهایی که علاقه مند به حضور در صنعت نفت ایران هستند بدانند که ما دنبال کار سالم و شفاف هستیم. ما از انگلهای فاسد که میخواهند در این شرایط خون ملت را بمکند بیزار و متنفریم. ما در یک مبارزه بی امان با مفاسد هستیم. ما به شریکهای خارجی توصیه میکنیم که از این افراد فاسد فاصله بگیرند و به ما اعتماد کنند. بهتر است شرکتهای خارجی به اعتبار و تجربه خود تکیه کنند. شاید افراد فاسد به شما بگویند که تا زمانی که پورسانت ما را ندهید کارتان راه نمیافتد. اما شما این را باور نکنید. اینها همه تبلیغات است. من دستور دادهام که دسترسی به من و مدیران نفتی سهلتر شود تا اینگونه به افرادی که هیچ توانی جز حقه بازی ندارند مراجعه نشود. این افراد که در دوره تحریم تواناییشان و تعدادشان افزایش یافته محدود شوند". اظهارت زنگنه با واکنش رسول کوهپایهزاده، وکیلمدافع بابک زنجانی مواجه شده که به ایسنا گفته است: "اظهارات آقای زنگنه در خصوص پرداخت پول توسط موکلم به برخی رسانه ها از نظر پوشش و وارونه کردن جایگاه طلبکار و بدهکار از جهات مختلف قابل توجه است. ارتکاب فعل مجرمانهای به موکلم نسبت داده شده که اگر این ادعا ثابت نشود، میتواند دارای وصف کیفری و مصداق افترا باشد. همچنین به برخی از رسانه ها هم تهمت دریافت پول از موکل زده شده که به نظر می رسد اهالی و اصحاب رسانه باید جهت روشن شدن موضوع و پاک کردن این اتهام سنگین، اقدام قانونی لازم را معمول دارند. من در همین جا ضمن ادای احترام به آقای زنگنه از وی درخواست دارم که دلایل و مستندات این ادعای خود را با صدای بلند و در معرض افکار عمومی اعلام کنند تا سیهروی شود هر که در او غش باشد. نه به عنوان وکیل بابک زنجانی بلکه به عنوان یک شهروند از مسئولان قضایی و به خصوص دادستانی محترم استدعا دارم که برای کشف حقیقت با جدیت تمام موضوع را پیگیری کنند و چنانچه این اتهام اثبات شد با مجرمان و متخلفان برخورد قانونی صورت گیرد؛ در غیر این صورت اجازه ندهند افکار عمومی جامعه این چنین دستخوش تشویش و نگرانی شود و مطابق با قانون با مرتکبین اعمال مجرمانه افترا، نشر اکاذیب و تشویش اذهان عمومی برخورد شود. شهادت می دهم اصحاب رسانه، روزنامه نگاران و خبرنگاران افرادی شریف، نجیب و پر تلاش هستند که حقیقتا با تحمل همه مصایب و سختی های کار بدون هیچ چشم داشتی به وظیفه و رسالت خطیر خود عمل می کنند. من بدین وسیله ضمن عذرخواهی از همه خبرنگاران و دست اندرکاران امر خاضعانه استدعا می کنم اجازه ندهند این مسایل و حواشی بر انجام وظیفه اطلاع رسانی دقیق، صحیح و بی طرفانه آنها تاثیر بگذارد و در پرونده موکلم واقعیت له یا علیه ایشان را بدون اغماض و با جرات و جسارت تمام انعکاس دهند".
با فرا رسیدن ماه محرم و فصل عزارداری برای امام سوم شیعیان، گفتگو از نقش مداحان و انتقاد از ابراز نظرهای سیاسی آنها افزایش یافته است. با اینهمه مصطفی خورسندی، رئیس کانون مداحان و شعرای آئینی کل کشور طی سخنانی از رفتار سیاسی مداحان دفاع کرد. خورسندی به خبرگزاری ایسنا گفت: "به نظر من اشتباه است که مداحان نخواهند در حوزه سیاسی وارد شوند و لازم است که وارد این حوزه شوند." او اضافه کرد: "مداح باید بر مواضعی که میگیرد عالم باشد و اطلاعات سیاسی بالایی داشته باشد، ضمن اینکه باید به هر شکل بر شرایط جامعه به طور کامل اشراف داشته باشد. نکته مهم این است که به امر به معروف و نهی از منکر توجه شود چه در حوزه سیاسی باشد یا در مباحث اخلاقی و یا اقتصادی، در هر بخشی ذاکر امام حسین(ع) باید به امر به معروف و نهی از منکر تاکید کند و اگر لازم باشد موضع خود را کاملا بیان کند." او در پاسخ به سوال خبرنگار ایسنا که از " اظهارنظرهای تند سیاسی برخی مداحان" پرسیده بود، گفت: "به طور کلی اگر صرفا محفلی بدون توجه به مباحث سیاسی روز داشته باشیم، این جلسه جلسهای است که نمیتواند ثمرات خود را داشته باشد. باید در آنجایی که لازم است کاملا موضع سیاسی ذاکر بیان شود." سالهاست که نقش و نفوذ مداحان در عرصه سیاست مورد توجه قرار گرفته است. چند سال پیش در یک حادثه تیراندازی مشخص شد که آنها حتی اجازه حمل اسلحه نیز دارند. زمانی گفته میشد که برآمدن محمود احمدینژاد و رسیدن او به صندلی ریاست جمهوری از همان ابتدا با کمک مداحان تهران انجام شده است. بعدها و پس از انتشار اخبار اختلاف احمدینژاد با سیدعلی خامنهای هم، این مداحان مذهبی بودند که بیشترین حملات را به او و متحدانش ـ با عنوان جریان انحرافی-ـ هدایت میکردند. حاج منصور ارضی و سعید حدادیان از جمله مداحانی بودند که علیه اسفندیار رحیممشائی سخنانی تند گفتند که حتی منجر به شکایت مشائی از آنها هم شد. جریان مداحان و گروههای وابسته به آن، همانند دیگر نهادهای مذهبی-حکومتی در ایران(از جمله نماز جمعهها)، تحت نظارت و هدایت مستقیم بیت آیتالله سیدعلی خامنهای قرار دارد. رهبر جمهوری اسلامی حتی یکبار مداحی را یکی از امکانات منحصر بفرد حکومت ایران دانسته بود. خامنهای اواخر فروردین ماه سال ۱۳۹۳، در دیدار با "جمعی از مداحان" با اشاره به آنچه "مسئولیّت سنگین جامعه مدّاحان" مینامید، گفته بود: "در مقابلِ این تلاشی که دشمن میکند، ما امکانات منحصربهفردی داریم. بله، از راه اینترنت هم میشود جواب آنها را داد، از راههای مشابه آنها هم میشود مقابله کرد - البتّه حجم کار آنها بمراتب بیشتر است - امّا ما وسیلههایی داریم که این وسیلهها منحصربهفرد است؛ یکی از آنها همین شما هستید، یکی از آنها همین جامعه مدّاحاند." به دلیل همین کنترل و هدایت مستقیم است که مواضع سیاسی مداحان کاملا منطبق بر مواضع سیاسی بیت خامنهای است. همچنین باید توجه کرد که موضعگیریهای سیاسی آنان هیچگاه مورد انتقاد خامنهای قرار نگرفته است. بعد از کنار رفتن محمود احمدینژاد، حملات مداحان به سمت روحانی و هاشمیرفسنجانی و متحدان آنها نشانه رفت. چند ماه پیش همزمان با تشییع پیکرهای گروهی از غواصان جنگ ایران و عراق، این حملات شدت بیشتری یافت و حساسیتبرانگیز شد. محمود کریمی از مداحان شناختهشده تهران در این مراسم به حسن روحانی کنایه زده بود: "مردمی که در وسط جنجال هستهای در این مراسم حاضر شدهاند آمدهاند به کسی که میرود و مینشیند و میگوید توافق هستهای کمتر از شهادت نیست، بگویند که اگر مردی یک ساعت بیا در شلمچه، اگر مردی یک ساعت بیا در هور، اگر مردی یک ساعت بیا در بید مجنون. اینجا مینشینی و توافق هستهای و آب این مملکت را به تحریم ربط میدهی. اگر عرضه نداری برو کنار." او همچنین بیآنکه نامی از علی لاریجانی بیاورد خطاب به او گفته بود: "مسئولی که در جمهوری اسلامی به خاطر پز دادن مقابل یک دیپلمات با هزار قلم آرایش و سر باز و فقط یک کلاه نمادین بر روی سر میروی و با او حال و احوال و مذاکره میکنی، خاک بر سرت بیغیرت." پس از او، سعید حدادیان دیگر مداح راستگرای تهران، در یک مراسم مذهبی خطاب به رفسنجانی گفته بود: "من چند تا حرف با جناب آقای هاشمی دارم. یکی اینکه در کربلای چهار فرمانده چه کسی بود؟ خودت بودی! سال ۶۵ شما فرمانده بودی. اگر واقعا دلت برای این مردم میسوزد سه چهار تا سوال من را جواب بده! یک: کدام عید به جای کیش پا شدی رفتی جبههها؟ این همه مردم رفتند سر زدند. چطور این مردم میروند به محل شهادت رفقایشان سرمیزنند؟ چطور این پدر و مادرها میروند به محل شهادت فرزندانشان سر میزنند؟ چطور این خواهر و برادرها میروند به محل شهادت عزیزانشان سر میزنند؟ شما میروی جت اسکی!؟" او اضافه کرده بود: "ما باور کنیم که شما دلت برای این مردم میسوزد؟ سالها دعوای ما با آقای هاشمی این بود که مقام معظم رهبری (حفظه الله تعالی) روی پایگاه زهدی که اسلام از مسئولین نظام اسلامی میخواهد دارند زندگی میکنند؛ تو چرا یاد نمیگیری؟" پس از آن بود که حجتالاسلام مسیح مهاجری مدیرمسئول روزنامه جمهوری اسلامی، سخنانی تند علیه مداحان سیاسی بیان کرد و گفت: "معتقدیم لازمه پذیرش ولایت فقیه این نیست که به کسی «ضد ولایت فقیه»، «سازشکار» یا «فتنهگر» و «راس فتنه» بگوییم؛ ما همچنین معتقدیم نباید به افرادی مثل آقایان هاشمی و ناطق نوری که عمرشان را برای ولایت فقیه گذاشتهاند، بیاحترامی شود." او با اشاره به آنچه که سخنان "اهانتآمیز" برخی مداحان مینامید، گفته بود: "متاسفانه این مداحان سخنران شدهاند و سیاست تعیین میکنند. مداحی که میگوید آقایان استخر میروند و جتاسکی میکنند، معتقدند کسی که به استخر میرود، ضد انقلاب و انحصارطلب است." او اضافه کرد: "مگر ایران، جمهوری مداحهاست که آنها برای نظام تعیین تکلیف کنند؟ ما برای این رفتارها شرمنده هستیم." اکنون با آغاز ایام عزاداری شیعیان در ایران به نظر میرسد که زمینه حملات جدید به دولت به بهانه توافق هستهای فراهم شده باشد. ظاهرا اینبار محمدجواد ظریف مورد خشم این محافل قرار گرفته است. چنانچه آیتالله محسن غرویان در گفتگویی هشدار داده است: "مجالسی که بی انصافی و توهین به دولت، ظریف و تیم مذاکره کننده که به راستی افرادی مؤمن و متعهد هستند، در آن صورت می گیرد، مجالس گناه است و مردم می بایست آن مجلس را ترک کنند چون دیگر مجلس امام حسین نخواهد بود."
برای بررسی اجمالی موضوع لمپنها و لمپنیسم در حیات سیاسی ایران و نقش آنها بهسراغ احمد موثقی، استاد علومسیاسی دانشگاه تهران، رفتیم؛ گفتوگویی که در آن به فعالشدن لمپنها در قبل و بعد از انقلاب اسلامی پرداخته میشود؛ از تفاوتهای آنها صحبت میشود و ابعاد مختلف نفوذ لمپنها مورد بررسی قرار میگیرد. احمد موثقی میگوید. در جامعه سیاسی ایران لمپن بهچه معناست؟ در اصل لمپنها افراد و گروههای بیبهره از کلاس طبقاتی و تحقیرشده و محروم از حقوق اجتماعی و بیهویت هستند. چه زمینههایی باعث میشود لمپنها در عرصه سیاست ایران فعال شوند؟ در ایران، مانند خیلی از کشورهایی که در جریان نوسازی هستند، نارساییها باعث شکلگیری این گروههای لمپن میشود؛ برای مثال در دوران پهلوی میتوانیم بگوییم جریان ناموفق اصلاحات ارزی و مهاجرت بیرویه روستاییان به شهرها و اینکه شهرها مرکز کار و تولید نبوده و یک اقتصاد رانتی داشتهاند و حتی در آن حوزههای سرمایهای هم که فعال شدند، نتوانستند آنطور که باید و شاید مشغول به کار شوند، چون با کارهای تولیدی و سرمایهای آشنایی نداشتند. در قبل از ۱۳۵۷ لمپنها درواقع گروههای بیخانمان، حاشیهنشین، ازجاکندهشده، از سنت و روستا کندهشده و در شهرها هم جاگیرنشده بودند. آنها همواره در فضای شهری یک حالت تعلیق داشتند. باید بهاین نکته هم اشاره شود که فقر و محرومیت یکی از عوامل بروز لمپنها در جامعه هستند. جریانهای سیاسی چگونه این افراد را مورد سوءاستفاده قرار میدهند؟ لمپنها بهعنوان گروههای محروم و ناراضی استعداد هرگونه سوء استفاده از خودشان را به گروهها و جریانهای سیاسی میدهند. چه قبل از انقلاب و چه بعد از آن، جریانهای سیاسی میتوانستند و توانستهاند با وعدههایی به مرور زمان این افراد تبدیل میشوند به ابزاری برای سوءاستفاده در فضای سیاسی؛ یعنی از آنها بهصورت ابزاری برای اینکه گروههای خاص سیاسی بتوانند به مقاصد سیاسیشان برسند استفاده میشود. فعالشدن و استفاده ابزاری از لمپنها هم صرفا در جهت تخریب است؟ بله. فعالشدن این افراد و گروهها هم تخریبی است. فرض کنید گروههای فعال در جریان نهضت ملیشدن صنعتنفت ایران یا در رابطه با کودتای ۲۸ مرداد علیه مصدق، پشت کودتا را گرفتند و به آن اتفاقات در فضای سیاسی ایران منجر شدند. لمپنها برای کارهایشان اقدام به حرکتهای خیابانی میکنند و میتوان در تجمعات و اعتراضات خیابانی آنها را ردیابی کرد. اعتراضات و تجمعاتی که جهت سیاسی دارد و بهنفع جریانهای خاص است که بتوانند به مقاصدشان برسند. جامعهشناس آمریکایی، پیتر برگر، در جریان نوسازیهای ناقص و ناموفق میگوید افراد موسوم به حاشیهنشینها ذهن بیخانمان دارند یعنی بهاین شکل که از سنت و روستا کنده میشوند و در شهرها و مدرنیته هم جاگیر نمیشوند و معلق میمانند بین این فضا و این باعث میشود روی به هر کاری بیاورند. خصوصا بعد از انقلاب پوششهای ایدئولوژیک به ویژگیهای لمپنها افزوده شد. و همین امر باعث میشود آنها مقابل جامعه مدنی ایستادگی کنند. بله. من بحثی در دانشگاه بهعنوان جهان سوم دارم، تحت عنوان روانشناسی عقبماندگی. بهاین موضوع میپردازیم که درواقع افراد و گروههای تحقیرشده، ستمدیده، فقیر و محروم در یک گستره وسیع و در یک جامعه تودهای که حالت بسیج از بالا پیدا میکند قرار میگیرند و این جامعه تودهای بهقول ساموئل هانتینگتون، متخصص علوم سیاسی، مقابل جامعه مدنی قرار میگیرد. اینجا درواقع روانشناسی عقبماندگی بهاین معنی میشود که این افراد با عقدهها و عقاید دگماتیک، کمبودها، تحقیرها، ترس و تهدیدهایی که در زندگی شخصیشان داشتند، همگی اینها وقتی هم که با گفتمان تودهای همراه میشود باعث میشود وقتی وارد جامعه میشوند از سوی گروههای صاحب منافع و جناحهایی که حالت حزبی هم ندارند مورد سوءاستفاده قرار بگیرند. درواقع عقلانیت نهادینه و تشکلهای مدنی و احزاب وقتی در جامعهای کمرنگ هستند و فعال نیستند در یک فضای تیرهوتار و غیررسمی لمپنها از سوی جناحهای خاص و گروههای صاحب منافع خاص که معمولا جریانهای دلال، رانتخوار و حامیپرور هستند مورد استفاده ابزاری، همانطور که پیشتر گفتم، قرار میگیرند. بعد از جنگ، لمپنها بهشدت دایره کار وسیعی در کشور داشتند. علت چه بود؟ در میان گروههای سیاسی و اقتصادی فعال در تجارت و رانت و فعالیتهای غیرمولد، مانند دلالی در یک اقتصاد نفتی و یک دولت رانتی، اینها با وعدهوعیدها تحت پوشش قرار میگرفتند و علیه اهداف مورد نظر فعال میشدند و البته دلیل دیگر این بود که در زمان سازندگی و اصلاحات چون جنگ تازه تمام شده بود، بعضی از شعارها و حرفهای جامعه مدنی مخالف عقاید آنها بود و از آنجایی که ارزشهای مورد قبول آنها با واقعیتها سازگاری نداشته است و جنبه تبلیغی دارد، بهاین شکل میشود که لمپنها جزو عناصر اجتماعی بهحساب نمیآیند و از خود واکنشهای منفی درقبال پدیدههای اجتماعی نشان میدادند. چه تاثیری بر فرهنگ عمومی جامعه و در میان شهروندان گذاشتند؟ فرهنگ عمومی ما هم تحت تاثیر این گفتمان تودهای درواقع بههمین سمت رفت و دروغ، دزدی، دلالی، نفاق، ریاکاری و چابلوسی از سوی دیدگاهها و رفتارهای آنها به جامعه تزریق شد. این گروهها به صحنه سیاست آمدند بدون اینکه بهقول هانتینگتون، قبل از آمدنشان اجتماعی شده باشند؛ یعنی فرآیند جامعهپذیری در ایران بسیار ناقص و ایدئولوژیک و نارسا انجام شده است. در سطح جامعه و میان شهروندان یک اپیدمی میشود که همه مشغول خردگریزی، دروغگفتن، دزدی و دلالی میشوند و درواقع چنین فضای ناامن و بیثبات و خردگریزی در جامعه نهادینه میشود، بهگونهای خشونت ساختاری، سرکوب و اطاعت ساختاری در جامعه پیدا میشود. چرا پس در دنیای مدرن چنین رفتارهایی کمتر دیده میشود؟ مانند لمپنها. در دنیای مدرن هم این مسائل وجود دارد، اما محدود است؛ زیرا فعالیتهای مدنی و احزاب بهدرستی انجام میگیرد و اجازه رشد بهاین گروهها و جریانها داده نمیشود. در کشور ما و کشورهای مانند کشور ما بهدلیل نبود کارکرد درست نهادهای مدنی و جامعهپذیری ناقص، و از آنجا که برخی شهروندان شهروند نیستند، رعیت هستند، درگیر مسائل مالی میشوند و با پاداشهای کوتاهمدتی که به آنها داده میشود دست به هر کاری میزنند. شما میبنیید که فرهنگ عمومی ما که درواقع یک فرهنگ خردگریز و درواقع مخالف تنوع تفکر و تکثر است، اینها استخدام و اشتغال پیدا میکنند؛ البته اشتغالهایی که مولد نیست و کاذب است. آنها، استخدام میشوند و برخی درواقع مشغول رشوهخواری، باجگیری و فعالیتهای شخصی در فضای عمومی میشوند. با وجود این، لمپنها نهتنها در صحنه اجتماعی و خیابانی با فعالیتهای خشونتبار علیه مخالفان فراقانونی عمل میکنند، حتی در بدنه نظام اداری، هم لمپنیسم گسترش پیدا میکند. کار بهجایی میرسد که نمایندگان خودشان را هم پیدا میکنند و این نمایندگان حامی آنها در هر کاری میشوند. اینگونه که شما در صحبتهایتان توضیح دادید، علاوه بر ابعاد سیاسی، ابعاد اقتصادی هم در ظهور لمپنها تاثیرگذار بوده است. در بعد اقتصادی بهاین دلیل که نظام اقتصادی ما مشخص نیست و کاپیتالیستی است. در اینجا گونهای درهمریختگی طبقاتی به وجود میآید؛ برای نمونه، طبقه متوسط را در هشت سال دولتهای نهم و دهم عمدا ضعیف کردند، بورژوازی ملی ریشهکن شد و نخبگان ملی و کارآفرینان با سابقه ریشهکن شدند یا کنار گذاشته شدند و درمقابل با سیاست تودهپروری آمدند و نخبگان روستایی با ذهنیتهای سنتی را جایگزین آنها کردند. در آن هشت سال طبقات مولد، کارآفرین و شهری که باید جلودار تغییرات اجتماعی بودند، حذف شدند. اینطور میشود که اقلیتی ثروتمند هستند، اما ضداجتماعی هستند. دراین بستر حکومت و قانون و نهادهای مدنی و مدرنیته با مشکل مواجه میشود. خودکامگی و شخصیشدن سیاست ایجاد میشود. آمار جرم و جنایت بالا میرود. درهمریختگی اجتماعی به وجود میآورد. حالا این یک نمونه بهروز بود، درمقابل نمونههای بسیاری که در کشورمان رخ داده است. و این میشود که لمپنیسم در همه ابعاد ظهور و بروز پیدا میکند؟ صددرصد. لمپنیسم از اقتصاد به سیاست و از این دو به فرهنگ و حتی برعکس بروز میکند. این میشود که جامعهشناسی نخبهکشی و نخبهکش، شکل میگیرد. چگونه میشود از این سیستم لمپنیسم فاصله گرفت؟ در یک سیستم حامیپروری مشکل است که بهاین راحتیها برویم بهسمت گفتمان مدرن و فرهنگ مدرن؛ زیرا فساد، بیقانونی، بیثابتی و ناامنی بهدلیل سستبودن پایههای نظام اجتماعی، شکل گرفته است و در گذر زمان پایه اجتماعی سیستم ایران رفته است بهسمت گروههای فقیر و حاشیهنشین که اجتماعی هم نشدند و فقر و گرسنگی فرهنگ شده، همه دنبال منافع خاص علیه منافع عمومی و ملی هستند، فقیر شدهاند و دنبال رانت هستند. منافع ملی و مصالح عمومی شفاف نیست. مسئله این است که درمانش را باید مفصل تدارک دید. نخبگان باید بتوانند این روند را تغییر دهند، اما بههرحال لمپنها نیز ضدنخبگان خاص خودشان را دارند و مرتب در یک سیکل معیوب بازتولید میشوند، گسترش خشونت و بیقانونی عمومیت پیدا میکند و سازمانیافته میشود. بهقول هانتینگتون، فقیر و فرد تحقیرشده وقتی وارد صحنه سیاست میشود بسیار مخرب است؛ یعنی در سیاست هم بسیار فقیر است. منبع :بهار
رهبر جمهوری اسلامی و رهبران چین و آمریکا و فرانسه و روسیه وانگلستان و دیگر کشورها از عدالت چه تصوری در ذهن دارند؟ حیرت آورترین کاریکاتورهایی که دیده اید، در یچه ذهن پوتین و مرکل و ملکه انگستان و.... البته "مقام معظم"را بروی شما می گشایند... آلمان آمریکا انگلستان ایران ترکیه چین روسیه سرزمین پنگوئن ها سوریه فرانسه کره شمالی یونان
یک فرمانده و یک پاسدار دیگر سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران در سوریه کشته شدهاند. خبرگزاری بسیج ایران گزارش داده که «سرهنگ مسلم خیزاب که سالها مسئولیت فرماندهی گردان یا زهرا در لشگر ۱۴ امام حسین» را بر عهده داشت، در حال انجام «ماموریت مستشاری» در سوریه کشته شد. خبر کشته شدن این فرمانده سپاه، یکشنبه ۲۶ مهر منتشر شده اما به تاریخ کشته شدن او و اینکه توسط چه گروهی کشته شده، اشارهای نشده است. خبرگزاری ابنا نیز، دوشنبه ۲۷ مهر گزارش داده که مهدی علیدوست، از پاسداران «لشکر عملیاتی ۱۷ علی بن ابی طالب» سپاه استان قم، در حین «عملیات مستشاری» در سوریه کشته شده است.
بان کی مون دبیرکل سازمان ملل متحد اعدام اخیر فاطمه سالبهی و صمد ذهبی در ایران که در زمان ارتکاب جرم زیر سن قانونی بوده اند را محکوم کرده است. دفتر مطبوعاتی آقای بان در بیانیه ای نوشت: "آقای بان شدیدا از خبر اعدام دو مجرم زیر سن قانونی در هفته های اخیر در ایران متاسف است." حکم اعدام فاطمه سالبهی که به قصاص نفس محکوم شده بود، صبح روز سهشنبه، ۲۱ مهر، در شیراز اجرا شد. بنابه گزارش ها صمد ذهبی یک هفته پیشتر به طور مخفیانه در ایران اعدام شده بود. هر دو آنها هنگام ارتکاب جرم ۱۷ سال داشته اند. در بیانیه دفتر دبیرکل سازمان ملل متحد آمده است که ایران از امضاکنندگان پیمان بین المللی حقوق مدنی و سیاسی و کنوانسیون حقوق کودک است که مجازات مرگ را برای افرادی که در زمان ارتکاب جرم زیر ۱۸ سال داشته اند ممنوع می کند. در این بیانیه آمده است که آقای بان نگران است که اعدام های هفته پیش "منعکس کننده روندی نگران کننده در ایران است." سازمان ملل گفت که اکثریت مجازات های اعدام در ایران به خاطر جرایم مربوط به مواد مخدر اعمال می شود درحالی که اینها براساس قوانین بین المللی در میان "جدی ترین جرایم" جای نمی گیرد. آقای بان ایران را ترغیب کرد مجازات اعدام را متوقف کند و در نهایت آن را کنار بگذارد. بی بی سی
گزارشهای اولیه از نتیجه انتخابات پارلمانی کانادا حاکی از پیروزی حزب لیبرال آن کشور است. به این ترتیب نخستوزیر محافظهکار استفن هارپر، به زودی جای خود را به جاستین ترودوی لیبرال خواهد داد. آقای ترودو، ۴۳ ساله، فرزند پیر ترودو، کسیست که رهبری دولت کانادا را برای بیش از یک دهه در دست داشت. شبکههای «سیبیسی» و «سیتیوی» کانادا، پس از پایان مهلت رایگیری در انتخابات ۲۷ مهر ماه، گفتند که برآوردها نشان میدهد حزب لیبرال پیروز انتخابات است. رادیو فردا
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر